حجت‌الاسلام پناهیان پاسخ داد «خدا نزد دل‌های شکسته است» به چه معناست

خانه / مطالب و رویدادها / حجت‌الاسلام پناهیان پاسخ داد «خدا نزد دل‌های شکسته است» به چه معناست

وقتی گفته می‌شود «خدا نزد دل‌های شکسته است» بعضی‌ها فکر می‌کنند معنایش این است که خدا فقط فقرا را تحویل می‌گیرد! یا تصور می‌کنند اصل بر این است که آدم‌ها گرفتار و بدبخت باشند!

panahyan

دین هم دستور به زهد داده، هم جمع مال

بعضی‌ها دارای ذهن ساده‌ای هستند و وقتی با یک مسأله پیچیده‌ای مواجه می‌شوند احساس تعارض یا بن‌بست به آنها دست می‌دهد. دین از مقوله‌های بسیار عمیق عقلانی است و اگر کسی می‌خواهد دین را بفهمد باید یک‌مقدار آدم‌ پیچیده‌ای باشد. آدم سطحی‌نگر و ساده نمی‌تواند دین را خوب بفهمد، و قدم به قدم درباره دین، احساس تعارض می‌کند.
دین ما دستورات و توصیه‌هایی دارد که آدم‌های سطحی‌نگر احساس می‌کنند این توصیه‌ها با هم متعارض هستند و قابل جمع نیستند. مثلاً در دین ما، هم پیشنهاد زهد داده شده و هم به فعالیت و جمع کردن مال امر می‌شود(الإمامُ الصّادقُ ع: لا خَیرَ فیمَن لا یُحِبُّ جَمعَ المالِ مِن الحَلالِ؛ فیَکُفَّ بهِ وَجهَهُ و یَقضیَ بهِ دَینَه‏؛ کافی/5/72) همچنین در این دین، به ما گفته شده است «به لقاء الله علاقه داشته باشید» و از سوی دیگر در برخی ادعیه از خدا می‌خواهیم که عمر ما را طولانی کند. مثلاً در دعای شبهای ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: «خدایا عمر مرا طولانی کن؛ أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی‏»(کافی/4/162) کسی که ذهن پیچیده‌ای نداشته باشد و آمادگی درک پیچیدگی‌های دین را نداشته باشد می‌گوید: «بنا بود که ما عاشق ملاقات خدا باشیم و از این دنیا برویم، پس چرا دعا می‌کنیم که خدا ما را در این دنیا بیشتر نگه دارد؟!»
بحث ما درباره این بود که ما نه‌تنها باید به زندگی اهمیت بدهیم، بلکه به زندگی بهتر هم باید اهمیت بدهیم. و نه‌تنها باید به زندگی بهتر از نظر معنوی اهمیت دهیم، بلکه باید به زندگی بهتر از نظر مادی هم اهمیت دهیم و برای رسیدن به زندگی مادی بهتر، نه‌تنها باید از عوامل معنوی کمک بگیریم، بلکه از عوامل مادی هم باید کمک بگیریم. مثلاً اینکه به ما توصیه شده است: نباید سرمایه خود را راکد نگه داریم بلکه آن را به‌کار بیندازیم. یا اینکه تجارت و کسب و کار، دوران پیری و بازنشستگی ندارد و باید تا آخر ادامه دهیم. یا اینکه باید سعی کنیم خانه وسیع داشته باشیم، البته اگر برای اینها سعی کردیم و نشد، تسلیم مقدرات الهی می‌شویم.

آدم برای رشد لازم نیست حتماً زجر بکشد

از امام هادی(علیهم السلام) دعایی نقل شده است که آداب مفصلی دارد و برای کسی که خیلی گرفتار است(یا حاجت مهمی دارد) خواندن این دعا در روز جمعه، توصیه شده است. در این دعا به صورت کاملاً صریح، تقاضای دنیای بهتر شده و بسیاری از نکاتی که ممکن است در ذهن کسی سؤال پیش بیاید را توضیح می‌دهد. مثلاً «نکند دنیای بهتر ما را غافل کند؟ نکند دنیای بهتر اساساً بد باشد؟» این دعای شریف بسیاری از این نکات و سؤالات ما را پاسخ می‌دهد.
در اینجا می‌خواهیم فرازهایی از این دعای شریف را با هم مرور کنیم. در اواسط این دعا می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ الْمَعِیشَةِ»(مصباح‌المتهجد/1/351) یعنی «خدایا به من بهترین زندگی را بده» و البته در اینجا بیشتر جنبه مادّیِ معیشت مورد نظر است. ان‌شاء الله یک روزی برسد که ما این رشد معنوی‌ای که در اثر زحمت‌ها و زجرها پیدا می‌کنیم، همین رشد را با معرفت خودمان پیدا کنیم، و با محبت به امام زمان(ع) پیدا کنیم و با حکومت و مدیریت عالی حضرت به همین رشد برسیم. آدم برای رشد لازم نیست که حتماً زجر بکشد، البته در عین حال اگر کسی به زحمت افتاد و تقصیر خودش نبود، در عالم آخرت جلوتر است.
در فراز بعدی این دعا می‌خوانیم: «مَعِیشَةً أَقْوَى بِهَا عَلَى جَمِیعِ حَاجَاتِی» خدایا به من معیشتی بده که با این معیشت، قوّت پیدا کنم و بتوانم همه حاجات خودم را برآورده کنم. «وَ أَتَوَسَّلُ بِهَا إِلَیْکَ فِی حَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فِی آخِرَتِی» و بتوانم از این زندگی برای حیات دنیا و حیات آخرت به خوبی استفاده کنم. «مِنْ غَیْرِ أَنْ تُتْرِفَنِی فِیهَا فَأَطْغَى» بدون اینکه در این زندگی خوبِ خودم دچار اسراف‌کاری بشوم که طغیان کنم «أَوْ تُقَتِّرَهَا عَلَیَّ فَأَشْقَى» خدایا به من زند‌گی‌ای بده که در این زندگی به من سخت نگیری که دچار شقاوت شوم شوم(نه دچار اسراف بشوم و نه دچار سختی شوم) «وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ حَلَالِ رِزْقِکَ» و رزق حلالت را برای من وسیع کن. شبیه این عبارت را در تعقیبات نمازهای یومیه ماه مبارک رمضان هم داریم که از خدا می‌خواهیم رزق حلال وسیع به ما بدهد: «أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی وَ تُوَسِّعَ رِزْقِی»(مصباح‌المتهجد/2/615‏)

«خدا نزد دل‌های شکسته است» به چه معناست

وقتی گفته می‌شود «خدا نزد دل‌های شکسته است» بعضی‌ها فکر می‌کنند معنایش این است که خدا فقط فقرا را تحویل می‌گیرد! یا تصور می‌کنند اصل بر این است که آدم‌ها گرفتار و بدبخت باشند! یا می‌گویند: «اصلاً اینها هستند که اهل دعا و مسجد هستند و الا اگر خوشحال باشید که نباید مسجد بروید و دعا بخوانید!»
اینکه خدا نزد دل‌های شکسته است(سُئِلَ أَیْنَ اللَّهُ؟ فَقَالَ: عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُم؛ الدعوات/120) به خاطر این است که خداوند مثل مادر مهربان و دلسوزی است که از اذیت شدن فرزندش ناراحت می‌شود و او را در آغوش می‌گیرد، نه اینکه دوست دارد او همیشه اذیت شود! وقتی یک مادری فرزند رنجورش را در آغوش می‌گیرد و نوازش می‌کند معنایش این نیست که او دوست دارد فرزندش همیشه ناراحت و گریان باشد!
در ادامه این دعا می‌خوانیم: «وَ أَفِضْ عَلَیَّ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ مِنْ فَضْلِکَ» خدایا از هر طریقی که دوست داری از فضل خودت بر من ببار «وَ انْشُرْ عَلَیَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ مِنْ بَرَکَاتِکَ» رحمت خودت را برای من جاری کن و برکات خودت را بر من نازل کن «نِعْمَةً مِنْکَ سَابِغَةً وَ عَطَاءً غَیْرَ مَمْنُونٍ» خدایا من از تو نعمت تام و تمام می‌خواهم(نه نعمتی که یک قسمتی از آن نقص داشته باشد) و در ضمن، این نعمت برای من مداوم باشد.
نگاه کنید که چطوری باید دعا کنیم! یک‌وقت نروید درِ خانه خدا و بگویید: خدایا! فقط همین یک مشکل مرا برطرف کن! همت خود را خیلی بالا ببرید. در این دعا می‌بینید که کلاً سعادت دنیوی و آخرتی را از خدا طلب می‌کنیم.
در فراز بعدی دعا می‌خوانیم: «وَ لَا تَشْغَلْنِی عَنْ شُکْرِ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ بِإِکْثَارٍ مِنْهَا» خدایا(در عین حالی که این نعمت را به من می‌دهی) مرا به این نعمت آن‌قدر مشغول نکن که سرگرم شوم و نتوانم شکر تو را به‌جا بیاورم. (چون بعضی‌ها آن‌قدر بی‌ظرفیت هستند که وقتی خدا به آنها نعمتی می‌دهد، بدتر می‌شوند و شکر خدا را فراموش می‌کنند)
بعد می‌خوانیم: «تُلْهِینِی عَجَائِبَ بَهْجَتِهِ» خدایا عجائب بهجت(شادی و سرورِ) این نعمات تو، مرا مشغول و غافل نکند و باعث نشود از تو فاصله بگیرم (مثلاً یک کسی دارد داماد می‌شود، و آن‌قدر بهجت و سرور دامادی او را می‌گیرد که دیگر نمی‌تواند مثل قبل، نمازهایش را با تعقیبات بخواند!)
«وَ تَفْتِنَنِی زَهَرَاتُ نَضْرَتِهِ» خدایا درخشندگی زیبای نعمت تو، مرا دچار فتنه نکند. «وَ لَا بِإِقْلَالٍ عَلَیَّ مِنْهَا فَیَقْصُرَ بِعَمَلِی کَدُّهُ وَ یَمْلَأَ صَدْرِی هَمُّهُ» خدایا در این نعمت برای من کم نگذاری که من درگیری ذهنی پیدا کنم و به مشقت بیفتم و همّ و غم این کمبودها مرا بگیرد و بدتر مرا گرفتار کند. (یعنی خدایا نعمت را کامل به من بده تا من دیگر درگیر نصف و نیمه بودنش نشوم که از تو غافل بشوم)
«أَعْطِنِی مِنْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی غِنًى عَنْ شِرَارِ خَلْقِکَ وَ بَلَاغاً أَنَالُ بِهِ رِضْوَانَکَ» خدایا از این معیشت و نعمت‌هایی که به من می‌دهی، یک بی‌نیازی و غنایی از شرار خلق خودت به من بده(یعنی مرا گرفتار و محتاج آدم‌های بد نکن. چون گاهی انسان گرفتار می‌شود و مجبور می‌شود به آدم‌های بد، رو بیندازد. در اینجا می‌خواهیم که خدا ما را از این افراد بی‌نیاز کند)

امام هادی(علیهم السلام) به ما می‌آموزد «با زبان خدا با خدا حرف بزنیم»

این زبان خداست که امام هادی(ع) دارد به ما یاد می‌دهد. بیایید با زبان خدا با خدا حرف بزنیم. اگر می‌خواهی از خدا حاجت بگیری، با زبان خدا با او صحبت کن. برخی از مختصات زبان خدا را در این دعا می‌بینید. مثلاً اینکه «خدایا نعمت‌هایی که به من می‌دهی، کامل باشد، تام و تمام باشد یعنی خدایا! تو که کار ناقص انجام نمی‌دهی! پس این نعمت را بر من تمام کن!» یا اینکه «خدایا مرا گرفتار شرار خلق خودت نکن» چون خدا بدش می‌آید که آدم ذلیل کسی بشود. خدا مکرراً توصیه می‌کند که بنده کسی غیر از خدا نشوید و ذلیل کسی نشوید(أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ؛ هود/2) ما هم همین را از خدا بخواهیم که «خدایا! تو که دوست نداری من ذلیل کسی بشوم، پس من را ذلیل نکن»
در فراز بعدی دعا می‌خوانیم: «وَ أَعُوذُ بِکَ یَا إِلَهِی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ أَهْلِهَا وَ شَرِّ مَا فِیهَا» خدایا من از شر دنیا و شر اهل دنیا و هرچه شر در این دنیا هست، به تو پناه می‌برم.

«دنیا زندان مؤمن است» ولی باید از خدا بخواهیم که «دنیا را برای ما زندان قرار ندهد»

در ادامه دعا می‌خوانیم: «وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا لِی سِجْناً» یعنی خدایا، دنیا را برای من زندان قرار نده! احتمالاً شما این روایت را شنیده‌اید که «دنیا زندان مؤمن است؛ أَنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِن‏»(کافی/2/250) همان‌طور که در ابتدای جلسه گفتیم، دین پیچیدگی‌هایی دارد و درک آن یک هوشمندی‌ای می‌خواهد.
از یک طرف فرموده‌اند که «دنیا زندان مؤمن است» و از طرف دیگر می‌فرمایند: بروید دعا کنید و از خدا بخواهید که «خدایا، دنیا را برای من زندان قرار نده، تا بتوانم نفس راحت بکشم» اینها با هم قابل جمع است و متناقض نیست. کمااینکه گفته‌اند: «در تناقض هشت وحدت شرط دان!» وقتی دو چیز بخواهند متناقض باشند، باید از همه‌جهت مساوی باشند در حالی که اینها از همه‌جهت مساوی نیستند.
دنیا از یک جهت می‌تواند زندان شما باشد اما یک جهت می‌تواند زندان نباشد. مثلاً از این جهت که نمی‌توانی امام حسین(علیهم السلام) را ببینی، این دنیا برایت زندان است، ولی این مغایرتی ندارد با اینکه دنیا برای تو از نظر معیشت، زندان نباشد. یا مثلاً شما به هر کسی خوبی می‌کنی و کمک می‌کنی و محبت می‌کنی، او به تو بدی می‌کند یا خیانت می‌کند، از این جهت برای تو زندان است ولی از این جهت که وضع مالی و معیشت خوبی داری، برایت زندان نیست.

کسی که دنیایش خوب باشد، دنبال بهتر از آن یعنی «بهشت» خواهد بود

در عین حالی که دعا می‌کنی برای اینکه دنیا زندان تو نباشد، در عبارت بعدی از خدا می‌خواهی «وَ لَا فِرَاقَهَا عَلَیَّ حُزْناً» وقتی از دنیا می‌خواهم جدا شوم، دلم نگیرد. یعنی از یک‌طرف دنیا برای ما زندان نباشد و از سوی دیگر جدا شدن از این دنیا برای ما سخت و ناراحت‌کننده نباشد. مگر می‌شود آدم در دنیا خوش بگذراند و بعد که می‌خواهد از این دنیا برود، برایش سخت نباشد؟! بله، آدم‌های چشم و دل سیر، این‌طوری هستند. می‌گویند: «خدایا، اگر می‌خواهی این دنیا را از من بگیری، بگیر! من شیره‌اش را کشیده‌ام و همه‌چیزش را بُرده‌ام، دیگر دنیا برای من حرف تازه‌ای ندارد! و حالا مشتاق بهشت تو هستم…»
کسی که مدتی ماشین خوب سوار شود، دیگر برایش سخت است که ماشین بد سوار شود. و هوس او به دنبال ماشین بهتر است. کسی هم که دنیایش خوب باشد، دنبال بهشت خواهد بود. یعنی از بهترین نعمت‌های دنیا به‌خوبی استفاده کرده است و حالا مشتاق نعمات بهتر و بالاتر از اینها یعنی نعمات بهشتی است. ان‌شاء الله ما هم این را تجربه کنیم.
و در عبارت بعدی دعا می‌خوانیم: «أَجِرْنِی مِنْ فِتْنَتِهَا مَرْضِیّاً عَنِّی مَقْبُولًا فِیهَا عَمَلِی إِلَى دَارِ الْحَیَوَانِ وَ مَسَاکِن الْأَبْرَارِ الْأَخْیَار»‏ ‏خدایا از فتنه‌های این دنیا، یک‌طوری که خودت از من راضی باشی و اعمالم نزد تو مقبول باشد، مرا عبور بده تا به آن حیات اصلی برسم.

مگر می‌شود زندگی را دوست نداشت اما از خدا طول عمر خواست

در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی-که خوب است در سحرهای ماه رمضان بخوانیم- آمده است: «یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى أَعْطِنِی سُؤْلِی فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وَالِدَیَّ وَ وُلْدِی وَ أَهْلِ حُزَانَتِی وَ إِخْوَانِی فِیک» ای کسی که بهترین کسی هستی برای اینکه از تو سؤال کنند و پُرجودترین کسی هستی که عطا می‌کنی، خدایا سؤال مرا جواب بده و دعای مرا درباره خودم و اهل‌بیت و پدر و مادر و برادران دینی من، مستجاب کن.
«و ‏أَرْغِدْ عَیْشِی» خدایا زندگی و معیشت مرا وسعت بده «وَ أَظْهِرْ مُرُوَّتِی» خدایا جوانمردی مرا اظهار کن(من داشته باشم که سفره بیندازم و ببخشم، به دیگران وام بدهم) «وَ أَصْلِحْ جَمِیعَ أَحْوَالِی» خدایا همه احوال ما را اصلاح کن. «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمُرَهُ» خدایا عمر مرا طولانی قرار بده(مگر ممکن است کسی زندگی را دوست نداشته باشد اما در عین حال دعا کند که خدایا عمر مرا طولانی قرار بده!)
در چند جمله بعد می‌خوانیم: «وَ أَحْیَیْتَهُ حَیَاةً طَیِّبَةً» خدایا مرا جزء کسانی قرار بده که حیات طیبه به آنها داده‌ای. «فِی أَدْوَمِ السُّرُورِ» خدایا مداوم‌ترین شادمانی در دل من باشد «وَ أَسْبَغِ الْکَرَامَةِ» خدایا تمام و کامل‌ترین گرامی‌داشته شدن را برای من قرار بده، یعنی طوری که دیگر بهتر از این نشود در این دنیا به من احترام گذاشته شود. «وَ أَتَمِّ الْعَیْشِ» خدایا تمام‌ترین عیش دنیا را به من بده! «إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاء» تو هر کاری بخواهی می‌توانی انجام دهی.
ای کاش این قطعه از این دعای ابوحمزه را هر شب در برنامه سحر پخش کنند و ما بشنویم و برای ما یادآوری شود. چون خوب است که مدام برای ما یادآوری شود که ما چنین خواسته‌های خوبی را از خدا بخواهیم.

غیرت مؤمن فقط نسبت به بندگی نیست، نسبت به زندگی هم هست

ما باید آن‌قدر تمنا و طمع خودمان را به زندگی بهتر بالا ببریم(البته از راه دست و با تعریف صحیح از زندگی بهتر) تا هر کسی خواست مانع زندگی بهتر ما بشود در مقابلش بایستیم؛ این یعنی انقلابی بودن، این یعنی سرباز حضرت بودن. آن‌قدر باید غیرت ما نسبت به زندگی بهتر بالا برود که اگر دیدیم در گوشه‌ای از دنیا ظالمان دارند زندگی بهتر را از کسی منع می‌کنند، بلند شویم و برویم آن ظالمان را از صفحه گیتی محو کنیم. باید همه عالم از هیبت ما بترسند که بخواهند به کسی ظلم کنند و دنیای کسی را خراب کنند.
مؤمن نسبت به زندگی هم غیرت و حمیّت دارد. این‌طور نیست که مؤمن فقط غیرتش نسبت به بندگی بالا باشد، بلکه نسبت به زندگی خودش و دیگران هم غیرت دارد. و اجازه نمی‌دهد کسی این زندگی را خراب کند. اصلاً چرا در این دنیای امروز ما، اکثر مردم نباید حداقل‌های زندگی خوب را داشته باشند؟!

چه زمانی خداوند دعای مظلومین را مستجاب می‌کند

می‌دانید خداوند چه موقع دعای مظلوم‌ها را مستجاب می‌کند؟ آیا وقتی که ظلم به آنها زیاد بشود، خدا دعای آنها را مستجاب می‌کند؟ وقتی که تعداد مظلوم‌ها از تعداد ظالم‌ها کمتر باشد، خدا دعای مظلوم را مستجاب می‌کند اما وقتی تعداد مظلوم‌ها از تعداد ظالم‌ها بیشتر باشد، دیگر خدا دعای مظلوم‌ها را مستجاب نمی‌کند، بلکه به آنها می‌فرماید: شما که تعدادتان بیشتر از ظالمین است، پس چرا نشسته‌اید و دعا می‌کنید؟! بلند شوید و حق خودتان را از ظالمین بگیرید. (رسول الله ص : إنَّ اللّهَ عز و جل یَستَجیبُ لِلمَظلومینَ، ما لَم یَکونوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ، فَإِذا کانوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ فَلا یَستَجیبُ لَهُم؛ زندگی بهتر-الفردوس/1/149/538) حکمت نامه پیامبر اعظم (ص)،ری شهری، ج‏10، ص: 279
الان تعداد مظلوم‌ها در جهان بیشتر است یا تعداد ظالم‌ها؟ معلوم است که تعداد مظلوم‌ها بیشتر است. خُب چرا این مظلوم‌ها قیام نمی‌کنند؟ چرا فقط باید بنشینند و دعا کنند؟! در این شرایط، با دعا مشکل حل نمی‌شود. به قول آیت الله بهجت(ره) این چیزها با دعا حل نمی‌شود، بلکه با عوا حل می‌شود!

نقطه مقابل بلند‌همتی، شهوت و هرزگی است

مؤمن نه‌تنها نسبت به زندگی خودش غیرت دارد و نمی‌گذارد کسی زندگی‌اش را خراب کند، بلکه درِ خانه خدا هم سرِ زندگی بهتر صحبت می‌کند و از خدا بهترین زندگی و عیش دنیا را طلب می‌کند(وَ أَتَمِّ الْعَیْشِ؛ خدایا تمام‌ترین عیش دنیا را به من بده)
ما باید همت خودمان را در زندگی بالا بگیریم. می‌دانید نقطه مقابل بلند‌همتی چیست؟ شهوت و هرزگی است. پس ما داریم شما را به نقطه مقابل شهوت و هرزگی دعوت می‌کنیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «هیچ کسی را بالا نبرد، چیزی مانند همتش و هیچ کسی را زمین نزد، چیزی مانند شهوتش؛ مَا رَفَعَ إمْرَأً کَهِمَّتِهِ وَ لَا وَضَعَهُ کَشَهْوَتِه‏»(غررالحکم/9707) انسان را همت خودش بالا می‌برد.

غربی‌ها ما را به شهوت دعوت می‌کنند تا همیشه فقیر باقی بمانیم

می‌دانید چرا فرهنگ و تمدن غرب، ما را به شهوترانی دعوت می‌کند؟ چون آدم شهوتران فقیر خواهد بود، زندگی‌اش لذت‌بخش نخواهد بود، نمی‌تواند زندگی دیگران را لذت‌بخش کند. آدم شهوتران اسیر زندگی قدرت‌پرست‌ها خواهد شد و همیشه به نان اندکی قانع خواهد شد.
اینکه غربی‌ها ما را به شهوت دعوت می‌کنند برای این نیست که ما خوش بگذرانیم! بلکه ما را به شهوت دعوت می‌کنند تا برای همیشه فقیر باقی بمانیم، تا ثروتمند‌های عالم از سرانه ثروت مردم عالم، چپاول کنند و ببرند و بخورند و کسی قدرت نداشته باشد در مقابل آنها بایستد. صهیونیست‌ها یک گروه کوچکی هستند که امروز بر جهان حاکم هستند و آن‌قدر ثروت جمع کرده‌اند که ثروت‌شان را نمی‌شود شمرد و هر کاری که می‌خواهند، دارند انجام می‌دهند(البته در محدوده مقدرات الهی)

چرا مجالس دعا خلوت است؟

چرا همت یک جوان ایرانی صرفاً باید در این حدّ باشد که مثل یک کارمند مرفه اروپایی زندگی کند؟ چرا نباید همتش بالاتر از اینها باشد؟ چرا نباید همتش این باشد که رفاه بالاتری به‌دست بیاورد؟ چرا ما باید این‌طور حداقلی زندگی کنیم؟! ما باید همت خود را خیلی بالا ببریم، همان‌طور که در دعای ابوحمزه می‌خوانیم: خدایا تمام‌ترین عیش دنیا را به من بده (وَ أَتَمِّ الْعَیْشِ) چرا این چیزها را جزء دعاهای خودمان قرار نمی‌دهیم؟ می‌دانید چرا مجالس دعا خلوت است؟ چون خدا خوشش نمی‌آید آدم‌های دون‌همت در خانه‌اش دعا کنند
خدایا دنیا تا حالا خیلی ما را بی‌دین کرده‌ است؛ فقر ما، گرفتاری‌های ما، بد زندگی کردن‌ ما، باعث دوری ما از تو شده است. خدایا، زندگی دنیای ما را بهترین زندگی‌ها قرار بده تا دیگر برای دنیا حرص نزنیم، تا بعد از بهره‌مندی از دنیا، به سراغ بهتر از این دنیا برویم و بهشت تو را تمنا کنیم.

بازدیدها: 22

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *