آقای محمود خسرویوفا، رئیس کمیتهی ملی پارالمپیک، در اوایل انقلاب و نیز در مقطعی از دوران ریاست جمهوری حضرت آیتالله خامنهای، مسئول حفاظت ایشان بوده است. او به دلیل مسئولیتهای ورزشی در بسیاری از دیدارهای ورزشی رهبر انقلاب در دورههای مختلف حضور داشته است. به همین دلیل گپوگفت ما محدود به دیدار اخیر مدالآوران المپیک و پارالمپیک نشد. علاقهمندیهای ورزشی رهبر انقلاب و نیز ورزش صبحگاهی ایشان در خارج از کشور از نکات خواندنی این گفتوگو است:
شما به عنوان کسی که سالها در کنار آیتالله خامنهای حضور داشته و در مسائل ورزشی نیز ورود دارید، نگاه ایشان به ورزش را چگونه یافتهاید؟
آنچه من در این مدت از رفتار و گفتار حضرت آقا متوجه شدهام، این است که ایشان کلاً از جوان پرجنب و جوش خوششان میآید و این را بارها به زبان آوردهاند. اصلاً با سستی و زیاد خوابیدن جوانها موافق نیستند. یک بار با یکی از محافظان خدمتشان بودیم، من به حضرت آقا گفتم این آقایی که همراه من است، میتواند هزاروپانصد بار بدون توقف شنا برود. آقا باتعجب پرسیدند: هزاروپانصد؟! بعد به او گفتند که الان هم میتوانی شنا بروی؟ او هم کتش را درآورد و بدون اینکه بدنش را گرم کند، سیصد بار شنا رفت. آقا گفتند بس است، قبول کردم. به طور کلی حضرت آقا از مشاهدهی جوانان پرجنبوجوش و پرتحرک لذت میبرند.
خود ایشان به چه ورزشهایی علاقه دارند؟
آقا خودشان هم به ورزش علاقه دارند و هم اهل ورزش هستند. میگفتند که والیبال بازی میکردند و والیبالشان هم خیلی خوب بود. میگفتند در نوجوانی و حتی با همان لباس طلبگی، والیبال بازی میکردند. به ورزش باستانی هم علاقه داشتند و کار میکردند. ایشان در مراسم مختلف ورزش باستانی که دعوت میشدند، حضور مییافتند. به کوهنوردی هم بسیار علاقه دارند. یادم میآید در اوایل انقلاب یک روز به من گفتند من نذری دارم و میخواهم به امامزاده داوود سلاماللهعلیه بروم. ما هم برنامهریزی کردیم و همراه چند تن از محافظها و آقای راشد یزدی به سمت امامزاده داوود حرکت کردیم. ایشان لباس پاسداری پوشیدند و صورتشان را با چفیه بستند. آقای راشد هم با لباس عادی روحانیت آمده بود. جالب اینکه در راه همه فکر میکردند ایشان محافظ آقای راشد است، چون ما با لباس کوهنوردی و تجهیزات آمده بودیم. من به سبب تخصصم در کوهنوردی، سنگنوردی و صخرهنوردی، خوب میدانستم که راهپیمایی یک کوهنورد حرفهای به چه شکل است، و میدیدم که آقا کاملاً حرفهای و خیلی راحت مسیر را به سمت بالا طی میکردند و بدنشان بسیار روی فرم بود.
خاطرهای از این کوهنوردی به یاد دارم که من و یکی دیگر از محافظان در راه بحث میکردیم؛ یکی در رد و دیگری در تأیید مرحوم شریعتی. آقا متوجه شدند. سرعتشان را کم کردند و به ما رسیدند. گفتند از این صحبتها نکنید، از فضا استفاده بکنید. گفتند که شما مثل دو نابینایی میمانید که میخواهید آن دیگری را راهنمایی کند. نمیتوانید. مرحوم شریعتی یک نقاط قوتی داشته و یک نقاط ضعفی. این کار شما نیست. وقتی هم که رسیدیم، یکی از اتاقهای آنجا را اجاره کردیم و آقا نذرشان را آنجا ادا کردند.
ورزش دیگری که حضرت آقا بسیار انجام میدهند، پیادهروی است؛ پیادهروی تند، بین نیمساعت تا سه ربع. من صبحهای زود که سر کار میآمدم، میدیدم ایشان در حال پیادهروی هستند. حتی این پیادهروی در سفرهای خارج از کشور ایشان هم قطع نمیشد. با ایشان به کشور رومانی رفته بودیم، من لباس ورزشی خوب و متفاوتی به لحاظ رنگ و قیافه داشتم. در رومانی یک روز آقا به من گفتند که چه لباس قشنگی داری. بده من بپوشمش. لباس را برای پیادهروی پوشیدند و به محوطه رفتند، خبرنگاران به خیال اینکه من آمدهام دست تکان دادند و جلو آمدند، اما وقتی دیدند آقا این لباس را پوشیده، خیلی تعجب کردند. بهطور کلی پیادهروی ایشان ترک نمیشد.
اگر در زمان ریاستجمهوری به مراسم ورزشی هم دعوت میشدند، معمولاً شرکت میکردند؛ مثلاً مراسم ورزشی آموزش و پرورش یا سازمان تربیت بدنی. بیشتر مراسم سالن ۱۲هزار نفری آزادی را میرفتند. بانشاط هم میرفتند. یک بار ایشان را برای برگزاری مسابقاتی در سالن شهید افراسیابی دعوت کرده بودیم، اصلاً باورمان نمیشد، اما آمدند. در زمان ریاستجمهوری بارها بچههای تیم جانبازان به ملاقات ایشان میآمدند.
این دیدارها در زمان رهبری هم ادامه یافت؟
بله، در زمان رهبری هم هر تیمی که از مسابقات برمیگشت، ایشان اظهار محبت داشتند. در سال ۱۳۷۲ که از انگلیس برگشتیم، آقای گلپایگانی را به استقبال ما فرستادند. بعد هم آن سخنان معروف «فتحالفتوح» را بیان کردند. در آن پیام اشاره کردند علیرغم اینکه میگویند بچههای مسلمان نمیتوانند کار کنند، بچهها فتحالفتوح میکنند. فردای استقبال هم دیداری با ایشان داشتیم که گفتند: من میخواستم خودم بیایم فرودگاه، اما بچههای حفاظت صلاح ندانستند. لذا آقای گلپایگانی را به نمایندگی فرستادم.
منبع : سایت خامنه ای
بازدیدها: 139