تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد۱،سوره حمد،آیه ۱،لطایف و اشارات؛نزاهت صفات الهى از حدود

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد۱،سوره حمد،آیه ۱،لطایف و اشارات؛نزاهت صفات الهى از حدود

اوصافى که به خداى سبحان اسناد داده مى شود منزه از حدود نقص آمیز است. بنابراین، لوازم امکانى که صفات انسانى را همراهى مى کند

۷- نزاهت صفات الهى از حدود  

اوصافى که به خداى سبحان اسناد داده مى شود منزه از حدود نقص آمیز است. بنابراین، لوازم امکانى که صفات انسانى را همراهى مى کند، به حریم پاک او راه ندارد و تنها اصل این کمالات براى خداوند ثابت است، بدون لوازم و حدود نقص آمیز آن ؛ مثلا رحمت در انسان همراه با تاءثر قلبى و انفعال درونى در برابر امور رقت بار است. انسان در پى چنین انفعال و تاءثرى به یارى دردمند و محرومى مى شتابد، ولى آنچه مایه کمال آدمى است، همان رسیدگى به بیچارگان است و تاءثر و انفعال درونى، ناشى از کاستیهاى وجودى خود انسان است که نباید کمال پنداشته شود.

یارى محروم در روابط بشرى، نقص دیگرى نیز دارد و آن این که بیشتر دستگیران درصدد رفع تاءثر قلبى خویشند، نه در پى امتثال تکلیف دینى و به تعبیر دیگر کمک آنها بر اساس ترحم به درمانده است، نه بر پایه احترام به همنوع. زدودن تاءثر قلبى با یارى کردن محروم نیز جزو حقیقت و گوهر رحمت نیست، بلکه ناشى از نقص آدمى است و معناى مبرات بودن رحمت الهى از لوازم نقص آمیز، آن است که خداوند بدون انفعال، تاءثر و تحول، نیاز نیازمندان را برطرف مى کند.

علم خداى سبحان نیز از نظر نزاهت همین گونه است ؛ زیرا علم بشرى هم سابقه جهل دارد: و الله اءخرجکم من بطون اءمهاتکم لا تعلمون شیئا (۵۸۱) و هم لاحقه نسیان لکیلا یعلم من بعد علم شیئا (۵۸۲) و جهل و نسیان از نقصهاى علم بشرى است و علم الهى از آنها منزه است، ولى گوهر کمالى علم که همان ظهور و حضور و کشف و شهود معلوم است به خداى سبحان اسناد دارد.

در رحمت رحمانیه و رحیمیه نیز اصل گوهر کمالى رحمت براى خداوند ثابت است، بدون لوازم نقص آمیز مانند دلسوزى، انعطاف و تاءثر و این نقایص در گوهر رحمت و در معناى آن ماءخوذ نیست تا اطلاق رحیم بر خداى سبحان، فرشتگان و انسانهاى کامل، که رحمت آنان نیز از این نقصها مبراست، مجاز یا از باب اشتراک لفظى باشد.

انسان کامل که قلبش متیم به حب و مالامال از عشق خداست، در یارى مسکین سخن از انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا (۵۸۳) دارد و یارى او نه ناشى از ترحم و تاءثر است و نه براى پاداش و تشکر. چنین قلبى غیر خدا را به خود راه نمى دهد و احسان به مسکین و یتیم و اسیر تنها به خاطر امتثال امر خداست، نه از سر دلسوزى به آنان. او خود گرسنه مى ماند، ولى مسکین را اطعام مى کند و کارش تنها براى وجه خدا است، نه براى ارضاى غریزه ترحم.

بازدیدها: 90

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *