تفسیر به رأی در قرآن؛ ریشه انحراف فرقهها و ضرورت رجوع به اهل بیت علیهمالسلام
در منظومه فکری اسلام، بهویژه در مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، قرآن کریم بهعنوان کتاب هدایت و نور الهی، نازل شده تا بشر را به صراط مستقیم رهنمون سازد. با این حال، خود قرآن تصریح دارد که فهم باطنی و تأویل عمیق آیات الهی، امری ساده نیست و این مرتبه از معرفت، تنها برای «راسخان در علم» ممکن است. چنانکه در آیه ۷ سوره آلعمران آمده است:
﴿وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ﴾
این آیه نشان میدهد قرآن دارای مراتب فهم است؛ مرتبهای ظاهری که همگان در مییابند، و مرتبهای باطنی که نیازمند علم الهی و اتصال به منبع وحی است.
ضرورت رجوع به اهل بیت در فهم قرآن
از دیدگاه شیعه، فهم صحیح قرآن تنها از طریق پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اوصیای معصوم ایشان ممکن است. زیرا بسیاری از آیات قرآن متشابه و چندمعنا هستند و برداشتهای سطحی یا شخصی از آنها، سبب اختلاف و انحراف میشود.
به همین دلیل، پیامبر اسلام و اهل بیت علیهمالسلام بارها هشدار دادهاند که تفسیر قرآن باید از طریق اوصیا و مفسران معصوم صورت گیرد.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در کلامی عمیق میفرماید:
«كلام خداوند شبیه کلام مخلوقات نیست، همانگونه که افعال او شبیه افعال ایشان نیست. به همین علت، هیچکس به حقیقت تفسیر کتاب خدا نمیرسد مگر پیامبر و اوصیای او»
(وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۲۱)
سپس هشدار میدهد:
«مردم در متشابهات هلاک شدند، زیرا بر معنای آن توقف نکردند و حقیقتش را نشناختند؛ پس با آرای خود تأویل ساختند و از اوصیا بینیاز شدند.»
این هشدار، مبنای روشنی است بر اینکه تفسیر به رأی در قرآن، زمینهساز تمام انحرافات فکری در امت اسلامی بوده است.
تفسیر به رأی؛ ریشه پیدایش فرقهها در اسلام
تمام فرقههایی که در طول تاریخ در درون اسلام شکل گرفتهاند، نتیجه دست گذاشتن بر آیات متشابه و تفسیر بدون رجوع به اهل بیت بوده است. اختلاف در فهم آیات و مبانی دینی، منشأ پیدایش مکاتب فکری گوناگون شد. از همین رو، امام صادق علیهالسلام هشدار میدهد:
«وَ مَنْ فَسَّرَ آیَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فَقَدْ كَفَر»
هرکس آیهای از کتاب خدا را به رأی خود تفسیر کند، کافر شده است.
این تعبیر صریح، نشاندهنده عمق خطر تفسیر خودسرانه از قرآن است.
چرا تفسیر به رأی، کفر محسوب میشود؟
برای درک علت شدت این تعبیر، باید سه لایه تحلیلی را بررسی کرد:
۱. پشت کردن به فرمان الهی درباره مقام علم و تأویل
قرآن کریم تأویل آیات را منحصر به خداوند و راسخان در علم دانسته است. کسی که بدون دارا بودن مقام علم الهی اقدام به تفسیر میکند، در واقع خود را در جایگاهی قرار میدهد که مختص انبیا و اوصیاست. این عمل نوعی ادعای علم لدنی و جایگاه نبوت در فهم است و مخالفت صریح با حکم الهی به شمار میآید.
۲. خروج از مقصود الهی و تحریف شریعت
تفسیر به رأی، مفاهیم شریعت را از معنای اصیل خود خارج میسازد و منجر به تحریف مفاهیم بنیادین مانند توحید، عدالت و ایمان میشود. چنین تفسیری در عمل، دین جدیدی میسازد که از مسیر وحی فاصله گرفته است.
تاریخ اسلام گواهی میدهد که بسیاری از انحرافات فکری، بدعتها و فرقههای منحرف، ریشه در همین تفسیرهای شخصی داشتهاند.
۳. انکار مرجعیت اهل بیت علیهمالسلام
اهل بیت پیامبر، طبق حدیث ثقلین، در کنار قرآن بهعنوان مرجع تفسیر معرفی شدهاند. کسی که از آنان روی برمیگرداند، در حقیقت پیمان تبعیت از عترت را نقض کرده و در مقابل مرجعیت وحیانی ایستاده است. این عمل نوعی جحد و بیاعتنایی عمدی نسبت به ولایت علمی اهل بیت است که پیامد اعتقادی سنگینی دارد.
تفاوت کفر اعتقادی و کفر عملی در تفسیر به رأی
در تحلیل روایات، باید میان کفر اعتقادی (خروج از اسلام) و کفر عملی (مخالفت با دستور صریح الهی) تفاوت گذاشت.
هشدار امام صادق علیهالسلام ناظر بر کسانی است که:
-
به وجود مرجع معصوم آگاهند،
-
میدانند تفسیر به رأی ممنوع است،
-
با این حال بر روش خود اصرار میورزند.
در این حالت، کفر یادشده بیشتر جنبه کفر عملی و بدعتگذاری دینی دارد؛ زیرا فرد آگاهانه از مسیر وحی و امامت منحرف میشود.
تفسیر به رأی؛ بدعتی خطرناک برای دین
تفسیر به رأی در قرآن مانند تزریق سمی در پیکره دین است. ممکن است فرد نیت سوء نداشته باشد، اما وقتی آگاهانه از روش معصومین فاصله میگیرد، در واقع بنیان معرفتی امت را تهدید میکند.
این نوع تفسیر، نه تنها خطای علمی بلکه گناهی بزرگ در نظام فکری اسلام است، زیرا راه را برای تحریف، بدعت و اختلاف میگشاید.
راه نجات از تفسیر به رأی
تنها راه مصون ماندن از خطر تفسیر به رأی، التزام عملی به حدیث ثقلین و پیروی از علم اهل بیت علیهمالسلام است.
رجوع به عترت، تضمینکننده فهم صحیح قرآن و پیوند دهنده زمین و آسمان در مسیر معرفت است.
یاران راستین پیامبر و اهل بیت نیز چنین بودند؛ آنان هیچگاه رأی شخصی خود را بر کلام معصوم مقدم نمیداشتند و تفسیر را تنها از سرچشمه وحی دریافت میکردند.
-
تفسیر به رأی در قرآن ریشه اصلی پیدایش فرقهها در اسلام است.
-
قرآن دارای مراتب ظاهری و باطنی است و فهم لایههای عمیق آن در اختیار راسخان در علم است.
-
تفسیر خودسرانه، نوعی ادعای علم الهی و انکار مرجعیت اهل بیت است.
-
راه فهم صحیح قرآن، تبعیت از پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام است.
منابع:
-
قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه ۷.
-
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۲۱.
-
جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، نشر اسراء، ۱۳۹۵، ج۵، ص۳۴۵.
-
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۹۲، ص۸۸.
Views: 0