تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد۱،پیشگفتار مفسر، فصل ششم؛تاثیر انتظار از متن در تفسیر آن

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد۱،پیشگفتار مفسر، فصل ششم؛تاثیر انتظار از متن در تفسیر آن

گرچه تفسیر متن مقدس یا متون عادى دیگر بدون پیش فهم و پیش فرض ‍ (اصول موضوعه ) ممکن نیست و بدون داشتن یک سلسله از مبادى تصورى و تصدیقى که سرمایه

تاثیر انتظار از متن در تفسیر آن  

گرچه تفسیر متن مقدس یا متون عادى دیگر بدون پیش فهم و پیش فرض ‍ (اصول موضوعه ) ممکن نیست و بدون داشتن یک سلسله از مبادى تصورى و تصدیقى که سرمایه اولى براى درک متون نیازمند به تفسیر است، تفسیر آنها میسور نیست، لیکن مفسر در طلیعه تفسیر خود شروع به سؤ ال کرده، مطلب مورد نیاز خویش را بر متن مقدس عرضه مى کند؛ چون متن مزبور به زبان روشن و با داشتن ضوابط فرهنگ محاوره، یعنى ادبیات زنده و پویا بدون ابهام، اجمال و تعمیه و الغاز مقصود خود را بازگو مى کند.

در این حال وظیفه مفسر صمت است، نه نطق، چنانکه رسالت متن مقدس ‍ در این مرحله نطق است، نه صمت. اگر مفسر بدون پیش فهم به سراغ متن مقدس برود از آن بهره اى نمى برد؛ چون هر دو صامتند و از التقاى دو ساکن و برخورد دو صامت برقى نمى جهد و آهنگى تولید نمى شود و اگر مفسر با داشتن پیش فرض خاص به حضور متن مقدس برود و بعد از عرض ‍ سؤ ال صامت نشود و همچنان درصدد پاسخگویى به سؤ ال خویش از زبان متن مقدس باشد و اصلا اجازه نطق به متن مقدس ندهد، فقط صداى خود را از زبان خویش مى شنود و چنین تفسیرى مصداق بارز تفسیر به راءى است و اگر اجازه نطق به متن مقدس بدهد، لیکن خودش نیز همراه با آن متن مطالبى را ارائه کند، در این حال صداى خود را آمیخته با آهنگ متن مقدس ‍ استماع مى کند و چنین تفسیرى، التقاط، اختلاط و تلفیق گفته هاى زمینى با فرهنگ فرهیخته آسمانى است و این نیز تفسیر به راءى است ؛ چون مجموع خارج و داخل و مرکب از حق و باطل، خارج و باطل است و پرهیز از همه اینها ممکن است ؛ چنانکه به اجتناب از همه اینها امر و از ارتکاب هر کدام نهى شده است ؛ چنانکه افراد متعددى که داراى پیش فهمها و پیش ‍ فرضهاى هسمان بوده اند به سراغ متن مقدس رفته اند و جوابهاى گوناگون شنیده اند؛ زیرا برخى به وظیفه تفسیرى عمل کرده اند و بعضى به آن عمل نکرده اند و آن وظیفه مهم در این حال، یعنى بعد از عرض سؤ ال صمت است، نه نطق.

آنگاه جوابى که متن مقدس بعد از استنطاق مى دهد متنوع است ؛ زیرا گاهى فقط همان پیش فهم را امضا مى کند و زمانى ضمن امضا و تاءیید آن پیش ‍ فرض مطلب دیگرى را در عدل آن تصویب مى کند و گاهى آن پیش فهم را ابطال کرده، مطلب مقابل آن را تاءسیسا افاضه مى کند. از این رو کسانى که از وسمه تفسیر به راءى مذموم منزهند و از وصمه متکلم وحده بودن مبرایند و به وقت سؤ ال از متن مقدس گویا هستند و به وقت شنیدن جواب ساکت و از آن دو چیزى که مایه تباهى عقل و فرسودگى خرد است به دورند: یکى دم فرو بستن به وقت گفتن و دیگرى گفتن به وقت خاموشى ، تفسیر به راءى محمود و ممدوح، یعنى تفسیر درایى معقول و مقبول دارند و آنچه را که از متن مقدس که نطق خود را بعد از صمت آغاز مى کند، مى شنوند، مى پذیرند و آن جواب گاهى فقط امضاى همان پیش فرض ‍ است و زمانى همراه با امضاى مطلب معادل و گاهى نیز با ابطال آن پیش ‍ فهم است. از این رو چنین مفسرانى گاهى در پیش فهمهاى خود تجدید نظر مى کنند. کم نبودند کسانى که قبل از مراجعه به متن مقدس، عقیده خاص ‍ داشتند و پس از مراجعه به متن مزبور، یا از آن عقیده برگشتند و به عقیده دیگر در آمدند و یا در صحت آن تردید کرده، از جزم به شک و از عزم به تردید منتقل شدند.

بنابراین، گرچه تفسیر بدون پیش فهم نمى شود و امى محض توان تفسیر ندارد، لیکن همواره پاسخ متن امضاى آن پیش فرض نیست ؛ مگر براى لدود عنود که غیر از تفسیر به راءى مذموم چیز دیگرى را به رسمیت نمى شناسد. از این جا معناى انتظار صادق از انتظار کاذب ممتاز مى گردد؛ زیرا انتظار صادق این است که مفسر با پدید آمدن مکتبى جدید در جهان بینى، آن را به طور صحیح و با حفظ امانت به عرض متن مقدس برساند و چون دعوى آن متن مقدس این است که دقیقترین و صحیحترین جهان بینى را ارائه مى کند، بعد از عرض سؤ ال به آن پاسخ مى دهد. اگر مفسر همراه با سؤ ال شروع به جواب دادن کرد و مهلت سخن گفتن به متن مقدس نداد یا در اثناى پاسخگویى آن متن مقدس خودش نیز سخن گفت، چنین مفسرى کلام خود را به تنهایى یا با امتزاج و التقاط کلام خلق و خالق مى شنود و انتظار کاذب خود را با دستا خویش بر مى آورد و اگر مفسر بعد از سؤ ال، صامت شد و تنها کلام متن مقدس را شنید انتظار او صادق است و حل معضل خود را با دست بى دستى متن مقدس برآورده مى یابد.

دین شناسى، انسان شناسى و مانند آن، همه از همین قبیل است ؛ با پدید آمدن مکتب تازه اى در یکى از این مسائل، مفسران هر کدام با پیش فهمها و پیش فرضهاى مخصوص آن سؤ الها را بر متن مقدس عرضه مى کنند و آنگاه ساکت مى شوند تا پاسخ را از زبان گویاى متن مقدس استماع کنند. از این رو در موارد گوناگون پاسخهاى متنوع و متعدد از آن مى شنوند. غرض آن که، انتظار علمى صادقانه غیر از تمنى کاذبانه و غیر علمى است ؛ زیرا یکى تفسیر درایى معقول و مقبول است و دیگرى تفسیر به راى مذموم و مردود.

متن گرچه بدون پیش فرض و پیش فهم صامت است، لیکن بعد از اصول موضوعه و طرح سؤ ال کاملا ناطق است و منظور از نطق متن همان دلالت آن است که نسبت به آن راهنمایى دارد و طبق قانون مفاهمه و فرهنگ محاوره، صداى مخصوص خود را به سمع مستمع و مستنطق مى رساند و هرگز مراد از نطق، گویش صوتى نیست و از این جهت بین ملفوظ و مکتوب هیچ تفاوتى نیست و همان گونه که وجود لفظى، شنونده را هدایت مى کند، وجود کتبى نیز خواننده را رهنمایى خواهد کرد و شرط لازم براى بهره ورى از هدایت وجود لفظى یا وجود کتبى همان پیش فهمهاى یاد شده است و رهنمود وجود لفظى یا کتبى گاهى ابقاى همان پیش فرضهاست و گاهى تغییر آنها به نحو تکامل یا ازاله و نفى و یا به انحاى دیگر.

هرگز معناى انتظار از متن مقدس تبریر و توجیه تبهکاریهاى مفسر یا تصحیح اغلاط و تصدیق اکاذیب و تصویب خطاهاى او نیست. چنین انتظارى در قاموس معرفت شناسى مطرح و مقبول نیست. آنچه در مبحث هرمنوتیک به عنوان تاءثیر انتظار از متن در تفسیر آن مطرح مى شود این است که هر کس با مبناى خاص علمى که وارد حوزه تفسیر مى شود انتظار عمومى و اولى او این است که درباره مکتب خاص از مکاتب جهان بینى، انسان شناسى، روانشناسى و نظایر آنها پاسخ نهایى ارائه کند و انتظار خصوصى و دومى براى برخى از مفسران این است که متن مقدس همان مبناى علمى سؤ ال کننده را ارائه کند که چنین انتظار ناروایى نه صائب است و نه عام ؛ چنانکه چنین تفسیرى هر چند صواب باشد از لحاظ سوء سریره شخص مفسر که درصدد تحمیل راءى خود بر متن مقدس است نارواست.

حاصل این که، متن مقدس مانند قرآن گرچه نسبت به نابینا ظلمت است، ولى در برابر بینا نور است و گرچه نسبت به امى ناخوانا و نانویسا، صامت است، لیکن در مقابل عالم به فرهنگ مفاهمه و فرهیخته آشنا به ادب محاوره ناطق است و چه نطقى بهتر از دلالت و چه گویایى گوش نوازتر از نص یا ظاهر متن مقدس که تبیان هر چیزى است که در سعادت جوامع بشرى مؤ ثر است ؛ چون گویاست و پاسخ متقن به سؤ ال عالمانه مى دهد. از این رو گاهى سائل را که با پیش فهم معین به حضور متن مقدس آمده، وادار به اقرار چیزى مى کند که قبلا انکار داشت یا ملزم به قبول چیزى مى کند که پیش از آن نکول داشت. این که متن مقدس گاهى باعث اقرار منکر یا انکار مقر یا جزم متردد یا شک جازم مى شود، نشانه آن است که چنین متنى کاملا بر اساس فرهنگ محاوره گویاست، نه صامت و طبق انتظار مثبت و بجا پاسخ مى دهد، نه انتظار منفى و نابجا.

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *