خاطرات امام | حرفهایم را از بلندگوی صحن میزنم
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام؛ پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام به مناسبت دهه فجر و چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران مجموعه خاطرات ناب و شنیدنی از امام خمینی رحمه الله علیه گرد آوردی و برای شما مخاطبین همیشگی سایت هیات منتشر کرده است که در ادامه شما می توانید مشاهده و دریافت نمائید :
ماشینهی شركت واحد از تهران كماندوها را به قم آورده بودند.ساواكیها رسیده بودند و برنامه داشتند.روز دوم فروردین كه مصادف با شهادت امام صادق (علیه السلام) بود دقیقا خاطرم هست كه امام گوشه خانه نشسته بودند، مرحوم شهید مهدی عراقی آمد و در گوش امام سخنی گفت.امام پیغامی توسط جناب آقی صادق خلخالی دادند و ایشان هم پیام امام را به همه ابلاغ كرد.در وسط مجلس ایادی ساواك شروع كردند به صلوات فرستادن.مرحوم حاج مهدی عراقی به امام فرمود آقا گمان می کنم توطئهی است. افراد ناشناسی در مجلس و محفل حاضرند، اینها ناآشنایند.امام آن جملهی كه توسط آقی خلخالی پیغام داد من یادم است.بعدها از امام سؤال كردند كه آن چه جملهی بود كه شما آنا فرمودید؟ فرمودند: «كانه خدا به من الهام كرد كه این جمله را بگویم» و آن این بود كه به اینها اعلام بكنید اگر كسی شعاری در این مجلس داد، حركت می کنم به طرف صحن مطهر و حرفهایم را از بلندگوی صحن مىزنم.امامفرمودند: «من آنا به ذهنم رسید این جمله را بگویم ساواكیها كه چنین شنیدند مجلس را ترك كردند…عصر همان روز ماجری مدرسه فیضیه واقع شد.امام فرمودند «ماموریتشان این بود كه كشتار را در منزل انجام دهند و چون آقی خلخالی پیغام مرا اعلام كرد مامورین تكلیفشان را نمىدانستند، لذا تا با تهران تماس گرفتند و جواب دریافت كردند.روضه منزل تمام شده بود، پس از آن به فكر افتادند كه یك جی دیگر حادثه به وجود آورند كه آوردند» .یكی از مامورین بعدا گفته بود پس از پیام امام ما متحیر شدیم كه شعار بدهیم یا نه، چون مىبایست از تهران كسب تكلیف میكردیم. (1)
1.دكتر محمود بروجردی – ندا – ش 1.
بازدیدها: 456