خاطرات امام | احترام همسر
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام؛ پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام به مناسبت دهه فجر و چهل و دومین سالگر دهه فجر پیروزی انقلاب اسلامی ایران مجموعه خاطرات ناب و شنیدنی از امام خمینی رحمه الله علیه گرد آوردی و برای شما مخاطبین همیشگی سایت هیات منتشر کرده است که در ادامه شما می توانید مشاهده و دریافت نمائید :
برنامه نظم و ساعات آقا واقعا عجیب بود. حتى برنامه غذا خوردنشان. یك دفعه حاج احمدآقا مىگفتند: من گفتم آقا وقت ناهار شده. بگویم ناهار بیاورند؟ آقا نگاهى به ساعتشان كردند و گفتند: نه هنوز وقتش نشده است. مدت كمى گذشت و چند كلمهاى با آقا صحبت كردم، آمدم تا دم در، امام صدا زدند. برگشتم، گفتند مىخواهید بگویید ناهار بیاورند، بیاورند. حالا وقتش است، ببینید، شاید یك دقیقه نشده بود، اما آقا این قدر منظم بودند كه براى خود خانواده هم جاى تعجب داشت، و مىشود نتیجه گرفت كه آقا واقعا چقدر در كارشان منظم است اما یادم مىآید روزى كه حاج خانم (همسر حضرت امام) براى زیارت حضرت عبدالعظیم رفته بودند و بنده هم به عنوان راننده حضور داشتم، در موقع برگشت كه نزدیكهاى ظهر بود، خانم گفت زود برویم، من به آقا نگفتم كه ناهار بخورند، آقا صبر مىكنند تا من بروم. زودتر برویم كه آقا براى خوردن ناهار معطل نشوند. خلاصه راه بندان بود و ترافیك. تا ما رسیدیم 25 دقیقهاى – نیمساعتى از وقت ناهار گذشته بود. خانم گفتند: مثل اینكه آقا ناهار خورده باشند. ولى امام ناهار نخورده بودند و من پرسیدم، دیدم تازه سفره را انداختهاند و آن زمانى بود كه یكى از اعضاى بیت دیده بود كه خانم مىآیند. خانم به آقا گفته بودند “شما ناهار مىخوردید، ما مىآمدیم”. آقا در جواب با ملاطفت و احترام گفته بودند “شما نفرمودید كه من نمىآیم. ” درستبا همین لفظ كه “شما نفرمودید كه من نمىآیم وگرنه ما ناهار مىخوردیم. ما منتظر شما بودیم. ” خلاصه آن آقایى كه براى یك یا دو دقیقه به حاج سیداحمدآقا مىگوید هنوز وقت ناهار نشده. تا نیم ساعت صبر مىكنند تا حاج خانم بیاید.
محمد هاشمى (محافظ بیت)
بازدیدها: 0