سخنرانی حجت الاسلام حاجی صادقی در بیست و دومین نشست سخنرانان
سخنرانی حجت الاسلام حاجی صادقی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در بیست و دومین نشست سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان اسلام (ویژه محرم)
اهداف و رسالتهای تبلیغی روحانیت
روحانیت این افتخار را دارد که به عنوان وارثان انبیاء و ائمه سه شغل و مأموریت را از اولیاء خدا ارث برده است. سوال این است که حقیقتا فلسفهی وجودی روحانیت چیست؟
فلسفهی وجودی روحانیت چیست؟
۱- مبین دین بودن: دین ما صامت و ساکت نیست که هر کسی قرائتی از دین بدهد. «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» خدا تعلیمی می خواهد که غیر از قرائت است. اینکه اول می گوید: «یتلوا علیهم» این غیر از«و یعلمهم الکتاب و الحکمه» و تلاوت است.
۲- مدافع دین بودن: یکی از شؤون دیگر اهل بیت این بود که درهر جایی بدانند چه خطری و چه تهاجمی به دین صورت گرفته و بیایند و از دین خدا دفاع کنند. روحانیت سنگر نشین خط مقدم دفاع از حقیقت دین است که دین آسیب نبیند.
۳- اقامهی دین خدا: رسالت روحانیت شیعه فقط این نیست که به مردم بگوید در صراط مستقیم بروید، بلکه باید آنها را در طریق ببرد. یعنی فقط «ارائۀ الطریق» نیست، بلکه یک جاهایی «ایصال الی المطلوب» هم هست که یکی از ابعاد این آخری همان ولایت است. ولایت است که مصداق تامش در زمان غیبت می شود ولایت فقیه. البته این رسالت الزاماتی دارد که بیان میشود.
شئون رسالت تبلیغ دین
الف) شأن اول: دین شناسی
چه کسی مفسر دین خداست؟ کسی که دین شناس است.مهمترین فلسفه حوزه های علمیه تربیت دین شناس است. شهید مطهری یکی از عوامل سقوط را یک بعدی بودن می داند. مثلا یکی فقط رفته در بحث اخلاقی کار کرده است و از سیاست چیزی نمی داند. دین یک مجموعهی واحد به هم پیوستهی غیر قابل تجزیه است. یعنی اخلاقش با سیاستش ادغام شده است.
ب) شأن دوم: خودسازی قبل از دیگر سازی
مصلح باید صالح باشد. چرا بسیاری از برنامه های ما اثر بخشی لازم را ندارد؟ شخصی می گفت: «من از آقای مشکینی خیلی بهتر در مورد امام زمان حرف می زنم، پس چرا من میگویم قطب عالم امکان، واسطهی فیض، حجه الله الاکبر و همه ذل زده اند و در چشمانم نگاه می کنند، ولی آقای مشکینی فقط می گوید آقا امام زمان، همه می زنند زیر گریه!» معلوم می شود که با باطن و خودسازی ارتباط دارد.
ج) شأن سوم: شجاعت، صراحت و قاطعیت
برای دفاع از دین خدا، برای بیان دین خدا گاهی جاها بصیرت کافی نیست. بلکه شجاعت بیان این بصیرت نیز لازم است. ملاحظه کاری ها و مصلحت اندیشی ها و امثالهم نمی گذارد. نگرانیم اگر این حرفها را بزنیم مجلس خلوت شود. ما وظیفه داریم مجلس امام حسین را به هر قیمتی هست شلوغش کنیم؟! یا باید مجلس امام حسین، مجلس حسینی باشد؟ یکی از الزامات انجام این سه مأموریت، درک درست، صحیح، به موقع نسبت به واقعیتها است. به تعبیر دیگر معاینه داشتن از جامعه، از مخاطب، از نیازها، از ضرورتها، از انحرافها، از دشمنی ها و از دشمنها است. تبدیل تهدیدها به فرصت نیازمند دو شرط است: ۱- تهدید شناسی صحیح. ۲- چگونگی تبدیل این تهدید ها به فرصت.
با حسین بودن را کنار یاحسین گفتن زنده کنیم
این فرصت را خدا به ما داده است اما در این فرصتها ما در جلسات امام حسین باید مخصوصا در این شرایط فعلی کاری کنیم که جبهه ی امام حسین شلوغ شود. با حسین بودن را کنار یاحسین گفتن زنده کنیم. با حسین بودن را امروز جامعه ی ما بیشتر اقتضاء می کند. چرا؟ چون که عاشورا یک حادثه ای نبود در محرم سال ۶۱ هجری اتفاق افتاده و تمام شده باشد، آغازی بود بی پایان، مرحله ی اول عملیات بود. این عملیات ادامه دارد تا مرحله ی نهایی اش را فرزند امام حسین علیه السلام بیاید انجام دهد. در حقیقت امام حسین دو جبهه درست کرد، به بلندای همه تاریخ.
مهمترین مسأله امروز ما چیست؟
به نظر می آید درگیری جبهه استکبار به سردمداری آمریکا با جبههی اسلام ناب با محوریت انقلاب اسلامی بر سر حقیقت دین است و نه هیچ چیز دیگری. اصل دعوا و مشکل دین اسلام ناب است و نه اسلام های بدلی.چون اسلام ناب را فقط اسلام بدلی سر می برد. ما همه می دانیم که به استناد آیات قرآن کریم در ده سال بعد از هجرت بیشترین درگیری پیامبر اکرم (ص) با قوم یهود بوده است.
چرا پیامبر که از دنیا رفت دعوای یهود و مسلمانها تمام تمام تمام شد؟ دیگر هیچ درگیری با هم ندارند. نه تنها دعوا ندارند بلکه یهودی ها می شوند مفسر قرآن ما. کعب الاحبار چقدر قرآن تفسیر کرده است. آقای کعب الاحبار شد برای اهل تسنن، مفسر قرآن و رفتند سراغ امثالهم. عبدالله سلام شد سخنران قبل از خطبه ها. استکبار تلاش می کند بگوید دعوا سر اسلام ناب نیست. قرآن افشاگری می کند که دعوا سر انرژی هسته ای و حقوق بشر و اینها نیست. ، «الْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ۗ وَلَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىٰ یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا». آیات «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ» چه می خواهد بگوید؟ امروز روحانیت باید این خطر را احساس کند که دنبال این هستند که با اسلام بدلی یا با اسلام هراسی یا با احیاء سکولاریزم، یا با احیاء تحجر اسلام ناب بمیرد. جرج بوش گفت ایران سکولار، سلاح هسته ای اش هم خطر ندارد اما ایران اسلامی، دانش پزشکی اش هم خطر دارد.
دو پیشنهاد برای مهندسی بحث محرم
در جریان کربلا دو جبهه شکل گرفت. یک جبههی حسینیان؛ امام حسین یک جبهه درست کرد به طول تمام تاریخ. امام یک جبههی مخفی هم درست کرد، چون کار او این است که فقط اثبات گرا نیست، بلکه نفی هم می کند درست مثل خود حقیقت دین. یزید هم در مقابل امام حسین یک جبههی غیر حسینی درست کرد که من ابا دارم بگویم جبهه یزیدی چون جبههی غیر امام حسین ع متکثر است.
الف) تبیین شاخصه های دو جبهه ای که بازعاشورا آغاز شد
اولا شاخصه های دو جبهه را بیان کنیم. اینها در واقع شاخص های اسلام ناب است و اسلام بدلی. چون درگیری تقابل جبهه ی امام حسین بر سر اصل اعتقاد به خدا نبود. هر دو جبهه اعتقاد داشتند. بر سر نبوت پیغمبر هم نبود و هر دو باور داشتند. بر سر ایمان به معاد نبود که هر دو داشتند. بر سر نماز و روزه نبود، پس بر سر چه بود؟ این شاخص ها بیان می کند. برخی از شاخصه های جبههی حسینی عبارتند از: ۱٫ خدا محوری. ۲٫ تکلیف گرایی. ۳٫ دفاع از دین خدا.
ب) ارائه سؤال و جواب هایی از امام حسین علیه السلام
با این شیوه می توان مخاطب را نسبت به آن سه رسالتی که به عهده مبلغین است؛ یعنی معرفی دین خدا از مجالس امام حسین، تحریف زدایی از دین خدا و دفاع از دین خدا در مجالس امام حسین، و راهبری و مدیریت) آشنا کرد. بهترین روش تقویت جبهه امام استفاده از سخنان خود ایشان است. به عنوان نمونه: ۱٫ یابن رسول الله شما که می فرمایید من می دانم می روم کربلا در آنجا کشته می شوم، پس چرا می روید؟ پاسخ امام حسین این است که یا باید فاتحهی اسلام خوانده شود یا شهادتنامه حسین نوشته شود. ۲٫ یابن رسول الله چه شد که می گویید «علی الاسلام السلام» ؟ خب معاویه رفت یزید آمد، هر دوی اینها کفر و باطل هستند؛ مگر چه اتفاقی افتاده که می گویید دین در حال مرگ است؟ تلقی شما چیست که می فرمایید امروز باید من کشته بشوم، زن و فرزندم اسیر بشوند که دین نمیرد؟
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 756