«بِسْمِ ٱللّهِ ٱلرَّحْمنِ ٱلرَّحِيم»
محرم بهار عاطفه و عقل است. هم عقل ما حکم می کند برویم امام حسین(علیه السلام) را بشناسیم، هم عاطفه و احساس ما حکم می کند با اباعبدالله (علیه السلام) و کاروانش همراه شویم.
محرم ماه خِرد و احساس و ماه همراهی با کاروان اباعبدالله(علیه السلام) است. در واقع آغاز محرم یک نمایشگاهی باز می شود، دیدید نمایشگاه در مناسبت ها می گذارند، نمایشگاهی که در آن کرامت، شهادت، اخلاص، ایثار، فداکاری، همه ی خوبی ها پیدا می شود، لذا برای هر سلیقه ای در این نمایشگاه، در این بازار، در این فضا کالا و متاع وجود دارد.
جوان الگو دارد، نوجوان الگو دارد، کودک الگو دارد، زن ها الگو دارند، بچه ها الگو دارند، پیرمردها الگو دارند، این نمایشگاه خیلی متنوع است، همه نوع کالایی در آن عرضه می شود؛ مشتری هم زیاد دارد، نه خلاصه تبلیغات چندانی می شود و نه به زور کسی در مجلس اباعبدالله (علیه السلام) می آید، ولی ببینید شب اول این طور حضور؛ ما امشب حرم هم بودیم قابل توجه بود، پُر بود حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) مشکی پوشانی که از شب اول به سیره ی ائمه ی معصومین، چون امام کاظم (علیه السلام) از روز اول محرم امام رضا(علیه السلام) می فرماید پدرم دیگر خندان دیده نمی شد، گریان می شد. در این عرصه مردم حضور پیدا می کنند.
من امشب را مقدمتا دو سه مطلب می خواهم خدمت شما عرض کنم، انشاءالله بحث اصلی را می گویم چه است و فردا شب وارد خواهم شد.
مطلب اول: این است که چرا این عزاداری اباعبدالله (علیه السلام) باید هر سال تکرار شود؟ آن هم به این شکوه و به این عظمت؟ با این وسعت؛ این از شبهاتی است که گاهی هم مطرح می کنند. می گوید آقا قبول داریم اباعبدالله (علیه السلام) به شهادت رسید، مظلوم هم به شهادت رسیده است، خب نقل بکنیم، در کتاب های تاریخ بنویسیم، مگر اُحد اینطوری تجلیل می شود؟ الان کدام یک از شما می دانید تاریخ جنگ احد کِی است؟! حمزه ی سیدالشهدا (علیه السلام) و هفتاد نفر آنجا شهید شدند، آیا ما هر سال برای نبرد احد، مثلا یک جریان فراگیر و عام! چرا، ممکن است یک روضه ای برای حمزه (علیه السلام) بگیریم اما اینطور تجلیل می کنیم! صفین، عمار شهید شده، یاران امیرالمومنین (علیه السلام) شهید شدند، چند هزار آدم در جمل شهید شده، خود جنگ های بدر، جنگ های صدر اسلام، ما در عالم حادثه ای که در آن شهادت بوده باز هم داشتیم، مظلومیت بوده بازهم داشتیم، حادثه ای که در آن در واقع افرادی دشمن رذالت به خرج دادند، مُثْله کردند بدن حمزه را، قطعه قطعه کردند، بریدند گوشش و بینی اش را، اگر علت تجلیل از عاشورا مظلومیت است خب باز هم داشتیم، رذالت دشمن است جاهای دیگری هم در خود اسلام داشتیم، شهادت است شهدای دیگری هم داشتیم، نه، امام کشتند؟! خب امیرالمومنین (علیه السلام) را هم به شهادت رساندند، امام رضا(علیه السلام) را هم به شهادت رساندند؛ ما برای امیرالمومنین(علیه السلام) ، امام رضا (علیه السلام) ، اینطور مراسم می گیریم، برنامه ی ویژه می گذاریم! دلیل این تکریم و تجلیل دو ماهه، حداقل ده روزه آن هم با این گسترش چیست؟ دو جواب داریم، یک جواب این است که همین هایی که شما اسم بردید و امشب گفتیم، ائمه، انبیاء، رسول خدا، همه ی این ها که همه شان هم مصیبت در زندگی شان بوده، سختی بوده، همه را جمع کردند آوردند در کربلا پیاده کردند، یعنی خود این ها گفتند یاد از امام حسین(علیه السلام) کنید. امام رضا (علیه السلام) فرمود گریه برای امام حسین(علیه السلام)، خاکی که می شود خورد خاک حرم اباعبدالله (علیه السلام) ، سجده بر خاک اباعبدالله (علیه السلام) ، اربعین شما برای کدام معصوم اربعین دارید؟! هیچ کس. امیرالمومنین (علیه السلام) اربعین دارد؟! امام حسن(علیه السلام) اربعین دارد؟! خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) اربعین دارد؟! نه، در همه ی مناسبت ها زیارت امام حسین(علیه السلام). جواب اولش این است که همه ی معصومین (علیهم السلام)، همه ی ائمه جمع کردند آمدند روی یک نقطه، گفتند برای اباعبدالله (علیه السلام) «فَعَلي مِثْلِ الْحُسَينِ فَلْيَبْكِ الْباكُونَ».
فرض کنید شما یک آقایی، یک پدری می گوید هرچه می خواهید به من محبت کنید به پسرم کنید؛ اسم من را نبرید، اسم ایشان را ببرید، خانه من نیاید خانه ی او بروید. خود او فرموده است، خب شما در تاریخ نگاه کنید امام سجاد (علیه السلام) می فرماید سه روز در اسلام خیلی سخت بوده، یکی شهادت حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) ، یکی شهادت جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) در جنگ موته، سوم شهادت پدرم امام حسین(علیه السلام)، بعد می فرماید «لا یوم کیومه» هیچ روزی مثل روز حسین (علیه السلام) نبود. خود امام مجتبی (علیه السلام) دارد به شهادت می رسد، مسموم است، همه دور او نشستند تا امام حسین (علیه السلام) گریه می کند، می فرماید حسین جان «لا یوم ک یومک» روزی به سختی روز تو نیست، تو گریه نکن، گریه کنان باید برای تو اشک بریزند.
پس یک پاسخ این است که خود ائمه روی امام حسین(علیه السلام) حساب ویژه باز کردند، چه حساب ویژه ای؟ گفتند:
1- دعا زیر قبه ی ایشان به اجابت می رسد، لذا خود امام هم وقتی مریض می شود می گوید بروید کربلا دعا کنید؛ امام هادی(علیه السلام) بیمار است، پول می دهد (هزینه می برد دیگر، خود ایشان دعا کند هزینه ای ندارد) بروید کربلا زیر قبه ی جدم اباعبدالله (علیه السلام) دعا کنید. پس دعا زیر قبه ی اباعبدالله (علیه السلام).
2- خاک: شما خاک نجف را می شوید بخورید؟! نه، خاک قبر پیامبر را می شود؟! نه، کدوم خاک در این عالم تربت است و خوردن آن جایز است جز خاک کربلا. می فرماید سجده ی بر خاک کربلا حجاب های هفت گانه را از بین می برد، حالا این حجاب های هفت گانه چه است من نمی خواهم بحث کنم، حجاب جهل است، حجاب ظلمت است، نمی دانم، در کتاب ها نوشتند. به عبارت دیگر سجده ی بر خاک کربلا موانع را از بین می برد. پس دعا زیر قبه ی ایشان، خوردن خاک فقط خاک کربلا.
3- سجده: نُه امام بعد از کربلا سجده شان به خاک کربلا بوده، از امام سجاد (علیه السلام) تا خود امام زمان (ارواحنافداه) تازه قبل از آن هم امیرالمومنین (علیه السلام) وقتی آمد کربلا از صفین که بر می گشت ابن عباس نقل کرده خاک کربلا را برداشت، بوسید، بویید به صورتش گذاشت، تازه قبل از کربلا هم حضرت ابراهیم که به این سرزمین رسید یک زمینی خورد یک بخشی از سرش شکست و خون جاری شد، خب خیلی ناراحت شد، چون آدم وقتی یک اتفاقی برایش می افتد یکی از تحلیل هایش این است که یک گناهی کرده است، یک خطایی کرده است و این کفاره ی آن گناه است، چون در روایات داریم اگر یک وقت اتفاقی برای تان افتاد ممکن است کفاره ی آن گناه باشد، بلافاصله سوال کرد خدایا خطایی کرده بودم که این اتفاق افتاد؟! (چون خدا آدم های خوب را خطایشان را در همین دنیا به حسابشان می گذارد که کار به آخرت نکشد. لذا حضرت یونس وقتی خطا کرد، گناه نکرد البته، یک ترک اولی در شکم ماهی افتاد. حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) وقتی از آن درخت منهی خورد، از بهشت بیرونش کردند. حدیث هم داریم مریض که می شوید، پایتان به جایی می خورد، یک حادثه ای پیش می آید ممکن است کفاره ی یک خطایی باشد، ناراحت نشوید ممکن است همین برای شما خدا می خواهد کار به قیامت و قبر و برزخ نکشد.) گفت خدایا من خطایی کردم که تا من وارد این سرزمین شدم زمین خوردم و فورا هم سرم شکست؟ خطاب شد نه، اینجا خاک کربلا است، این جا خون هایی روی زمین ریخته می شود، خواستیم چون تو ابراهیم هستی، چون امت واحده هستی، چون پیامبر(ویژه است دیگر حضرت ابراهیم خدا در قرآن حساب ویژه برایش باز کرده، او را پدر دینی ما خوانده) خواستیم یک بخشی از خون تو هم در اینجا روی زمین ریخته باشد که بعد که خون هایی اینجا ریخته می شود اینجا سابقه ی خون حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) هم باشد. خب پس ببینید این قصه ی کربلا را خودشان حساب ویژه باز کردند، روی خاکش، روی تحت قبه اش، اربعین برایش گذاشتند به طور ویژه.
4- گریه، گریه ی بر اباعبدالله (علیه السلام) ، خب ما برای امیرالمومنین (علیه السلام) ، بر رسول خدا، اصلا در دعای ندبه می خوانید می گویید برای اهل بیت گریه کنید، ندبه کنید، ضجه بزنید، عیبی ندارد، فریاد بزنید. در روایات هم داریم خود ائمه ی بزرگوار فرمودند که شیعه های ما برای ناراحتی های ما، ناراحت و برای شادی ما شاد، ولی تمام این ها برای گریه بر اباعبدالله (علیه السلام) حساب ویژه باز کردند.
پس: 1- دعا زیر قبه عجابت 2- تربت 3- سجده 4- گریه، از آن طرف همین ائمه می فرمایند در مصیبت ما هم برای امام حسین(علیه السلام) گریه کنید.
5- زیارت: شما می روید نجف زیارت امیرالمومنین (علیه السلام) ، در خود حرم امیرالمومنین زیارت امام حسین(علیه السلام) وارد شده است، یک مقداری که می خوانیم می گوید حالا رو به حرم امام حسین زیارت اباعبدالله (علیه السلام) بخوان. شب های مناسبتی 27 رجب، عید غدیر، عید قربان، ایام قدر، شب قدر شب استثنایی است در آن چه چیزی وارد است؟ بیست و سوم از مهم ترین اعمال زیارت امام حسین(علیه السلام) است، روز عرفه از مهم ترین اعمال “زیارت امام حسین(علیه السلام)” است نه دعای امام حسین(علیه السلام).
چرا در میان حوادث عالم، حوادث اتفاق افتاده در تاریخ (احد، خندق، بدر، صفین، جمل) قصه ی کربلا ویژه شده است؟ چون خود ائمه این را ویژه خواستند؛ با این نگاه گفتند این قصه را نگاه خاص بهش داشته باشید، به همین جهت هم ما تکریم می کنیم و تجلیل می کنیم. همین دلیل هم برای ما کافی است، یعنی نیازی نداریم به اینکه یک دلیل خاص دیگری بتراشیم؛ شما می گویید چرا برای دیگران اینطور نگفتند؟ چون دیگران برای امام حسین(علیه السلام) اینطور گفتند.
مطلب دوم: (چون در این فضاهای مجازی متاسفانه این شبهات گاهی مطرح می شود، من این را عرض می کنم)، قصه ی تجلیل از عاشورا، تجلیل از کربلا تجلیل از امامت است، تجلیل از نبوّت است، تجلیل از اسلام است، اصل دین است.
شیعه چهار رکن دارد و این ها به هم وابسته است
1- بعثت پیامبر گرامی اسلام
2- غدیر
3- عاشورا
4- ظهور.
این چهار رکن مثل چهار پله، مثل چهار مرحله بهم وابسته است، مثل چهار ستون یک ساختمان که یکی از آن ها را برداری بقیه اش هم می ریزد. آغاز اسلام با بعثت است «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِه»، اما این بعثت اگر غدیر نباشد ناقص است «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» خب شما الان در دنیا بعثت بدون غدیر را ببینید، از درون آن اسلام داعشی در آمده است، از درون آن اسلام وهابی در آمده است، از درون این بعثت بدون غدیر اسلامی در آمده است که ولی امر خودش را حاکم سعودی می داند، ولی امر خودش را حاکم ظالم می داند.
تفتازانی از علمای بزرگ اهل سنت است، می گوید هر کسی ولو به زور و قهر حکومت جامعه را به دست خودش گرفت این امام است، امامی که، رهبری که، حاکمی که ملک سلمان را ولی امر خود بداند با این جنایاتی که در دنیا دارد انجام می دهد، این نتیجه ی بعثت بدون غدیر است؛ حالا اگر کسی بعثت را پذیرفت، غدیر را پذیرفت، عاشورا را حذف کرد، آن دو لطمه می خورد، چون عاشورا بعثت و غدیر را احیا کرد، نامه ی امام حسین (علیه السلام) به مردم بصره دفاع از بعثت است، نامه ی امام حسین (علیه السلام) به مردم کوفه دفاع از امامت است، یعنی بعثت و غدیر، اما اگر این سه مورد آمد و چهارمین مورد نیامد( چرا در روایت داریم ظهور امام زمان روز عاشورا است؟ حدیث است از امام صادق، ارشاد مفید هم نقل کرده است سندش هم سند خوبی است، فرمود «یوم العاشر من المحرم و هو یوم الذی قتل فیه الحسین» روزی که امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید است همان روز، روز ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. که شما در دعای ندبه این چهار موردی که من گفتم را قشنگ می آیید جلو. اول دعای ندبه از بعثت می گویید، یک مقدار می روید جلو از غدیر می گویید «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» یک مقداری می روید جلو از عاشورا می گویید «أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ، أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ»، تا می رسید آخر دعای ندبه آن وقت از امام زمان می گویید، آن وقت می گویید «بِنَفْسِي أَنْت» آقاجان فدایتان شوم استمرار بعثت، غدیر، عاشورا کجایی.
در زیارت عاشورا هم همین است، شما در زیارت عاشورا وقتی شروع می کنید، اول امام حسین(علیه السلام) را به پیامبر نسبت می دهید «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُلِ الله» بعد به امیرالمومنین، رسول خدا مظهر بعثت است، امیرالمومنین مظهر غدیر است، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُلِ الله یابن امیرالمومنین، بعد می آیید جلو دقیقا در دو سه جای زیارت عاشورا می زنید به ظهور «أنْ يَرْزُقَني طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إمام مَنْصُور» خدایا به ما توفیق بده با آن امام منصور، یعنی امام زمان، همراهی کنیم «مَعَ إِمَامٍ هُدًی مَهْدِی» .
این چهار مورد را من خواهش می کنم دقت کنید که عاشورا حلقه ی ارتباط ظهور و غدیر و بعثت است.
در تمام مسائلی که برای عاشورا ذکر شده است، گریه بر اباعبدالله، زیارت اباعبدالله، مراسم برای اباعبدالله، به تعبیر یکی از مراجع بزرگ در قصه ی اباعبدالله(علیه السلام) ما افراط نداریم، یعنی چه؟ یعنی اجازه داده شده است، گریه، فریاد، ضجه، ناله، سینه زدن، به سر زدن، حتی تباکی حالت گریه، چرا؟ خواستن این قصه در واقع یک قصه ی ماندگاری باشد، یک قصه ی پر رونقی باشد.
آن کتابی که نوشته آن آقای ادریس مغربی، خب ایشان خوش از افراد اهل سنت است بعد آمد شیعه شد، یک سفری هم به ایران داشته است، یک کتاب نوشته که امام حسین (علیه السلام) من را شیعه کرد. ایشان درآن کتاب یک حرف قشنگی دارد، به او می گویند تو چرا شیعه شدی؟ می گوید من رفتم کتاب های خودمان را دیدم، دیدم خیلی از امام حسین(علیه السلام) تجلیل کردند، خیلی تکریم کردند، در همه ی کتاب های خود ما اهل سنت نوشته شده ایشان سیدالشباب اهل الجنه است، ایشان محبوب قلب پیامبر است، ایشان کسی است که پیامبر خدا فرزند خطابش کرده است، این ها را جمع کردم شد یک مجموعه ای از ویژگی های امام حسین (علیه السلام) در منابع اهل سنت نه شیعه. بعد آمدم دیدم یک عده ای این آقای محبوبِ سیدالشباب اهل الجنه ی مورد توجه پیامبر را به شهادت رساندند، آن وقت امروز یک عده در دنیا دارند از آن قاتل حمایت می کنند، کتاب چاپ کردند یزید امیرالمومنین، کتاب چاپ کردند در فضائل معاویه، کتاب چاپ کردند، البته این هایی که می گویم بیشتر در وهابیت است، ترویج و تکریم خیلی راحت دارند از قاتل حمایت می کنند، این بود که من به حقانیت شیعه بردم و آمدم به تشیع گرایش پیدا کردم.
این کتاب آنتوان بارا یک آدم مسیحی است، اهل سوریه است، ایشان یک مصاحبه ای هم با یکی از روزنامه ها کرد هفت هشت سال پیش، آن مصاحبه اش چاپ شده است، خیلی جالب است، آنتوان بارا تمام حرف هایی که مسیحی ها راجع به امام حسین(علیه السلام) زدند را جمع کرده است، بعد در آن کتاب می گوید، می گوید امام حسین(علیه السلام) متعلق به همه ی ادیان است، همه ی مذاهب است، چون کارش کار عام بود، فراگیر بود، کاری بود که جامعه را نجات داد، با ظلم مبارزه کرد، بعد می گوید من از دو ویژگی امام حسین(علیه السلام) خیلی خوشم می آید، این دو من را جذب کرد:
1- انقلابی بودنش، شجاعت، صلابت، نترسیدن، مرد تنها، اما یک کوه در مقابل دشمن، اثبات کرد یک جمعیت اندک هم می تواند مقابل یک جمعیت انبوه بایستد
2- تواضعش.
می گوید این دو مورد من را کشاند به سمت اباعبدالله (علیه السلام) و من یک کتاب نوشتم، در بازار ترجمه شده، به نام امام حسین در اندیشه ی مسیحیت.
این نکته ی اول که خواستم قدر بدانید و بدانید که چرا حوادث دیگر تاریخ مثل قصه ی عاشورا ماندگار نشد.
اما نکته ی دومی که خدمت شما عرض کنم، این هم مهم است.
هر جریانی در تاریخ دچار آفت و آسیب شده است، از خود خداشناسی که بالاتر نیست، یکی از آسیب هایش شیطان است، ایستاد در مقابل خدا، سجده نکرد، کار خدا را رد کرد، در تمام قصه هایی که ما در عالم داریم آسیب ها و آفت هایی است. عبادت آسیب دارد، سخن آسیب دارد، امیرالمومنین فرمود «لكلِّ شیءٍ آفةٌ». این آسیب ها از دو ناحیه وارد می شود: 1- دشمن. مثلا حدیث که این همه مهم است، یک عده ای آمدند حدیث جعل کردند که به آن لطمه بزنند. برای قران نتوانستند آیه جعل کنند، چون خودش می فرماید «إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» راه نفوذ هیچ کسی را ما به این کتاب راه نمی دهیم، از اول خدا سفت ایستاد فرمود «إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» «لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِل» هیچ باطلی به این قرآن راه پیدا نمی کند.
چه کار کردند؟ آسیبی که به قرآن زدند نتوانستند آیه وارد کنند، تفسیرش را جا به جا کردند، الان شما تفاسیری که در بازار است ببینید اولی الامر را چه معنا می کنند، «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» تفاسیری که خیلی هایش را غیر شیعه و اهل سنت نوشته اند. آیه ی «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم» را چه معنا می کنند، آیه ای که به صراحت برای غدیر است، آیه ای که مربوط به اهل بیت است؛ آیه ی «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْس» آیه ی تطهیر، در تفسیرش آسیب وارد کردند. الان هم شما در این شبکه های ماهواره ای نمی تواند بگوید این آیه چیز دیگری است که، می خواند، می گوید نه اهل بیت این ها نیستند، اهل بیت یک گروه دیگری هستند، اولی الامر علی بن ابی طالب و اولادش نسیتند، منظور از اولی الامر قاضی ها و فرمانده های جنگی هستند، «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم» راجع به زکات است، یعنی آمدند در بیان آیه آسیب وارد کردند.
در قصه ی عاشورا چهار آسیب اساسی وارد شده است:
1- آسیب محتوایی: که خطرناک ترین نوع آسیب است. آسیب محتوایی یعنی بنده که الان یک سخنرانی کردم امشب اینجا، یک کسی بیاید برود بیرون یک دستی در آن ببرد و حرف های بنده را یک طور دیگری نقل کند، دروغ قاطی آن کند، از خودش یک چیزهایی بنویسد. چند سال قبل یک خانمی به من زنگ زد عذر خواهی کند که من توبه کردم و … گفتم خانم حالا چه ربطی به من دارد؟ توبه بین شما و خدا است، گفت نه یک حق الناسی است که شما باید بگذری، گفتم من گذشتم، اگر غیبتی بوده و…، گفت نه مهم تر از این حرف ها است، گفتم خب بفرمایید چه است، گفت ما یک گروهی هستیم ک هم نیکی از آن ها بودم(پنج شش نفر بودیم)، ما را مامور کرده بودند سخنرانی های افراد را گوش دهیم ببینیم چطور می توانیم از ابتدا، وسط، انتهایش یک چیزی بیرون بیاوریم سر هم کنیم و یک کلیپی از آن درست کنیم که لطمه ای به آن آقا بزنیم، مثلا شما یک جای دیگری گفتید نمی شود، یک جایی گفتید می شوید، ما آن می شود را برداریم نمی شود خود شما را بگذاریم کنار آن، شما این کار را در پنج سخنرانی در ده سخنرانی ببینیم می توانیم ضد نظامی، ضد ولایت فقیهی، ضد دینی، در بحث های مختلفی، حرف هم از خودمان اضافه نمی کردیم، فقط گزینش می کردیم، چینش می کردیم؛ ایشان گفت من بعدا پشیمان شدم و…؛ البته من از ایشان خواستم که آن گروه را معرفی کند و به بعضی از عزیزان هم عرض کردم و این ها را معرفی کردم. ببینید این می شود تحریف و آسیب محتوایی؛ یعنی شما بیایید یک چیزی را از خودت مکتوب؛ حالا کربلا که سخنرانی های امام حسین (علیه السلام) و حرف های اباعبدالله فیلم و عکس و تصویر ندارد نوشته است، این نوشته هایی که تا امروز دست ما آمده است، اگر افرادی با قرض با مرض از روی جهل، چیزهایی کم و زیاد کنند، این بزرگترین گناه است.
ما در قرآن چند وَیل داریم، وَیل یعنی وای، یعنی عذاب، بعضی روایات دارد که وَیل چاهی است در جهنم که هفتاد سال مسیرش است، کنایه از اینکه یکی از اقسام عذاب الهی وَیل است، «فَوَيلٌ لِّلمُصَلِّين» «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» وای بر کم فروش، وای بر نماز گذار با ریا، وای بر تکذیب کننده، در قرآن چند وَیل داریم، اما تنها آیه ای که سه وَیل پشت سر هم در آن است سوره ی بقره آیه 79 است؛ چه است که خدا فرموده وای وای وای، یک وقت می آیی بیرون می بینی دمپایی است را بردند می گویی وای، یک وقت می بینی موتورت را بردند می گویی وای وای، یک وقت می بینی ماشینت را بردند، بچه ات را دزدیدند، اگر بچه ات را بردند دیگر باید بگویی وای وای وای، خدا بعضی جاها یک وای گفته است «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» وای بر کم فروش؛ اما در این آیه می گوید سه بار “وَیل”، خب این راجع به چه است؟ می گوید وای وای وای بر آن هایی که از خودشان دروغ درست می کنند بعد به خدا نسبت می دهند، و این قصه در کربلا خیلی حساس است، مقام معظم رهبری فرمود مستند نقل کنید، معتبر نقل کنید، نکند به قیمت گریاندن مردم دروغ به کربلا نسبت بدهیم، آیه را بخوانم «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِم» وای بر آن هایی که با دست خودشان یک چیزی می نویسند «ثُمَّ يَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِنْدِ ٱللَّه» می گویند خدا این حرف ها را زده است، «لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ» دوباره وَیل.
آقایان عزیز، برادران عزیز، ذاکران عزیز که الحمدالله مداح ها و مداحی ها هم زیاد شده است، مجالس زیاد شده است، هیات ها زیاد شده است، خیلی خوب است، هر چه این ها رشد کند خوب است، اما دروغ در کار نباشد، چیزی که نیست نباشد، از خودمان چیزی را درست نکنیم. متاسفانه من پارسال همین شب دوازدهم خدمت مقام معظم رهبری (حفظه الله) منبر داشتیم، بعد از منبر که خدمت ایشان رفتیم برای شام، من به ایشان عرض کردم که حضرت آقا چیزهایی را ما امسال شنیدیم و بعضی هایش را هم از صدا و سیما شنیدیم که دروغ محض است، بابا این اگر ماه رمضان باشد روزه باطل است، اگر امام حسین جلوی شما را بگیرد بگوید این حرف کجای تاریخ بود! ایشان فرمودند من هم قبول دارم، بگویید، بعد من به ایشان عرض کردم که آقا صدا و سیما باید بگوید، ایشان فرمودند صدا و سیما هم دست خود شماها است، خب راست می گویند، خب ما در برنامه های مختلف می رویم سخنرانی می کنیم، فرمودند خود شماها بگویید، وظیفه شما است.
ما حق نداریم با مطالب نادرست نهضت عاشورا را، با مطالب غیر مستند نهضت عاشورا را بیان کنیم، آنقدر الحمدالله مطالب خوب داریم، این مقتل جامع که چاپ شده است، بسیار کتاب خوبی است، چند نفر از محققین روی آن کار کردند، این در اختیار دوستان باشد، آن هایی که می خواهند مطالعه کنند رو به منابع ضعیف نیاوریم.
2- آسیب رَوشی: برای عزاداری اباعبدالله ضجه، فریاد، گریه، سینه، به خود زدن، اشک، زبان حال، هیچ مانعی ندارد. امل حالا ما می توانیم این جلسه را با موسیقی بچرخانیم! الان بعضی از عزاداری ها (در کشور خیلی کم است ولی کم آن هم زیاد است) با آلات موسیقی اداره می شود، این خوب نیست. می توانیم یک سبکی را پیاده کنیم که این سبک برای آن طرف آب است، برای یک فرد مبتذلی است، نه، من خودم خدمت مقام معظم رهبری(حفظه الله) امسال بودم، یک آقایی آمد خدمت ایشان از این شاعران معروف، متدین، جوان، که خیلی هم آقا ایشان را دوست داشتند و آمدند جلو و ایشان را در آغوش گرفتند و بوسیدند، ایشان فرمودند حضرت آقا نظر شما راجع به سبک های موسیقی چیست؟ ایشان فرمود لازم است، سبک موسیقی غیر از خود موسیقی است، بالاخره شعری که آدم می خواند در یکی از سبک ها قرار می گیرد، سبک های مختلفی، چطور نثر سبک دارد، منبر سبک دارد، شعر هم سبک دارد، به آن سبک می گویند سبک موسیقی، یک هنر هم است، اما این غیر از این است که وسایل موسیقی آن هم سبک های ابتذالی بیاید در کار.
