دشواری ها به لطف تو آسان شود – بخش دوم
شرح دعای هفتم صحیفه سجادیه
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام: در روزهایی که ویروس منحوس کرونا بر تمام جهان سایه انداخته و مردم این روزها با دغدغه ها و نگرانی های زیادی مواجه هستند. و با سفارش امام خامنه ای (مدظلی العالی) برخواندن خواندن دعای امام سجاد (علیه السلام)، در این نوشتار سعی شده هرچند کوتاه و مختصر، به شرح دعای هفتم صحیفه سجادیه بپردازیم و قسمت دوم را تقدیم شما بزرگوران می نماییم:
در ادامه حضرت می فرماید:
” فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ”
این امور و پدیده ها، تحت مشیت الهی هستند. مُؤْتَمِرَةٌ یعنی فرمان بردار هستند. فقط براساس یک آن خواست خالق، همه موجودات فرماندار هستند و اطاعت محض دارند. یعنی در واقع بین خالق و اراده او، بین خالق و مشیت او، نمی توان حتی فاصله ای انداخت. براساس امر و نهی خالق و اراده خالق “مُنْزَجِرَةٌ” هستند یعنی توقف می کنند. مثل یک انسانی که با تمام سلامت و صلابت و قدرت در حال سخن گفتن است به یک باره نمی تواند صحبت کند و همانجا متوقف می شود.
در کلامی است از امام هفتم (علیه السلام) که صفوان ابن یحیی نقل میکند” قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ علیه السلام أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِرَادَةِ مِنَ اللّهِ وَ مِنَ الْخَلْقِ “؛ به امام عرض کردم که اراده انسان با اراده خالق چه تفاوتی دارد؟ حضرت فرمودند ” الْإِرَادَةُ مِنَ الْخَلْقِ الضّمِيرُ وَ مَا يَبْدُو لَهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ الْفِعْلِ” اراده انسان و مخلوق این گونه است که در وجودش تصور و تصویری به وجود می آید و بعد از آن عملی صورت می گیرد. یک فاصله ایست میان تصور و تصویر با عمل؛”وَ أَمّا مِنَ اللّهِ تَعَالَی فَإِرَادَتُهُ إِحْدَاثُهُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ لِأَنّهُ لَا يُرَوّي وَ لَا يَهُمّ وَ لَا يَتَفَكّرُ” اما در مورد خالق متعال این گونه نیست. اراده خالق عین ایجاد و وجود است نه اینکه خالق متعال اول تفکر می کند و بعد تصمیم می گیرد و بعد اراده می کند؛ نه!!. حضرت فرمودند:”هَذِهِ الصّفَاتُ مَنْفِيّةٌ عَنْهُ وَ هِيَ صِفَاتُ الْخَلْقِ فَإِرَادَةُ” اینها ویژگی مخلوق است نه خالق. ” الْخَلْقِ فَإِرَادَةُ اللّهِ الْفِعْلُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ” اراده یعنی عمل، ایجاد. بعد حضرت فرمودند “يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ بِلَا لَفْظٍ وَ لَا نُطْقٍ بِلِسَانٍ وَ لَا هِمّةٍ وَ لَا تَفَكّرٍ وَ لَا كَيْفَ لِذَلِكَ كَمَا أَنّهُ لَا كَيْفَ لَهُ”. 1 اصلا ما نمیتوانیم برای خالق، یک تصور چگونگی و مراحلی را داشته باشیم. در خالق متعال هیچ مراحلی ایجاد نمی شود، همه در یک آن، براساس همان مشیت به وجود می آید.
“أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ”
مهمات، امور مهم و مشکلات سخت و ملمات، سختی ها و پریشانی هاست. امام علیه السلام خالق متعال را تنها پناهگاه در سختی ها و بن بستها مطرح می کند و تنها مفزع، ملجا و پناهگاه برای رهایی و نجات خود، را خالق می داند، چرا که هیچ کس جز او قادر به حلّ سختی ها انسانها نیست.
قرآن کریم می فرماید: «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (و اگر خدا گزند و آسيبى به تو رساند، آن را جز او برطرف كنندهاى نيست و اگر براى تو خيرى خواهد فضل و احسانش را دفع كنندهاى نيست؛ خيرش را به هر كس از بندگانش بخواهد مىرساند و او بسيار آمرزنده و مهربان است.) 2 بنابراین انسان مؤمن باید هر چه می خواهد فقط از خداوند بخواهد.
از ابتدای فراز تا این جا، اوصاف خالق متعال آمده است.
سپس فرمودند ” لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ”
من وقتی مهمات در برابرم قرار می گیرد یعنی بن بست را در پیش روی خود می بینم، خالق را می خوانم. ” لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ ” فقط او قادر است که این بن بست عظیم را از پیش روی من بردارد و مرا هم چون حضرت موسی (علیه السلام) که وقتی مشاهده کردند امواج آن بحر را، وارد شد؛ بحر کنار رفت. اکنون که در آن قرار گرفتم؛ ” لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ ” کشف یعنی رها شدن، جداشدن، آزاد شدن لذا فقط او می تواند مرا آزاد کند و از این بن بست رهایی بخشد.
در این فراز از دعا امام علیه السلام به خداوند این گونه عرضه می دارد که مشکلات پیش روی من آنقدر سنگین و سخت است که چیزی از آنها دفع نمی شود مگر آنچه را تو دفع کنی، و چیزی از آنها گشوده نمی شود و مانع از آن برطرف نمی شود مگر آنچه تو مانعش را بر طرف کنی و بگشایی.
” وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ.”
خالق متعال می داند آنچه که دشواری ها و سختی های بر وجودم فرود آمده و سنگینی می کند، یعنی این بحران وجود انسان را آنچنان فرا می گیرد که تمام وجودش از سختی و فشار و درد فرا می گیرد. لذا انسان در برابر او عاجز و ناتوان است. و تحمل آن ممکن نیست.
“وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ”
خالق متعال با قدرت خود این وضعیت را برای من به وجود آورده است.
خب اینجا یک شبهه و یک سوال بسیار اساسی و مهم ایجاد می شود.
خالق متعال حقیقتی است که در قبال مخلوق خود می خواهد او را تحت سختی ها و دشواری ها قرار دهد.
همان گونه که در مباحث گذشته اشاره کردیم، مشکلات و سختی ها عوامل مختلفی دارد: گاهی به سبب اعمال انسان است، گاهی آزمایش الهی است، گاهی برای توجه دادن بندگان به خداست و گاهی برای بالا بردن درجات مومنین است.
سؤال این هست که چگونه همه مشکلات و سختی ها به خداوند نسبت داده می شود در حالی که بسیاری از آنها نتیجه اعمال ماست؟ آن گونه که قرآن کریم می فرماید: «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً» ([اى انسان!] آنچه از نيكى به تو رسد، از سوى خداست و آنچه از بدى به تو رسد، از سوى خود توست. و [اى پيامبر! از نيكىهايى كه از سوى ماست اينكه] تو را براى مردم به پيامبرى فرستاديم، و گواه بودن خدا [بر پيامبرىِ تو] كافى است.3
جواب: درست است که بسیاری از گرفتاری های انسان ها به جهت اعمال ناشایست آنهاست، لکن با توجه به این که خداوند متعال آن اعمال ناپسند را سبب گرفتاری قرار داده، می توان گرفتاری را به خداوند نسبت داد، چون هیچ چیزی بدون اراده او انجام نمی شود، قرآن کریم در مورد کافران می فرماید: «ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم» (خداوند بر قلب ها و بر شنوایی آنها مهر زده است)4. روشن است که ختم بر قلوب و شنوایی انسان ها _ که موجب می شود آنها از درک حقایق محروم شوند _ نمی تواند بدون سبب باشد، زیرا چنین چیزی مستلزم جبر است، بلکه ختم بر قلوب و سمع به جهت اصرار آنها بر کفر و لجاجت در مقابل حقّ است، امام رضا علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید: «ختم، مهر زدن بر قلوب کفار و عقوبت بر کفر آنهاست، همانطور که خداوند متعال فرموده است: «بل طبع الله علیها بکفرهم فلا یؤمنون الا قلیلا»5 (بلکه خداوند به سبب کفر آنها بر قلب هایشان مهر زده، به همین جهت جز اندکی ایمان نمی آورند.)6
بنابراین گرفتاری هایی که به جهت اعمال انسان گریبان گیر او می شود، هم می تواند به خداوند نسبت داده شود، چون او مسبب الاسباب است و هر عملی را سبب برای اثری قرار داده است، و هم می تواند به خود شخص نسبت داده شود، چون او عمل را انجام داده و سبب را ایجاد کرده است.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از بلاهایی که خدا بر ما وارد کرده و از او می خواهیم آنها را بر طرف کند، آن دسته از بلاهایی باشد که لازمه زندگی دنیاست، زیرا همان گونه که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «الدنیا دار بالبلاء محفوفة» (دنیا خانه ای است که با بلا درهم پیچیده شده است) 7
“فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ،وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ،وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ“
پس بنابراین برای آنچه که بر من وارد می شود، هیچ قدرت بشری نمی تواند او را از من جدا کند و بر بگیرد. یعنی به واسطه قدرتی که دیگران دارند نمی توانند او را از من جدا کنند و بعد فرمودند ” وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ ” نیازمند این هستم که قدرت خالق، مشکلات را از من جدا کند.
لذا به اعتبار ” وَجَّهْتَ “، از تعبیر ” صَارِفَ ” استفاده نمودند. گاهی در زندگی در تنگناها یی قرار می گیریم که خود را سرگردان میبینم و به هر دری که روی می آوریم بسته است و فقط خالق متعال است که می تواند فاتح این گره و بن بست باشد.
“وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ؛ وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.”
و آنچه را تو بسته ای _ و گره هایی که در کار ما انداختی _ کسی جز تو نمی تواند آن را باز کند. و آنچه را تو مشکل ساخته ای کسی جز تو نمی تواند آن را آسان کند. و کسی را که تو رها کنی دیگری نمی تواند او را یاری کند.
این فراز هایی که عرض کردیم باید به صورت واقعی پذیرای او باشیم. رمز پذیرای او شدن این نیست که من در ذهنم بگویم خالق متعال این قدرت را دارد. بلکه من وقتی خودم را در هر نوع مشکلی از زندگی که میبینم بدانم که تکیه گاهی و قدرتی و منبعی و نیرویی وجود دارد که مرا به صورت صد در صد میتواند رهایی بخشد.
اکنون با این باور آغاز میکنم:
“فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ”
چون خودم را وام دار پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله وسلم) و اهل بیت او میدانم. وجود و برکت و نعمت و رحمت آنها تمام عالم را فراگرفته است. صلوات دعاست، و در آن از پروردگار متعال می خواهیم که بر آنها درود بفرستد. این دعا نشان دهنده ارادت ما به آن بزرگواران است به همین جهت برکات آن شامل ما هم می شود.
این دعا قطعا مستجاب است لذا با این دعا اول آغاز می کنیم و بعد درخواست بعدی را این گونه مطرح مکنیم ” وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ ” ما با قدرت خدا که طَوْلِكَ هست چی را درخواست میکنیم؟ برای ما گشایش تمام بن بست هایی است که در فراز قبلی مطرح کردیم. ظهور حضرت حجه (عج الله) را درخواست می کنیم. چون ظهور حضرت عامل اساسی رفع تمام بن بست هایی است که بشر برای ما به صورت آن به آن ایجاد کرده و در حال فضونی او هست.
- اصول کافی،کتاب توحید، حدیث297
- سوره یونس،آیه 107
- سوره نساء، آیه 79
- سوره بقره، آیه 7
- سوره نساء، آیه 155
- بحار الانوار، 5/201
- نهج البلاغه، خطبه 226
معاونت پیروان عترت هیات رزمندگان اسلام
# ادامه دارد
بازدیدها: 0