سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین نبوی در دوازدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

خانه / آموزش / محتوای دوره ها / محتوای دوره ها سخنرانان / سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین نبوی در دوازدهمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

  • تطهیر چهره نظام شاهنشاهی

من به حیث اینکه از نگاه حوزه به تبلیغ و بحث هیئت رزمندگان چند نکته را خدمت شما عرض می کنم.

اولا بحث نفوذ شاید امروز اولویت بحث نظام و جمهوری اسلام است. اخیرا شنیدید که سپاه عده ای از عوامل نفوذ را دستگیر کرد. اینها تعداد زیادی در حدود ۶۰۰ نفر بودند که از اینها چند نفر را دستگیر کردند. که یک شبکه ی بسیار بسیار منسجمی داشتند برای نفوذ در مطبوعات. که اگر در مطبوعات نفوذ کردند اینها فرهنگ سازی می کنند و اگر فرهنگ سازی کردند در دراز مدت در بدنه ی نظام نفوذ می کنند و بعد در رأس توانمندی های نظام حضور پیدا می کنند و هرچه حضورشان بیشتر شد طبیعتا آن ارزشهای انقلاب که اینهمه شهید برایش داده شد کم رنگ می شود. و کم کم به نظام شاهنشاهی بدهکار هم می شویم!

اخیرا کتابهایی را منتشر کرده اند که متأسفانه بعضی از آنها در کشور منتشر شده است و هدف کتاب فقط تبرئه ی شاهنشاه است. یعنی دیگر به مجموعه های عادی هم اکتفاء نمی کنند و به دنبال این هم نیستند که یک جمهوری اسلامی دموکراتیک بیاورند، الان حداکثری نگاه می کنند و به دنبال برگرداندن شاهنشاهی به کشور هستند. البته این از آرزوهای خیلی بعید است ولی در هر صورت به دنبال این موضوع هستند.

  • لزوم حفظ نیروهای ارزشی

خب جایگاه هیئت رزمندگان چیست؟ من از نگاه حوزه عرض میکنم البته شما همه حوزوی هستید ولی از نگاه اینکه ما به بحث تبلیغات کل کشور علی القاعده نگاه می کنیم و درگیر هستیم. بعد از جنگ احساس کردیم که نیروهای جنگ رها شده هستند. و آرام آرام در فضاهای فرهنگی مختلف خودشان رنگ می بازند، ممکن است دچار مشکل شوند. بعضی از افرادی که در دانشگاهها طرفداری از تفکرات سروش کردند و بعضی از تولیدات فرهنگی بزرگ را هم داشتند، اینها افراد جبهه ای بودند ولی به دلیل اینکه یک چتر حمایتی فرهنگی وجود نداشت که اینها را بعد از جنگ نگه دارد، دچار مشکل شدند. هیئت رزمندگان وقتی به وجود آمد حقیقتا من به عنوان یک طلبه خیلی خوشحال شدم گفتم حداقل یک فضا و چتری ایجاد شده است که این بچه های جنگ دور هم جمع شوند و به یاد روزهای جنگ ارزشها را یادآوری کنند. که این ذکر ایام الله است و این ارزشها را در وجودشان زنده نگه می دارد و فاصله ی آنها را از روحیات جنگ کم می کند. یا نمی گذارد فاصله بگیرند. این یک بخش از کار. اما ما در نیروهای جنگ حقیقتا دچار ریزش شده ایم، چه بخواهیم چه نخواهیم، چه بپذیریم، چه نپذیریم. این خارجا وجود دارد. ما در نیروهای فکری جنگ دچار ریزش هستیم ولی ریزش این قشر از همه ی قشرهای دیگر کمتر است اما ریزش داریم. یک برنامه در بحث هیئت رزمندگان نگهداری این نیروها از ریزش است. کار بسیار مهمی است.

  • لزوم ایجاد مدلی جدید در هیئت رزمندگان

من به نظرم می رسد که هیئت رزمندگان خوب است یک قالب متفاوتی را ارائه کند، یک رفتار نوی را ارائه کند. ضمن اینکه ویژگیهای مثبت هیئتها را داشته باشد اما به مدل جدیدی از هیئت دست پیدا کند البته یک مدل هم دارد و آن این است که نیروهایی را که دعوت می کند نیروهای ارزشی هستند، نیروهایی هستند که واقعا از جهات مختلف سعی شده که بهترین ها را انتخاب کنند. این خودش یک مدل است. در بعضی از هیئتها روی این موضوعات خیلی حساسیت نیست. ولی این مدل نیست این تقریبا تصحیح شده ی آن هیئاتی است که وجود دارد. ما نیاز به یک مدل جدید داریم برای نگهداری این نیروها. بعضی از اینها وارد ادارات شدند، بعضی وارد سازمانهای اقتصادی شدند، بعضی تجار بسیار بزرگی هستند. الان بعضی از همین افراد سرمایه داران خیلی قوی هستند. یک وقتی در هواپیما با یک آقایی همراه شدیم و صحبت می کرد دیدم این از بچه های جنگ است. گفتم الان چه می کنی؟ گفت یکی از کارهای من خرید و فروش نفت روی دریاها است. یعنی من نفتی را از این بخش می خرم روی دریا و به کشور دیگری می فروشم. درآمدم هم بسیار کلان است. ولی یکی از آرزوهایم این است که یک بچه دارم این بیاید طلبه شود. یعنی خیلی هم وضعش خوب شده است. ولی آن ارزشهای جنگ هنوز در وجودش فعال است. اشکال ندارد ما نمی گوییم نیروهای جنگ تا قیامت حتما باید فقیر باشند، اتفاقا خیلی خوب است که اینها از راه حلال وضعشان هم خوب باشد. چون اینها فکر می کنند به کارهای نیک، در کارهای خیر پیشقدم هستند. ولی این با این اشتغالی که دارد علی القاعده دیگر نمی رسد بیاید هیئت رزمندگان. هیئت اگر برنامه ریزی کند، خود بزرگان برنامه ریزی کنند که به چه شکل این نیروهایی که در جنگ تربیت شده اند و روحشان هم روح جنگی است و همچنان هم آن انگیزه های زمان جنگ در وجودشان هست گهگاهی ممکن است کم رنگ شده باشد ولی هست، این روحیات را چطور دور هم جمع کنیم و به نحوی تقویت کنیم. گاهی هم اصلا نمی توان جمعشان کرد، آیا می شود از راه دور و به شکلهای مختلف آن بحث فرهنگ جنگ و جبهه را در ذهنشان زنده نگه داشت؟ آیا می شود با برنامه هایی در حاشیه ی هیئت یک برنامه هایی ایجاد کرد که آن زمان جنگ را تداعی کند و همچنان آن فرهنگ را در ذهنشان نگه دارد. آیا می توان از قابلیتهایی که الان دارند در جهت اهداف جنگ استفاده کرد؟ از توانمندی هایی که دارند. الان بعضی از نمایندگانی که در مجلس حضور دارند یا در وزارتخانه ها حضور دارند و واقعا به ارزشها فکر می کنند همان بچه های جنگ هستند، غالبا اینطور است.

  • لزوم برنامه ریزی برای حفظ روحیه جبهه ای

ما چه برنامه هایی داریم برای نگه داشتن آن فرهنگ جبهه؟ در روایات داریم که اگر کسی تصمیم بگیرد به جنگ برود، به محض اینکه تصمیم گرفت و ساکش را بست، و خواست حرکت کند خدا تمام گناهانش را می بخشد! من خیلی اهل جنگ نبوده ام ولی گهگاهی حداقل آن وقتهایی که امام می فرمودند برای رفع تکلیف یک سری به آنجا می زدیم. حقیقت امر این است که آن وقتی که افراد می آمدند از خانه شان راه بیفتند غالبا اینطور بود که وقتی با زن و بچه خداحافظی می کرد حس می کرد که دارد می رود و احتمال برنگشتن زیاد است و خود همین موضوع که افراد برای چند لحظه خودشان را آخر خط حس می کردند بسیار سازنده بود. این وصیت نامه ی شهدا مال چیست؟ الان چقدر جوانهای در خیابان وصیت نامه دارند؟ چرا؟ چون آنها به طور جدی به مرگ فکر می کردند. ذکر الموت جلاء للقلوب. اکثروا ذکر الموت. زیاد به یاد مرگ بیفتید. آنجا یاد مرگ زیاد اتفاق می افتاد و چون زیاد اتفاق می افتاد بسیاری از دلبستگی ها از آنها فاصله می گرفت. حال ما چه کار کنیم که افراد را در فضایی قرار دهیم که از آن دلبستگی هایی که الان دورشان را گرفته فاصله بگیرند؟ خب برای این اهداف می توان برنامه ریزی کرد. می شود فکر کرد. حالا شاید یکی از جاهایی که باید فکر کند خود ما هستیم.

  • اتاق فکر سکوت

که ما به این موضوع نپرداخته ایم ولی واقعا باید نشست و روی آن فکر کرد که چه کنیم که افراد حداقل سالی یک بار دور هم جمع شوند، اصلا یک اتاق فکر سکوتی برگزار بشود. ما خیلی به ذکر کلامی فکر می کنیم ولی به سکوت و فکر کردن کم توجه داریم به عنوان عبادت. تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه، این یعنی چه؟ آیا بهتر نیست گهگاهی مثلا در هیئت رزمندگان بگوییم خواهش ما این است ما برنامه ها را قطع می کنیم نیم ساعت سکوت می کنیم شما فکر کنید، ببینید روحیاتی که در جنگ داشتید چه بود و آن را بنویسید. یک تکه وقت فکر کنند. من خودم این را امتحان کرده ام. حاجی ها را چند بار در طبقه دوم مسجد الحرام برده ام و بعضی از موضوعات را داده ام و گفته ام من هیچ صحبتی نمی کنم، شما فکر کنید. بعد دیدم آرام آرام مردم دارند اشک می ریزند!! به نعمتهای الهی فکر کنید. به نافرمانی هایتان فکر کنید. به رزمندگان بگوییم به ارزشهایی که اینقدر در جبهه به آن اهمیت می دادید چند لحظه فکر کن و بنویس که به چه چیزهایی اهمیت می دادید. باور کنید مواردی بود که مثلا می گفتیم فکر کنید و بعد به سجده بروید و از خدا به خاطر نعمتهایی که به شما داده تشکر کنید، بعد می دیدیم چقدر منقلب میشوند!! چقدر مؤثر است! ما کم فکر می کنیم. در روایت داریم رکعتان خفیفتان مع التفکر خیر من قیام لیله یکی دو رکعت نماز کوتاه شاید مثلا بدون سوره، دو رکعت نماز مستحبی ولی با فکر … ما در خیلی جاها مشکلمان کمبود فکر است. خب این در فضای هیئت رزمندگان به نظر می رسد که بایستی بخشی را به این بپردازیم و برنامه ریزی کنیم که چگونه نیروهای گذشته را نگه داریم. گاهی اوقات ممکن است یک زمانی بدهیم اینها خودشان بیایند خاطرات جنگ را بگویند تا برای خودشان زنده شود، این خیلی مؤثر است یا برنامه های دیگر.

  • اخلاص در تبلیغ

مطلب دیگر اینکه اینجا محفل، محفل طلبگی است، واقعیت امر این است که وقتی آدم حرکت می کند به سمت هیئت، اول باید به این بیندیشد که چرا می رود؟ خیلی از مواقع ما کارهایی را انجام می دهیم و به فلسفه و چرایی آن نمی اندیشیم و فکر نمی کنیم. اگر فکری غیر از فکر هدایت باشد هم خودمان باخته ایم و هم آن بیچاره ها را دچار خسران کرده ایم. حالا یک جمعیت خیلی زیاد است و من سخنران اولش تلقی می شوم، رزمندگان می گویند این خیلی انقلابی است، می گویند ضد انقلاب است، همه ی اینها باید واقعا حاشیه باشد و متن این باشد که چرا می روم. خدا شاهد است احساس بنده این است که دنیای طلبگی ارزشمندترین دنیا است. به شرط اینکه جایش را آدم بفهمد کجاست. دیگر جا بهتر از این که العلماء امناء الرسل؟ اصلا مردم چرا به ما احترام می گذارند؟ می گویند نبوی می آید حرفهای خودش را خوب می زند یا می گویند این حرف از قرآن می زند، حرف از روایات می زند، حرف از معصوم می زند، امانت را به ما منتقل می کند؟ و ما حق هم نداریم در امانت تحریف کنیم. بسیاری از آیاتی که در مذمت اهل کتاب هست مال تحریف است. الذین یکتمون ما انزل الله من الکتاب و یشترون به ثمنا قلیلا یا ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات من الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب فاولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون فقط خدا هم نه، بلکه هر کسی که لعنت می کند شامل اینها هم می شود به خاطر اینکه بینات و کتاب را کتمان می کنند. ما بایستی آنچه که از قرآن و روایات می فهمیم، برای مردم بیان کنیم. آن وقت اگر نیت، هدایت انسانها شد، که من احیا نفسا فکانما احیا الناس جمیعا و من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل عملا صالحا و قال اننی من المسلمین. سؤالاتی که جوابش بدیهی است را در قرآن جواب نمی دهند، هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون، هل یستوی الاعمی و البصیر، هل یستوی الظلمات و النور، جواب داده نمی شود چون جوابش صد در صد بدیهی است.

  • دعوت به خدا نه به خود

 اینقدر در فرهنگ قرآن دعوت به خدا مهم است و اهمیتش از مهمترین گفتارها بالاتر است که قرآن اصلا جواب نمی دهد و من احسن قولا ممن دعا الی الله؟! چه کسی را پیدا می کنید که گفتارش بهتر از کسی باشد که به خدا دعوت می کند؟! در یک دانشگاهی دیدم نوشته بود حزب اللهی به الله می خواند نه به خود. به یکی از دوستان گفته بود من خواهان ترویج اسلامی هستم که حجتش خودم باشم! اگر اسلام رشد کند، حجه الاسلام فلانی باشد نه. این خیلی گیر است. گیر درونی است. امام حسین علیه السلام فدای دین است. پیامبر صلی الله علیه و آله فدایی دین است. این امانت امروز در دست ما است. با پشتوانه ی هزاران شهید در زمانه ی خودمان!

  • اهمیت عرصه تبلیغ

واقعا این عرصه ی تبلیغ چقدر ارزشمند است خصوصا! من خدمت یکی از آیات عرض کردم گفتم ما ادعای اجتهاد و اینها نداریم، ولی مبانی عده ای از علما را من دیده ام. اصلا فلسفه ی اجازه ی مصرف وجوهات تبلیغ است. و الا اصلا مشروع نیست که طلبه ای در حوزه پول بگیرد! گفتم به خاطر اینکه مبانی علما این است که در زمان غیبت وجوهات را در جایی خرج بکنند که اگر امام زمان سلام الله علیه حاضر بودند آنجا خرج می کردند و در قدر متیقن خرج کنند، قدر متیقن آن را این دیدند که افرادی را تربیت کنند که بروند از دین دفاع کنند. نه اینکه انبار اطلاعات شود. اگر بنا باشد کسی درس بخواند برای خودش و از دین دفاع نکند، حتما باید در استفاده ی از وجوهات تردید کند! من وقتی خدمت آن آقا این را عرض کردم گفت کاملا درست است. این چیه که ما عده ای را درست می کنیم که فقط در قم می مانند، نه تدریس می کند، نه تحقیق می کند، یا تحقیقی می کند که خودش می داند واقعا بی ثمر است. چاپی ها را خطی می کند و بعد همینها را دوباره خطی می کند! این شد کار؟! دنیایی که دشمنان ما از ذره ذره و لحظات آدمها از انواع و اقسام آدمها بر علیه ما استفاده می کنند در این شرایط ما اینقدر بی خیال! قرآن در مورد ویژگیهای پیامبر می فرماید لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم. حرص پیغمبر حرص پولی بود؟ حرص دنیای مردم بود؟ بالمؤمنین رؤوف رحیم. آنقدر پیغمبر خودش را اذیت می کرد که قرآن می فرماید بسم الله الرحمن الرحیم طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی. ما قرآن را نازل نکردیم تو اینقدر خود را به مشقت بیندازی! از بس پیامبر برای هدایت مردم در رنج بود! من تعداد زیادی آیات متعددی جمع کرده ام که در قرآن مدام به پیغمبر تسلی می دهد که حرص نخورد. آن وقت کسی را می بینیم که کنار خانه اش، کنار مسجدش، کنار زندگیش گناه می شود، فساد می شود، خیلی هم قشنگ می خندد، آسمان به زمین بیاید، زمین به آسمان برود، دنیا را آب ببرد این را خواب برده است!

  • دینار مرض دین است

بحث هدایت بحث جدی است. اگر این نیت را نداشته باشیم و برویم وقتمان را تلف کرده ایم. من خودم از پول خوشم میاید این را که می خواهم بگویم یک وقت فکر نکنید من اهل دنیا نیستم و از پول بدم می آید، ولی از اول طلبگیم تا به حال هیچ کجا سخنرانی کلاس و اینها نرفته ام که به فکر این باشم که پولی می دهند یا نه، به این فکر نکرده ام ولی پولی بهم بدهند خوشحال می شوم و بدم نمی آید. یک روایت دیدم این روایت خیلی عجیب است. در روایت هست که الدینار داء الدین ویروسی که دین را تهدید می کند پول است، جاسوس می شوند به خاطر پول، واداده می شوند به خاطر پول، برعلیه دین خدا می نویسند به خاطر پول. پول خیلی مرض سختی است. الدینار داء الدین و العالم طبیب الدین، عالم می رود این مردمی که به این مرض مبتلا هستند را مداوا کند و بگوید آقا دنبال دنیا نباشید، دنبال پول نباشید، زندگی می گذرد، به این چیزها خیلی فکر نکنید و العالم طبیب الدین اصلا کار طبابت ما این است که مردم را از این مرض نجات دهیم. فاذا رأیتم الطبیب یجر الداء الی نفسه اگر دیدید این طبیب دنبال این است که این درد را به طرف خودش می کشد، خودش را دچار مشکل می کند. اگر دیدید اینطور است فاتهموه و اعلموا انه غیر ناصح لغیره بترسید از او.

من به دلیل شغلم و اینکه در خدمت مبلغین هستم واقعا با مبلغین بسیار بسیار پاک و ارزشمندی مواجه می شوم که خیلی وقتها از خودم شرمنده می شوم. بعضی وقتها به محل تبلیغ می روم و وقتی بیرون می آیم واقعا به هم می ریزم و ویران می شوم. اما هستند گاهی بعضی از موارد اگرچه کم هستند، که روحانی با همین نگاه پولکی آبروی همه را می برد. مردم باید پول بدهند من نمی گویم آنها نباید بدهند، ولی عالم باید اصلا … ارزش دارد یک روایت امام صادق علیه السلام را که برای مردم بگوید به این نیت.

  • وظیفه ما در مورد انتخابات

بحث دیگر اینکه در بحث انتخابات حقیقتا من کم دیده ام که مقام معظم رهبری به این شفافی و روشنی ملاک و معیار گفته باشند. من حس می کنم که خیلی خوب نیست که روحانی اسم کسی را ببرد، اگر اسم ببرد واقعا نمی تواند جایگاه پدری خودش را برای مردم حفظ کند. ولی گاهی برای اینکه آن جایگاه پدری را حفظ کند از انقلاب هم دفاع نمی کند. این ناپدری است دیگر پدری نیست! اصل نظام و مقام معظم رهبری اینها که دیگر جناح نیست که! اگر اسمش را جناح می گذارند بله ما در رأس جناح هستیم. این جناح نیست. من به ذهنم می رسد که آن شرایط و ملاکهایی که مقام معظم رهبری گفتند خصوصا در سخنرانی اخیرشان، همینها را برای مردم خوب تبیین کنیم دوم اینکه وزر و گناه رأی بی جا را گوشزد کنیم. خیلی وقتها مردم نمی دانند که این رأیی که به یک آدم واداده می دهند و این به مجلس می رود نتایجش چیست. می گویند این گفته است من برای شما آسفالت درست می کنم! فلان کار را می کنم. خیلی وقتها اصلا در حیطه ی اختیاراتش نیست. بی خود گفته، دروغ گفته است. ولی در آنجایی هم که در حیطه ی اختیاراتشان هست باید به مردم حالی کرد که اصل برای ما ارزشهای دینی است، اگر کسی بیاید دنیایمان را هم آباد کند ولی دین جامعه مان را خراب کند ما چنین آدمی را نمی خواهیم. این را حداقل مذهبی ها بفهمند. و بدانند که اگر رأی دادند این رأی غلطشان تأیید و ترویج باطل و تقویت گناه است. این را ما برای مردم از این منظر کمتر تبیین کرده ایم.

  • نحوه برخورد با جوانان

در بحث رویشها هم به نظرم می رسد که به این فکر کنیم که اینهایی که در هیئت رزمندگان می آیند و موهایشان مثل من سفید شده است، اینها بچه های جنگ هستند. الان اگر ما مو مشکی ها را جایگزین این بزرگواران نکنیم، البته با حضور اینها، ولی جوانها و نوجوانها را نیاوریم و به این مجموعه اضافه نکنیم، در دراز مدت باخته ایم! ما بایستی رویش داشته باشیم. بایستی جلسات ما حداقل سه چهارمش جوان باشد. و الا اگر این معادله رعایت نشود دچار مشکل شده ایم. در منبرهایمان هم توهین به ضد انقلاب و بی دین و اینها جواب نمی دهد. من با دو آیه صحبتم را تمام کنم.

قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی، من اتبعنی شما هستید دیگر. اولا ما به خدا می خوانیم نه غیر خدا. ثانیا با بینش و بصیرت. ممکن است آدم بگوید بعضی ها اینقدر بی شعور و نفهم و فلان فلان هستند که چنین حرفی می زنند، خب مخاطب روبروی ما نمی گویند ولی در دلش می گوید خب ما هم از همین بی شعورها هستیم. بایستی بر اساس بصیرت باشد. بصیرت خیلی اوقات با پشتوانه ی برهان اتفاق می افتد. ما باید بدون حرص استدلال کنیم. حالا ضد انقلاب یک چیزی گفته، جوانها با این ضد انقلابها صبح تا شب ارتباط دارند! ما باید به آنها بفهمانیم که اگر این سؤال را گفتند جواب این است. بدون حرص و بدون فحش. ادعوا الی الله علی بصیره. یک دسته آمدند خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کردند دینتان را عرضه کنید. پیامبر مطالبی را فرمودند یک مقدار گوش کردند و گفتند اجازه بدهید ما برویم روی اینها فکر کنیم. حضرت قبول کردند. تا رفتند حضرت فرمودند اینها قوم رشیدی هستند بارک الله که گفتند فکر کنیم. ما اصلا از انقلابی شدن بی فکر استقبال نمی کنیم. آدمی که بی فکر انقلابی می شود، با همین بی فکری هم ضد انقلاب می شود. علی بصیره

یک آیه دیگر هم هست ادعوا الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن نگفته بالتی هی حسن بلکه گفته بالتی هی احسن! برای اینکه جدال خوب فایده ندارد جدال بهترین خوب است. در برهان، در استدلال، در صحبت کردن، در راهنمایی کردن. جوانی می آید می گوید ما خیلی دوست داریم در این شبکه های اجتماعی باشیم، طوری هم نیست، جوانیم و فلان! می گویم بله خب شما که زمان جنگ را ندیدید یک دسته نسل بی شعوری مثل تو در جامعه اضافه شده! این با گفتن این حرف هیچ وقت بی شعور نمی شود. این فقط متنفر می شود. نیاز هست که و جادلهم بالتی هی احسن را خیلی رعایت کنیم.

بازدیدها: 6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *