خطر تحریف در کمین دفاع مقدس | دکتر یداله جوانی
پایگاه اطلاع رسانی هیات – اختصاصی: چهل سال از آغاز دفاع مقدس ملت ایران در برابر یک تهاجم جهانی می گذرد. کسانی در 31 شهریور 1359، رژیم بعث عراق به رهبری صدام را برای تجاوز همه جانبه نظامی به ایران تحریک کردند، هرگز تصور نمی کردند محاسبات آنان غلط از آب درآمده و ملت ایران در برابر این تهاجم سنگین و برق آسا، دست به یک دفاع همهجانبه هشت ساله بزند.
در این نوشتار که به قلم جناب دکتر یدالله جوانی گردآوری شده است تلاش شده تا به سوالات و ابهامات پیرامون جنگ تحمیلی، اصرار بر نبرد با دشمن و اینکه چرا بعد از فتح خرمشهر جمهوری اسلامی حاضر به پذیرفتن آتش بس نشد پرداخته شده است، امید است با مطالعه این مقاله قدمی در جهت ناکامی جریان تحریف دفاع مقدس برداریم انشاالله.
در پرتو عنایات الهی، رهبری حکیمانه امام خمینی رحمت الله علیه و هوشمندی، غیرت و مردانگی ملت ایران، دفاع در برابر متجاوزین ماهیت عاشورایی پیدا کرد و اینچنین بود که، جنگ تحمیلی به دفاع مقدس تبدیل شد. در تاریخ 400 ساله ملت ایران، آن دوران هشت ساله یک دوران مشعشع و بی نظیر و پر افتخار برای ملت ایران برای همیشه تاریخ است. از این روی رهبر معظم انقلاب اسلامی، از جنگ به عنوان یک گنجینه عظیم یاد می کند که همواره باید ملت ایران از آن بهره ببرد. اما اینک، این گنجینه عظیم و گران سنگ در معرض خطر تحریف قرار گرفته و نیازمند مراقبت است. دشمنان انقلاب اسلامی در 41 سال گذشته، همواره برای آسیب رساندن به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از راهبرد تحریف استفاده کرده، اکنون با فاصله گرفتن از زمان آغاز جنگ و شروع دفاع مقدس ملت ایران، به دنبال آنند که با تحریف دفاع مقدس، نسل جوان امروز و فردای ایران اسلامی را نسبت به دفاع مقدس و مدیریت حضرت امام رحمت الله علیه در این دفاع و همچنین نیروهای مسلح بدبین و بی اعتماد سازند.
بدیهی است که برای مقابله با جریان تحریف در دفاع مقدس، باید با رویکردی تبیینی – تحلیلی به تمامی سوالات، شبهات و ابهامات پیرامون دفاع مقدس، پاسخی منطقی، مستدل و باورپذیر داد.
سوالاتی از قبیل چرایی پدیدایی جنگ و اینکه آیا امکان جلوگیری از وقوع جنگ نبود، و یا اینکه چرا بعد از فتح خرمشهر، با وجود آمادگی صدام برای آتش بس و صلح، ایران به جنگ ادامه داد. در این نوشتار دفاع مقدس از این زاویه مورد بررسی قرار می گیرد.
مقدمه
دفاع مقدس ملت ایران در یک دوره هشت ساله، به طور قطع یک دوره مشعشع، پر برکت و چنان برگ زرینی در تاریخ ملت ایران است که باید، همانند یک گوهر درخشان و گنجینه عظیم از آن مراقبت نمود. چرا که این دوره طلایی و پر افتخار، مورد طمع دشمنان و راهزنان تاریخی قرار گرفته و دست تحریف درحال دستبرد زدن به آن است. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانات ۳۱ شهریور خود در این خصوص هشدار داده و فرمودند: ما هر چه از لحاظ زمان از دفاع مقدس دور میشویم، از لحاظ معرفت باید به دفاع مقدس نزدیک تر بشویم، چرا!؟ چون تحریف در کمین است. دستهای تحریف گر در کمینند خب شماها که مردان جنگید الان حضور دارید، بالاخره شما ها یک چیزی می گویید، یک دفاعی میکنید اما بیست سال دیگر عده بیشتری نیستند. دست تحریف این بخش پر درخشش تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند، لذا بایستی کار کنیم، معرفت ما بایستی زیاد بشود، جریان تحریف در طول تاریخ، همواره بزرگترین تهدید خسارت بار و ویرانگر، برای ادیان توحیدی و جریانهای اصلاحی و افتخارات پیروان جبهه حق بوده است. عاشورا به عنوان بزرگترین مصیبت تاریخ بشر، محصول جریان تحریف در تاریخ اسلام و دوران پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام است در تاریخ معاصر ایران نقاط عطفی این وجود دارد که با دست تحریف زمینه پدیدایی حوادث تلخ رقم خورده است که مشروطه و قصه به دار آویختن شهید شیخ فضل الله نوری ، نمونهای از آن به حساب میآید اما اینک، تحرکات جریان تحریف در انقلاب اسلامی و موضوعات مرتبط با جمهوری اسلامی و نظام ولایی، بیش از هر زمان دیگری مشاهده می شود. دلیل اصلی این تحرکات روزافزون هم ناکامی های جبهه استکبار و دنبالههای آنان در داخل کشور طی 41 سال گذشته در قبال انقلاب اسلامی و ملت بزرگ ایران است. اکنون دشمنان تحریف تاریخ انقلاب و هر آنچه مرتبط با انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی به حساب میآید را، تنها راه ممکن برای بدبین سازی و جداسازی نسل جوان از نظام اسلامی و رهبری ولایی آن ارزیابی می کنند.
روزی بر تحریف مکتب امام رحمت الله علیه تمرکز کرده و روز دیگری هم بر تحریف دفاع مقدس تمرکز می کنند. دشمنان و جریان ضد انقلاب حوادث دهه شصت را به گونهای تحریف کردند که، مقام معظم رهبری در این خصوص هشدار دادند مراقب باشید، جای شهید و جلاد عوض نشود معظم له در بیانات روز عید قربان در باب خطر تحریف فرمودند؛ دشمن به موازات جریان تحریم، جریان تحریف را هم به راه انداخته و از این طریق به دنبال بدبین سازی نا امید سازی و بی اعتماد سازی عمومی نسبت به نظام اسلامی و در نهایت آدرس غلط دادن برای حل مشکلات کشور به مردم، یعنی رفتن به سمت مذاکره با آمریکا به عنوان تنها راه حل است! ایشان در باب اهمیت مقابله با تحریف فرمودند اگر جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم هم شکست خواهد خورد راه شکست تحریف، روشنگری، بصیرت افزایی، پاسخ درست به سوالات و ابهامات و رفع شبهات نسل جوان نسبت به موضوعات است. بر همین اساس هم رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانات 31 شهریور به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس و 40 ساله شدن این دفاع، تاکید نمودند که هرچه از زمان دفاع مقدس دور می شویم، باید از نظر معرفت به دفاع مقدس نزدیک تر بشویم چون تحریف در کمین است.
نقطه هدف در تحریف دفاع مقدس
پرسش اصلی آن است که جریان تحریف دفاع مقدس، کدام هدف راهبردی را دنبال می کند؟ در پاسخ باید گفت، هدف اصلی تحریف گران، بدبین سازی نسل جوان کنونی و نسل های آینده، نسبت به انقلاب اسلامی، نظام دینی و رهبری ولایت فقیه و مشخصاً بدبین سازی این مجموعه نسبت به حضرت امام خمینی رحمة الله علیه است.
دشمن با تحریف دفاع مقدس، می خواهد علاوه بر سر پوش گذاشتن بر روی رهبری بی نظیر، داهیانه و حکیمانه حضرت امام رحمت الله علیه در مدیریت جنگ، اساساً امام را منشاء خسارت های ایران در جنگ معرفی کند.
در کنار این هدف اصلی و راهبردی، اهداف زیر را دشمنان با تحریف دفاع مقدس دنبال می کنند:
1_ تخریب رهبران انقلاب اسلامی و معرفی آنان به عنوان افراد رادیکالی که بدون برخورداری از دانش نظامی و توان فرماندهی، مردم کشور و خصوصاً جوانان را روانه جنگ کرده و موجب کشته شدن آنان شدند.
2ـ اعتبار زدایی از توان دفاعی کشور
3ـ بی اعتبار سازی فرماندهان دفاع مقدس در نزد افکار عمومی
4ـ ایجاد تنفر در افکار عمومی نسبت به آن دوران پر افتخار
5_ جلوگیری از انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل جوان
راهبرد اصلی مقابله با جریان تحریف
وقتی جریان تحریف به دنبال وارونه جلوه دادن حقایق و واقعیت ها می باشد، مهمترین راهبرد برای مقابله با آن، تبیین دقیق حقایق و واقعیت ها است. تحریف گران و راهزنان تاریخی که برای تحریف دفاع مقدس بسیج شده اند، به دنبال ارائه روایت خلاف واقع از آن دوران به مردم هستند. بنابراین بسیار روشن است که، راه مقابله با این جریان، ارائه روایت صحیح و متقن به همراه اسناد و مدارک، آن هم به صورت اقناعی و باور پذیر به مردم به صورت مستمر می باشد. به عبارتی روایت صحیح جنگ، باید برای مردم به صورت مستمر و بدون وقفه ادامه یابد. اگر این کار به صورت دقیق و باور پذیر و به صورت مستمر دنبال شود، هرگز جریان تحریف موفق به تحریف آن دوران پر افتخار نخواهد شد بنابراین، معرفت افزایی مستمر نسبت به دفاع مقدس باید به عنوان اصلی ترین راهبرد برای مقابله با جریان تحریف مورد توجه همگان باشد.
در پردازش معارف دفاع مقدس، حداقل پنج رویکرد اصلی وجود دارد که عبارت است از:
الف) رویکرد تاریخی توصیفی
در این رویکرد تمرکز بر توصیف وقایع، رخدادها و حوادث به صورت روز شمار، از زمان شروع جنگ تا پایان آن است.
ب) رویکرد تاریخی راهبردی
در این رویکرد، تلاش می شود با توجه به آموزههای جنگ و دفاع مقدس، برای جنگ های آینده تولید اندیشه شود. در این رویکرد هدف دست یابی به راهبردها، سیاست ها و دکترین های دفاعی، با بهره گیری از معارف دفاع مقدس است.
ج) رویکرد تبلیغی ترویجی
در این رویکرد آن جنبه های عاطفی، اجتماعی، ایثارگری ها، سلحشوری ها، رشادت ها، و فداکاری ملت ایران و خصوصاً جوانان، بیش از جنبه های دیگر مورد توجه قرار می گیرد. کنگره ها و یادوارههای شهدا، عمدتاً با چنین رویکردی برگزار میشود تا فرهنگ مقاومت و فرهنگ ایثار و شهادت را همچنان در جامعه زنده نگه دارد.
د) رویکرد تجربه نگاری
در این رویکرد، تمرکز به جمعآوری تجربه فرماندهان و رزمندگان و ثبت آن می باشد. در این رویکرد تمرکز بر ثبت تاریخ شفاهی جنگ و جزئیات از زبان کسانی می باشد که آن را تجربه کردند.
ه) رویکرد تبیینی تحلیلی
در این رویکرد، تمرکز بر تبیین و تحلیل درست چرایی وقوع جنگ، چرایی ادامه آن و چگونگی پایان آن است. عمده کار کرد این رویکرد جلوگیری از تحریف دفاع مقدس است. در طول سالهای بعد از دفاع مقدس بیشترین تمرکز بر روی رویکرد های تبلیغی – ترویجی از طریق برگزاری کنگره ها، یادمان ها و یادواره های شهدا و کاروانهای راهیان نور بوده است. اینک ضرورت دارد برای مقابله با جریان تحریف گر دفاع مقدس، به رویکرد تبیینی – تحلیلی توجه بیشتری شده و نسل جوان با دلایل وقوع جنگ، اهداف متجاوزان، چرایی ادامه جنگ، چگونگی انجام عملیات ها و در نهایت چگونگی پایان جنگ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بیشتر آشنا شود.
مهمترین محورها برای تبیین دوران دفاع مقدس
در رویکرد تبیینی – تحلیلی با هدف روایت درست دفاع مقدس و جلوگیری از تحریف، باید محورهای زیر به درستی تبیین و تحلیل شود.
1) چرایی شروع جنگ به اهداف متجاوز از آغاز جنگ
2)شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی در مقطع آغاز جنگ
3) آیا عراق به طور مستقل این جنگ را آغاز کرد و یا با اراده قدرت های جهانی جنگ انجام شد؟
4) چرایی تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس
5) چرا ادعا می کنیم در این جنگ ایران پیروز شد؟
6) عوامل اصلی پیروزی در دفاع مقدس کدام است؟
7) چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر درحالی که صدام خواهان صلح بود ادامه پیدا کرد؟
8) دستاوردهای دفاع مقدس برای ملت ایران کدام است؟
9) چرا جمهوری اسلامی، عملیات های نظامی را داخل خاک عراق انجام داد؟
10) چرا جمهوری اسلامی از طریق دیپلماسی و مذاکره جلوی وقوع جنگ را نگرفت؟
مهمترین و برجستهترین مصادیق تحریف
کسانی که به دنبال تحریف دفاع مقدس هستند، عمدتاً با طرح سوالات و شبهات در موضوع جنگ، در اذهان مخاطب حساسیت ایجاد کرده سپس با دادن پاسخ های غیر واقعی و نادرست به آن سوال و شبهه، تحریف مورد نظر را انجام میدهند. شکل گیری سوال در ذهن نسبت به هر پدیده ای و از جمله پدیده های تاریخی همانند جنگ عراق علیه ایران در سال 1359 یک امر طبیعی است.
چرا این جنگ شروع شد؟ دلایل آن چه بود؟ چه کسی آغاز کننده جنگ بود؟ آیا نمی شد جلوی وقوع جنگ را گرفت؟ چرا ما در این جنگ این همه شهید دادیم؟ آیا مدیریت ما در جنگ درست بود؟ و ده ها سوال دیگر رامی توان در ارتباط با دفاع مقدس مطرح ساخت.
اگر به این سوالات که عمدتاً هم بهصورت طبیعی در اذهان پدید می آید، پاسخی درست، منطقی، و مستدل و باورپذیر داده نشود، زمینه فراهم می شود تا جریان در کمین نشسته برای تحریف، با پاسخ ها و روایت های نادرست، واقعیت های دفاع مقدس را تحریف کند.
در ادامه چند مورد از برجستهترین مصادیق تحریف اشاره می شود:
1) تحریف در اصل پدیداری و به وقوع جنگ و آغازکننده آن
جریان تحریف در موضوع چرایی وقوع جنگ، بدون در نظر گرفتن واقعیات آن دوران، تلاش می کند جمهوری اسلامی را به عنوان آغاز کننده جنگ از طریق تحریک صدام رژیم بعث عراق معرفی کند. در این تحریف از شعارهای انقلابی همانند صدور انقلاب، به عنوان عامل تحریک کشور همسایه یاد شده تاجایی که گفته میشود صدام در راستای دفاع از موجودیت حکومت خود، به تحرکات ایران پاسخ داد و جنگ شروع شد این تحریف در حالی صورت می گیرد که صدام حسین با تصور پدید آمدن یک فرصت طلایی بی نظیر، از طریق راه انداختن جنگ علیه ایران به نیابت از قدرتهای جهانی، به آرزوهای خود در منطقه و جهان عرب با پیروزی در این جنگ می رسد.
واقعیت آن است که، جنگ با هدف نابودی انقلاب اسلامی و ساقط کردن جمهوری اسلامی علیه ایران آغاز شد و طرف اصلی جنگ هم، قدرت های جهانی بودند که صدام را تحریک کرده و در طول جنگ، مورد حمایت و پشتیبانی همه جانبه قرار دادند. با پیروزی انقلاب اسلامی و ساقط شدن رژیم پهلوی وابسته به اجانب و خارج شدن ایران از تحت سلطه غرب و به ویژه آمریکا، تمامی قدرتهای شیطانی شرق و غرب از پدیداری یک انقلاب اسلامی آن هم در منطقه راهبردی غرب آسیا احساس نگرانی کرده، سیاست نابودی این انقلاب را در پیش گرفتند.این قدرت ها نگران آن بودند که انقلاب اسلامی به عنوان یک الگوی موفق در ایران، مورد پذیرش بسیاری از ملتهای مسلمان قرار گرفته، به مرور دیگر کشورهای اسلامی هم با پیروی از این الگو از تحت سلطه بلوک شرق و غرب خارج شوند بنابراین از همان زمان پیروزی انقلاب اسلامی، توطئه ها یکی پس از دیگری با پشتیبانی آمریکاییها، صهیونیستها، کشورهای اروپایی، برخی از دولتهای عربی، شوروی سابق و حتی برخی از کشورهای بلوک شرق علیه انقلاب اسلامی و نظام نوپای برخاسته از این انقلاب آغاز شد.
شکست تمامی این توطئه ها با هوشیاری و مقاومت ملت ایران سبب گردید تا دشمنان انقلاب اسلامی سراغ گزینه جنگ بروند. در گزینه جنگ، کشور عراق با حاکمیت حزب بعث و رهبری انسان جاه طلبی چون صدام، بهترین انتخاب بود که انجام گرفت. صدام هم که از حمایت های همه جانبه قدرتهای شرق و غرب مطمئن بود. پیروزی برق آسا حداکثر ظرف دو سه ماه را برای خود قطعی می دید. بنابراین، متهم سازی ایران به عنوان تحریک کننده صدام به جنگ یک دروغ بزرگ است.
2) چرا ایران با اقدامات دیپلماتیک جلوی وقوع جنگ را نگرفت
جریان نهضت آزادی به همراه برخی از چهره های ملی گرای غرب پرست که پیش از آغاز جنگ و در سال اول پیروزی انقلاب اسلامی عهدهدار دولت موقت بودند، بیشترین نقش را در تحریف دفاع مقدس دارند.این جریان با طرح سوالات و ایجاد شبهات نسبت به دفاع مقدس، می کوشد تا خود را یک جریان دلسوز کشور و مردم معرفی کرده و جمهوری اسلامی و نظام ولایی را در جنگ مقصر معرفی کند.
به عنوان نمونه عناصر نهضت آزادی همانند ابراهیم یزدی که در دولت موقت در جایگاه وزیر خارجه قرار داشت، مدعی می شود که جنگ هم قابل پیش بینی بود و هم قابل پیشگیری بود! تکرار این نوع ادعاها درسال های گذشته سبب شده تا عدهای از جوانان کشور در دهه پنجم انقلاب اسلامی سوال کنند، چرا جمهوری اسلامی از طریق اقدامات دیپلماتیک جلوی وقوع یک جنگ خسارت بار را نگرفت؟! در پاسخ باید گفت:
1) همان طور که اشاره شد جنگ عراق علیه ایران، درواقع یک جنگ جهانی بود که با هدف نابودی انقلاب اسلامی به دست صدام جاهطلب آغاز شد بنابراین تصور مذاکره با صدام برای جلوگیری از وقوع جنگ با توجه به نیابتی بودن آن یک تصور نادرست است.
2) بهانه گیری های صدام حسین برای آغاز جنگ، چیزهایی نبود که بتوان از طریق مذاکره با او، به این بهانه ها پایان داد. کسانی که مدعی هستند از طریق گفتگو و اقدامات دیپلماتیک، میتوانستیم از وقوع جنگ جلوگیری کنیم، باید پاسخ دهند که چگونه می شد صدام را قانع کرد که به ایران حمله نکند؟ صدامی که ایران را ناتوان در دفاع ارزیابی کرده بود و خودش را به دلیل برخورداری از حمایت های همه جانبه، پیروز قطعی جنگی میدانست که برایش آماده شده بود. آنان که می گویند با اقدامات دیپلماتیک جنگ قابل پیشگیری بود، باید خواسته های صدام را که در آستانه آغاز جنگ مطرح نموده بود مورد توجه قرار دهند، خواسته ها و ادعاهایی چون:
الف) ادعای حاکمیت مطلق عراق بر اروند رود
در سال 1975 میلادی طی قراردادی اختلافات مرزی ایران و عراق در اروند رود پایان یافت و این قرارداد به قرارداد 1975 الجزایر معروف شد. در این قرارداد حاکمیت مشترک ایران و عراق بر اروند رود، مورد پذیرش طرفین قرار می گیرد و خط القعر اروند که محل عبور کشتی ها می باشد بهعنوان مرز آبی مشترک و قابل بهرهبرداری برای طرفین شناخته می شود. صدام در سخنرانی هایش پیش از آغاز جنگ و در جریان حمله به ایران، اعلام میکرد که جنگ را برای لغو این قرارداد و استقرار دوباره حاکمیت کامل عراق بر اروند رود با عنوان شط العرب آغاز می کند. در همین راستا وزیر خارجه وقت عراق در نامه به دبیرکل سازمان ملل در 30 شهریور 1359 یک روز قبل از تهاجم گسترده عراق به ایران تصریح کرد که دولت عراق در نظر دارد به مواضع قبل از 1975 بر گردد و کنترل کامل شط العرب را در دست گیرد!
ب) ادعای مالکیت جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس
جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، بخشی از تمامیت ارضی ایران است که کشور امارات متحده عربی در مورد آن ادعاهایی دارد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی صدام با تصور ضعف ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود نقشه تصرف این جزایر را با حمایت کشورهای بیگانه در سر پروراند. اسناد محرمانه آمریکا که بعد از سی سال انتشار یافت نشان میدهد که حدود 2 ماه بعد از تسخیر لانه جاسوسی امریکا درتهران، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده، دستور تحریک پنهانی صدام برای اشغال این سه جزیره را صادر کرده است نکته بسیار مهم آن است که، دستور کارتر به پیشنهاد برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر انجام شده است. به گزارش بی بی سی، برژینسکی روز 30 آذر 1358 به کارتر مینویسد که باید بخشی از خاک ایران مانند جزایر سه گانه را اشغال کرد تا آیت الله خمینی رحمت الله علیه دچار تحقیر طولانی مدت شود! بر اساس چنین تحریکاتی از سوی آمریکا، صدام حسین روز 8 اسفند 1358، ازطریق سلطان بن زاید بن خلیفة آل نهیان حاکم امارات متحده عربی، به کارتر پیشنهاد تجزیه ایران را می دهد! بر همین اساس پیش از آغاز جنگ، مقامات عراقی در چندین نوبت با صراحت خواستار استرداد جزایر سه گانه ایرانی شده بودند.
4) تجزیه خوزستان
اسناد و مدارک غیرقابل خدشه ای وجود دارد که نشان میدهد صدام از طریق جنگ، به دنبال تجزیه ایران و الحاق بخش هایی از ایران به قلمرو جغرافیایی عراق بود. در همان ماه های اولیه بعد از پیروزی انقلاب و پیش از حمله و آغاز جنگ در 31 شهریور 1359، دولت عراق مجموعه ای از اقدامات را انجام می داد که کاملا برنامه ها و اهداف صدام را آشکار می نماید.
اقداماتی چون: اخراج هزاران ایرانی از عراق در نیمه دوم سال 1358، توزیع اسلحه بین عوامل ضد انقلاب در خوزستان و حمایت از بمب گذاری ها و انفجارات در خطوط راه آهن و تاسیسات نفتی ایران، پناه دادن به ژنرال های فراری حکومت ساقط شده پهلوی و مهمتر از همه انتخاب اسامی مجعول برای برخی از شهرهای ایران در نقشه ها و کتابهای درسی عراق مانند الاحواز بجای اهواز، معمره به جای خرمشهر، عبادان به جای آبادان خفاجیه به جای سوسنگرد و عربستان به جای خوزستان.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بغداد تبدیل به پایگاهی امن برای قوم گرایان تجزیه طلب خوزستان شد. جالب است که در تاریخ 12 آبان 1358 سفیر عراق در بیروت، بهبود روابط ایران و عراق را به تحقق چند شرط از جمله اعطای خودمختاری به اقلیت عرب مشروط کرد. صدام حسین نیز در فروردین 1359 خواستار به رسمیت شناختن خوزستان (که آن را عربستان نامید) به عنوان یک منطقه عربی شد. بر اساس برخی گزارشات، انگلیس ها در طرح تجزیه ایران و جداسازی خوزستان از ایران نقش داشتند. اکنون با توجه به موارد مذکور آیا امکان جلوگیری از جنگ با مذاکره وجود داشت؟ صدام منافع حیاتی (تمامیت ارضی ) ایران را هدف قرار داده بود و او بر این تصور بود که با جنگ به تمامی خواسته هایش خواهد رسید فلذا پنداشت جلوگیری از جنگ با مذاکره تصور نادرستی است. چرا که دولت جمهوری اسلامی در مسیر مذاکره هم گام برداشت.به عنوان نمونه، ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت ایران در ۱۰ شهریور 1358 با صدام حسین در حاشیه کنفرانس هاوانا مذاکراتی را انجام داد و پیشنهاد کرد تا اختلافات موجود از طریق گفتوگو میان دو کشور حل شود، اما صدام در رویاهای خود به سر می برد و از این پیشنهاد استقبال عملی نکرد. جالب است بدانیم بعد از این مذاکره کوتاه بین وزیر امور خارجه ایران با صدام حسین یکی از مقامات عراقی به صدام می گوید: حال که ایرانی ها خواهان مذاکره هستند، خوب است ما از طریق مذاکره به دنبال حل اختلافات باشیم! اما پاسخ صدام از رویاهایش پرده برمی دارد او می گوید در هر 100 سال شاید یک بار چنین فرصت طلایی پیش آید!!!
این فرصت طلایی بی نظیر چیست؟
فرصتی است که صدام مختصاتش را چنین می داند:
1_ ایران از نظر سیاسی بی ثبات و از نظر نظامی فاقد قدرت دفاع و از نظر اجتماعی غیر منسجم است.
2_ تمام قدرتهای جهانی شرق و غرب خواهان نابودی انقلاب اسلامی و ساقط شدن جمهوری اسلامی هستند.
3_ قدرت های جهانی برای شکست جمهوری اسلامی از طریق نظامی روی صدام حساب باز کرده، از هر جهت او را حمایت خواهند کرد.
4_ پاداش صدام در این جنگ که نابودی جمهوری اسلامی در آن قطعی برآورد میشود، دستیابی به رهبری جهان عرب، تسلط بر خلیج فارس و الحاق و بخشهای راهبردی ایران به عراق همانند استان نفت خیز خوزستان خواهد بود!
بنابراین بسیار روشن است که در چنین فضا و شرایطی، اساساً چیزی که رژیم بعث عراق به آن اعتقاد ندارد، مذاکره است در همان آغاز جنگ، طاها یاسین رمضان، معاون نخست وزیر عراق، در مصاحبه با روزنامه الثوره ارکان رسمی حزب بعث عراق می گوید: ما بر این نکته تاکید میکنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید، مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به طور کلی نابود شود.
با توجه به آنچه آمد، بسیار روشن است که ادعای امکان پیشگیری جنگ از طریق مذاکره، یک تحریف بزرگ برای متهم سازی جمهوری اسلامی ایران و رهبران انقلاب است. اتهامی که میخواهد خسارت جنگ را ناشی از بی تدبیری های مسئولان جمهوری اسلامی و از جمله حضرت امام رحمة الله علیه معرفی کند.
3) چرا ایران بعد از فتح خرمشهر با توجه به آمادگی صدام برای صلح به جنگ ادامه داد؟
از دیگر سوالات و شبهات مهم مطروح در موضوع دفاع مقدس، آن است که بعد از آزادسازی خرمشهر صدام خواهان آتش بس و حل اختلافات از طریق مذاکره بود. لکن جمهوری اسلامی جنگ را ادامه داد و به درخواست صدام و جامعه جهانی مبنی بر پذیرش آتش بس و آغاز مذاکره جواب منفی داد.
کسانی که این سوال را مطرح می کنند تاکید دارند که مسئولان جمهوری اسلامی، شش سال بی جهت جنگ را ادامه دادند و در این شش سال خسارات بسیاری به کشور وارد شد. سوال این است که آیا واقعا امکان توقف جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بود؟ همه شواهد و قرائن از آن حکایت داشت که در آن مقطع پیشنهاد صدام برای صلح و آتش بس، یک تاکتیک فریب بود. صدام از این طریق، دنبال رهایی از شوک سنگین شکست در عملیات بیت المقدس و از دست دادن خرمشهر با بیش از 19 هزار اسیر و 16 هزار کشته و تحمل خسارت های سنگین دیگر بود. از طرف دیگر فقط خرمشهر آزاد شده بود و برخی از دیگر مناطق ایران تحت اشغال عراقیها بود بنابراین پذیرش آتش بس و رفتن به سمت مذاکره ادعایی می توانست یک حالت (نه جنگ و نه صلح) را بین ایران و عراق برای سالهای طولانی پدید آورده.از طرفی هم به قطعنامه های صادره از سوی شورای امنیت تا آن مقطع زمانی، هیچکدام حقوق ملت ایران را تامین نمیکرد. فلذا باید جنگ تا رسیدن به یک نقطه مطمئن برای تامین حقوق ملت ایران و از جمله حفظ تمامیت ارضی و یک امنیت پایدار ادامه پیدا میکرد.
دو نکته و مطلب زیر نشان میدهد ادعای صلح طلبی صدام بعد از فتح خرمشهر فریبی بیش نبود:
1_ با پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران در سال 1367 صدام تصور کرد ایران در موضع ضعف قرار گرفته، مجدداً از چند محور به ایران حمله کرد و مناطقی را اشغال نمود صدام با همین برآورد بود که منافقین را روانه ایران کرد تا 72 ساعته تهران را فتح کنند!!! اما با عملیات مرصاد، بسیاری از این منافقین به درک واصل شدند و صدام باز هم شکست خورد.
2_ صدام پس از پایان جنگ ایران و عراق، بر اساس همان روحیه جاه طلبی و قلدری، به کویت حمله کرد حمله عراق به کویت نشان داد که ادعای صلح طلبی صدام بعد از آزادسازی خرمشهر یک تاکتیک و خدعه جنگی بیش نبود.
4_ مدیریت جنگ خیلی دقیق نبود و این ضعف مدیریت، موجب وارد شدن خسارات سنگین به ایران و افزایش تعداد شهدا شد.
غیر عقلایی و غیر علمی معرفی کردن دفاع مقدس، یکی دیگر از جنبه های تحریف دفاع مقدس است. این تحریف درحالی صورت میگیرد، که چگونگی دفاع ملت ایران از موجوديت و تمامیت ارضی خود در برابر آن تهاجم همه جانبه، تعجب و حیرت جهانیان را برانگیخت. اگر مدیریت جنگ و دفاع که در راس آن حضرت امام خمینی رحمت الله علیه قرار داشت، عقلایی، علمی و مدبرانه نبود، به طور قطع رژیم بعث عراق که به نمایندگی از سوی قدرت های جهانی این جنگ را به ملت ایران تحمیل کرد، به پیروزی مطلق میرسید. در حالی که در این جنگ نابرابر، جمهوری اسلامی و ملت ایران به پیروزی قطعی رسید و دشمن متجاوز به هیچ یک از اهدافش نرسید. در این جنگ تمامیت ارضی ایران، استقلال ایران و نظام سیاسی ایران حفظ شد. اما نکته مهم دیگر که نشان می دهد، مدیریت جنگ و دفاع مقدس، یک مدیریت عقلایی بود، نسبت شهدای ایران به کشته های عراقی است. کشته های عراق دراین تهاجم سه برابر شهدای ایران در دفاع است. درحالی که معمولاً کشوری که مورد تهاجم قرار میگیرد و مهاجم متجاوز هم از هر جهت تجهیز شده و پشتیبانی می شود، باید تعداد تلفاتش بسیار کمتر از کشور مدافع باشد.
مقام معظم رهبری در بیانات روز 31 شهریور 1399: دفاع مقدس را از ابتدا تا انتها یکی از عقلانی ترین و مدبرانه ترین حرکات ملت ایران برشمردند و گفتند: برخی ها تلاش دارند تا با استناد به خطایی که در یک جمعی صورت گرفته، دفاع مقدس را به بی تدبیری متهم کنند، درحالی که این دفاع از همان شروع کار یعنی همکاری ارتش و سپاه و انتخاب تاکتیک های مبتکرانه و شجاعانه و انجام اقدامات بزرگ و شگفت آور در عملیات ها تا پایان جنگ و قبول قطعنامه هم مبتنی برعقلانیت و تدبیر بود.
بازدیدها: 0