داستانهایی از امام حسین (علیه السلام)|شیعه واقعی

داستانهایی از گریه بر امام حسین (علیه السلام) | گريه جبرئيل

داستانهایی از گریه بر امام حسین (علیه السلام) | گريه جبرئيل

يك روز عيد حضرت امام حسن علیه السلام و امام حسين علیه السلام به حجره جدشان حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدند و فرمودند: يا جداّه امروز روز عيد است و فرزندان عرب همه با لباسهاى رنگارنگ خود را آراسته اند و لباسهاى نو پوشيده اند و ما لباس نو نداريم و براى همين كار هم خدمت شما آمده ايم كه فكرى بحال ما كنيد.
حضرت حال آنها را بررسى كرد و گريه اى نمود… تا آنجا كه دو قطعه لباس از بهشت كه به كمك حضرت جبرئيل علیه السلام يكى براى امام حسن لباس سبز و ديگرى براى امام حسين علیه السلام لباس سرخ آورد و آنها پوشيدند و خوشحال شدند حضرت جبرئيل وقتى اين حالات را مشاهده نمود، گريه نمود.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اى برادرم اى جبرئيل در يك مثل امروزى كه فرزندان من شاد و خرسند هستند، تو چرا گريه مى كنى و مهموم و مغموم و محزون هستى ؟!
ترا بخدا قسمت مى دهم كه اگر خبرى هست به من بگو و مرا از اين ناراحتى برهان . حضرت جبرئيل فرمود:

اى رسول خدا بدان اينكه براى دو فرزندت رنگ مختلف اختيار گرديد. يكى حضرت حسن ناچار است زهر بنوشد و از شدت زهر رنگش سبز مى شود. و حضرت حسين را ذبح مى كنند و بدنش را با خونش خضاب مى كنند. در اينجا پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم خيلى گريه كرد.(1)

جان جهانيان به فداى تو يا حسين
بايد گريست خون به عزاى تو يا حسين
باشد حديث عشق تو بسيار سينه سوز
دنيا به ماتمند براى تو يا حسين
بر ضّد ظلم پيشه به پا خاستى به جا
صد آفرين به همّت و راى تو يا حسين
افتاد ديو ظلم به وحشت چو راست شد
بر ضّد ظلم قّد رساى تو يا حسين
بشكافت گرچه فرق على اكبرت زتيغ
نشنيد كس به شكوه صداى تو يا حسين (2)


1- بحار الا نوار: 44، 245

2- رستاخيز لاله ها، ص 88

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 5

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *