حضرت امام(ره) و سایر فقها با توجه به مبانی فقهی و سیره اجتماعی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار، مخالفتی با مشارکت سیاسی زنان نداشته اند. ایشان این موضوع را به کرات مورد تأکید قرار داده اند: «شما در چه تاریخی چنین دیدهاید؟ امروز زنهای شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک میروند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟» (صحیفه نور ج۳ ص ۵۱۲) «ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد. زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد.»(صحیفه نور ج ۵ ص ۱۵۳) «از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد بله در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.»(صحیفه نور ج ۳ ص ۴۹) «زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند ، آنان از حق رأی دادن و رأی گرفتن برخوردارند.» (صحیفه نور ج ۴ص ۲۵۹) «زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زن ها در جمهوری اسلامی رأی باید بدهند. همانطوری که مردان حق رأی دارند، زن ها حق رأی دارند.» (صحیفه نور ج ۱۱ ص ۲۵۴) «شما (زنان) باید در صحنه ها و میدان ها آن قدری که اسلام اجازه داده وارد باشید. مثل انتخابات که امروز عملی است که باید انجام بگیرد… برای انتخابات خانم ها هم باید فعالیت بکنند برای اینکه فرقی ما بین شما و دیگران در سرنوشت تان نیست. سرنوشت ایران، سرنوشت همه است… اسلام شما را حفظ کرد و شما متقابلاً اسلام را حفظ بکنید. »(صحیفه نور ج ۱۸ ص ۲۶۳)
همینکه در نظام اسلامی به زنان حق رأی داده شده و زنان در همه عرصه های اجتماعی مشارکت جدی دارند نشان از آن دارد که حضرت امام و سایر مسئولین نظام حضور زنان در اجتماع و دخالت آنها در سیاست و حکومت را مروج فحشاء نمیدانند.
مخالفت حضرت امام با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بوده که دادن حق رأی به زنان نیز جزو مواد آن به شمار میرفت. به موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون داشت، به زنان حق رأی داده میشد و از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان ، قید سوگند به قرآن حذف میشد و افراد میتوانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف را به جای آورند. مخالفت با این لایحه را میتوان با توجه به فرمایشات حضرت امام با این دلایل توضیح داد:
الف) هر فعلی را نمی توان به صرف داشتن ظاهر و صورت موجه، تأیید کرد بلکه باید علاوه بر صورت، دارای هدف و غایت مشخص و موجهی نیز باشد. در زمانهای که حکومت طاغوتی بر سر کار بوده و تمام اقدامات خود را بر اساس برنامه های ارائه شده از سوی دشمنان اسلام و مسلمین اجرا میکند، هر اقدامی هر چند با ظاهر اسلامی و انسانی باشد، در راستای اهداف غیر الهی قابل تبیین است. اعطای حق رأی به زنان جامعه ایرانی از سوی رژیم شاه نیز از جمله این اقدامات است. در آن زمان انتخابات فقط جنبه ظاهری داشته و منتخبان شاه به مجلس و دولت راه مییافتند نه مردم. در واقع کسی حق رأی نداشت چه مرد و چه زن. در همچین فضای اختناقی اعطای حق رأی به زنان، اقامی مشکوک بوده و یقیناً باید هدف ماورای این ظاهر وجود داشته باشد. آن هدف در نظر حضرت امام این بود که رژیم در صدد است تا با این کار زنان هرزه را نیز مانند مردان نالایق وارد دنیای سیاست کرده و از آنها نیز با شعار دفاع از حقوق زنان، در جهت غربی کردن و گسترش فساد و فحشاء در جامعه بهره ببرد. امری که بعدها با ظهور چهره های زن درباری مانند لیلی امیر ارجمند و اشرف پهلوی و فرح دیبا نمود یافت. نشانه این استدلال از نظر حضرت امام این بود که اکثریت زنان جامعه خواسته های دیگری غیر از حق رأی را دارد و فقط برخی زنان معلوم الحال و فاسد طرفدار این بودند. «از ده میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یکصد نفر زن هرجایى مایل هستند که این کار بشود.» (صحیفه امام ج۱ ص : ۸۳)
ب) از مبانی اندیشهی اصلاحی امام، حفظ منزلت انسانی و اسلامی زن در اجتماع است. مخالفت آشکار حضرت امام با حق رأی زنان و نیز سربازی بردن دختران به اسم سپاه دانش، برخاسته از همین اصل است، چرا که این اقدامات را مغایر با این اصل میدانستند:« مگر با چهار تا زن فرستادن [به] مجلس، ترقى حاصل مىشود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقى براى شما درست کردند تا زنهایتان ترقى [درست کنند]؟ ما مىگوییم اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزى نیست. شما بعد تجربه کنید ببینید بعد از ده سال، بیست سال، سى سال دیگر، اینها را بفرستید، به خیال خودتان، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگرى دیدید؟ ما با ترقى زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم، با این کارهاى غلط مخالفیم. مگر مردها آزادند که زنها مىخواهند آزاد باشند؟ «آزادْ مرد» و «آزادْ زن» با لفظ درست مىشود؟ مردها آزادند؟ در این مملکت الآن مردها آزادند؟ در چه چیز آزادند؟ »(صحیفه امام ج۱ ص : ۳۰۴) به همین دلیل و بعد از مهیا شدن محیط اجتماعی سالم برای فعالیت زنان، حضرت امام آنها را ملزم به اینگونه فعالیتها میدانند: «زن باید در مقدرات اساسى مملکت دخالت بکند. زن آدم ساز است؛ زن مربى انسان است »(صحیفه امام ج۶ ص : ۳۰۱) و فراتر از همه این حرفها، نقش رهبری این نهضت را به زنان عفیف مسلمان ایران نسبت میدهد. «شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبران نهضت ما هستند، ما دنباله رو آنها هستیم، من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شماییم.»(صحیفه امام ج۷ ص ۱۳۲) البته در نگرش امام خمینی(ره)، هر چند زن حق حضور در تمامی امور را دارا میباشد اما مقام مادری دارای جایگاه ویژهای است و به همین سبب مادری را بالاترین شغل، شغلی شریف، شغل معلمی، بالاتر از معلمی و شغل انبیا و انسان سازی میداند و به همین سبب مادر بودن و تربیت فرزندان را اصلیترین وظیفهی زن و جدا کردن فرزند را از مادر از عوامل انحطاط جامعه میداند: «در طول این سلطنت، اینها کوشش کردند که مادران را از بچهها جدا کنند، به مادرها تزریق کردند که بچهداری چیزی نیست، شما توی ادارات بیایید و اینها بچههای معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاهها و جاهای دیگر و اشخاص اجنبی و غیر رحیم آنها را به تربیت فاسد تربیت میکردند. بچهای که از مادرش جدا شد، پیش هر که باشد عقده پیدا میکند، عقده که پیدا کرد، مبدأ بسیاری از مفاسد میشود. بسیاری از قتلهایی که واقع میشود، از روی همین عقدههایی است که پیدا میشود و بسیاری از عقیدهها از این پیدا میشود.»
«فضیلت بانوان در درجه اول از اهمیت است؛ براى اینکه فضیلت بانوان به این بچه هایى که در دامن نشاندهاند سرایت مىکند. آن مقدارى که فضیلت از بانوان سرایت به اطفال و بچهها مىکند، آن مقدار در مدارس حاصل نمىشود. بچهها آن علاقهاى که به مادر دارند به هیچ کس ندارند. آن چیزى که از دهان مادر و از زبان مادر مىشنوند در قلبشان ثابت مىماند. در جاهاى دیگر به اینطور ثبوت ندارد؛ نقش نمىبندد. اگر مادرها مادرهاى بافضیلت باشند، اولادهاى بافضیلت تحویل مىدهند. اولاد بافضیلت کشور را درست مىکند. درست شدن کشورها مرهون شماهاست. مرهون شما مادرهاست. خرابى و آبادى کشورها تابع شماهاست. اگر شما به ملت تحویل دادید، بچههاى بافضیلت بچه هایى که از اول در دامن شما خوب بار آمدهاند، کشور شما آباد مىشود؛ از دست اجانب نجات خواهد پیدا کرد… و اگر در دامن شما نگذاشتند بچه هایتان بمانند؛ شما را کشاندند به ادارات؛ بچه هایتان را به جاهایى که بچه نگهدارى مىکنند، بچهها را از خود که جدا کردید، این عقده در او پیدا خواهد شد. بچهاى که تحت تربیت مادر نباشد، محبت مادر را نچشد، عقده پیدا خواهد کرد. این عقدهها منشأ همه مفاسد است. دزدیها از این عقدهها پیدا مىشود؛ آدمکشیها از این عقدهها پیدا مىشود؛ خیانتها از این عقدهها پیدا مىشود. این عقدهها از این پیدا مىشود که این بچه لطیف ظریفِ زود متأثرِ محتاج به محبت مادر از مادر گرفته بشود، در یک جایى دیگر، پیش یک اشخاصى که اجنبى هستند از این بچه، و معقول نیست که یک نفر اجنبى با این بچه محبتش مثل محبت مادر باشد، آنجا تربیت بشود. اینها عقده پیدا مىکنند. تمام مفاسدى که براى یک مملکت پیدا مىشود، یا اکثر مفاسد، از این عقدهها پیدا مىشود. کوشش کردند به اینکه این مسئله را عملىاش کنند. بچههاى لطیف و ظریف را از دامن محبت مادر جدا کنند و در یک جایى تربیت کنند. تربیتهایى که خودشان مىخواهند. اینکه خانمها را بازى مىدهند مىگویند که خیر، چرا ما بنشینیم تو خانه تربیت بچه بکنیم، ما هم باید برویم در جامعه وارد بشویم، ما هم برویم در چه بشویم، این اگر نظر صحیح داشتند، خیلى اشکال نداشت؛ لکن نظر اینها نظر فاسد بود.» (صحیفه امام ج۷ ص:۴۴۴)
ج) رژیم شاه در آن زمان میخواست با این لایحه، قسم خوردن به قرآن را برای نمایندگان مجلس بردارد تا ورود یهودیان بهائی نما و بهائیها در دستگاههای حکومتی آسان و بدون دغدغه باشد و البته برای اینکه این کار بتواند انجام دهد به این لایحه چند بند دیگر هم اضافه کردند که مورد توجه قشری از مردم قرار گیرد مثل دادن حق رای به زنان تا در سایه این پوشش، بندهایی که خلاف اسلام بود را مخفی نگه دارد.«ما را زیر دست یک مشت کلیمى که خود را به صورت بهایى درآوردهاند پایمال ننماید. ما به همان نحو که در روزنامهها تصویب لایحه را نوشتند، مىخواهیم لغو آن را هم درج کنند.» (صحیفه امام ج۱ ص : ۹۴)
«ذخایر مردم را بردند، تحمل کردند؛ مادیات را بردند، صبر کردند؛ حالا دست دراز کردهاند به قرآن و نوامیس مسلمین. استانهاى این کشور را که باید مسلمانان حفظ و اداره نمایند. اینها مىخواستند با تصویب لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى و الغاى شرط اسلام از رأى دهنده و انتخاب شونده، مقدرات مسلمین را به دست غیر مسلمانان مانند یهودیهاى بهایى بسپارند. اگر استانهاى این کشور به دست غیر مسلمان بیفتد چه بسا ممکن است از حلقوم خبیث آنان صدایى غیر از قرآن شنیده شود و آن روز است که خطرهاى بزرگى متوجه مىشود؛ نه تنها اسلام و قرآن حفظ نخواهد شد، بلکه تمام حیثیات شما خواهد رفت. اقتصادیات، بازار، ذخایر مملکت، همه و همه خواهد رفت. اى مؤمنین بیدار باشید. اجانب به فکر از بین بردن ایران و کشور مسلمین افتادهاند. جز قرآن مانعى نمىبینند. عمال خود را وادار کردند به هر حیلهاى که ممکن است قرآن را از بین ببرند. غافلند قرآن با چه خونهاى مقدسى و رفتن چه عزیزانى به دست مسلمین رسیده است. الآن روز جمعه است، هر گوشى که سخنان را بشنود لازم است به دیگران بگوید، مردم را متوجه کنید تا به دولت بگویند: ما حاضر نیستیم استانهاى این کشور تحت تصرف بهایى نماهاى یهود درآید. آگاه باشید خطر بزرگ و تکلیف مهم است. قرآن و دیانت اسلام بر مردم حقها دارد. ادا کردن این حق مشکل است. به هر حال دشمنان دین و کشور باید بدانند که با یک ملتى روبه رو هستند که دانشمندان بصیر، تاجر اقتصادى و دکتر دارند و ممکن نیست گول بخورند؛ بلکه با کمال توانایى از اسلام و کشور خود دفاع خواهند کرد. برادران ایمانى! اینها با تمام مقدسات ملى و مذهبى بازى مىکنند. جراید را مجبور مىکنند که بر علیه دین و منافع عمومى مردم مقاله بنویسند. شما ملاحظه فرمایید روزنامهها جریان ۱۷ دى مفتضح و ننگین را که تعفن آن دنیا را گرفته، مىنویسند و یک صفحه تمام را اختصاص به تبلیغات مشروبات الکلى داده، از هر طرفى مظاهر شهوت و بىعفتى را در صفحات روزنامهها و مجلات منعکس مىنمایند و اجتماع مسلمین را به فساد اخلاق و بىعفتى سوق مىدهند؛ ولى از قوانین اسلام و احساسات عمومى مسلمین یک کلمه هم درج نمىکنند. اینها براى از بین بردن روحانیت چند نفر از همکاران خود را به لباس روحانى درآورده. سازمان امنیت جراید را مجبور مىسازد که عکس آنها را کشیده و آنان را به عنوان قاچاقچى و بدعمل معرفى کنند و با این وسایل مىخواهند روحانیت را رسوا نمایند. ولى عموم مردم و حتى خود اینها بهتر مىدانند که روحانیت، مختصر نان خود را مىخورد و از اسلام و استقلال و نوامیس اسلام و مسلمین دفاع مىکند و در نتیجه هم در نزد خود و رسول و هم نزد خدا سرافراز است. رسوا و مفتضح نزد خدا و خلق آنهایى هستند که بعد از چند روز ریاست و وزارت، کاخ چند طبقه درست نموده و ملتى را بدبخت مىنمایند. فضاحت براى آن چند نفر معدودى است که وقتى مىکنند، ملت جشن مىگیرند، من نمىدانم اگر اینها سقوط کنند ملت از خوشحالى چه خواهد کرد. به هر حال علماى اسلام نمىخواهند فساد تولید شود، در مقام حفظ قرآن و کشور خود هستیم و در این راه از هیچ اقدام لازمى مضایقه نخواهیم کرد. عدهاى به من اظهار کردند ما حاضریم اقدام نموده کشته شویم. من گفتم اگر دیدیم قرآنمان در خطر است خودمان جلو مىرویم نمىگذاریم مردم جلو بروند. بگذارید تا کشته شویم بعد قرآنمان از بین برود. [گریه حضار] نمىنشینیم که به دست دستگاه پوسیده چند نفرى، حیثیت روحانیت و اسلام از بین برود؛ دین ما و قرآن ما از بین برود. ما به هر جهت مهیا هستیم. لکن باید همه دست به دست هم بدهیم و نگذاریم این کشتى غرق شود. اجازه ندهیم خائنین به دین و کشور آزادانه هر عملى بخواهند انجام دهند و ان شاء اللَّه هم نخواهیم گذاشت.» (صحیفه امام ج۱ ص : ۱۰۶)
انتهای مطلب/
بازدیدها: 0