پیوستگی و پیروی ادعیه از قرآن
و نکته قابل اشاره این است که بعد از امیرالمومنین علی علیه السلام نام امام سجاد زین العابدین علیه السلام میآید چون حسنین علیهما السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها را کنار پیامبر صل الله علیه و آله قرار داده اند، و این اشاره به “فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا” موضوع مباهله و آیه 61 سوره آل عمران دارد.
شیطان میخواهد بندگان را با تمرد از خدا دور کند
حاجتی که ما را به امام چهارم مقرب میفرمایند “إ لاّ کَفَیْتَنى بِهِ مَؤُنَةَ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَسُلْطانٍ عَنیدٍ یَتَقَوّى عَلَىَّ بِبَطْشِهِ وَیَنْتَصِرُ عَلىَّ بِجُنْدِهِ”مرا کفایت کنى از شرّ هر شیطان عصیان گر و هر پادشاه ستیزه جویى که با یورش سختش بر زیان من نیرو گیرد، و به یارى سپاهش بر ضده من یارى جوید. این چیزی است که همه به آن گرفتار هستند و ما باید برای مبارزه با شیطان به خاطر امام چهارم از خدا بخواهیم و به ایشان پناه ببریم چون شیطان خود متمرد است میخواهد باقی بندگان را مثل خود متمرد کند. پس آن کسی که به ما تسلت دارد و سلطان ما است خداوند است که ما را کفایت میکند.
یکی از طاعات و امور اخروی ما برائت است
در پنجمین مرحله به دو امام محمد باقر و جعفر صادق علیهما السلام توسل میجوییم برای امور و طاعات اخروی خود” اِلاّ أَعَنْتَنى بِهِما عَلى أَمْرِ آخِرَتى بِطاعَتِکَ وَرِضْوانِکَ وَبَلَّغْتَنى بِهِما ما یُرْضیکَ إِنَّکَ فَعالٌ لِما تُریدُ” خدایا!از تو درخواست مى کنم به حقّ ولیّت محمّد بن على و جعفر بن محمّد (درود خدا بر آنان) که مرا به وسیله آن دو بزرگوار به طاعت و جلب رضایت خود در امر آخرتم کمک کنى، و به وسیله آنان مرا به آنچه تو را خشنود میکند برسانى، به یقین تو هر کارى را که بخواهى انجام مى دهى. یکی از طاعات و امور اخروی ما برائت است که اگر توجه کنیم میبینیم براساس دوری از اعمال و رفتار دشمنان خاص اهل بیت علیهم السلام زشتی این اعمال به ما آموزش داده شده است،مثلاً شرابخواری یا زنا و… از سویی میدانیم شاد کردن دل مومنیی به نیت برائت از دشمنان میتواند یک طاعت پسندیده باشد. حالا باکمی تفکر میتوانیم دشمن و راههای مبارزه با او را شناخت، دشمنانی که غرق در فساد و تباهی هستند.
الزام رضایت و عبادت بندگان خدا هیچگاه با هم منافات ندارند
همه چیز در طاعت و رضایت اوست و تمام اولیاء خدا به خاطر آن مبارزه کرده اند و تمام عمر خود را صرف پرهیز و تقوا نموده اند پس هیچگاه طاعت و رضایت خداوند منافاتی با هم نخواهد داشت “ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی “(فجر 28الی30)خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد و در میان بندگان من درآى و در بهشت من داخل شو. وقتی از خدا خواسته میشود به این مقام دست پیدا کنیم باید در همه حال ملزومات آن را رعایت کنیم.
عافیت و سلامت بنده خداوند برای اقامه کامل عبادت است
در مورد معصوم بعدی این فراز از توسل وارد شده است “اِلاّ عافَیْتَنى بِهِ فى جَمیعِ جَوارِحى ما ظَهَرَ مِنْها وَمابَطَنَ یا جَوادُ یا کَرِیمُ” خدایا! از تو درخواست میکنم به حق ولیّت موسی بن جعفر (درود خدا بر او) که در همه اعضایم، چه ظاهرى و چه باطنى – به من سلامت کامل عنایت کنى، اى بخشنده بزرگوار. این سلامتی هم باید در نفس و هم در روح باشد و اعضاء و جوارح ما در مناجات کمیل و هر طاعتی کامل مشارکت داشته باشد،لااقل خودتان آن را ناقص رها نکنید، بخوان و برو!همانطور که در همین کمیل هم بیان میشود” قَوِّ عَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِیمَةِ جَوَانِحِی” (لطفى کن) و به اعضا و جوارحم در مقام بندگیت قوت بخش و دلم را عزم ثابت ده… این کلام ساده ای است که مطالب زیادی را همراه دارد. پس معلوم میشود همه اعضاءو جوارح باید به طور کامل در خدمت خداوند باشد و به همین جهت خداوند نعمت عافیت را به ما عطا مینماید.
برای همه سفرها به امام رضا علیه السلام توسل داشته باشیم
جالب است که در این فراز از توسل “رضا” قبل از ” عَلِىِّ بْنِ مُوسى” قرار میگیرد سپس میفرمایند” إ لاّ سَلَّمْتَنى بِهِ فى جَمیعِ اَسْفارى فِى الْبَرارى وَالْبِحارِ وَالْجِبالِ والْقِفارِ والاْوْدِیَةِ وَالْغِیاضِ مِنْ جَمیعِ ما اَخافُهُ وَاَحْذَرُهُ…” مرا در همه مسافرت هایم در خشکیها و دریاها و کوهها و بیابان هاى خشک و درّهها و بیشهها از آنچه مى ترسم و پرهیز دارم در امان بدارى… خدایا مرا در همه سفرها برای تقرب به امام رضا علیه السلام از ترسو و خوف در امان دار! صفتی که برای یاد خداوند و تقرب به امام رضا علیه السلام هم به کار میرود این جا میشود ” اِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیمٌ” این ارتباط خاص باید مورد توجه ما قرار گیرد.
عابد و زاهد هم که باشی میتوانی پای انقلاب باشی، همانطور که برای سفر کربلا باز هم باید به امام رضا علیه السلام توسل داشته باشی چون به سفر میرویم. شما برای زیارت میروی میبینی سفرت تبدیل میشود به سفر معصیت، همین مناجاتی که میآیی ممکن است تبدیل معصیت میشود، وقتی والدین از ما راضی نیستند و بی اجازه آنها به این مسجد میآیی حتی در جوار سیدالکریم هم شب زنده داری معصیت میشود. عرض ارادت نسبت به پدرو مادر در الویت کارهای شما باشد، حتی اگر از دنیا رفته باشند ، میتوانی باذکر و یا اختصاص پول و یا اموال این کار را انجام دهیم.
داد و فریاد بی حاصل ویا مناجات و شب زنده داری برای شکر نعمت
خاطره ای مربوط به ایام دفاع مقدس که برای بالا بردن روحیه رزمندگان به پشت جبهه میرفتیم ومداحی میکردیم. هنگام خواب برای محیا کردن بستر میخواستم پتویی نو بردارم که روی خود بیندازم اما کسی زودتر آن را برداشت و ناگهان فریاد زد، وای عقرب! من دیدم یک وقت عقرب دست او را گزید، بعد در آن شرایط نبود امکانات با کارهایی اولیه و ابتدایی امدادی و حتی بدوی او را به عقب منتقل کردند، میخواهم بگویم وقتی اتفاقی بخواهد بیفتد در جایی که فکرش را نمیکنی میافتد ولی عکس العمل تو چیست؟! داد و فریاد؟ یا مثل پدر آسیدعلی آقا میرهادی بلند میشوی و دعا میخواند؟ ایشان تعریف میکند کم سن و سال بودیم که همراه خواهر و پدر در بستر خوابیده بودیم (الان هم این خواهرو برادر در امامزاده عبدالله کنار هم مدفون هستند) که ناگهان پدر بیدار شد و چراغی روشن نمود و شروع به خواندن دعا و مناجات نمود.خوب که دقت کردیم دیدیم که عقربی کنار بستر ما مرده است – گویی سوسک و عقربی با هم مبارزه کردند و عقرب خود راگزیده است – پدر متوجه که شده بدون هیچ حرفی فقط بلند شده به مناجات و شب زنده داری برای شکر این رفع بلا!
جلوی انحراف فکری را قبل از بروز انحراف عقیدتی بگیریم
حالا به من بگویید با چنین روحیه ای میتوان برای خوشنودی حضرت زهرا سلام الله علیها به کاری که آن را معصیت میدانند دست زد؟!شما وقتی یک سلام به ابا عبدالله علیه السلام میدهید آنجا میشود بارگاه ایشان ،و با چنین روحیه ای میآیید به امام زمان خود عرض اردات میکنید در حالی که زهری بدن امام عسگری علیه السلام را آب کرده و ایشان را از پا درآورده است؛ آن هم با چه غربتی، امام پنج ،شش ساله ما باید خود را محفوظ بدارد چون قبل از شهادت پدرشان قصد ترور ایشان را داشتند، و هم باید مواظب پیروان خود باشند. در همان غربت باید برای پدر عزاداری کند و مصیبت را تحمل کند.
یک وقت یک بزرگی میفرمود، در بین این زیارات خود یک وقت هم با نیت شادی دل ائمه به زیارت آنها بروید و با شادی و لبخند به این بزرگواران سلام دهید! بله که فرمودند بنی امیه برای ما عیدی نگذاشتند هرچند که بنی عباس هم همین طور بودند اما مطلب این است هر کاری میخواهید انجام دهید بنا بر دستور و حجت باشد، سینه زنی و عزاداری ما بر اساس دستور است ، سینه نزدن و عزاداری نکردن ما نیز براساس دستور باشد.
دوماه با ما میآیند و عزاداری میکنند در دهه دوم فاطمیه ما مشغول روضه حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت محسن علیه السلام هستیم اگر قرار بود آن عزاداری را در ادامه صفر داشته باشیم به ما اعلام میکردند. ما اهل بدعت در عزاداری نیستیم، و زمان را ما اختیار نمیکنیم، یک وقتی امام رضا علیه السلام صبح مسموم میشوند و شب به شهادت میرسند یک وقت هم به روایتی حضرت امام حسن علیه السلام با زبان روزه در ماه رجب مسموم میشوند،براثر زهر شش ماه بعد به شهادت میرسند ولی ما در روز شهادت ایشان به عزاداری میپردازیم.در روضه هم به زمان کار نداریم بلکه فقط به اتفاق میپردازیم، آنها که تاریخ میدانند متوجه میشوند اسامه باید بیاید ، باید بین در و دیوار گرفتار شد و… ما روضه را به عنوان یک بسته میخوانیم و یادآور میشویم و نباید بیمارگونه از مطالب برداشتهای خود خواسته داشت.
نکته بعدی اینکه شیخ عباس قمی به عنوان یک عالم ، فقیه و مسلط بر علوم دینی زمان خود کتابی نگارش کرده که در کنار هر قران میتوان آن را یافت، ایشان بیان میکند روز اول ربیع زمان خوابیدن امیرالمومنین در بستر پیامبر است تا ایشان به مدینه هجرت نمایند ، این جان نثاری باعث خوشنودی این دوبزرگوار است و باید در آن روزعرض صلوات و ادب و انفاق داشت.می توان از راه صحیح وثواب و مورد قبول همه برائت خود را ابراز کنیم ائمه ما هیچ وقت برائت را از راه گناه اعلام نکرده اند همه شما هم خوب میفهمید!
بازدیدها: 112