سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین نبوی در دوازدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

خانه / آموزش / محتوای دوره ها / محتوای دوره ها سخنرانان / سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین نبوی در دوازدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

  • تطهير چهره نظام شاهنشاهي

من به حيث اينکه از نگاه حوزه به تبليغ و بحث هيئت رزمندگان چند نکته را خدمت شما عرض مي کنم.

اولا بحث نفوذ شايد امروز اولويت بحث نظام و جمهوري اسلام است. اخيرا شنيديد که سپاه عده اي از عوامل نفوذ را دستگير کرد. اينها تعداد زيادي در حدود 600 نفر بودند که از اينها چند نفر را دستگير کردند. که يک شبکه ي بسيار بسيار منسجمي داشتند براي نفوذ در مطبوعات. که اگر در مطبوعات نفوذ کردند اينها فرهنگ سازي مي کنند و اگر فرهنگ سازي کردند در دراز مدت در بدنه ي نظام نفوذ مي کنند و بعد در رأس توانمندي هاي نظام حضور پيدا مي کنند و هرچه حضورشان بيشتر شد طبيعتا آن ارزشهاي انقلاب که اينهمه شهيد برايش داده شد کم رنگ مي شود. و کم کم به نظام شاهنشاهي بدهکار هم مي شويم!

اخيرا کتابهايي را منتشر کرده اند که متأسفانه بعضي از آنها در کشور منتشر شده است و هدف کتاب فقط تبرئه ي شاهنشاه است. يعني ديگر به مجموعه هاي عادي هم اکتفاء نمي کنند و به دنبال اين هم نيستند که يک جمهوري اسلامي دموکراتيک بياورند، الان حداکثري نگاه مي کنند و به دنبال برگرداندن شاهنشاهي به کشور هستند. البته اين از آرزوهاي خيلي بعيد است ولي در هر صورت به دنبال اين موضوع هستند.

  • لزوم حفظ نيروهاي ارزشي

خب جايگاه هيئت رزمندگان چيست؟ من از نگاه حوزه عرض ميکنم البته شما همه حوزوي هستيد ولي از نگاه اينکه ما به بحث تبليغات کل کشور علي القاعده نگاه مي کنيم و درگير هستيم. بعد از جنگ احساس کرديم که نيروهاي جنگ رها شده هستند. و آرام آرام در فضاهاي فرهنگي مختلف خودشان رنگ مي بازند، ممکن است دچار مشکل شوند. بعضي از افرادي که در دانشگاهها طرفداري از تفکرات سروش کردند و بعضي از توليدات فرهنگي بزرگ را هم داشتند، اينها افراد جبهه اي بودند ولي به دليل اينکه يک چتر حمايتي فرهنگي وجود نداشت که اينها را بعد از جنگ نگه دارد، دچار مشکل شدند. هيئت رزمندگان وقتي به وجود آمد حقيقتا من به عنوان يک طلبه خيلي خوشحال شدم گفتم حداقل يک فضا و چتري ايجاد شده است که اين بچه هاي جنگ دور هم جمع شوند و به ياد روزهاي جنگ ارزشها را يادآوري کنند. که اين ذکر ايام الله است و اين ارزشها را در وجودشان زنده نگه مي دارد و فاصله ي آنها را از روحيات جنگ کم مي کند. يا نمي گذارد فاصله بگيرند. اين يک بخش از کار. اما ما در نيروهاي جنگ حقيقتا دچار ريزش شده ايم، چه بخواهيم چه نخواهيم، چه بپذيريم، چه نپذيريم. اين خارجا وجود دارد. ما در نيروهاي فکري جنگ دچار ريزش هستيم ولي ريزش اين قشر از همه ي قشرهاي ديگر کمتر است اما ريزش داريم. يک برنامه در بحث هيئت رزمندگان نگهداري اين نيروها از ريزش است. کار بسيار مهمي است.

  • لزوم ايجاد مدلي جديد در هيئت رزمندگان

من به نظرم مي رسد که هيئت رزمندگان خوب است يک قالب متفاوتي را ارائه کند، يک رفتار نوي را ارائه کند. ضمن اينکه ويژگيهاي مثبت هيئتها را داشته باشد اما به مدل جديدي از هيئت دست پيدا کند البته يک مدل هم دارد و آن اين است که نيروهايي را که دعوت مي کند نيروهاي ارزشي هستند، نيروهايي هستند که واقعا از جهات مختلف سعي شده که بهترين ها را انتخاب کنند. اين خودش يک مدل است. در بعضي از هيئتها روي اين موضوعات خيلي حساسيت نيست. ولي اين مدل نيست اين تقريبا تصحيح شده ي آن هيئاتي است که وجود دارد. ما نياز به يک مدل جديد داريم براي نگهداري اين نيروها. بعضي از اينها وارد ادارات شدند، بعضي وارد سازمانهاي اقتصادي شدند، بعضي تجار بسيار بزرگي هستند. الان بعضي از همين افراد سرمايه داران خيلي قوي هستند. يک وقتي در هواپيما با يک آقايي همراه شديم و صحبت مي کرد ديدم اين از بچه هاي جنگ است. گفتم الان چه مي کني؟ گفت يکي از کارهاي من خريد و فروش نفت روي درياها است. يعني من نفتي را از اين بخش مي خرم روي دريا و به کشور ديگري مي فروشم. درآمدم هم بسيار کلان است. ولي يکي از آرزوهايم اين است که يک بچه دارم اين بيايد طلبه شود. يعني خيلي هم وضعش خوب شده است. ولي آن ارزشهاي جنگ هنوز در وجودش فعال است. اشکال ندارد ما نمي گوييم نيروهاي جنگ تا قيامت حتما بايد فقير باشند، اتفاقا خيلي خوب است که اينها از راه حلال وضعشان هم خوب باشد. چون اينها فکر مي کنند به کارهاي نيک، در کارهاي خير پيشقدم هستند. ولي اين با اين اشتغالي که دارد علي القاعده ديگر نمي رسد بيايد هيئت رزمندگان. هيئت اگر برنامه ريزي کند، خود بزرگان برنامه ريزي کنند که به چه شکل اين نيروهايي که در جنگ تربيت شده اند و روحشان هم روح جنگي است و همچنان هم آن انگيزه هاي زمان جنگ در وجودشان هست گهگاهي ممکن است کم رنگ شده باشد ولي هست، اين روحيات را چطور دور هم جمع کنيم و به نحوي تقويت کنيم. گاهي هم اصلا نمي توان جمعشان کرد، آيا مي شود از راه دور و به شکلهاي مختلف آن بحث فرهنگ جنگ و جبهه را در ذهنشان زنده نگه داشت؟ آيا مي شود با برنامه هايي در حاشيه ي هيئت يک برنامه هايي ايجاد کرد که آن زمان جنگ را تداعي کند و همچنان آن فرهنگ را در ذهنشان نگه دارد. آيا مي توان از قابليتهايي که الان دارند در جهت اهداف جنگ استفاده کرد؟ از توانمندي هايي که دارند. الان بعضي از نمايندگاني که در مجلس حضور دارند يا در وزارتخانه ها حضور دارند و واقعا به ارزشها فکر مي کنند همان بچه هاي جنگ هستند، غالبا اينطور است.

  • لزوم برنامه ريزي براي حفظ روحيه جبهه اي

ما چه برنامه هايي داريم براي نگه داشتن آن فرهنگ جبهه؟ در روايات داريم که اگر کسي تصميم بگيرد به جنگ برود، به محض اينکه تصميم گرفت و ساکش را بست، و خواست حرکت کند خدا تمام گناهانش را مي بخشد! من خيلي اهل جنگ نبوده ام ولي گهگاهي حداقل آن وقتهايي که امام مي فرمودند براي رفع تکليف يک سري به آنجا مي زديم. حقيقت امر اين است که آن وقتي که افراد مي آمدند از خانه شان راه بيفتند غالبا اينطور بود که وقتي با زن و بچه خداحافظي مي کرد حس مي کرد که دارد مي رود و احتمال برنگشتن زياد است و خود همين موضوع که افراد براي چند لحظه خودشان را آخر خط حس مي کردند بسيار سازنده بود. اين وصيت نامه ي شهدا مال چيست؟ الان چقدر جوانهاي در خيابان وصيت نامه دارند؟ چرا؟ چون آنها به طور جدي به مرگ فکر مي کردند. ذکر الموت جلاء للقلوب. اکثروا ذکر الموت. زياد به ياد مرگ بيفتيد. آنجا ياد مرگ زياد اتفاق مي افتاد و چون زياد اتفاق مي افتاد بسياري از دلبستگي ها از آنها فاصله مي گرفت. حال ما چه کار کنيم که افراد را در فضايي قرار دهيم که از آن دلبستگي هايي که الان دورشان را گرفته فاصله بگيرند؟ خب براي اين اهداف مي توان برنامه ريزي کرد. مي شود فکر کرد. حالا شايد يکي از جاهايي که بايد فکر کند خود ما هستيم.

  • اتاق فکر سکوت

که ما به اين موضوع نپرداخته ايم ولي واقعا بايد نشست و روي آن فکر کرد که چه کنيم که افراد حداقل سالي يک بار دور هم جمع شوند، اصلا يک اتاق فکر سکوتي برگزار بشود. ما خيلي به ذکر کلامي فکر مي کنيم ولي به سکوت و فکر کردن کم توجه داريم به عنوان عبادت. تفکر ساعة خير من عبادة سبعين سنه، اين يعني چه؟ آيا بهتر نيست گهگاهي مثلا در هيئت رزمندگان بگوييم خواهش ما اين است ما برنامه ها را قطع مي کنيم نيم ساعت سکوت مي کنيم شما فکر کنيد، ببينيد روحياتي که در جنگ داشتيد چه بود و آن را بنويسيد. يک تکه وقت فکر کنند. من خودم اين را امتحان کرده ام. حاجي ها را چند بار در طبقه دوم مسجد الحرام برده ام و بعضي از موضوعات را داده ام و گفته ام من هيچ صحبتي نمي کنم، شما فکر کنيد. بعد ديدم آرام آرام مردم دارند اشک مي ريزند!! به نعمتهاي الهي فکر کنيد. به نافرماني هايتان فکر کنيد. به رزمندگان بگوييم به ارزشهايي که اينقدر در جبهه به آن اهميت مي داديد چند لحظه فکر کن و بنويس که به چه چيزهايي اهميت مي داديد. باور کنيد مواردي بود که مثلا مي گفتيم فکر کنيد و بعد به سجده برويد و از خدا به خاطر نعمتهايي که به شما داده تشکر کنيد، بعد مي ديديم چقدر منقلب ميشوند!! چقدر مؤثر است! ما کم فکر مي کنيم. در روايت داريم رکعتان خفيفتان مع التفکر خير من قيام ليلة يکي دو رکعت نماز کوتاه شايد مثلا بدون سوره، دو رکعت نماز مستحبي ولي با فکر … ما در خيلي جاها مشکلمان کمبود فکر است. خب اين در فضاي هيئت رزمندگان به نظر مي رسد که بايستي بخشي را به اين بپردازيم و برنامه ريزي کنيم که چگونه نيروهاي گذشته را نگه داريم. گاهي اوقات ممکن است يک زماني بدهيم اينها خودشان بيايند خاطرات جنگ را بگويند تا براي خودشان زنده شود، اين خيلي مؤثر است يا برنامه هاي ديگر.

  • اخلاص در تبليغ

مطلب ديگر اينکه اينجا محفل، محفل طلبگي است، واقعيت امر اين است که وقتي آدم حرکت مي کند به سمت هيئت، اول بايد به اين بينديشد که چرا مي رود؟ خيلي از مواقع ما کارهايي را انجام مي دهيم و به فلسفه و چرايي آن نمي انديشيم و فکر نمي کنيم. اگر فکري غير از فکر هدايت باشد هم خودمان باخته ايم و هم آن بيچاره ها را دچار خسران کرده ايم. حالا يک جمعيت خيلي زياد است و من سخنران اولش تلقي مي شوم، رزمندگان مي گويند اين خيلي انقلابي است، مي گويند ضد انقلاب است، همه ي اينها بايد واقعا حاشيه باشد و متن اين باشد که چرا مي روم. خدا شاهد است احساس بنده اين است که دنياي طلبگي ارزشمندترين دنيا است. به شرط اينکه جايش را آدم بفهمد کجاست. ديگر جا بهتر از اين که العلماء امناء الرسل؟ اصلا مردم چرا به ما احترام مي گذارند؟ مي گويند نبوي مي آيد حرفهاي خودش را خوب مي زند يا مي گويند اين حرف از قرآن مي زند، حرف از روايات مي زند، حرف از معصوم مي زند، امانت را به ما منتقل مي کند؟ و ما حق هم نداريم در امانت تحريف کنيم. بسياري از آياتي که در مذمت اهل کتاب هست مال تحريف است. الذين يکتمون ما انزل الله من الکتاب و يشترون به ثمنا قليلا يا ان الذين يکتمون ما انزلنا من البينات من الهدي من بعد ما بيناه للناس في الکتاب فاولئک يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون فقط خدا هم نه، بلکه هر کسي که لعنت مي کند شامل اينها هم مي شود به خاطر اينکه بينات و کتاب را کتمان مي کنند. ما بايستي آنچه که از قرآن و روايات مي فهميم، براي مردم بيان کنيم. آن وقت اگر نيت، هدايت انسانها شد، که من احيا نفسا فکانما احيا الناس جميعا و من احسن قولا ممن دعا الي الله و عمل عملا صالحا و قال انني من المسلمين. سؤالاتي که جوابش بديهي است را در قرآن جواب نمي دهند، هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون، هل يستوي الاعمي و البصير، هل يستوي الظلمات و النور، جواب داده نمي شود چون جوابش صد در صد بديهي است.

  • دعوت به خدا نه به خود

 اينقدر در فرهنگ قرآن دعوت به خدا مهم است و اهميتش از مهمترين گفتارها بالاتر است که قرآن اصلا جواب نمي دهد و من احسن قولا ممن دعا الي الله؟! چه کسي را پيدا مي کنيد که گفتارش بهتر از کسي باشد که به خدا دعوت مي کند؟! در يک دانشگاهي ديدم نوشته بود حزب اللهي به الله مي خواند نه به خود. به يکي از دوستان گفته بود من خواهان ترويج اسلامي هستم که حجتش خودم باشم! اگر اسلام رشد کند، حجة الاسلام فلاني باشد نه. اين خيلي گير است. گير دروني است. امام حسين عليه السلام فداي دين است. پيامبر صلي الله عليه و آله فدايي دين است. اين امانت امروز در دست ما است. با پشتوانه ي هزاران شهيد در زمانه ي خودمان!

  • اهميت عرصه تبليغ

واقعا اين عرصه ي تبليغ چقدر ارزشمند است خصوصا! من خدمت يکي از آيات عرض کردم گفتم ما ادعاي اجتهاد و اينها نداريم، ولي مباني عده اي از علما را من ديده ام. اصلا فلسفه ي اجازه ي مصرف وجوهات تبليغ است. و الا اصلا مشروع نيست که طلبه اي در حوزه پول بگيرد! گفتم به خاطر اينکه مباني علما اين است که در زمان غيبت وجوهات را در جايي خرج بکنند که اگر امام زمان سلام الله عليه حاضر بودند آنجا خرج مي کردند و در قدر متيقن خرج کنند، قدر متيقن آن را اين ديدند که افرادي را تربيت کنند که بروند از دين دفاع کنند. نه اينکه انبار اطلاعات شود. اگر بنا باشد کسي درس بخواند براي خودش و از دين دفاع نکند، حتما بايد در استفاده ي از وجوهات ترديد کند! من وقتي خدمت آن آقا اين را عرض کردم گفت کاملا درست است. اين چيه که ما عده اي را درست مي کنيم که فقط در قم مي مانند، نه تدريس مي کند، نه تحقيق مي کند، يا تحقيقي مي کند که خودش مي داند واقعا بي ثمر است. چاپي ها را خطي مي کند و بعد همينها را دوباره خطي مي کند! اين شد کار؟! دنيايي که دشمنان ما از ذره ذره و لحظات آدمها از انواع و اقسام آدمها بر عليه ما استفاده مي کنند در اين شرايط ما اينقدر بي خيال! قرآن در مورد ويژگيهاي پيامبر مي فرمايد لقد جائکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم. حرص پيغمبر حرص پولي بود؟ حرص دنياي مردم بود؟ بالمؤمنين رؤوف رحيم. آنقدر پيغمبر خودش را اذيت مي کرد که قرآن مي فرمايد بسم الله الرحمن الرحيم طه ما انزلنا عليک القرآن لتشقي. ما قرآن را نازل نکرديم تو اينقدر خود را به مشقت بيندازي! از بس پيامبر براي هدايت مردم در رنج بود! من تعداد زيادي آيات متعددي جمع کرده ام که در قرآن مدام به پيغمبر تسلي مي دهد که حرص نخورد. آن وقت کسي را مي بينيم که کنار خانه اش، کنار مسجدش، کنار زندگيش گناه مي شود، فساد مي شود، خيلي هم قشنگ مي خندد، آسمان به زمين بيايد، زمين به آسمان برود، دنيا را آب ببرد اين را خواب برده است!

  • دينار مرض دين است

بحث هدايت بحث جدي است. اگر اين نيت را نداشته باشيم و برويم وقتمان را تلف کرده ايم. من خودم از پول خوشم ميايد اين را که مي خواهم بگويم يک وقت فکر نکنيد من اهل دنيا نيستم و از پول بدم مي آيد، ولي از اول طلبگيم تا به حال هيچ کجا سخنراني کلاس و اينها نرفته ام که به فکر اين باشم که پولي مي دهند يا نه، به اين فکر نکرده ام ولي پولي بهم بدهند خوشحال مي شوم و بدم نمي آيد. يک روايت ديدم اين روايت خيلي عجيب است. در روايت هست که الدينار داء الدين ويروسي که دين را تهديد مي کند پول است، جاسوس مي شوند به خاطر پول، واداده مي شوند به خاطر پول، برعليه دين خدا مي نويسند به خاطر پول. پول خيلي مرض سختي است. الدينار داء الدين و العالم طبيب الدين، عالم مي رود اين مردمي که به اين مرض مبتلا هستند را مداوا کند و بگويد آقا دنبال دنيا نباشيد، دنبال پول نباشيد، زندگي مي گذرد، به اين چيزها خيلي فکر نکنيد و العالم طبيب الدين اصلا کار طبابت ما اين است که مردم را از اين مرض نجات دهيم. فاذا رأيتم الطبيب يجر الداء الي نفسه اگر ديديد اين طبيب دنبال اين است که اين درد را به طرف خودش مي کشد، خودش را دچار مشکل مي کند. اگر ديديد اينطور است فاتهموه و اعلموا انه غير ناصح لغيره بترسيد از او.

من به دليل شغلم و اينکه در خدمت مبلغين هستم واقعا با مبلغين بسيار بسيار پاک و ارزشمندي مواجه مي شوم که خيلي وقتها از خودم شرمنده مي شوم. بعضي وقتها به محل تبليغ مي روم و وقتي بيرون مي آيم واقعا به هم مي ريزم و ويران مي شوم. اما هستند گاهي بعضي از موارد اگرچه کم هستند، که روحاني با همين نگاه پولکي آبروي همه را مي برد. مردم بايد پول بدهند من نمي گويم آنها نبايد بدهند، ولي عالم بايد اصلا … ارزش دارد يک روايت امام صادق عليه السلام را که براي مردم بگويد به اين نيت.

  • وظيفه ما در مورد انتخابات

بحث ديگر اينکه در بحث انتخابات حقيقتا من کم ديده ام که مقام معظم رهبري به اين شفافي و روشني ملاک و معيار گفته باشند. من حس مي کنم که خيلي خوب نيست که روحاني اسم کسي را ببرد، اگر اسم ببرد واقعا نمي تواند جايگاه پدري خودش را براي مردم حفظ کند. ولي گاهي براي اينکه آن جايگاه پدري را حفظ کند از انقلاب هم دفاع نمي کند. اين ناپدري است ديگر پدري نيست! اصل نظام و مقام معظم رهبري اينها که ديگر جناح نيست که! اگر اسمش را جناح مي گذارند بله ما در رأس جناح هستيم. اين جناح نيست. من به ذهنم مي رسد که آن شرايط و ملاکهايي که مقام معظم رهبري گفتند خصوصا در سخنراني اخيرشان، همينها را براي مردم خوب تبيين کنيم دوم اينکه وزر و گناه رأي بي جا را گوشزد کنيم. خيلي وقتها مردم نمي دانند که اين رأيي که به يک آدم واداده مي دهند و اين به مجلس مي رود نتايجش چيست. مي گويند اين گفته است من براي شما آسفالت درست مي کنم! فلان کار را مي کنم. خيلي وقتها اصلا در حيطه ي اختياراتش نيست. بي خود گفته، دروغ گفته است. ولي در آنجايي هم که در حيطه ي اختياراتشان هست بايد به مردم حالي کرد که اصل براي ما ارزشهاي ديني است، اگر کسي بيايد دنيايمان را هم آباد کند ولي دين جامعه مان را خراب کند ما چنين آدمي را نمي خواهيم. اين را حداقل مذهبي ها بفهمند. و بدانند که اگر رأي دادند اين رأي غلطشان تأييد و ترويج باطل و تقويت گناه است. اين را ما براي مردم از اين منظر کمتر تبيين کرده ايم.

  • نحوه برخورد با جوانان

در بحث رويشها هم به نظرم مي رسد که به اين فکر کنيم که اينهايي که در هيئت رزمندگان مي آيند و موهايشان مثل من سفيد شده است، اينها بچه هاي جنگ هستند. الان اگر ما مو مشکي ها را جايگزين اين بزرگواران نکنيم، البته با حضور اينها، ولي جوانها و نوجوانها را نياوريم و به اين مجموعه اضافه نکنيم، در دراز مدت باخته ايم! ما بايستي رويش داشته باشيم. بايستي جلسات ما حداقل سه چهارمش جوان باشد. و الا اگر اين معادله رعايت نشود دچار مشکل شده ايم. در منبرهايمان هم توهين به ضد انقلاب و بي دين و اينها جواب نمي دهد. من با دو آيه صحبتم را تمام کنم.

قل هذه سبيلي ادعوا الي الله علي بصيرة انا و من اتبعني، من اتبعني شما هستيد ديگر. اولا ما به خدا مي خوانيم نه غير خدا. ثانيا با بينش و بصيرت. ممکن است آدم بگويد بعضي ها اينقدر بي شعور و نفهم و فلان فلان هستند که چنين حرفي مي زنند، خب مخاطب روبروي ما نمي گويند ولي در دلش مي گويد خب ما هم از همين بي شعورها هستيم. بايستي بر اساس بصيرت باشد. بصيرت خيلي اوقات با پشتوانه ي برهان اتفاق مي افتد. ما بايد بدون حرص استدلال کنيم. حالا ضد انقلاب يک چيزي گفته، جوانها با اين ضد انقلابها صبح تا شب ارتباط دارند! ما بايد به آنها بفهمانيم که اگر اين سؤال را گفتند جواب اين است. بدون حرص و بدون فحش. ادعوا الي الله علي بصيرة. يک دسته آمدند خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله عرض کردند دينتان را عرضه کنيد. پيامبر مطالبي را فرمودند يک مقدار گوش کردند و گفتند اجازه بدهيد ما برويم روي اينها فکر کنيم. حضرت قبول کردند. تا رفتند حضرت فرمودند اينها قوم رشيدي هستند بارک الله که گفتند فکر کنيم. ما اصلا از انقلابي شدن بي فکر استقبال نمي کنيم. آدمي که بي فکر انقلابي مي شود، با همين بي فکري هم ضد انقلاب مي شود. علي بصيرة

يک آيه ديگر هم هست ادعوا الي سبيل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه و جادلهم بالتي هي احسن نگفته بالتي هي حسن بلکه گفته بالتي هي احسن! براي اينکه جدال خوب فايده ندارد جدال بهترين خوب است. در برهان، در استدلال، در صحبت کردن، در راهنمايي کردن. جواني مي آيد مي گويد ما خيلي دوست داريم در اين شبکه هاي اجتماعي باشيم، طوري هم نيست، جوانيم و فلان! مي گويم بله خب شما که زمان جنگ را نديديد يک دسته نسل بي شعوري مثل تو در جامعه اضافه شده! اين با گفتن اين حرف هيچ وقت بي شعور نمي شود. اين فقط متنفر مي شود. نياز هست که و جادلهم بالتي هي احسن را خيلي رعايت کنيم.

بازدیدها: 6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *