در گفتگوی هیات با حجت الاسلام مرتضی وافی عنوان شد:
دعا و مناجات شاخهای از مداحی نیست
هیات: ابتدا خودتان را معرفی نمایید.
بنده متولد 23 آذر 49 هستم در آن زمان کسانی که در نیمه دوم سال به دنیا میآمدند معمولا شناسنامهاشان را نیمه اولی ثبت میکردند تا زودتر بتوانند مدرسه بروند، لذا در شناسنامه من 6 شهریور ثبت شده ا ست.
هیات: پدر شما نیز از عالمان بودند، از تاثیر ایشان در منشتان بگویید.
بله، ایشان در دوره اول و دوم مجلس به عنوان نماینده مردم تفت و بافق و مهریز مشغول خدمت بودند و سپس به عنوان تولیت مسجد مقدس جمکران منصوب شدند ولی هیچگاه به یاد ندارم از این شرایطی که پدرم دارد سوء استفاده کنم و به اصطلاح آقازادگی کنم و حتی رفتار ایشان به ما این اجازه را نمیداد که بخواهیم برای منافع شخصیمان از طریق سمتی که پدرم داشت کاری بکنیم به گونهای که اگر در مسجد جمکران وقتی میخواستند کاری را انجام بدهند میگفتند هیچگاه مرتضی را واسطه قرار ندهید چون در این صورت جواب حاجآقا منفی است و حاج آقا چند مرتبه در جلسات گفتند اگر مرتضی مسئلهای را واسطه انجام شود من بیشتر سختگیری میکنم.
هیات: چه سالی به جبهه رفتید و در آن موقع چند سال داشتید و چگونه شد که وارد جبهه شدید؟
سال 64 پانزده سالم بود که وارد جبهه شدم، در آن زمان پدرم نماینده مجلس بودند و بعنوان سرکشی و بازدید از تیپ الغدیر و گردان قائم راهی جبهه شد و من را نیز با خود برد، فکر میکنم تنها جایی که از موقعیت پدرم سوء استفاده کردم همینجا بود، چون پانزده سال بیشتر سن نداشتم اجازه اعزام به جبهه را نداشتم و حتی آموزش هم ندیدم، من برای اینکه در جبهه بمانم رفتم درون یک دستشویی و آنجا پنهان شدم، هرچه جستجو کردند من را پیدا نکردند، در نهایت ابوی به پسر عمهام که اتفاقا در همان گردان رزمنده بود سپرد که آقا مهدی! هر وقت پیدایش کردید او را به تهران بیاورید و رفتند، این آغاز حضور من در جبهه بود و این کار باعث شد که سابقهای برای من ثبت شود و از آن به بعد بدون مشکل به جبههها رفت و آمد میکردم.
در آن زمان چهار دوست همکلاسی بودیم؛ آقایان میثم سعید محمدی، سید خاموشی و شهید ساسانی، با هم در گردان حبیب بودیم که شهید ساسانی در سال 65 به شهادت رسید.
هیات: کدام عملیات مجروح شدید؟
مجروحیت من مربوط به سه عملیات است، یک عملیات که بعد از عملیات نصر 7 بود شیمیایی زدند و مسموم شدم دیگری در عملیات بیتالمقدس 4 بود که ترکش به کتف چپم خورد ولی ترکش سخت ترکشی بود که من بعنوان خربزه از آن یاد کنم که باید پایش بنشینم! در عملیات بیتالمقدس 7، اواخر جنگ بود به نظرم چند ماهی قبل از پذیرش قطعنامه، آن ترکش سخت در صورتم خورد و رگ گردن را قطع کرد و مدتی نیمی از صورتم فلج شده بود و هنوز آثار آن بر روی صورتم نمایان است.
هیات: از چه زمانی وارد عرصه طلبگی شدید؟
من اصلا بنای طلبگی را نداشتم و در جبهه دیپلمم را گرفتم و تمام مطالعات مربوط به کنکورم را انجام دادم، حتی زمانی که مجروح بودم بر روی تخت بیمارستان مشهد کنکور دادم، در دانشگاه امام صادق(ع) که در آن زمان آیتالله علم الهدی معاون آموزشی دانشگاه بودند قبول شدم و برای انجام مصاحبه خود را آماده میکردم، قبل از اینکه برای استقرار در دانشگاه اقدام کنم برای بازدید از اقوام سفری به قم کردم، آیتالله بهاءالدینی را خدا رحمت کند، ایشان با 2 جمله من را از رفتن به دانشگاه منصرف کردند و فرمودند “راه خیر برای شما فقط طلبگی است”، از حسینه سجادیه مرحوم آیتالله بهاءالدینی که بیرون آمدم رغبت دانشگاه از دلم رفت، نه با کسی مشورت کرده بودم نه به این موضوع فکر کرده بودم، سال 67 بود که وارد حوزه علمیه شدم و این آغاز راه طلبگی من بود، در سال 77 نیز وارد درس خارج شدم و از محضر اساتیدی چون فاضل لنکرانی، سبحانی، مکارم شیرازی، انصاری شیرازی و جوادی آملی کسب فیض کردم.
هیات: شما هم در عرصه مناجاتخوانی و هم مداحی موفق بودهاید، چگونه توانستید این دو مهم را با هم پیش ببرید و از چه زمان شروع کردید؟
از همان ابتدا که طلبه شدم به بحث مداحی علاقه داشتم، یعنی در جبهه که اصلا مداحی نداشتم، سال سوم طلبگی من وارد مدرسه معصومیه شدم که آن سال اولین سال افتتاح این مدرسه بود و تعداد زیادی از طلاب وارد این مدرسه شدند در آنجا بود که مداحی را آغاز کردم؛ حاج مرتضی آقا تهرانی از جمله افرادی بود که در این راه کمک زیادی به من کرد.
هیات: در آن زمان به کدام هیات میرفتید؟
هیاتی بود به نام چمنی و هیات صنف لباسفروشها، سخنران این جلسات حاج حسین انصاریان و مداح حاج منصور ارضی بودند، این جلسات در 2 اتاق تو در تو تشکیل میشد و فضا بسیار کم بود، ایام محرم، سهشنبهها، شبهای جمعه با بعضی از بچههای جبهه به آن هیات میرفتیم، برای اینکه جایی برای نشستن پیدا کنیم مجبور بودیم 2 ساعت قبل از اذان برویم و جا بگیریم که بتوانیم در مجلس حاج منصور شرکت کنیم، برخی از خاطرات آن دوران را وقتی برای حاج منصور تعریف میکردم به یاد داشت.
هیات: چه احساس تکلیف و وظیفهای بود که شما وارد عرصه مداحی و مناجاتخوانی شدید؟
برای پاسخ باید سئوال شما را به دو قسمت تقسیم کنیم، قضیه مداحی را من جدای از مناجاتخوانی و دعاخوانی میدانم، بنده معتقدم که آن زمینهای که برای طلبهها کاملا آماده است دعا و مناجاتخوانی است، معتقدم جریان دعا و مناجات شاخهای از مداحی نیست، یک ماجرا، فضای جدا و راه جدایی است، لذا هیچ تعارضی در دعا و مناجاتخوانی نمیبینم. در رابطه با مداحی هم 2 گونه میشود به آن نگاه کرد یکی به معنای روضهخوانی و مرثیهخوانیاست که باز این هم بخشی از جریان منبر، خطابه و تبلیغ است و اصطلاحاً نمک و طعم منبر است، منتها نمک منبر را میزان منبر نباید تعریف کنیم، یک جایی اقتضا میکند شما نیم ساعت روضه بخوانی، جای دیگر 2 دقیقه هم کفایت میکند، خدا رحمت کند آیت الله العظمی بهجت را، ایشان یکی از مشوقهای اصلی من در این عرصه بودند، تا حدود سال 76 که منزلشان روضه برگزار میشد عموماً جمعهها بنده روضه میخواندم، یادم میآید روزی که روضهام محضر آقای آیتالله اراکی تمام شد آقایی نزد من آمد به نام کرباسی که مدیر مدرسه علمیه مسجد مادر تهران بودند، ایشان با تعجب نگاه کرد و به من گفت تو چطور توانستی مداحی و طلبگی را با هم جمع کنی؟ گفتم چرا؟ گفت اگر کسی در مدرسه ما بخواهد مداحی کند به او میگوییم خیلی خوب برو دنبال مداحی و طلبگی را رها کن. آقای عاصی نیز در ابتدا طلبه بودند بعد دیدند در زمینه مداحی استعداد دارند، با بزرگان مشورت کردند و در نهایت به سراغ مداحی رفتند، لذا بنده معتقدم که ما عموم طلبههایمان در حوزه روضه و مرثیه به عنوان یک جریان کمک به حوزه دعا و مناجات ورود پیدا کنند و وظیفه خود بدانند .
هیات: تعبیری از حضرت آقا داریم در زمینه سبک و موسیقی در هیات که فرمودهاند موسیقی اصیل ایرانی را نوحهخوانها و شبیهخوانها حفظ کردهاند، اطلاع داریم که شما در زمینه سبک و آهنگ در مداحی نیز مطالعات و پژوهشهایی انجام دادهاید، یکی از مسائل اساسی که در حوزه مداحی وجود دارد موضوع انتخاب سبک و آهنگ برای اشعار است، نقش سبک و آهنگ در این حوزه چیست و چه کار باید کرد؟
در ابتدا باید بگویم واقعاً جای یک مرکز پژوهشی که بر روی سبک و آهنگ کار کند خالیست، ما اصلا مرکزی نداریم که در این زمینه تحقیقات و پژوهش کند. باید یک دفتر مطالعات هنر آیینی راه بیفتد و در حوزه ادبیات و موسیقی کار کند.
مقام معظم رهبری تعابیری در این زمینه دارند، ایشان معتقد به سبکی از موسیقی هستند که اصطلاحاً به آن موسیقی متعالی میگویند و به خاطر دارم زمانی در جمعی میفرمودند اگر شما به درستی بر روی موسیقی متعالی کار نکنید عدهای خواهند آمد و راجع به این موسیقی کار خواهند کرد، فرصتها را از دست ندهید. پس ایشان معتقد به تاثیر این آهنگها و سبکها هستند. مقایسهای هم بین موسیقی فاخر غرب با موسیقی شرق دارند و برخی از سبکهای موسیقی شرق را یک سطح نازل در حوزه موسیقایی ذکر میکنند و علتش را این میدانند که در خدمت سلاطین و پادشاهان و خوشامد درباریان قرار گرفته بوده برخلاف آن موسیقی فاخری که در غرب بوده که بخشی از آن برگرفته از مراکز مذهبی و کلیساها بوده است.
نگاه دوم راجع به این جریان این است که خود مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) در حوزه مداحی، آهنگ و سبک را یک ظرف میدانند یعنی میگویند مطلب با محتوی قوی در یک قالب خوب و لحن و آهنگ مناسب، یعنی لحن و آهنگ مناسب را به مثابه ظرف میدانند. خوب در این ماجرا باید کار کنیم و این موسیقی متعالی را با جریان هیات و دستگاه امام حسین(ع) پیوند میدهد و باید در این زمینه فعالیت کنند و کار کنند، باید آثار گذشتگان را مرور کرد و با توجه به آن وضعیت امروز را بررسی کرد و کارهای فاخر و ماندگار تولید کرد.
نکته سوم راجع به سبک و آهنگ در نوحهها یا بهتر بگویم اشعار موسیقیایی یا الحانی که در هیات خوانده میشود به نظرم برخی مقاطع را ما نباید فراموش کنیم، در دوره آل بویه و صفویان فضای کار اهالی موسیقی رکورد پیدا کرد، حتی موانعی برای کارشان بوجود آوردند، براساس شکل و روش و نگاهی که دولتمردان آن زمان داشتند این افراد خود را در قالب تعزیهخوانها جا زدند که در آن زمان بساط و فضای این مجالس پررنگتر شده بود، لذا اینها در پناه و در حقیقت قالب و شکل و پوشش آن ماجرا این موسیقی را حفظ کردند، به جرات میتوانیم بگوییم که موسیقی ایرانی یا همان موسیقی سنتی وامدار همین تعزیهها و روضهها و هیاتها است وگرنه این موسیقی معلوم نبود چه بلایی به سرش میآمد و چگونه باید این جریان حفظ میشد، لذا کسانی که اهالی موسیقی هستند را ببینید قریب به اتفاق این افراد در سلسه اساتیدشان بر میخورید به کسانی که روضهخوان و تعزیهخوان بودند.
اینکه شما میبینید برخی از گوشههای موسیقی به نام روضهخوانها معروفاند، مثلاً گوشه “راک عبدالله” در کنار راک کشمیری ثبت شده است.
اخیرا مجموعهای به چاپ رسیده با نام نوحهخوانی در تهران قدیم که بسیار کار فاخری است و نویسنده آن آقای مهدی امیرفروغی است که 15 سال برای این پژوهش زحمت کشیدهاند و زمانی که آقای سراج این کتاب را دیدند آن را از نظر نت کامل دانستند و این کتاب را تحسین کردند و به عقیده من این اثر ارزشمند قابلیت تدریس در دانشگاههای هنر و موسیقی را دارد، این کتاب بگونهای است که هر فردی که آشنایی به موسیقی و نت خوانی دارد در هر جای دنیا میتواند با دیدن نت مربوطه با همان آهنگ شروع به خواندن کند و همینجا من به مادحین عزیز و کسانی که میخواهند در عرصه مداحی گام بردارند توصیه میکنم حتماً وقت بگذارند و گوشههای موسیقی را فرا بگیرند، با این کار هم خودشان میتوانند سبک بسازند هم زمان خواندن وحدت رویهای در خواندنشان بوجود میآید. به عقیده من مادحینی که با دستگاهها آشنایی دارند حتی اگر صدای خوشی هم ندارند و تحریر خاصی هم در صدایشان نیست ولی کارشان بسیار تاثیرگذار است.
بسیاری سبکها و دستگاهها سبکهای مشترک است که میشود در فضای حلال و طیب و طاهر آن را اجرا کرد، این سبکها مثل چاقویی است که هم میشود از آن خوب استفاده کرد هم بد، گاهی بخشی از ترانهها و ترانهخوانهای ما یا مخفی یا آشکار از تعزیه و روضه امام حسین(ع) در هیاتهای ما سبکها را برداشتهاند، یکی از مداحانی که جز پیرغلامان است برای من نقل کرد که یکی از این ترانهخوانهای مشهور شعری را خواند که دیدم اول من در هیاتها خواندم و در جایی دیگر مسئول برگزاری کنسرت یکی از این خوانندههایی که الان هم د
بازدیدها: 1322