میروی سوی بهشت کربلایش، خیر پیش!
حافظ تو سایه لطف خدایش، خیر پیش!
زانوی لرزان و بهت تشنگی را میچشی…
کاش بودی کربلای او، به جایش… خیر پیش!
راه- با پای پیاده- خوانده تا پَر واکنی…
بشکنی در خود… بمانی در هوایش، خیر پیش!
یا پدر… یا مادرت، غمگین، دعایت کرده است…
شد اجابت، خواهش گرم صدایش، خیر پیش!
نوحه خواندی… گریه کردی… این مُحرَّم هم گذشت…
شاید این«رفتن»، شده مزد عزایت، خیر پیش!
کاروان او هم این راه طلب را رفته است…
میروی… اما نه مثل لالههایش… خیر پیش!
در مسیرت موکب بسیار و آب و احترام…
کاروانش تشنه بودند و ندایش:«خیر پیش!»
نه سری بر نیزه میبینی… نه خاکی بستر است…
یاد کن از شام و از رنج و بلایش… خیر پیش!
حضرت زهرا(س) دعا کرده برای زائرش…
میشوی هر لحظه، مشمول دعایش، خیر پیش
میروی… جاماندهگان راه را هم یاد کن!…
گوشه جانانه صحن و سرایش، خیر پیش!
بازدیدها: 430