تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد۱،پیشگفتار مفسر، فصل ششم؛ قطع روانى و منطقى در تفسیر متون مقدس

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد۱،پیشگفتار مفسر، فصل ششم؛ قطع روانى و منطقى در تفسیر متون مقدس

براى تفسیر متون مقدس صراط مستقیمى وجود دارد و پیمودن آن نیز ممکن است و عده اى از مفسران هم به طى آن کامیاب شده اند

قطع روانى و منطقى در تفسیر متون مقدس  

براى تفسیر متون مقدس صراط مستقیمى وجود دارد و پیمودن آن نیز ممکن است و عده اى از مفسران هم به طى آن کامیاب شده اند. توفیق رهنوردى چنین صراطى، وقف عصر و مصر و نسل و نژاد ویژه اى نیست.

براى تفسیر معارف نظرى متون مقدس سرمایه هاى علمى خاصى لازم است. مفسر نسبت به مبادى تصدیقى تفسیر گاهى یقین دارد و گاهى شک ؛ یقین مفسر نسبت به برخى مبادى تصدیقى، یا منطقى است که به استناد مبادى برهان پدید مى آید یا روانى که محصول خصلتهاى نفسانى و اوصاف روانى شخص اوست. همچنین اگر مفسر درباره برخى از مبادى تصدیقى شک داشته باشد، تردید او یا منطقى است که بر اثر تکافو ادله و تضارب آراى متساوى در مسئله اى پدید مى آید و با رجحان دلیل و افزایش برهان یک طرف زایل مى گردد و یا روانى است که نتیجه صفات درونى و خصوصیات روانى شخص شاک است.

گرچه قطع منطقى و قطع روانى هر یک راه ویژه خود را در ثبوت و سقوط طى مى کند و هر کدام از راه مخصوص پدید مى آید و از راه خاص رخت بر مى بندد، لیکن تاءثیر تکوینى و طبیعى آنها یکسان است ؛ یعنى انسان قاطع، مادامى که به چیز معینى قطع دارد، از لحاظ روانى به مقتضاى قطع خود سخن مى گوید و تفسیر و عمل مى کند؛ خواه قطع او منطقى باشد یا روانى.

در علم اصول فقه بخشى از بحثهاى قطع قطاع ناظر به حجیت و عدم حجیت قطع قاطعان روانى است ؛ زیرا غالب قطاعها بر اثر خصوصیتهاى نفسانى به سرعت قطع مبتلا مى شوند و راه علاج آن را روانشناس ماهر و روان کاو قاهر و درون سنج صائب آشناست.

تفسیر متن مقدس اگر به استناد قطع روانى انجام شد، محصولى جز اقناع قطاعان روانى ندارد؛ زیرا فاقد مبادى فکرى است و از این رو قابل انتقال علمى به دیگران نیست. آنچه ماء معین و چشمه جارى است، قطع منطقى است که بر اثر داشتن مبادى استدلال قابل سرایت به پژوهندگان دیگر است. شک در مبادى تصدیقى نیز همانند قطع چه منطقى باشد و چه روانى، داراى اثر مخصوص خود است ؛ یعنى سبب تزلزل در تصمیم گیرى و نوسان در عزم و اراده است. انسان شاک مادامى که گرفتار این حالت است، هرگز در تفسیر متن به نتیجه اى روشن نمى رسد و هماره با احتمال، شاید، لیت و لعل مى گذراند.

در علم فقه و اصول فقه مقدارى درباره شک منطقى و شک روانى به طور گذرا بحث شده است ؛ مثلا اگر شک کسى طبق متعارف عقلا، یعنى منطقى باشد و بر اثر تساوى علل و عوامل سلب و اثبات ظهور کند و با رجحان یکى از علل اثبات بر سلب یا برعکس، برطرف شود و به جزم به ثبوت یا جزم به سلب مبدل گردد، چنین شکى آثار مخصوص خود را دارد که مجراى اصل طهارت، حلیت، استصحاب، اشتغال و مانند آن است و اگر شک کسى طبق تعادل، تعامل و تعاطى علل و عوامل سلب و اثبات نباشد، بلکه محصول هرج و مرج خاطرات، برخورد نفسانیات و درگیرى خصلتها باشد، حکم چنان شکى بى اعتنایى و عدم ترتیب اثر مثبت است تا به تدریج بر اثر تغافل مرتفع گردد و درمان پذیرد؛ نظیر شک کثیرالشک در عدد رکعات نماز. شک منطقى مایه شکوفایى مسئله خواهد بود؛ زیرا محقق فحاص را به جستجوى برهان بر اثبات یا نفى تحریک مى کند، بر خلاف شک روانى که مایه افسردگى و پژمردگى اوست و شاک را ایستا و راکد مى کند.

بازدیدها: 84

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *