زندگینامه شهید آیت الله دستغیب

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / زندگینامه شهید آیت الله دستغیب

333

سومین شهید محراب
روز جمعه ۲۰ آذر ۱۳۶۰/۱۴ صفر ۱۴۰۲ ه. ق، آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، مردی که عمری را در محراب عبادت و در خدمت به خلق خدا سپری کرده بود، در حالی که عازم سنگر نماز جمعه در شهر شیراز بود، در یکی از کوچه ها با انفجار بمبی توسط منافقین، به شهادت رسید.
زندگی نامه
سید عبدالحسین، به سال ۱۲۸۸ شمسی، در شیراز در یک خانواده روحانی که ۸۰۰ سال سابقه ی علم و فضیلت دارند، پا به عرصه ی وجود نهاد. پدرش سید محمد تقی هنگام تولد فرزندش در کربلا به سر می برد و از آن جایی که ولادت این کودک مقارن با عاشورای سال ۱۳۳۲ قمری بود، نام او را عبدالحسین نهادند.
در سال های کودکی، از برکت هوش سرشار و استعداد شکوفایی که خداوند به او عطا فرموده بود، تحصیلات مقدماتی را به سرعت به اتمام رساند. شهید در دوازده سالگی پدر را از دست داد و مسؤولیت خانواده بر عهده ی او قرار گرفت.
در سال ۱۳۱۰ شمسی، برای ادامه ی تحصیل راهی نجف شد و از محضر آقایان حاج شیخ کاظم شیرازی، آیت الله اصفهانی، حاج سید میرزا اصطهباناتی و حاج میرزا علی آقا قاضی طباطبایی، کسب فیض کرد و به درجه ی اجتهاد رسید. پس از مراجعت از نجف، ضمن اقامه ی نماز جماعت در مسجد جامع عتیق شیراز و ترویج و تبلیغ دین اسلام، به تحصیل و فراگیری علم و دانش ادامه داد و از محضر فقیه و عارف نامی، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد انصاری کسب فیض کرد.
در سال ۱۳۲۱ شمسی، به همت شهید دستغیب مسجد جامع عتیق شیراز که از بناهای تاریخی و بیش از هزار سال قدمت دارد، مرمت و بازسازی شد و از ویرانی نجات یافت. از آن زمان به بعد، این مسجد نزدیک به چهل سال، چون گوهری تابناک در سرزمین فارس می درخشید و در طی این مدت آیت الله دستغیب، با برپایی مرتب مراسم دعای کمیل، زیارت عاشورا و دعای توسل و بیان دروس اصول عقاید، تفسیر قرآن و اخلاق، آن مکان را به سنگر هدایت و تربیت نسلی زنده و مجاهد تبدیل کرده بود. آیت الله دستغیب که ریاست حوزه ی علمیه ی فارس را به عهده داشت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مدارس علمیه ی قوام، هاشمیه و آستانه ی شیراز را که سال های طولانی توسط رژیم پهلوی تعطیل شده و خالی از طلاب بود زنده کرد.

مبارزات سیاسی
مبارزات سیاسی شهید از زمان رضاخان آغاز گشت. هنگامی که رژیم پهلوی دست به کشف حجاب زد، او به طور آشکار به مخالفت برخاست. تهدیدها و آزار و اذیت رژیم هیچ گونه خللی در اراده ی او در ادامه ی مبارزه وارد نمی ساخت و حتی زمانی که ایشان را ممنوع المنبر می کردند، بر روی زمین می نشست و مردم را موعظه می کرد و وقتی مأمورین رضاخان اعتراض می کردند، پاسخ می داد که او را از منبر رفتن منع کرده اند، نه از سخن گفتن بر روی زمین.
اوج مبارزات شهید علیه رژیم، زمانی بود که رژیم لوایح ششگانه و مسایل ایالتی و ولایتی را مطرح کرد که منجر به جنبش سال ۱۳۴۱ و آغاز نهضت امام خمینیقدس سره و قیام خونین پانزده خرداد ۱۳۴۲، شد.
در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، توسط دژخیمان شاه بازداشت و به تهران تبعید شد. در سال ۱۳۴۳، نیز برای دومین بار دستگیر و به تهران اعزام و زندانی و سپس تبعید شد.
از این تاریخ به بعد، که موج خفقان بر جامعه ی ایران سایه خود را گسترده بود، شهید با زیرکی و پایمردی هر چه تمامتر مبارزات ضد رژیم مردم مسلمان، به ویژه اهالی محترم فارس را رهبری می کرد. در سال ۱۳۵۶، عوامل شاه، ایشان را مدتی در منزل خود محصور و تحت نظر داشتند که این اقدام با عکس العمل شدید مردم انقلابی شیراز رو به رو شد و رژیم مجبور به عقب نشینی گردید. پس از کشتار وحشیانه ی رژیم شاه در پنجم رمضان در شیراز که منجر به تعطیلی مسجد جامع این شهر به مدت دو هفته شد، حکومت نظامی اعلام گردید و آن عالم مجاهد را دستگیر و در تهران زندانی و سپس تبعید کردند. در طی این مقطع از مبارزات بود که آیت الله دستغیب، به همراه چهارتن دیگر از علما اعلامیه ای صادر و شاه را از سلطنت خلع نمودند.
شهید دستغیب، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی از مردم استان فارس در اولین مجلس خبرگان انتخاب و در همین ایام بنا به درخواست مردم و به فرمان امامقدس سره به سمت امام جمعه شیراز منصوب گردید.
آیت الله دستغیب از ارادتمندان به امامقدس سره و حامیان سرسخت ولایت فقیه بود. یک بار در جمع سپاه پاسداران شیراز فرمودند:
«هر کس بگوید من امام زمان(عج) را قبول دارم، ولی امام امت را قبول ندارم، دروغ می گوید، بدانید امام زمان را هم قبول ندارد. اگر امام زمان هم می آمد اطاعت او را نمی کرد. این یک اعتراف کذب زبانی است، دروغ می گوید. به خدا کسی که مخالفت با نایب امام زمان (عج) می کند و می گوید، من به امام زمان عقیده دارم، عقیده ی خشک و خالی معنی ندارد، امام وقتی امام است که تو مأموم او باشی.»

پیام امام خمینی قدس سره به مناسبت شهادت آیت الله دستغیب
بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشأن – صلی الله علیه و آله – و اولاد فاطمه – علیها سلام – و یادگاران حسین – سلام الله علیه – در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم، چیزی غیر عادی و پدیده ای غیر معهود نیست.
ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخار آمیز کربلا و در طول تاریخ پردازش سرخ تشیّع، قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز و فی سبیل الله تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم از این پدیده سعادتمند، مستثنی نیست و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است. ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیا عظیم الشأن، صف های طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد، از علمای اعلام و ائمه ی جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام.
پیامبر بزرگ اسلام که بر امم دیگر حتی به سقط، مباهات می کند، مطمئن هستیم به فداکاری این عزیزان جبهه و پشت جبهه و این شهیدان محراب و منبر و در صف جماعات و در داخل مسجدها و بیمارستان ها مباهات می فرماید. و چه بهتر و گواراتر که با شهادت این فرزندان اسلام و ذریه ی طاهره بر افتخارات آن بزرگوار در روز عرض اعمال، هر چه بیشتر بیفزاییم. عزیزان و نور چشمان ما در جبهه های جنوب و غرب هر روز با سرکوبی اشرار امریکایی و عقب راندن و به جهنم راندن و به جهنم فرستادن جنود شیطان برای اسلام سربلندی و عظمت خلق می نمایند. به طوری که تاب تحمل این پیروزی ها را از امریکاییان خارج و داخل، منافق و منحرف، سلب نموده و بر جنون و وحشیگری های آنان افزوده است.
شما فرضاً شهید بهشتی را گناهکار بدانید، شهدای دیگر مثل شهید مدنی و شهید دستغیب که جز تربیت محرومان و هدایت مردم گناهی نداشته اند، با چه انگیزه ای شهید می کنید. شما به گمان خود اگر اینان را به جرم وفاداری به اسلام و طرفداری از محرومان و مظلومان مستحق قتل بدانید، اطفال معصومی که در گهواره جای دارند و زبان باز نکرده اند چه گناهی دارند؟ جز آن که اطفال مسلمانانی هستند که مخالف سلطه ی امریکا به جان و مالشان می باشند.
امروز، روز جمعه و نماز و عبادت، دست جنایتکار امریکاییان یک شخصیت ارزشمند که مربی بزرگ و عالمی عامل که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند.
حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابر جنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آن که به ملت رزمنده ی ایران آسیب رسانند و آنان را در راه هدف به سستی بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی ملت متعهد به اسلام و کشور، مصمم تر و در صحنه حاضرترند؟ اینان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتل عام های فجیع مردم بی پناه، فریاد جنگ جنگ تا پیروزی را نشنیدند که ملت وفادار، شهادت را در راه خدا با آغوش باز پذیرا هستند؟ یا می خواهند شکست های لشکر کفر را و آتشی که به جان دوستان و اربابانشان از پیروزی رزمندگان ایران افتاده است با خون این مردان خدا فرو نشانند؟
اینک سزاوار است اصحاب نظر و ارباب تحلیل در این شرارت ها و جنایت ها فکر کنند که انگیزه ی آن که در هر پیروزی و دنبال هر شکست حزب بعث امریکایی، یک جنایت بزرگ از این منافقان و منحرفان واقع می شود، چیست. از باب اتفاق نمی شود باشد که دنبال پیروزی آبادان جنایتی واقع و دنبال فتح بستان باز جنایت و امروز به دنبال فتح عظیم در غرب و شکست مفتضحانه دشمنان اسلام، این جنایت بزرگ واقع شد.
آیا این ها همه بنا به اتفاق است یا حساب شده و دیکته شده عمل می شود؟
آیا ما این بزرگان، علما و معلمان ارزشمند را برای جبران شکست آمریکا در منطقه و صدام امریکایی در جبهه ها از دست می دهیم؟ رحمت خداوند بر این مجاهدان عظیم الشأن که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر امریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن.
اینجانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدی – ارواحنا له الفدا – و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس و خانواده ی آن شهید تسلیت می گویم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام، این فداکاری های ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم و برای خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم. سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام و درود بر رزمندگان غرب و جنوب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین در جبهه ی غرب.
از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشکر اسلام را بر قدرت های شیطانی مسئلت می نمایم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی
پی نوشت:
(۱) صحیفه نور، جلد ۱۵، ص۲۵۳_۲۵۲، ۲۰/۹/۱۳۶۰٫

بازدیدها: 2026

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *