جلسه نوزدهم آموزش مداحی ، مجمع الذاکرین هیات رزمندگان اسلام ، استاد حاج سعید حدادیان

خانه / آموزش / جلسه نوزدهم آموزش مداحی ، مجمع الذاکرین هیات رزمندگان اسلام ، استاد حاج سعید حدادیان

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمت الله .

گرم کردن صدا: آدم تو راه که دارد می رود جلسه با خودش آرام آرام در گام پایین زمزمه می کند.

(هفت هشت دقیقه ضبط نشده).

(حاج سعید حدادیان شعری را با مستمع کار می کنند و باهم می خوانند و می گویند که کجاها باید بالا خواند و کجاها باید پایین خواند و کجاها در چه گامی خواند).

اما روضه: فاطمه ی زهرا(س) چند روز مانده به شهادتشان، اسماء بنت عمیس آمد ملاقات، عرض کرد که احوالتان چه طور است؟ فرمود من دارم از دنیا می روم، اما یک ناراحتی دارم. اسماء می دانست که این ناراحتی با ناراحتی های دیگر متفاوت است، می دانید که کل ناراحتی ایشان ۱٫ فراق پیامبر(ص) ( فراق پیامبر(ص) مصیبت عظمی است و این ها می فهمند که بشریت چه چیزی را از دست داده، همان طور که زین العابدین (روحی فداه) نوشت  «أما الدنیا فبعدک مظلمه و الاخره بنورک مشرقه»، همه کس که نمی فهمد، یک تاریکی عالم را می گیرد، همه کس نمی فهمد ۲٫ غربت امیرالمومنین(ع) و مظلومیت ایشان و مظلومیت خودش و اولادش و اینکه مردم و جامعه ی بشریت محروم دارد می شود از این رهبری، چه استفاده هایی می توانستند بکنند و نکردند  ۳٫ اسماء دارم از دنیا می روم، ناراحت هستم؛ من از وضعیت تشییع جنازه در مدینه راضی نیستم، حجم بدن معلوم می شود، کار به جایی رسید که اسماء روش می شود از این حرف ها بزند با بی بی، و چقدر واقعا مرگ از صورت بی بی معلوم بوده که اسماء نمی تواند بگوید که خدا آن روز را نیاورد؛ می گوید خانم در یمن عماری درست می کنند، در ایران تابوت درست می کنند، اینطوری است و… بی بی لبخند می زند، اسماء می گوید که من لبخند بی بی را ندیده بودم، حضرت می فرماید که،( گمان من این است که روش نشد خودش به علی بگوید به اسماء گفت) به علی بگو برای من تابوت درست کند . و من در خبر آنی که دیدم خیلی برای من اذیت کننده بود، این بود که تابوت یک روز قبل از این که بی بی از دنیا برود آمد در خانه. چه وقت اینطوری می شود؟ حتما بی بی خیلی به هوش نبوده، لذا وقتی امیرالمومنین(ع) دید فاطمه(س) برخواسته، انگار همه چیز به او داده بودند، چون فاطمه(س) را دوباره به او دادند. چشم حضرت به تابوت افتاد لبخند زد. من یک گمان دیگری دارم، بحث بحث حجم نبود، مباحث مربوط به حجاب و این ها جای خودش، اما به نظر من این هدف، هدف اصلی است که یک هدف اصلی دیگری را دارد می پوشاند، هدف اصلی دیگر این است که می خواست هرچه ممکن است از نظر علی پوشیده باشد. حجتت چی است؟ فرموده بود علی جان بدنم را از زیر پیراهن غسل بده، نمی خواست … از این طرف هم تابوت باشد، چون همین که تو چند قدم بخواهی ببینی چیزی از من نمانده همان هم نمانده. ولی زین العابدین رقیه را می دید، چهل منزل آب شدن رقیه را دید.

اللهم عجل لولیک الفرج.

بازدیدها: 6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *