رجوع شیعیان، به سلطان و قاضی دستگاه ظلم جایز است؟!
عمر بن حنظله گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: دو نفر از أصحاب خودمان راجع به وام یا میراثى نزاع دارند و نزد سلطان و قاضیان وقت به محاکمه مىروند، این عمل جایز است؟
فرمود: کسى که در موضوعى حقّ یا باطل نزد آنان به محاکمه رود چنانست که نزد بت و طغیانگر- نهى شده از آن- به محاکمه رفته باشد، و آنچه طغیانگر برایش حکم کند اگر چه حقّ مسلّم او باشد چنان است که عمل حرامى را مىگیرد، زیرا آن را به حکم طغیانگر گرفته است، در صورتى که خدا امر فرموده است به او کافر باشند، خداى تعالى فرماید: «مى خواهند داورى به طاغوت- سرکش- برند و حال آنکه فرمان یافتهاند که به آن کافر شوند- نساء: ۶۰».
عرض کردم: آن دو چه کنند، اختلاف دارند؟! فرمود: نظر کنند به شخصى از خود شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، به حکمیت او راضى شوند همانا من او را حاکم شما قرار دادم، اگر طبق دستور ما حکم داد و یکى از آنان او را نپذیرفت همانا حکم خدا را سبک شمرده و ما را ردّ کرده است و آن که ما ردّ کند خدا را ردّ کرده و این در مرز شرک به خدا است.
گفتم: اگر هر کدام از آن دو یکى از اصحابمان (از شیعیان) را انتخاب کرده، به نظارت او در حقّ خویش راضى شد و آن دو در حکم اختلاف کردند و منشأ اختلافشان؛ اختلاف حدیث شما بود؟.
فرمود: حکم درست آن است که عادلتر و فقیهتر و راستگوتر در حدیث و پرهیزکارتر آنان صادر کند و به حکم آن دیگر اعتنا نشود.
گفتم: اگر هر دو عادل و پسندیده نزد أصحاب باشند و هیچ یک بر دیگرى ترجیح نداشته باشد، چه کنند؟
فرمود: توجّه شود به آنکه مدرک حکمش حدیث مورد اتّفاق نزد أصحاب باشد به آن حدیث عمل شود و حدیث دیگرى که تنها و غیر معروف نزد أصحاب است رها شود، زیرا آنچه مورد اتّفاق است تردید ندارد و همانا امور بر سه قسمند: ۱- امرى که درستى و هدایت آن روشن است و باید پیروى شود، ۲- امرى که گمراهیش روشن است و باید از آن پرهیز شود، ۳- امرى که مشکل و مشتبه است و باید در یافتن حقیقت آن به خدا و رسول ارجاع شود، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده: حلالى است روشن و حرامى است روشن و در میان آنها امورى است مشتبه (پوشیده و نامعلوم)، کسى که امور مشتبه را رها کند از محرّمات نجات یابد و هر که مشتبهات را اخذ کند مرتکب محرّمات هم گردد و ندانسته هلاک شود.
گفتم: اگر هر دو حدیث مشهور باشد و معتمدین از شما آن را روایت کرده باشند؟
فرمود: باید توجّه شود، هر کدام مطابق قرآن و سنّت و مخالف عامّه باشد اخذ شود، و آنکه مخالف قرآن و سنّت و موافق عامّه باشد رها شود.
گفتم: قربانت گردم، به من بفرمایید اگر هر دو فقیه حکم را از قرآن و سنّت بدست آورده باشند، ولى یکى از دو خبر را موافق عامّه و دیگرى را مخالف عامّه بیابیم، به کدامیک اخذ شود؟
فرمود: آنکه مخالف عامّه است حقّ همان است.
گفتم: قربانت گردم، اگر هر دو خبر موافق دو دسته از عامّه باشد؟ فرمود: نظر شود به خبرى که حاکمان و قاضیان ایشان بیشتر توجّه دارند ترک شود و آن دیگر اخذ شود، گفتم: اگر حاکمان عامّه به هر دو خبر با توافق نظر دهند؟
فرمود: چون چنین شد صبر کن تا امام خود را ملاقات کنى، زیرا توقّف در نزد شبهات از افتادن به مهلکه بهتر است، و خداوند متعال مرشد و راهنما است.
مؤلّف گوید: این خبر بر سبیل تقدیر آمده، زیرا در اخبار کم پیش مىآید که در حکمى از احکام؛ دو خبر در عین موافقت با کتاب و سنّت با هم اختلاف داشته باشند، و آن مانند مورد شستشوى صورت و دو دست در وضو مىباشد، زیرا اخبار در دست و صورت به یک و دو بار شستن آن دو آمده، و ظاهر قرآن اقتضاى خلاف آن نمىکند، بلکه احتمال هر دو روایت را مىدهد، و مانند آن در احکام شرع یافت مىشود.
و امّا این فراز از کلام امام علیه السّلام به سائل: «صبر کن تا امام خود را ملاقات کنى»، این دستور در صورت برخوردارى از وصول به امام است، و در صورت غیبت و عدم دسترسى به امام، در این حال أصحاب بر هر دو خبر اجماع دارند، و در این مورد در راویان آن دو خبر هیچ رجحانى از نظر کثرت و عدالت بر دیگرى نیست، حکم به آن دو از باب تخییر است.
در تأیید سخن ما روایتى است که: ۲۳۳- از حسن بن جهم نقل شده که گفت: به حضرت رضا علیه السّلام عرض کردم: احادیثى که از شما به ما میرسد مختلف است.
فرمود: آنچه از ما به شما مىرسد بر کتاب خدا و احادیث ما تطبیق و مقایسه کنید، اگر مانند آن دو بود از جانب ما است، و گر نه از ما نیست.
گفتم: دو فرد موثّق با دو حدیث مختلف نزد ما مى آیند، و ما نمىدانیم کدامیک از آن دو حدیث حقّ و درست است؟
فرمود: در این صورت مختارید به هر کدام که خواستید عمل کنید.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 192