نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام، کنار زدن عنصر ولایت از بدنه جامعه را عامل انحراف و گمراهی دانست و افزود: یکی از مسائلی که باعث فتنه می شود، تبعیت از هوای نفس است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام استان چهارمحال وبختیاری؛ حجت الاسلام والمسلمین حجتالله سروری در جمع کارکنان و یادگاران سالهای دفاع مقدس سپاه حضرت قمربنی هاشم علیه السلام در حسینه آیت الله بهاءالدینی، به تشریح بصیرت از منظر آیات و روایات و سیره حضرت امام حسن عسگری علیه السلام پرداخت.
این استاد حوزه و دانشگاه، اظهار داشت: راز اصلی تزلزل برخی از شخصیتهای قرآنی در صدر اسلام به دلیل عدم شناخت صحیح آنان نسبت به جایگاه ولایت بود؛ کسانی که فریاد «حسبنا کتاب الله» سر میدادند نه قرآن را فهمیدند و نه ولایت خداوند را زیرا پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به انحای مختلف مردم را نسبت به جایگاه تاثیرگذار ولایتپذیری در کنار قرآن هشدار داده بودند.
نویسنده کتاب ” بیبصیرتانی از تاریخ کربلا، با اشاره به اینکه، ولایت ستیزی از دوران رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و آتش زدن درب خانه ولی خدا آغاز شد، افزود: به همین دلیل بود که بسیاری از افرادی که ادعای حفظ کلام الهی را داشتند پس از رحلت پیامبر، درب خانه ولی خدا و دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را آتش زدند؛ نکته اسفبار در آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها آن بود که این به اصطلاح صحابه بی بصیرت از جایگاه این خانه و اهل خانه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از نزول آیه تطهیر ”انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهلالبیت و یطهرکم تطهیرا”، دوازده ماه در مقابل آن میایستادند و به اهل این خانه سلام میدادند خبر داشتند؛ ولی سران سقیفه با این کار خود عمدا میخواستند که حرمت ولایت شکسته و قبح این کار از جامعه برداشته شود تا مردم با دید دیگری به مساله جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نگاه کنند.
وی، به نقل از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، گفت: امام حسن عسگری علیه السلام فرمودند: “الولیجه الذی دون مقام ولی الامر”، یعنی مردم به کسانی اکتفا کردند که نه رنگ خدا داشتند و نه پیامبر و نه رنگ مومنین؛ شاهد بر این مسئله آن است که پس از پیامبر، جامعه به دو بیماری مهلک که اولی «ولیجه» بود دچار شد؛ در حقیقت تکیهگاه مردم غیر از مومنان و پیامبر بود؛ وقتی مالک بن نویره پس از سقیفه در مقابل آنان ایستاد و گفت که حق ولایت سلب و غصب شده است، شبانه خالد بن ولید سر او را برید و به ناموسش تجاوز کردند.
وی گفت: بیماری دوم «تسویف» مسوفه ،یعنی شانه خالی کردن از بار مسولیت بود که بیماری بسیار مهلکی هم بود؛ حضرت زهرا سلام الله علیها میخواستند از یاران پیامبر(ص) که در غدیر شاهد ماجرای انتصاب ولایی حضرت بودند، بیعت بگیرند؛ آنها در مرحله اول پذیرفتند ولی نیامدند.
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام، عنوان کرد: جامعهای که به قول گوستاولوبون فرانسوی در زمان رحلت پیامبر(ص) هفت میلیون نفر بود؛ در لابه لای این دو بیماری مهلک، به چند بلای دیگر از جمله ولایتستیزی و دینستیزی نیز دچار شده بود.
اگر چه پیامبر پیش بینی چنین روزهای را کرده بود وبه عمار فرمود:” عمار اگر تمام دنیا یک طرف رفتند وعلی علیه السلام یک طرف، برو آن طرفی که علی علیه السلام رفته چون حق با علیست”.
این پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: حکومتداران پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تا پیش از امام علی علیه السلام به مردم نمیگفتند که قرآن نخوانید بلکه میگفتند تفسیر قرآن نکنید چرا که مثلا وقتی به آیه تطهیر میرسیدند با خود نمیگفتند که مصداق عینی این آیه که قطعا پاکترین و محقترین مردم برای ولایت بر آنهاست، چه کسانی هستند؛ آنها میخواستند که جامعه آن روزها پوستهای از دین با خود داشته باشد ولی آن را از محتوای عمیق، خالی کنند و اثری از دین وجود نداشته باشد؛ میخواستند دین را در خانواده و بین افراد جامعه کمرنگ کنند؛ چنین گرایشی موجب شد که ظرف پنجاه سال به روزی رسیدند که در فرات غسل کرده و با نیت قرب الهی سر فرزند پیامبر را که همه به پاکی و درستی و ایمان و تقوای ایشان معتقد بودند بریدند.
حجت الاسلام سروری عنوان کرد: تقدسزدایی، یکی دیگر از بلاهایی بود که در آن زمان گریبانگیر جامعه اسلامی شده بود و همین بلاها بود که جامعه قرآنی و شخصیتهای قرآنی آن روزها را نیز با خود برده بود؛ آنها کار را به جایی رساندند که ارزشهایی را که در جامعه آن روز و پس از رحلت پیامبر بود کنار زدند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام، عدالتستیزی را چهارمین بلای خانمانسوز جامعه اسلامی در صدر اسلام دانست و گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیش از وفات خویش برای مصون ماندن جامعه از گرفتاری و بلایا و بیماریهای مهلکی که انتظار آنان را میکشید، کتابالله و عترت را در میان مردم به ودیعه گذاشتند ولی وقتی اهل بیت علیهم السلام را از دین و قرآن جدا کردند، نتیجهاش همین شد که بسیاری از شخصیتهایی که حافظ و ناقل و معلم و مفسر قرآن بودند به چنین سرنوشت شومی دچار شدند.
این محقق حوزوی اظهار کرد: مغز دین ولایت است. وقتی اهلبیت علیهم السلام از دین گرفته شوند نتیجهاش به وجود آمدن قارچهای سمی وخطرناکی است به نام فرقه ضاله وهابیت؛ وهابیت در یک کلمه نتیجه اسلام منهای ولایت است؛ قطعا کسی بدون ولایت اهل بیت به بلوغ فکری دینی صحیح نمیرسد؛ به همین دلیل است که شیخ آنان فتوا میدهند که اگر دختر بچه با پدرش در اتاق باشد حرام است و خوردن گوجه فرهنگی حرام است اگر چند نفر از شیر گوسفند بخورند خواهر و برادر رضایی می شوند و… دیگر فتاوای متحجرانه آنان که چهره اسلام را در جهان مخدوش کرده است.
وی، ضمن هشدار به بروز مسایل مهم در جامعه امروزی از قبیل؛ باب شدن ولایت ستیزی، تقدس زدایی، عدالت ستیزی، شکسته شدن سنت های نبوی و علوی و فاطمی و دین ستیزی، اظهار داشت: یکی از مسائلی که باعث فتنه می شود، تبعیت از هوای نفس است.
استاد حوزه و دانشگاه ، سه وسیله برای کسب معرفت در وجود انسان ها را نیز یادآور شد و گفت: چشم، گوش و قلب، ابزار کسب معرفت هستند و در قیامت هم از همین ها سؤال می شود.
وی، انواع معرفت را تشریح کرد و گفت: اگر انسانی معرفت نداشته باشد، حق را باطل، باطل را حق، ظالم را مظلوم و مظلوم را ظالم می داند.
سروری به آیه شریفه ۱۱۹ از سوره مبارکه توبه اشاره کرد و افزود: صادقان، کسانی هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبی انجام میدهند، تردیدی به خود راه نمیدهند، از انبوه مشکلات نمیهراسند، و با انواع فداکاریها، صدق ایمان خود را ثابت میکنند.
انتهای خبر /
بازدیدها: 61