مصادیق عینی میانه روی در سبک زندگی دینی ومیانه روی در معیشت را در سه حوزه اساسی با توجه به روایات، مطرح می کند.
حال که سبک زندگی را در تمام شئون زندگی دخیل می دانیم، باید بررسی کرد که ردپای میانه روی را چکونه می توان در سبک زندگی رصد کرد؟ چنین اصلی بنابر مصادیق عینی بیشتر خود را نشان می دهد، تا جایی که در هر کدام از مصداق های جزئی چه در مقام باور، چه عمل و رفتار و چه در بعد فردی و یا اجتماعی، مبتنی بر مؤلفه های پیش گفته، زندگی انسان رقم می خورد.
۱٫ میانه روی در باورها: باورها و نظام حاکم بر آن، بخش عمده و مهمی از زندگی انسان را شکل می دهد و می تواند مبدأ گرایش ها و رفتارهای فرد و جامعه گردد. از این رو میانه روی را نمی توان تنها در رفتارهای فردی و اجتماعی رصد کرد، بلکه نظام باورها و اعتقادات هر فرد و جامعه را نیز در بر دارد. میانه رو و اعتدالی بودن فقط در انتخاب رفتار مناسب با شرایط و وضعیت خاص نیست، بلکه در نظام باورها نیز خود را نشان می دهد. مهم ترین رکن اعتقادی که توحید است، از چنین امری تهی نیست؛ از مبانی خداشناسی تا مباحث انسان شناسی، می توان چنین امری را در نسبت با آن تبیین کرد و نوع تصویری که از صفات الهی ارائه می شود و نسبتی که با انسان برقرار می کند، نیازمند چنین رویکردی است. چنین اصلی اقتضا می کند، ما خداوند را به عنوان فاعلی قهری که دست و پای اراده انسان را بسته، قلمداد نکنیم و از سویی انسان را موجودی مختار و مستقل ندانیم.
۲٫ اعتدال در امور فردی: شاید بتوان آموزه های اسلام را سرسلسله راهکارها و آیین نامه هایی دانست که در آن، انسان را در مقابل خویشتن مسئول می داند و برای او در برابر خود الزام اخلاقی تعریف می کند. در چنین رویکردی نفس محترم است و انسان حق کشتن، خواری و به ضعف کشیدن آن را ندارد. ضمن آنکه نمی تواند عنان دست و پای نفس خود را به طور مطلق باز گذارد تا هرگونه و هرجا و با هرچیزی که بخواهد، ارتزاق کند. محوری ترین تصویه های دین، میانه روی است ،اصل میانه روی اقتضا می کند، انسان به آنچه بایسته و حق است، در امور عبادی عمل نماید، از این رو در جایی که مسئله عبادت در مقام مسئولیت اخلاقی افراد نسبت به خود و یا دیگران را در بر دارد، امر به میانه روی و عمل بر اساس حق می نماید. سخن قرآن و معصومان و سیره عملی آنها گرایش به جانب افراط و تفریط را بر نمی تابد و توصیه به میانه روی می کند تا هیچ کدام فدای دیگری نشود و از حق فاصله نگیرد.
۳٫ میانه روی در معیشت دین (آخرت) و دنیا: یکی از مصادیقی که می توان درباره آن سخن گفت، دنیا طلبی و آخرت طلبی است که می تواند انسان را دچار افراط و تفریط کند. در حد وسط و مشی میانه روی که معصومان در ارتباط ما با دین و دنیایمان ترسیم می کنند، همان گونه که عشق و علاقه شدید به امور مادی و لذت ها ی نفسانی را ناپسند و زیانبار می خوانیم، زهد و پارسایی تفریطی را نیز به این معنا که انسان از تمام امور دنیا و لوازم زندگی، کار و کوشش دست بکشد و خود و خانواده و افرادی را که از نظر خوراک، پوشاک، مسکن و درمان سرپرستی می کند، نیازمند دیگران سازد، نکوهش می کند و آن را رهبانیت و از عادتهای جاهلیت می داند.
۴٫ میانه روی اقتصادی: اقتصاد خود معنای قصد و میانه را در بردارد و رفتاری میانه روانه است که بخش مهمی از زندگی و معیشت انسانی را شکل می دهد و به سبک زندگی افراد جهت می دهد.، چراکه نوع تعامل انسان با درآمدها و داشته های اقتصادی اش، چه در مقام فقر و چه دارایی، اهمیت بسیار دارد. انسان در هر مرحله و امری به مراعات اعتدال و میانه روی توصیه شده است، چنین میانه روی ای زمینه عفاف و قناعت را در زمان تنگدستی و فقر و زمنیه گذشت و ایثار را در زمان بی نیازی ایجاد میکند و موجب می شود از یک سو برخی اسراف کاری های فردی جای خود را به بذل و بخشش اجتماعی بدهد و از سوی دیگر ، انسان های نیازمند را به خویشتن داری وادارد.
در صورتی که میانه روی در امور اقتصادی جای خود را به افراط و تفریط دهد، با مشکلات و آسیب های اخلاقی و اجتماعی همراه است. مانند جامعه سرمایه داری که همواره بر اقتصاد تأکید می کند و البته این تأکید، چون با نگرش توحیدی و آخرت گرایانه همراه نیست و بعد آخرتی را نادیده می انگارد، یا یکسره بخل می ورزد و یا حالت اسراف و تبذیر سرمستانه به خود می گیرد. در اخلاق پروتستانی که ریشه سرمایه دارای درجهان غرب است، اقتصاد معادل زندگی دنیایی است؛ زیرا اندوختن سرمایه را که بدترین نوع زهد است، پیشه خود قرار می دهد که از نظر اسلام، نتیجه چنین زهد نکوهیده ای صفت غیر اخلاقی بخش است که پیامبر، واجدان چنین صفتی را در آسما ن و زمین مبغوض خدا می داند. آموزه های نبوی با نفی چنین افراط و تفریطی، به میانه روی در فقر و بی نیاز ی تأکید و سفارش می کنند و آن را یکی از نجات دهنده هایی که انسان را در دنیا و آخرت از مسئولت ها و گناهان و عذاب الهی می رهانند، می خواند.
در توصیه های معصومان نه جنبه های معیشتی و انهاده شده و نه جنبه های آخرتی؛ نه فراغ و استراحت فراموش ده و نه اشتغال و تلاش؛ بنابراین با توجه به روایات، میانه روی در معیشت، در سه حوزه اساسی مطرح می گردد:
الف) میانه روی در کسب: رسول اکرم(صلوات الله وسلامه علیه) با این که تلاشگر در راه معیشت خانواده اش را چونان مجاهد راه خدا می دانستند، شدت حرص در طلب دنیا را نیز یکی از نشانه های شقاوت می خواند.
ب) میانه روی در خرج: امام رضا(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود فرمودند: «بنابراین فرمایش الهی در مخارج زندگی نه بخل به خرج دهید و نه اصراف کنید».
ج) میانه روی در انفاق: انفاق، هر نوع مخارج در غیراز نیازهای واجب خود و خانواده اعم از هدیه و کادو به دوستان و ارحام و نیز قرض دادن به افراد و صدقه بر نیازمندان، همگی را شامل می شود.
۵٫ میانه روی در ظاهر و نوع پوشش: یکی از ابعاد مهم در سبک زندگی مسلمانان، شیوه ظاهری زندگی است که نوع امکاناتی چون مسکن و مرکب تا ظاهر انسان را نیز در بردارد. باید دانست که اصل میانه روی در چنین ساحتی نیز ورود پیدا کرده و انسان را سامان می دهد. توصیه های دین به پرهیز از لباس شهرت و انگشت نما شدن یا توصیه به شباهت نداشتن پوشش کفار و حتی سفارش هایی که در چکونگی ظاهر مو و محاسن شده گویای ای سخن است که از افراط و تفریط نهی می کند؛ بی شک نکاتی که معصومان، مؤمنان را بدان یادآور شده اند، اهمیت بسیار دارد.
* پایان سخن:
میانه روی و اعتدال چیزی نیست که بتوان آن را در قالب شعار و تفسیر های یک جانبه تحویل برد؛ آسیبی که منجر به پیدایش و بروز آسیب های اخلاقی فردی و اجتماعی فراوان شده است. بسیاری به حکم شعار اعتدال و میانه روی، جانب افراط یا تفریط را گرفته و از مسیر حق دور گشته اند. در سیره و سخن معصومان ضمن یافتن مؤلفه های قوام بخشی چون حق محوری، اقتضای حال، ملائم با نفس بودن و شریعت محوری، می توان به شکل جزئی مصداقی، چنین اصلی را در رفتار فردی و اجتماعی و بعد اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و حتی ظواهر زندگی در سیره عملی و توصیه های معصومان رصد کرد. معیار و الگویی که امامان بیان می کنند، حجت و معیاری است برای دور شدن از انحراف ها و آسیب های اخلاقی که بیان شد.
محمد جواد فلاح، استادیار دانشگاه معارف اسلامی
بازدیدها: 36