دلم هوای کربلا و حرم تو را دارد؛ چه کنم؟ بیا در کنار ما باش تا غم روزگار را از یاد ببریم، ای پیامآور بزرگ شهادت و آزادگی».
اینها واگویه های یک زائر پیاده کاروان اربعین است که دوست دارد در روزنامه منتشر شود. او میگوید: گرچه فلج هستم اما هنوز میتوانم خودم را سینه خیز تا حرم آقا برسانم؛ برای همین همراه دو برادر و عمویم چهار روز است، در حال پیاده روی با کاروان اربعین هستیم.
عراقیها عاشقان زوار امام حسین(علیه السلام)
زائر دیگری که خودش را علی قمصریان و روحانی کاروان معرفی میکند، درباره نحوه سفر پیاده اش میگوید: من کربلا و کاظمین بودم و اکنون در حال بازگشت به نجف هستم. خیلی خوشحالم که دوباره به نجف برمیگردیم. نجف، شهری است که هر چه در آن بمانی خسته نمیشوی.
اما غم کربلا آن قدر زیاد است که در حدیث آمده است: تشنه و گرسنه وارد کربلا شوید و زود برگردید «زُر وانصَرِف» یعنی زیارت کنید و زود برگردید و خیلی در آنجا توقف نکنید.
او به کمکهای بی دریغ مردم عراق به زائران اشاره میکند و میگوید: همه اصرار دارند از نذری شان استفاده کنیم. اینها همه عنایات اهل بیت(علیه السلام) است. باید از دست این صاحبان موکبهای کوچک و بزرگ و پذیرایی کنندگان فرار کنیم، زیرا به زور دستمان را میگیرند و به چای و میوه و نان و آش و کتلت و فلافل دعوت میکنند. آنها از این همه پذیرایی خسته نمی شوند و میگویند خدمه لِزُوّار الحسین(علیه السلام) شرَفٌ لنا.
موکب امام رضا(علیه السلام)
از نجف به طرف کربلا که میروی چه پیاده چه سواره نمی توانی از شکوه و عظمت و عطر معنویت موکب امام رضا(علیه السلام) بگذری و در حریم ولایت رضوی گام نگذاشته باشی در عمود ستون 285 میتوانی همه چیز را امام رضایی و مشهدی ببینی و گرد راه از تن بزدایی.
محمد ریاض یکی از مجاوران نجفی خادم الحسین(علیه السلام) است که همه ساله به کمک زائران ایرانی مسیر کربلا – نجف میآید و تا یک هفته بعد از اربعین آنجا خدمت میکند. او در این باره نمی خواهد چیزی بگوید اما یکی از دوستان خراسانی اش میگوید، محمد ریاض در همه ایام اربعین، خود را وقف زوار کربلا کرده و به همراه دو پسر و همسرش در موکب ها کار میکنند.
یاد حرفهای دیشب حاج آقای موسوی در موکب امام رضا(علیه السلام) میافتم که میگفت: همه این تلاشها برای رسیدن به دریای رحمت و نعمت اهل بیت(علیه السلام) بویژه امام حسین(علیه السلام) است. ما هم اگر توانسته ایم در این راه گام برداریم فقط به خاطر گامهای زینب(سلام الله علیها) و اسیران کاروان کوفه و شام بوده است. پس بیاییم از این به بعد پیمان الستمان را برای تداوم راه زینب بزرگ فراموش نکنیم و زینبی تر زندگی کنیم.
صدای قدم های زینب(سلام الله علیها)
چرا صدای قدم های زینب(سلام الله علیها)؟ زیرا قدمهای استوار و باصلابت او هنوز در جهان طنین انداز است. صدای پای زینب(سلام الله علیها) از هزارتوی دالان تاریخ از گذرگاه زمان، از منزلهای پر از وحشت و اندوه و از ایستگاههای اسرا در مسیر کربلا به کوفه به گوش میرسد. این عاشقان آمده اند تا زینبی شوند و با تأسی به اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) امام شهیدشان را جستوجو کنند و انقلاب حسینی را با پیام و صبر زینبی در بزرگترین اجتماع صلح آمیز جهان برای همه دلدادگان حق و راستی به نمایش بگذارند.
من اما چیزی برای گفتن و نوشتن ندارم. اینجا همه خودشان نویسنده و خبرنگارند. دیروز برای عکس گرفتن از کودکان زیبایی که در کالسکه بودند اجازه گرفتم؛ مادرش میگفت: بچههای دوقلوی من کوچکترین زائران پیاده اربعین هستند. به شوهرم قول داده بودم آنها را به این راهپیمایی بیاورم. آخر همسر من عضو جیش الشعبی و از شهیدان مدافع حرم سامراست.
دفاع از ولایت تا آخرین نفس
زائر دیگری، خودش را از شیعیان بصره معرفی میکند و میگوید: بنویسید گرچه پدر فرزندانم شهید شده است، اما راه او همچنان ادامه دارد و ما تا جان در بدن داریم از حریم مرجعیت و ولایت اهلبیت(علیه السلام) دفاع میکنیم و به لطف امام حسین(علیه السلام) تهدیدات وهابیت و داعشی های مزدور نمی تواند در اراده ما برای دفاع از دین خللی وارد کند.
زائر پیاده دیگری به نام سمیه میگوید: سفر اربعین را مرهون دعاهای سفر قبلی با پدرم هستم که الآن در بستر بیماری افتاده است. دعای او و نذر و نیازهای پیوسته مادرم و ختم چهل روز زیارت عاشورا یا همه اینها دلایل انتخاب شدنم برای این سفر بودند، اما دلیل اصلی اش را محبت و کرامت اهل بیت(علیه السلام) بویژه آقا امام حسین(علیه السلام) میدانم.
جانباز قطع عضوی را میبینم که به همراه پدر و مادرش در این سفر عاشقانه، شرکت کرده است. او میگوید: آرزو داشتم یک بار هم شده با زائران پیاده اربعین حسینی همراه و همقدم شوم و بگویم آقاجان ما به عشق تو پا جای پای زینب(سلام الله علیها) گذاشتهایم و او را هرگز در این مسیر پرخطر تنها نمیگذاریم و از عمق جان فریاد برمیآوریم: «یالیتنی کنت معک فأفوز فوزاً عظیما».
براستی کودکان شهدا و مادران همسر از دست داده و ایثارگران بیادعا در بزرگترین راهپیمایی جهان چه میخواهند؟ آیا آنها از مخاطرات این سفر بی ساز و برگ بی اطلاعند؟ آری آنان پای در راه عشق نهاده اند و خون شهیدشان را قطرهای در کنار خون سرخ حضرت سید الشهدا(علیه السلام) میدانند. آنان منتظرند امام منتظَر بیاید و ندای یا لثارات الحسین(علیه السلام) سر دهد تا در رکاب حضرتش با پا و سر، روانه میدان جانبازی شوند.
منبع : خبرگزاری اربعین
بازدیدها: 238