جامعه منتظر و نقش و جایگاه سادهزیستی کارگزاران
طلیعه سخن
در عرصه مطالعات مهدوی «انتظار» و «زمینهسازی» که از آن به فراهمسازی مقدمات ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تعبیر میشود، پیوندهای دو سویهای دارند. بر اساس روایات مهدوی، جامعه منتظِر قبل از ظهور جامعهای است که مهیای ظهور امام عصر علیه السلام است. و مهمترین ویژگی جامعه منتظِر قبل از ظهور«بلوغ اجتماعی» میباشد.[2] شاخصههای بلوغ اجتماعی عبارتند از: رغبت اجتماعی؛ به معنای میل، اعتقاد و باور قلبی انسانها به دولت کریمه مهدوی.[3] شکایت اجتماعی؛ یعنی اعتراض و شکایت انسانها به درگاه الهی به جهت غیبت رهبر و سرپرست آنها و به عبارتی دیگر شکایت از وضعیت موجود به درگاه الهی[4] و استعانت اجتماعی؛ به معنای درخواست گشایش و فتح سریع از خداوند متعال.[5] جامعه منتظِر قبل از ظهور وضعیت مطلوبی است که بشر اگر به آن برسد حجت الهی را درک خواهد کرد. جامعه منتظِر قبل از ظهور دارای ویژگی هایی در بینش، سلوک فردی و رفتاری و ارزش های اجتماعی است که این مختصر فرصت کاوش پیرامون آن را به ما نمیدهد. اما تحقق ارزشها و رفتارهای متعالی اسلام در جامعۀ منتظر قبل از ظهور،جامعه را تعالیجو،تحوّل طلب،و مهیای ظهور بار میآورد.
الگوی جامعۀ منتظر بهعنوان یک راهکار برای تحول مثبت در جامعۀ اسلامی، تلقی شده است. راهبردهای مهدوی بدون در نظر گرفتن نقش و جایگاه جامعۀ منتظر قبل از ظهور مؤثر و تحولخواه نخواهد بود. در این نوشتار ضمن تبیین زمینهسازی ظهور، به بازترسیم سادهزیستی کارگزاران نظام به مثابه مهمترین ویژگی آنان در جامعه منتظر اشاره میشود.
زمينهسازي ظهور چشمانداز تشكيل حكومت در روزگار غيبت
در تفكيك انقلابها از لحاظ آرمانها ما با سهگونه انقلاب مواجهيم:
نخست: انقلابهايي كه غالباً در كشورهاي ماركسيستي رخ ميدهد كه آرمان عالي و اوليه آنها نيل به يك جامعه بيطبقه است؛ جامعهاي كه در آن مساوات اقتصادي نمود كامل داشته باشد.
دوم: انقلابهايي كه تأسيس يك جامعه مبتني بر آزادي فردي و رفاه شخصي را به عنوان آرمان متعالي خود برگزيدهاند. جوامع به اصطلاح ليبرال، چنين فرآيندي را پشت سر گذاشتهاند.
سوم: انقلابهايي كه اصل را بر تربيت «انسانهاي الهي» گذاردهاند و تأسيس يك جامعه خداپسند را آرمان عالي خود قرار دادهاند، در اين انقلابها فقط تأمين معاش دنيوي و آسايش عمومي ملاك نيست، بلكه غرض اصلي به كارگيري اين ابزار براي تحقّق يك وضعيت متعاليتر در درون جامعه است و آن اين كه جامعهاي صالح و پاك ايجاد شود كه افراد در آن بتوانند به تكامل معنوي خويش نايل آيند. انقلاب اسلامي ايران داعيه آن دارد كه انقلابي تكاملي است و تا رسيدن به اهداف انبياي الهي ادامه دارد.[6]
آموزه مهدويت از ديدگاه بنيانگزار انقلاب، فراتر از يك مسأله كلامي، اصلي است كه در موضعگيري و اقدام يك مسلمان، نقش اساسي ايفا ميكند. غايت حاكميت ائمه معصومين علیهم السلام استقرار عدالت همه جانبه در جامعه بوده است كه تلاش و مبارزه يا بي عدالتي و استقرار نسبي عدالت با برپا ساختن حكومت اسلامي زمينههاي ظهور را فراهم سازند. پس اگر انتظار به تحول خواهي و انقلابزايي تفسير گردد، هر حركتي و هر تحوّلي مطلوب نيست تحول و تحركي مطلوب است كه زمينهساز ظهور حجّت الهي باشد. امام خميني ره ميفرمايد:
ما تكليف داريم آقا! اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان عج هستيم، پس ديگر بنشينيم تو خانههايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم: «عجّل علي فرجه»، عجّل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او، و فراهم كردن اين كه مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد. ان شاء الله ظهور ميكند.[7]
پديده ظهور، گرچه يك رخداد فوقالعاده و بينظير تاريخ بشريت محسوب ميشود، ولي هرگز يك پديده فرا طبيعي و بريده از اوضاع جاري در اين عالم نيست، بلكه رخداد ظهور براي برپايي نظام عدل و تحقق حاكميّت همه جانبه دين اسلام، يك حادثه طبيعي مربوط به جامعه انساني، براي سامان دادن به اوضاع و چگونگي زندگي است. بديهي است كه چنين رخدادي همانند ديگر رخدادهاي طبيعي، مقدّمات و بسترهاي خاص خود را ميطلبد كه بدون آن، تحقّق چنين تحول عظيمي، امري ناممكن و انتظاري نامعقول است. اگر نهضت و انقلابي از نظر مكتب و ايدئولوژي داراي حدّ اعلاي توانايي باشد، ولي از نظر نيروي اجرايي و پذيرشهاي اجتماعي كامل نباشد، طبيعي است كه انقلاب و نهضتي موقت است و به يك نتيجه عميق نميرسد.[8]
امام خمینی ره، صدور انقلاب را براي هموار كردن راه ظهور منجي و مصلح كل جهان، وظيفة خويش دانسته و در پيامي مينويسد:
ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي ميشكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ است، به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ هموار ميكنيم.[9]
به هر روی پيروزي انقلاب اسلامي خط بطلاني بر قرائتهاي ناصحيح و افراطي در انديشة مهدويت بود. اين نظريه پس از چهار دهه فعاليت، در نهايت در دهة 60، به عنوان نظريهاي كه توان كافي براي تحليل واقعيتهاي اجتماعي را ندارد، به زوال نهاد. برداشت نادرست از انتظار فرج، افزايش گناه، جهت تعجيل در ظهور آن حضرت و باطل شمردن تشكيل حكومت در دوران غيبت از مشخّصههاي اصلي اين نظريه است.[10] اين نظريه با پيامدهاي سوء بسياري همراه بود كه جدايي دين از سياست، حرمت مبارزه عليه ظلم، روا داشتن محرمات و نفي حكومت و ترويج هرج و مرج از جمله آنان است. امام خميني ره در اين زمينه ميفرمايد:
يك دسته ديگري بودند كه انتظار فرج را ميگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه ميگذرد، بر ملتها چه ميگذرد … براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء الله درست ميكنند؛ ديگر ما تكليفي نداريم. تكليف ما اين است كه دعا كنيم ايشان بيايند.[11]
دوری از اشرافیگری و سادهزیستی مهمترین شاخصة کارگزاران در جامعه زمینهساز
سادهزیستی و دوری از اشرافیگری در منش منتظرانه جای میگیرد. در این زمینه گفتنی است که جامعه زمینهساز سه ویژگی مهم دارد. «بینش منتظرانه»؛ از جمله ویژگیهای جامعه زمینهساز است. مهمترین و اصلیترین بینش جامعۀ منتظر نگرش توحیدی و اعتقاد به یگانگی مبدأ هستی است.[12] «گرایش منتظرانه» از دیگر ویژگیهای جامعه زمینهساز است. مروری بر نظام رفتار فردی یک مسلمان و شکلگیری تدریجی نیروی ورع و تقوا در او، نشان میدهد چگونه یک «انقلاب درونی» در مسلمان حقیقی رخ میدهد و این انقلاب درونی، کاملاً زمینه را برای ورود به انقلاب بیرونی و جنبش اجتماعی مهیا میسازد.
«منش منتظرانه» نیز از دیگر ویژگیهای جامعه زمینهساز است. در این مختصر، مجال بررسی کامل این دستورها و رهنمودها وجود ندارد و اجمالاً باید مروری بر مهمترین آنها داشته باشیم. «ظلمناپذیری»، «جایگاه متعالی شهادت در راه خدا»، «تلاش برای اصلاح اقتصاد و فرهنگ جامعه»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «تولی و تبری»، «تعاون و همکاری»، «انفاق» و «اضطرار به حجت»، «فضیلت و ارزش جهاد و مبارزه» و «سادهزیستی» از جمله ارزشهای اجتماعی جامعه منتظر است.[13]
یكی از ویژگیهای مهم كارگزاران نظام اسلامی در جامعه زمینهساز، سادهزیستی است. سادهزیستی و دوری از تجملگرایی یكی از ارزشهای پذیرفته مكتب انبیاء است. از این رو رهبران الهی ساده زندگی میكردند و دیگران را نیز به این عنصر دعوت میكردند.
بیتردید برای كارگزاران رعایت سادهزیستی از دو جهت اهمیت دارد:
اول :آنكه آنان پاسداران ارزشهای اسلامی هستند. از این رو باید الگو باشند.
دوم :سادهزیستی آنان موجب میشود كه كارگزاران با فقر و درد محرومان و فقیران جامعه بیشتر آشنا شده و سیاستهایی را در رفع مشكلات آنها و فقرزدایی اتخاذ نمایند. كارگزارانی كه طعم تلخ فقر را نچشیده اند، نمیتوانند درد فقیران و محرومان را درك كنند. از این رو است كه امیرالمؤمنین علیه السلام فلسفه زهد و سادهزیستی حاكمان اسلامی را همدردی با فقیران و محرومان بیان می كند: «انّ الله فَرَض عَلی ائمّه العَدل ان یقدّروا انفُسَهُم بضعفه النّاس كَیلا یتبیع بالفَقیر فَقره؛3خداوند بر حاكمان عادل واجب كرده است كه زندگانی خویش را در سطح مردم فقیر قرار دهند. تا رنج فقر، مستمندان را ناراحت نكند.
امام راحل ره با پیروی از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
رئیس جمهور و وكلای مجلس از طبقه ای باشند كه محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات كه تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.[14]
کارگزاران نظام در جامعۀ منتظر، «دنیا» را محل گذر و مرحلۀ امتحان و آزمایش الاهی میدانند و برای رفاه و خوشی دنیا هیچ ارزش ذاتی قائل نیستند. شهوات و خواستههای زندگی را، عاملی برای آزمون انسان می دانند. آنان سختیها و مضیقههای اقتصادی را ابزار ساخته شدن، و رشد انسان میداند که در دو راهی انتخاب میان پیگیری اهداف الهی و دستیابی به برخورداریهای مادی، بدون درنگ و تردید، جانب اهداف را میگیرند. اینجاست که مهمترین مانع ذهنی و اعتقادی برای تحولطلبی اجتماعی و جاننثاری در پیشگاه موعود آخرالزمان، از پیش پای یک فرد مسلمان برداشته میشود؛ او نه تنها مرگ در راه هدف را شکست و نابودی تلقی نمیکند که آن را همعرض پیروزی قرار میدهد.
از نظرگاه مقام معظم رهبری، دوری مسئولان از تجملگرایی و اشرافیگری از آرمانهای انقلاب اسلامی است. او معتقد است خاستگاه سادهزیستی کارگزاران نظام در اصل عدالت میباشد. ایشان در این زمینه میفرماید:
اعتقاد جدّی بنده این است که بسیاری از ناکامیهای امروز ما در عرصهی رسیدن به هدفهای انقلاب و ادارهی مطلوب کشور، بهخاطر کم اعتنایی به عدالت است. هرکدام از ما نسبت به خودمان اغماض میکنیم. اسم عدالت را میآوریم و به آن تحریض هم میکنیم؛ اما در مقام عمل نسبت به خودمان اغماض مینماییم. حالا قدری اغماض نسبت به خود، بر اثر نقصها، کوچک بودن و کوتاهیهای طبیعی ما قابل قبول است؛ اما ما نسبت به خودمان زیاد اغماض میکنیم. خیلی از امکانات و برخورداریها را برای خود روا میداریم که برای دیگران روا نمیداریم. ما این فرهنگ حاکم بر ذهن خودمان را باید عوض کنیم و مردم هم همینطور.[15]
پی نوشت: [1] . محقق و پژوهشگر در عرصه مطالعات مهدوی. Amir.m.erfan62@gmail.com [2] . سهرابی، فرامرز، مهدویت و فلسفه تاریخ، قم: مؤسسه آینده روشن، 1389ش،ص 195. [3] . همان، ص 199. [4] . همان، ص 203. [5] . همان، ص 212. [6]. اصغر افتخاري، «آرمانهاي انقلاب از ديدگاه امام خميني ره»، فصلنامه انديشه حوزه، ش12، بهار 1377ش، ص 152. [7] . امام خميني ره ، صحيفة امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ره، 1378ش، ج18، ص 269. [8] . محمدباقر صدر، انقلاب مهدي و پندارها، ترجمه: سيد احمد علم الهدي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1384ش، ص 64. [9] . امام خمینی ره، صحیفة امام، ج21، ص 345. [10] . امام خميني ره در سخنان خود افكار ناصحيح اين عده را اينگونه متذكر ميشوند: «يك دستة ديگري بودند كه ميگفتند كه هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند به بعضي رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر عَلَمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است … در صورتي كه آن روايات ]اشاره دارد[ كه هر كس علم بلند كند با علم مهدي، به عنوان «مهدويت» بلند كند ]باطل است[». ر.ک: امام خمینی ره، صحیفه امام، ج21، ص 14 [11] . امام خميني ره، صحیفه امام، ج21 ، ص 13. [12]. «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ»؛اول و آخر هستی و پدیدار و نهان وجود همه، اوست، و او به همه امور هستی و دانا است. حدید: 3. [13]. تحقق ارزشها و رفتارهای متعالی اسلام در جامعۀ اسلامی، جامعه را تعالیجو، تحولطلب، و انقلابی بار میآورد. مجموعۀ آموزهها و اندیشههای اسلامی، انگیزۀ تحولآفرینی قوی و گستردهای در فرد مسلمان ایجاد میکند و او را به سوی اصلاح عمیق و بنیادی و همه جانبۀ خود و جامعه سوق میدهد، این ویژگی اسلام به شمار میآید، به تعبیر شهید مطهری: «اسلام انقلابی است در درون و انقلابی است در بیرون.» ر.ک: مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص110. [14] . صحیفه نور، 21; 190. [15] . بیانات در دیدار مدیران صدا و سیما. ۱۴/۱۱/۱۳۸۱. بازدیدها: 211