آیت الله موسوی اردبیلی از ۱۳۰۴ تا به امروز
آیت الله العظمى سید عبدالکریم موسوى اردبیلى، سحرگاه سیزدهم رجب ۱۳۴۴ (ه . ق)، مقارن با سالروز میلاد امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و برابر با ۸ بهمن ۱۳۰۴ (ه . ش) در شهر اردبیل، در خانواده اى روحانى متولد شد. پدر وی روحانى بزرگوار مرحوم سید عبدالرحیم و مادرشان، زنى پارسا مرحومه سیده خدیجه بود که پیش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بودند. او آخرین و تنها فرزند ذکور خانواده بود.
شروع تحصیل و آغاز طلبگى
حضرت آیت الله موسوى اردبیلى تحصیلات خود را در اوان کودکى و در شش سالگى با ورود به مکتب خانه آغاز کردند و قرآن کریم را فرا گرفته آنگاه کتاب هایى چون رساله عملیه، گلستان، تنبیه الغافلین، نصاب الصبیان، گلزار بهار، ابواب الجنان، مجالس المتقین، تاریخ معجم، درّه نادرى، تاریخ وصاف، حساب فارسى و برخى کتب دیگر را نزد معلمان خود آموختند. در سال ۱۳۱۸ (ه . ش) فراگیرى دروس عربى را آغاز کرده و در سال ۱۳۱۹ به قصد ادامه تحصیل در دروس حوزوى، وارد مدرسه علمیه ملاابراهیم در شهرستان اردبیل شدند. در آن ایام رغبتى براى خواندن دروس حوزوى وجود نداشت به نحوى که این مدرسه تنها داراى چهار طلبه بود. در چنین شرائط سختى، ایشان طلبگى را آغاز نموده و دروس جامع المقدمات، سیوطى، جامى، مطول، حاشیه ملاعبدالله، شمسیه، معالم و شرایع را تا سال ۱۳۲۲ درهمان مدرسه به اتمام رساندند.
هجرت به قم
حضرت آیت الله العظمى موسوى اردبیلى در رمضان المبارک ۱۳۲۲ (ه. ش) تصمیم گرفت به شهر مقدس قم مهاجرت نموده تحصیلات عالیه را در آن شهر مقدس ادامه دهد و در آخر همان ماه از اردبیل خارج و در نهم شوال وارد شهر مقدس قم شدند و در یکى از حجرات فیضیه رحل اقامت افکند. مدت اقامت وی در شهر مقدس قم، سه سال و اندى به طول انجامید که در این مدت لمعتین، رسائل، مکاسب، کفایتین، مباحثى از درس خارج اصول و بحث هایى از تفسیر قرآن و فلسفه را فراگرفته همزمان به تدریس معالم، لمعتین و قوانین مشغول شد.
آیت الله موسوی اردبیلی در این مدت از محضر اساتید بزرگوارى استفاده برده و کسب دانش نمود؛ از جمله مقدارى از مکاسب و جلد اول کفایه را نزد آیت الله العظمى سید محمّد رضا گلپایگانى، بیع مکاسب و جلد دوم کفایه و شرح هدایه میبدى را نزد آیت الله العظمى حاج سید احمد خونسارى، رسائل را نزد آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى و آیت الله سلطانى، منظومه را نزد آیت الله حاج میرزا مهدى مازندرانى و اسفار را نزد آیت الله سید محمد حسین طباطبائى به تحصیل پرداخت. در آن تاریخ زعامت حوزه علمیه قم بر عهده آیات عظام مرحومین حجت کوهکمرهاى، سید محمد تقى خونسارى و صدرالدین اصفهانى بود و امور مربوط به روحانیت شهر نیز توسط آیت الله فیض، آیت الله کبیر و آیت الله روحانى اداره مى شد. بزرگانى چون آیات عظام امام خمینى(رحمه الله علیه)، سید محمد رضا گلپایگانى، حاج شیخ محمد على عراقى (اراکى) و سید محمد داماد هم در آن زمان جزء شخصیت هاى روحانى حوزه محسوب مى شدند و سطوح عالى دروس حوزوى را تدریس مى کردند. در همان ایام، برخى از فضلاء حوزه علمیه قم تصمیم گرفتند که براى اعتلاء حوزه علمیه، مرحوم آیت الله العظمى بروجردى رحمت الله را به قم دعوت کنند. با فعالیت پیگیر این علما، ایشان به قم آمده با شروع تدریس، حوزه علمیه را با نشاط تر، پر بارتر و پر جنب و جوشتر ساختند.
