جمهوری اسلامی، نظامی التقاطی یا طرحی نو؟
پرسش :
آیا جمهوری اسلامی التقاط است یا طرحی نو میباشد؟
آیا جمهوری اسلامی التقاط است یا طرحی نو میباشد؟
پاسخ :
نظام التقاطی چند اصل کلی دارد: ۱٫ عقلگرایی ۲٫ علمزدگی ۳٫ بینش مادی نسبت به جامعه، تاریخ… ۴٫ اجتهاد آزاد در مقابل اجتهاد فقاهتی؛ این ویژگیها الزاماً در فکر التقاطی لازم نیست همگی وجود داشته باشد. با نگاهی به نظرات امام خمینی، شهید مطهری متن قانون اساسی شاهد این امر هستیم که نظام جمهوری اسلامی التقاطی نیست بلکه تلفیق بین دیانت و سیاست، عقل و وحی و … میباشد و مبتنی بر مکتب عظیم اسلامی است و به هیچ مکتبی وابسته نیست.
برای پاسخ به سؤال ابتدا سخنی کوتاه در مورد التقاط خواهیم داشت و سپس نظام جمهوری اسلامی را از زبان بنیانگذاران آن مورد بررسی قرار میدهیم و خواهیم دید که جمهوری اسلامی طرحی نو برای تلفیق دین و سیاست است.
مفهوم التقاط:
۱٫ التقاط در لغت: به معنی «گرفتن» و «اخذ کردن»است. خداوند متعال نیز در سوره قصص آیه هشتم میفرماید: «فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً. پس خاندان فرعون او را (از آب) گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد.»
۲٫ التقاط از نظر اصطلاح: به مفهوم گرفتن بخشی از یک تفکر یا مکتب و ضمیمه نمودن آن به مکتب دیگر است.[۱] انواع التقاط:
التقاط از لحاظ کیفیت به آشکار و پنهان و کلی و جزئی تقسیم میگردد امّا از لحاظ مکاتب دو قسم اساسی دارد:
۱٫ التقاط با مکاتب غربی: (لیبرالیسم، اومانیسم، کاپیتالیسم، …) و مقصود آن است که، اخذ و گرفتن بخشی از مکاتب فلسفی یا اقتصادی غرب و ضمیمه نمودن آن به اسلام، مثل التقاط مکاتب لیبرالیسم یا اومانیسم (انسان محوری) به بخشهایی از اسلام.
نظام التقاطی چند اصل کلی دارد: ۱٫ عقلگرایی ۲٫ علمزدگی ۳٫ بینش مادی نسبت به جامعه، تاریخ… ۴٫ اجتهاد آزاد در مقابل اجتهاد فقاهتی؛ این ویژگیها الزاماً در فکر التقاطی لازم نیست همگی وجود داشته باشد. با نگاهی به نظرات امام خمینی، شهید مطهری متن قانون اساسی شاهد این امر هستیم که نظام جمهوری اسلامی التقاطی نیست بلکه تلفیق بین دیانت و سیاست، عقل و وحی و … میباشد و مبتنی بر مکتب عظیم اسلامی است و به هیچ مکتبی وابسته نیست.
برای پاسخ به سؤال ابتدا سخنی کوتاه در مورد التقاط خواهیم داشت و سپس نظام جمهوری اسلامی را از زبان بنیانگذاران آن مورد بررسی قرار میدهیم و خواهیم دید که جمهوری اسلامی طرحی نو برای تلفیق دین و سیاست است.
مفهوم التقاط:
۱٫ التقاط در لغت: به معنی «گرفتن» و «اخذ کردن»است. خداوند متعال نیز در سوره قصص آیه هشتم میفرماید: «فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً. پس خاندان فرعون او را (از آب) گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد.»
۲٫ التقاط از نظر اصطلاح: به مفهوم گرفتن بخشی از یک تفکر یا مکتب و ضمیمه نمودن آن به مکتب دیگر است.[۱] انواع التقاط:
التقاط از لحاظ کیفیت به آشکار و پنهان و کلی و جزئی تقسیم میگردد امّا از لحاظ مکاتب دو قسم اساسی دارد:
۱٫ التقاط با مکاتب غربی: (لیبرالیسم، اومانیسم، کاپیتالیسم، …) و مقصود آن است که، اخذ و گرفتن بخشی از مکاتب فلسفی یا اقتصادی غرب و ضمیمه نمودن آن به اسلام، مثل التقاط مکاتب لیبرالیسم یا اومانیسم (انسان محوری) به بخشهایی از اسلام.
۲٫ التقاط با مکاتب شرقی: (مارکسیسم و کمونیسم): سابقه و جریان التقاط به مکاتب شرق در پی ظهور مارکسیسم و پیدایش گروههای کمونیستی، چون حزب توده در ایران پیدا شد و در بین برخی از روشنفکران مسلمان به وجود آمد. به نظر شهید مطهری این گروهها قصد دارند: مفاهیم مذهبی را از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادی پر نماید.[۲]
ویژگیهای یک نظام التقاطی
با نگاهی به آثار شهید مطهری و همچنین سایر منابعی که در این زمینه وجود دارد، پنج محور اصلی را میتوان برای یک نظام التقاطی یافت؛ برخی از این ویژگیها در چهارچوب التقاط با غرب و برخی دیگر در ذیل التقاط با شرق و برخی هم مشترک بین هر دو میباشد. آن ویژگیها عبارتند از:
۱٫ عقلگرایی افراطی: این ویژگی متأثر از تعالیم غرب است که آنها به عقل اصالت میدهند در مقابل وحی، و عقل را به جای وحی میگذارند و هر آنچه با عقل ناقص بشر به نظرشان سازگار آید میپذیرند و به استقلال عقل از وحی معتقدند و حال آنکه در تفکر اصیل اسلامی عقل و وحی دو بالی هستند که انسان را به کمال و سعات میرسانند.[۳] ۲٫ علمزدگی: تلاشی است از سوی برخی از روشنفکران مسلمان برای مطالعهی الهیات و معارف اسلامی با روش حسی و تجربی وحال آنکه اسلام برای مطالعه و شناخت معارف دینی و احکام فلسفی آنها، روش خاص خود را دارد. و چون انسان دارای بُعد معنوی و مادی است لذا با روش صرفاً تجربی نمیتوان به آنچه نیاز اوست دست یافت و عقل و علم همچون سایر موارد به انسان در شناخت مسائل کمک میکند و تنها راه نمیتواند باشد.[۴] ۳٫ بینشهای مادی نسبت به جامعه، تاریخ، معارف، قرآن، …: این افکار التقاطی متأثر از افکار اقتصادی و مادی شرق و مکتب مارکسیسم است که قائلند وجدان انسان طبعاً و جبراً تابع وضع زندگی مادی اوست بدون تغییر در وضع زندگی مادی امکان ندارد وضع روحی و نفسانی و اخلاقی مردمی تغییر کند.
۴٫ اجتهاد آزاد در مقابل اجتهاد فقاهتی: ویژگی دیگری است که میتوان آنرا التقاط از نوع غربی دانست و آن اینکه به معنی شناختن حق آزادی اجتهاد برای کسانی است که فاقد صلاحیتهای تعریف شده در اجتهاد فقاهتی میباشند. شهید مطهری ریشهی این تفکر را «تجددگرایی افراطی» میداند و تجددگرایی افراطی در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن آفت بزرگی برای نهضت است.[۵] بحث اجتهاد پویا و حل معضلات جامعه، باید از راهی باشد که، شرع و دین به ما ارائه میدهد.
نظام جمهوری اسلامی
نظام جمهوری اسلامی را از زبان بنیانگذاران آن یعنی حضرت امام خمینی (ره) و متفکر شهید مطهری تعریف میکنیم و خواهیم دید که جمهوری اسلامی التقاط نبوده و طرحی نو میباشد.
امام خمینی میفرمایند: «ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آراء عمومی و شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد.»[۶] در فرازی دیگر ایشان چنین میفرمایند: «ماهیت حکومت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکاء به آراء عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام میباشد.»[۷] بعد از پیروزی انقلاب وقتی بحث شکل نظام مطرح شد، دیدگاههای زیادی مطرح بود از جمله دیدگاههای التقاطی، امام خمینی ضمن واکنش مناسب به این موارد تأکید کرد که عمال اجانب میخواهند اسلام را از این کشور حذف کنند و میگویند: «اینها میخواهند یا جمهوریی را در اینجا ایجاد کنند که اسلام نباشد یا جمهوری دموکراتیک را که باز اسلام در کار نباشد یا جمهوری دمکراتیکی اسلامی، دمکراتیک را که باز یک رنگ غربی به آن بدهند» وی مجدداًاز همه خواست به جز به جمهوری اسلامی به چیز دیگری رأی ندهند.»[۸] شهید مطهری نیز در مورد نظام جمهوری اسلامی میفرمایند: «جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است کلمه جمهوری و کلمه اسلامی، کلمه جمهوری شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمه اسلامی محتوای آن را… و امّا کلمه اسلامی همانطور که گفتیم محتوای این حکومت را بیان میکند یعنی پیشنهاد میکند که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود و در مدار اصول اسلامی حرکت کند چون میدانیم که اسلام به عنوان یک دین در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی است. طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن.»[۹] چنانکه از سخنان شهید مطهری هم بر میآید با توجه به اینکه اسلام دینی کامل و جامع است لذا نیازی به استفاده از دیگر مکاتب ندارد اگر چه در پارهای موارد با هم شباهتهایی داشته باشند ولی این به معنای اخذ و اقتباس حکومت اسلامی از سایر حکومتها نیست. از طرفی رجوع به قانون اساسی جمهوری اسلامی که میثاق ملی است میتوان به وضوح دریافت که هیچ آثاری از التقاط نه از غرب و نه از شرق در آن دیده نمیشود بلکه نظام جمهوری اسلامی نظامی اصیل و متکی بر موازین مکتب عظیم اسلامی است در اصل دوم قانون اساسی به وضوح به این امر تصریح شده است: «جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به: ۱٫ خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او. ۲٫ وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین ۳٫ معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا ۴٫ عدل خدا در خلقت و تشریع ۵٫ امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی. ۶٫ کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه: الف. اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ ب. استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها ج. نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.»
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ کتاب التقاط و تحجر، محسن آژینی، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
۲٫ علل گرایش به مادی گری، شهید مطهری، نشر صدرا.
۳٫ پیرامون، انقلاب اسلامی، شهید مطهری، نشر صدرا.
——————————————————————————–
[۱] . آژینی، محسن، التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی، ۱۳۶۹، ص ۱۹٫
[۲] . مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۸، ص ۳۳٫
[۳] . مطهری، مرتضی، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، وحی و نبوت، تهران، انتشارات صدرا، ص ۱۷۷٫
[۴] . همان، مقدمه جلد پنجم، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، انتشارات صدرا، ص ۱۹ ـ ۱۸٫
[۵] . همان، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، تهران، انتشارات صدرا، ص ۱۰۳٫
[۶] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۴، ص۲۶٫
[۷] . همان، ج ۳، ص ۱۰۵٫
[۸] . همان، ج ۳، ص ۳۹۹٫
[۹] . مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات جامعه مدرسین، ص ۸۰ ـ ۷۹٫
با نگاهی به آثار شهید مطهری و همچنین سایر منابعی که در این زمینه وجود دارد، پنج محور اصلی را میتوان برای یک نظام التقاطی یافت؛ برخی از این ویژگیها در چهارچوب التقاط با غرب و برخی دیگر در ذیل التقاط با شرق و برخی هم مشترک بین هر دو میباشد. آن ویژگیها عبارتند از:
۱٫ عقلگرایی افراطی: این ویژگی متأثر از تعالیم غرب است که آنها به عقل اصالت میدهند در مقابل وحی، و عقل را به جای وحی میگذارند و هر آنچه با عقل ناقص بشر به نظرشان سازگار آید میپذیرند و به استقلال عقل از وحی معتقدند و حال آنکه در تفکر اصیل اسلامی عقل و وحی دو بالی هستند که انسان را به کمال و سعات میرسانند.[۳] ۲٫ علمزدگی: تلاشی است از سوی برخی از روشنفکران مسلمان برای مطالعهی الهیات و معارف اسلامی با روش حسی و تجربی وحال آنکه اسلام برای مطالعه و شناخت معارف دینی و احکام فلسفی آنها، روش خاص خود را دارد. و چون انسان دارای بُعد معنوی و مادی است لذا با روش صرفاً تجربی نمیتوان به آنچه نیاز اوست دست یافت و عقل و علم همچون سایر موارد به انسان در شناخت مسائل کمک میکند و تنها راه نمیتواند باشد.[۴] ۳٫ بینشهای مادی نسبت به جامعه، تاریخ، معارف، قرآن، …: این افکار التقاطی متأثر از افکار اقتصادی و مادی شرق و مکتب مارکسیسم است که قائلند وجدان انسان طبعاً و جبراً تابع وضع زندگی مادی اوست بدون تغییر در وضع زندگی مادی امکان ندارد وضع روحی و نفسانی و اخلاقی مردمی تغییر کند.
۴٫ اجتهاد آزاد در مقابل اجتهاد فقاهتی: ویژگی دیگری است که میتوان آنرا التقاط از نوع غربی دانست و آن اینکه به معنی شناختن حق آزادی اجتهاد برای کسانی است که فاقد صلاحیتهای تعریف شده در اجتهاد فقاهتی میباشند. شهید مطهری ریشهی این تفکر را «تجددگرایی افراطی» میداند و تجددگرایی افراطی در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن آفت بزرگی برای نهضت است.[۵] بحث اجتهاد پویا و حل معضلات جامعه، باید از راهی باشد که، شرع و دین به ما ارائه میدهد.
نظام جمهوری اسلامی
نظام جمهوری اسلامی را از زبان بنیانگذاران آن یعنی حضرت امام خمینی (ره) و متفکر شهید مطهری تعریف میکنیم و خواهیم دید که جمهوری اسلامی التقاط نبوده و طرحی نو میباشد.
امام خمینی میفرمایند: «ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آراء عمومی و شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد.»[۶] در فرازی دیگر ایشان چنین میفرمایند: «ماهیت حکومت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکاء به آراء عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام میباشد.»[۷] بعد از پیروزی انقلاب وقتی بحث شکل نظام مطرح شد، دیدگاههای زیادی مطرح بود از جمله دیدگاههای التقاطی، امام خمینی ضمن واکنش مناسب به این موارد تأکید کرد که عمال اجانب میخواهند اسلام را از این کشور حذف کنند و میگویند: «اینها میخواهند یا جمهوریی را در اینجا ایجاد کنند که اسلام نباشد یا جمهوری دموکراتیک را که باز اسلام در کار نباشد یا جمهوری دمکراتیکی اسلامی، دمکراتیک را که باز یک رنگ غربی به آن بدهند» وی مجدداًاز همه خواست به جز به جمهوری اسلامی به چیز دیگری رأی ندهند.»[۸] شهید مطهری نیز در مورد نظام جمهوری اسلامی میفرمایند: «جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است کلمه جمهوری و کلمه اسلامی، کلمه جمهوری شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمه اسلامی محتوای آن را… و امّا کلمه اسلامی همانطور که گفتیم محتوای این حکومت را بیان میکند یعنی پیشنهاد میکند که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود و در مدار اصول اسلامی حرکت کند چون میدانیم که اسلام به عنوان یک دین در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی است. طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن.»[۹] چنانکه از سخنان شهید مطهری هم بر میآید با توجه به اینکه اسلام دینی کامل و جامع است لذا نیازی به استفاده از دیگر مکاتب ندارد اگر چه در پارهای موارد با هم شباهتهایی داشته باشند ولی این به معنای اخذ و اقتباس حکومت اسلامی از سایر حکومتها نیست. از طرفی رجوع به قانون اساسی جمهوری اسلامی که میثاق ملی است میتوان به وضوح دریافت که هیچ آثاری از التقاط نه از غرب و نه از شرق در آن دیده نمیشود بلکه نظام جمهوری اسلامی نظامی اصیل و متکی بر موازین مکتب عظیم اسلامی است در اصل دوم قانون اساسی به وضوح به این امر تصریح شده است: «جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به: ۱٫ خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او. ۲٫ وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین ۳٫ معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا ۴٫ عدل خدا در خلقت و تشریع ۵٫ امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی. ۶٫ کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه: الف. اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ ب. استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها ج. نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.»
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ کتاب التقاط و تحجر، محسن آژینی، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
۲٫ علل گرایش به مادی گری، شهید مطهری، نشر صدرا.
۳٫ پیرامون، انقلاب اسلامی، شهید مطهری، نشر صدرا.
——————————————————————————–
[۱] . آژینی، محسن، التقاط و تحجر از دیدگاه شهید مطهری، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی، ۱۳۶۹، ص ۱۹٫
[۲] . مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۷۸، ص ۳۳٫
[۳] . مطهری، مرتضی، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، وحی و نبوت، تهران، انتشارات صدرا، ص ۱۷۷٫
[۴] . همان، مقدمه جلد پنجم، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، انتشارات صدرا، ص ۱۹ ـ ۱۸٫
[۵] . همان، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، تهران، انتشارات صدرا، ص ۱۰۳٫
[۶] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۴، ص۲۶٫
[۷] . همان، ج ۳، ص ۱۰۵٫
[۸] . همان، ج ۳، ص ۳۹۹٫
[۹] . مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات جامعه مدرسین، ص ۸۰ ـ ۷۹٫
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 130