مهاجرت به نجف اشرف
آیت الله العظمى موسوى اردبیلى به اتفاق سه نفر از فضلاى حوزه علمیه قم تصمیم گرفت به نجف اشرف مهاجرت کند. با انصراف دو نفر از همراهان، ایشان با نفر سوم یعنى مرحوم شیخ ابوالفضل حلالزاده اردبیلى در ۱۶ آبان ۱۳۲۴ (ه. ش) از قم حرکت کردند. به دلیل اینکه در آن زمان امکان مسافرت قانونى به عراق وجود نداشت و یا بسیار مشکل بود، به ناچار به شکل مخفیانه توسط یک بَلَم از طریق خرمشهر و اروندرود وارد شهر بصره در عراق شده با تحمل مشقات و سختی هاى فراوان از شهرهاى بصره، عباسیه و دیوانیه عبور کرده و موفق شدند عصر روز هفتم ذى الحجه همان سال وارد مدرسه سید در نجف اشرف شوند. وی دوران اقامت خویش در نجف اشرف را بهترین ایام تحصیل خود مى دانند که محیطى امن و آرام براى طلاب حاصل شده بود و محصلین غیر از تحصیل و تدریس و تحقیق، فعالیت دیگرى نداشتند.
آیت الله موسوى اردبیلى در نجف اشرف، در اصول فقه مباحث قطع و ظن، برائت و اشتغال و پارهاى از مباحث الفاظ و در فقه، اعداد صلاه و اوقات، قبله و لباس مصلى و مکان مصلى و خلل صلوه و شروط تا آخر مکاسب را نزد مرحوم آیت الله العظمى خوئى، بحث طهاره را تا آخر وضو نزد مرحوم آیت الله العظمى حکیم، مبحث اجتهاد و تقلید را نزد مرحوم آیت الله العظمى سید عبدالهادى شیرازى، اول کتاب بیع را نزد مرحوم آیت الله العظمى میلانى، بیع صبى را نزد مرحوم آیت الله العظمى شیخ محمد کاظم شیرازى، مقدارى از عروه را نزد مرحوم آیت الله العظمى شیخ محمد کاظم آلیاسین و در فلسفه از اول طبیعیات تا آخر منظومه را نزد مرحوم صدراى بادکوبى تحصیل نموده همزمان دروس آیات عظام خوئى، میلانى و حکیم را نیز تقریر نمودند. مدت اقامت معظم له در نجف اشرف هر چند نستبا کوتاه بود و تنها قریب دو سال و اندى به طول انجامید، اما همین مدت کوتاه به دلیل اینکه اساتید آن روزگار حوزه نجف از اعاظم فقه و اصول قرون اخیر شیعه بوده اند، از نظر علمى براى ایشان بسیار پرثمر و ارزشمند بوده و دقت ها و موشکافی هاى آن بزرگان در حوزه هاى فقه، اصول و فلسفه، تأثیرات شگرفى در شخصیت علمى معظم له گذاشت. مناسب است سخنى را از آیت ا… العظمى خوئى رحمه الله در مورد حضور ایشان در نجف اشرف نقل کنیم. ایشان از حضور کوتاه مدت سه طلبه که از قم به نجف اشرف رفته و پس از مدت کوتاهى بازگشته بودند ابراز تأسف نموده و فرمودند: «اى کاش اینها در نجف مانده و به قم باز نمى گشتند». یکى از این سه تن، حضرت آیت الله العظمى موسوى اردبیلى بود.
بازگشت به ایران
در آن تاریخ از نظر سیاسى جو عراق به تدریج ناآرام و متشنج مى شد. مردم بر ضد هیأت حاکمه که دست نشانده انگلستان بود، شورش کرده خواهان سقوط آن بودند. شورش و آشوب اوج گرفت و در بغداد، نجف و بعضى شهرهاى دیگر به خونریزى انجامید. در نتیجه دولت «صالح جاب»ر سقوط کرد و «مرحوم سید محمد صدر» تشکیل دولت داد. پس از چند صباحى دولت مرحوم صدر نیز سقوط کرد و «نورى سعید» که یکى دیگر از مهره هاى اجانب بود نخست وزیر شد. در این احوال نامه اى که حاکى از بیمارى شدید پدر آیت الله موسوی اردبیلی بود، به دست وی رسید و او را پریشان حال ساخت، لذا علی رغم میل باطنى ناچار به ترک عراق و عزیمت به ایران شد. حضرت آیت الله موسوى اردبیلى پس از باگشت از عراق، در سال ۱۳۲۷ (ه . ش) وارد قم شده در مدرسه فیضیه اقامت گزیدند.
فعالیت سیاسى
روحانیت داراى دغدغه سیاسى از همان ابتدا با دخالت در مسائلى که سرنوشت مسلمانان و آینده آنان با آن بستگى داشت، تلاش کرده است این وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد. از جمله این حوادث، داستان کنگره جهانى پیمان صلح در زمان نخست وزیرى دکتر مصدق بود که ابتدا گروه زیادى از شخصیت هاى دینى و سیاسى ایران پیام آن را تأیید و امضاء کردند، اما پس آن که معلوم شد سرنخ ماجرا در دست کمونیست ها است، بسیارى از آن افراد تأیید خود را پس گرفتند ولى برخى دیگر از جمله سید علىاکبر برقعى و شیخ محمدباقر کمرهاى، بر عقیده خود اصرار ورزیده و به محل کنگره در وین نیز رفتند. هنگام بازگشت برقعى، گروه هاى متمایل به مارکسیسم، مراسم استقبال برگزار کردند. طلاب قم به مخالفت برخاستند و در نتیجه درگیرى پیش آمد و در مقابل شهربانى تیراندازى شد که منجر به کشته شدن یک نفر و مجروح شدن عده اى دیگر کردید. اعتراضات و درگیری ها به مدت دو روز ادامه داشت. دربار شاه و برخى گروه هاى دیگر نیز، هر کدام با اهداف و انگیزه هاى خاص خود، قضیه را پیگیرى مى کردند. دکتر مصدق براى بررسى و آرام کردن اوضاع، آقاى ملک اسماعیلى را به عنوان نماینده خود خدمت آیت الله العظمى بروجردى رحمه الله فرستاد. آیت الله موسوى اردبیلى که در این جریان یکى از دستاندرکاران و گردانندگان مبارزه طلاب بودند، از جانب آیت الله العظمى بروجردى رحمه الله با ملک اسماعیلى دیدار کردند و آنگاه در صحن مطهر حضرت معصومه علیهما السلام براى مردم سخنرانى کرده و پیام حضرت آیت الله العظمى بروجردى رحمت الله را به مردم ابلاغ کرد.
رژیم پهلوى نسبت به همه فعالیت هاى آیت الله موسوی اردبیلی مانند منبر، تبلیغ، سخنرانى، تدریس، رفت و آمد معمولى، مهمانی ها و نامه ها، حساس بود و آنها را کنترل مى کرد. حتى وقتى که مدرسه مى ساخت و یا براى محرومین فعالیت مى کرد، نه تنها خود ایشان مورد تعقیب قرار مى گرفت، بلکه طلبه هایى که در مدرسه زیر نظر آیت الله تحصیل مى کردند نیز، از جلب و تبعید و شکنجه در امان نبودند.
یکى از موارد درگیرى علنى آیت الله موسوی اردبیلی با رژیم، در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل رخ داد. در آن زمان تمامى دستگاه هاى تبلیغى رژیم، از اسرائیل طرفدارى مى کردند و به نفع اسرائیل و علیه اعراب خبر منتشر مى کردند. وی در منبر شدیدا به نفع اعراب و مسلمین موضع گیرى کرد که در پى آن رژیم تصمیم گرفت که او را دستگیر نموده به تبریز تبعید کند. در پى این حادثه علماء و ائمه جماعت اردبیل متحد شدند و همه به مسجد رفته و اعلام کردند که اگر رژیم به دستگیرى و تبعید آیت الله موسوی اردبیلی اقدام کند، تمامى مساجد را تعطیل کرده و از شهر خارج خواهند شد. رژیم پهلوى که با مقاومت روحانیون مواجه شد و از عواقب کار نگران بود، از دستگیرى آیت الله منصرف شد. مورد دیگر در جریان تصویب کاپیتولاسیون بود که آیت الله موسوی اردبیلی به آگاه سازى پرداخته و در نتیجه مردم به نشانه اعتراض تصمیم به تعطیل کردن بازار گرفتند، ولى عوامل رژیم دست به کار شده و با تهدید مانع از تعطیلى بازار شده و او را تحت تعقیب قرار دادند. این آزار و اذیت ها به حدى بود که ایشان به ناچار تصمیم گرفتند اردبیل را ترک گفته و به محل دیگرى مهاجرت کند.
مهاجرت از اردبیل به تهران
گسترش فعالیت هاى سیاسى آیت الله در اردبیل، باعث شده بود که کنترل و نظارت دستگاه هاى امنیتى رژیم بسیار شدید شود تا جایى که بر اثر هجوم مکرر مأموران ساواک به منزل ایشان، هرگونه آسایش و امنیت حتّى در منزل نیز از وی سلب گردید. در نتیجه آیت الله موسوی اردبیلی ناچار گردید نظر مشورتى حضرت امام رحمه الله را در مورد مهاجرت از اردبیل جویا شود. امام نیز در پاسخ فرمودند: «ما صلاح نمى دانیم که آقایان شهرها را ترک کنند و به تهران یا قم بروند، ولى گویا وضع شما به گونه اى است که ناچارید مسافرت کنید. در عین حال خودتان بهتر مى دانید و مى توانید تصمیم مناسبترى بگیرید».
پس از دریافت نظر امام که اتخاذ تصمیم مناسب را به شخص ایشان واگذار نموده بودند، آیت الله تصمیم گرفت که از اردبیل هجرت کنند، اما ضرورى بود که جهت گمراه کردن مأموران ساواک و رفع مزاحمت هاى احتمالى، زمینه مناسبى براى این کار فراهم شود.
در سال ۱۳۴۷ (ه. ش) که زلزله منطقه وسیعى از اطراف مشهد را تخریب کرد، حکومت وقت تصمیم گرفت ظاهر مردمى به خود گرفته و کمک مردم را به نام خود جمع آورى کرده و به دست آسیب دیدگان برساند؛ لذا با صدور اعلامیه ها و بیانیه هاى مکرر و بر پا کردن چادرها در میادین شهرها مردم را به کمک فراخواند. ولى هر چه بیشتر سعى کردند کمتر به نتیجه رسیدند. در جهت مقابل، روحانیون و علما شهرستان ها مستقلاً به جمع آورى کمک هاى مردمى مبادرت ورزیدند و در همین راستا، آیت الله موسوی اردبیلی نیز در اردبیل با همراهى برخى دوستان، با صدور اطلاعیه مردم را در مسجد جمع نموده و به جمع آورى اعانه پرداختند. با توجه به اقامت مرحوم آیت الله العظمى میلانى در مشهد، قرار شد کمک هاى جمع آورى شده جهت مصرف در مناطق زلزله زده خدمت ایشان ارسال شود. این واقعه زمینه مناسبى فراهم ساخت که حضرت آیت الله العظمى موسوى اردبیلى به عنوان مسئول کمک رسانى و همچنین به بهانه چاپ کتاب جمال ابهى، بدون اینکه کسى را از قصد خود مبنى بر عدم مراجعت به اردبیل مطلع سازند، به سمت تهران حرکت کنند.
اقامت و فعالیت در تهران
حضرت آیت الله العظمى موسوى اردبیلى در تابستان ۱۳۴۷ (ه.ش) وارد تهران شدند و حلقه بحث فلسفى را نیز با برخى از دوستان همفکر خویش تشکیل دادند و پس از چند صباحى با همکارى و همفکرى بعضى از دوستان دیگر مانند شهید آیت الله بهشتى، شهید آیت الله مطهرى، شهید آیت الله مفتح و برخى دیگر، تحقیق در علوم قرآن را به صورتى جدى آغاز کردند. پژوهش عمیق در علوم قرآن نیازمند مکان مناسب و نیز کتابخانه اى غنى بود. براى این منظور محلى در جوار مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام تهیه شد و در آنجا، کتابخانه اى اختصاصى جهت استفاده تحقیقاتى تاسیس شد. علاوه بر آن، جلسات تفسیر قرآن پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، به طور مرتب در مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام توسط آیت الله برگزار مى شد. با توجه به تفکرات الحادى که در آن زمان در ایران شایع و رایج بود، ضرورت تأسیس مرکزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، کلاس هاى تبیین و بررسى معارف دینى و مسائل عقیدتى و فرهنگى، روز به روز بیشتر احساس مى شد. به همین منظور، مسجد و کانون توحید توسط ایشان در خیابان پرچم احداث گردید که کلاس هاى متعددى توسط سخنرانان و متفکران مذهبى ایران در آنجا برگزار شد. بعلاوه، در راستاى همین اهداف، مدارس راهنمایى و دبیرستان مفید را نیز در تهران احداث کرد که هنوز هم تمام این مراکز به فعالیت خود ادامه مى دهند. همه این مراکز تحت پوشش مؤسسه اى به نام مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ قرار داشت.
فعالیت هاى علمى و فرهنگى در دهه اول انقلاب
در طى یازده سال اول انقلاب، اشتغالات علمى و فرهنگى معظم له روند و وضع دیگرى پیدا کرد. از جمله اشتغالات جدید ایشان، تدوین قوانین کیفرى، جزائى و حقوقى دادگسترى و انطباق آنها با موازین شرع و فقه اسلامى بود. با توجه به اینکه پاره اى از قوانین موضوعه قبل از انقلاب به ویژه قانون مجازات عمومى برگرفته از قوانین اروپائى بود، چنین کار گسترده و وسیعى نیازمند صرف وقت فراوانى بود. براى این منظور کمیسیونى از فقهاء و حقوقدانان تشکیل شد و با همکارى دوستان متفکر و اندیشمند، این مهم به انجام رسید و در نهایت قوانین جدید به صورت مدون و منقح و مطابق با شرع، تنظیم و ارائه گردید.
بدیهى است این امر حسب ضرورت و به منظور تدوین قوانین و مقررات منطبق با شرع صورت گرفت و این هرگز بدان معنى نیست که آن قانون از جامعیت و کمال برخوردار بوده و فاقد هرگونه نقصانى است بلکه ممکن است نیازمند بازنگرى مجدد باشد. از طرف دیگر گاهى مسائلى در محاکم پیش مى آمد که در قوانین مدونه پیشبینى نشده بود و قاضى نیز نمى توانست، حکم مسئله را از قوانین موجود استخراج نماید. وانگهى اصل ۱۶۷ قانون اساسى، قاضى را موظف نموده است که کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیافت، با استناد به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و بدیهى است تمامى قضات به آسانى از عهده این مهم بر نمى آیند، خصوصا در مسائل مستحدثه و نو پیدا که در متون و منابع معتبر فقهى نیز حکم روشنى پیرامون آنها وجود ندارد. در چنین مواردى راهنمائى و استخراج احکام شرعى مسائل مستحدثه قضائى، از دیگر اشتغالات مهم آیت الله موسوی اردبیلی بود.
یکى دیگر از مشکلات قوه قضائیه، جایگزینى قضات بازنشسته و تصفیه شده با قضات جدید بود که غالبا آشنایى زیادى با کارهاى ادارى نداشتند. با توجه به اینکه شرط قضاوت از نظر شرع مقدس اسلام، رسیدن به درجه اجتهاد در مبانى فقهى است، ضرورى بود که از فضلاء اهل علم و طلاب حوزه براى قضاوت استفاده شود، ولى با توجه به اینکه در حوزه علمیه قم و نجف، آقایان مدرسین بیشتر کتاب هاى عبادات مانند کتاب صلاه و کتاب صوم را تدریس مى کردند و تدریس کتاب هاى قضا، حدود، دیات و قصاص، در حوزه ها چندان معمول نبود، کسانى که متعهد بودند در قوه قضائیه کار بکنند، اکثرا با مسائل قضا آشنا نبودند. از طرف دیگر آنچه در کتب قضا نوشته شده است، تناسب چندانى با اوضاع اجتماعى جوامع امروزى ندارد. همه این عوامل دست به دست هم داده و مشکلات حادى را براى قوه قضائیه به بار آورده بودند. براى حل این دو مشکل به طور همزمان، آیت الله موسوی اردبیلی تدریس یک دوره خارج کتاب قضا را براى قضات آغاز کرد و همزمان، کتاب فقه القضا را به رشته تحریر در آورد و در آن مسائل جدیدى را که در متون فقهى سابق وجود نداشت ولى پیدایش آنها در جوامع فعلى اقتضاى فهم احکام شرعى آنها را دارد، مورد بحث و بررسى قرار دادند.
فعالیت علمى دیگر ایشان، بحث و بررسى علمى و فقهى، پیرامون مسائل مهم اقتصادى از قبیل امور بانکى و پولى، معاملات جارى کشور، نظام اقتصادى حاکم بر آن و… بود که به شدت مورد نیاز جمهورى نوپاى اسلامى بود و قبل از آن هیچ کار گسترده اجرائى در زمینه آن انجام نگرفته بود. در این مسیر مطالعات گسترده اى در خصوص نظام اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستى و مقایسه آنها با نظام اقتصاد اسلامى توسط آیت الله صورت گرفت و نتایج آنها مکتوب شده است.
هجرت مجدد به قم
چهار دهم خرداد ۱۳۶۸ (ه . ش) حضرت امام خمینى رحمت الله رحلت فرمودند. پس از این حادثه، حضرت آیت الله العظمى موسوى اردبیلى که در دوران حیات حضرت امام رحمه الله بارها تقاضاى کناره گیرى از مسئولیت ها و پرداختن به اشتغالات علمى را از ایشان نموده و پاسخ منفى شنیده بود، در شهریور همان سال به قم هجرت نمود و اشتغالات جدیدى را به شرح زیر آغاز کرد.
تدریس و بحث و تحقیق
حضرت آیت الله موسوی اردبیلی از ابتداى اقامت مجدد در شهر مقدس قم، آغاز به تدریس خارج فقه و اصول کرد که در این مدت (تا سال ۱۳۷۹ ه. ش) یک دوره خارج اصول و نیز یک دوره فقه جزائى اسلام شامل قضاء، حدود، قصاص، دیات و شهادات را تدریس کرده و آنها را به رشته تحریر درآورد که تا کنون کتابهاى فقه القضاء، فقه الحدود و التعزیرات، فقه الدیات و فقه القصاص منتشر شده و کتاب فقه الشهادات آماده طبع است. همچنین در این مدت در ایام تعطیل حوزه علمیه قم، اقدام به تدریس کتاب شرکت و مباحث اجتهاد و تقلید و بیمه کرد که از آن میان کتاب فقه الشرکه و کتاب التأمین در یک جلد به طبع رسیده است. پس از پایان بردن مباحث مهم کیفرى، تدریس مباحث حقوقى و مدنى اسلام را در دستور کار خویش قرار داد که به جهت اهمیّت مضاربه و ابتلای شدید جامعه به آن، آن را در اولویت قرار داده و تدریس آن را به پایان رساند.
تأسیس و اداره دانشگاه (دارالعلم) مفید
حضرت آیت الله العظمى موسوى اردبیلى، از دورانى که در قم مشغول تحصیل بودند، مانند هر طلبه و محصل درد آشنایى در مورد نواقص حوزه مى اندیشید و آرزو داشت روزى فرا برسد که این نواقص از حوزه بر طرف بشود. یکى از مهمترین نواقص حوزه این است که برنامه درسى آن همان برنامه سابق بوده و هیچ تحول و تغییرى در آن ایجاد نشده است؛ لذا احکام مسائل جدیدى که در اثر تحولات جوامع و زندگى انسان ها بوجود آمده است، در این کتاب ها یافت نمى شود و یا بحث کافى در مورد آنها نشده است. مسائل مهم دانش حقوق بویژه حقوق بین الملل همچون احکام مرزها، صلاحیت ها، دریاها و مناطق تحت حاکمیت کشورها؛ مقاوله نامه ها و میثاق هاى بین المللى؛ تابعیت ها؛ همچنین مسائل اقتصادى از قبیل بانک، بانکدارى بدون ربا، بیمه، پول، و …؛ و نیز مسائل حکومتى و سیاسى و بحث و بررسى فقهى پیرامون نهادهاى اجتماعى جدید چون قواى سه گانه، و همچنین علومى مانند جامعه شناسى، فلسفه و کلام جدید، علوم سیاسى و … به شکل آکادمیک و امروزین آنها، در حوزه ها مورد بحث و بررسى کامل قرار نگرفته و علیرغم نیاز شدید جوامع اسلامى به آنها، هنوز هم خلأهاى فراوانى در این زمینه به چشم مى خورد. از طرف دیگر طبیعى است که اداره حکومت اسلامى نیازمند متخصصین متعهدى است که علاوه بر آشنایى کامل با علوم حوزوى، با علوم جدید نیز آشنایى کامل داشته و از توانایى کافى جهت پاسخگویى به مسائل جدید و بیان دیدگاه اسلام در مسائل مطروحه برخوردار باشند. براى حل این مشکلات و نواقص و رفع آنها، هنگامى که ایشان تصمیم به اقامت مجدد در قم گرفتند، اقدام به تأسیس مؤسسه اى به نام دانشگاه علوم انسانى (دارالعلم) مفید کرد. هدف از تأسیس این دانشگاه این است که علوم مورد نظر اسلام، یعنى علوم انسانى در آنجا تدریس شود و نظرات اسلام نیز در ردیف نظرات سایر مکاتب مورد بحث و بررسى قرار گیرد.
فهرست تألیفات
۱ – فقه القضاء جلد ۱ – جلد ۲
۲ – فقه الحدود والتعزیرات جلد ۱ – جلد ۲ – جلد ۳ – جلد ۴
۳ – فقه الدیات
۴ – فقه القصاص
۵ – فقه الشرکه والتأمین
۶ – فقه المضاربه
۷ – فقه الشهادات (تحت طبع)
۸ – حاشیه بر خیارات مکاسب (مخطوط)
۹ – یک دوره کامل اصول فقه (مخطوط)
۱۰ – تقریرات دروس آیات عظام حکیم و خوئى» در فقه و اصول (مخطوط)
۱۱ – الرسائل الفقهیه (مشتمل بر بحث هاى: ربا، تلقیح مصنوعى، ذبیحه اهل کتاب،…)، مخطوط
۱۲ – مقالاتى در تفسیر قرآن
۱۳ – اخلاق (تدریس در دانشگاه مفید)، مخطوط
۱۴ – چهار جلد اقتصاد (مخطوط)
۱۵ – یک دوره اقتصاد اسلامى بر اساس کتاب و سنت (مخطوط)
۱۶ – جمال ابهى (در رد بهائیت)
۱۷ – رساله عملیه
۱۸ – مناسک حج
۱۹ – نهج الرشاد (رساله عملیه به زبان عربى)
۲۰ – مناسک الحجّ – عربی
۲۱ – استفتاآت منبع:تابناک
بازدیدها: 267