بحث روشی در الفاظ هم است، شعرهای سخیف، شعرهای ناپسند. یک وقتی مقام معظم رهبری فرمود، فرمود ابروی اباالفضل و چشم اباالفضل و این ها که موجب کمال حضرت ابالفضل نشد. چه ابرویی، چه قدی، چه چشمی!! اولا که چشم و ابروی حضرت اباالفضل را شما در کجا دیدید؟! تاریخ نقل کرده است؟! عیبی ندارد اما این ها فضیلت برای اباالفضل العباس نیست، خیلی چشم و ابرو قشنگ ما در این عالم داریم، فضیلت عباس در شجاعتش است، در صلابتش است، در مبارزه اش است، در امام شناسی است، پای ولیّ زمان خودش ایستادن است، در ایثارش است.
باز من این را از ایشان شنیدم که فرمودند حتی مثلا می خواهید بگویید زینب(سلام الله علیها) آمد بگوید داداشم، نه، بگویید برادرم؛ داداش را ماها می گوییم بین خودمان! یعنی الفاظی که به کار برده می شود، الفاظی که سخیف باشد، العیاض بالله بیچاره بود و چنین بود، نه، زینب(سلام الله علیها) چاره ساز همه ی عالم است، کربلا چاره ساز بود، مجلس یزید چاره ساز بود، شب عاشورا اینگونه، عصر عاشورا اینگونه.
3- آسیب های اجتماعی: عزاداری لازم است، مجلس لازم است، باید این مجالس روز به روز با شکوه تر بشود، اما می شود مثلا با مال قصبی باشد؟! نه، عزاداری اباعبدالله را ما یک جایی انجام دهیم که صاحبش راضی نیست! از یک برقی استفاده کنیم که برق دولتی است، دولت راضی نیست بیت المال است. یا ساعتی از شب را بیاییم برنامه بگذاریم، یک نیمه شب، دو نیمه شب، بلندگو های بلند که بیمار، مریض، سالم، بچه، کودک، دیگران! من یک وقتی سال گذشته مشهد منبر داشتم، یک هیاتی بود آن جایی که ما هتل داشتیم، ساعت دوازده و نیم شب شروع می کردند تا تقریبا ساعت دو، اصلا قرارشان این بود می گفتند دوازده و نیم تا دو! من به فرمانده نیروی انتظامی امسال گفتم، شما باید یک ملاکی، یک سبکی برای این داشته باشید! آخه دوازده و نیم شب زمان عزاداری نیست، لذا روی ساعاتش، روی زمینش. یا نه، طرف خمسش را نمی دهد، وجوهاتش را نمی دهد، این واجب است، عزاداری بر اباعبدالله فضیلت است ولی پرداخت خمس به گردنش است و واجب است. لذا این آسیب هم باید رویش دقت شود، خدایی ناکرده با آزار، اذیت، قصب! بله البته من بارها این را گفتم، مردم باید در این آیام آن هایی که در کوچه شان روضه است همکاری کنند، خانه شان را در اختیار قرار دهند، محله را در اختیار قرار دهند، همه باید همکاری کنند عزاداری شکل بگیرد. اما صاحبان برگزار کننده مجلس عزاداری هم از این آسیب پرهیز کنند.
4- آسیب تحلیلی: خب حالا می خواهیم قیام عاشورا را تحلیل کنیم، به قول مرحوم استاد شهید مطهری (أعلى الله مقامه الشّريف) همه ی عاشورا را در یک کلمه تحلیل کنیم برای آمرزش گناهان ماست که ما خطا بکنیم اشک بریزیم و امام حسین(علیه السلام)، با اشک بر اباعبدالله بخشیده شویم؛ بر منکرش لعنت که زیارت اباعبدالله، اشک بر اباعبدالله گناهان بزرگ را می بخشد. اما آیا واقعا این تحلیل است! همه ی تحلیل عاشورا را انسان بیارد در این قصه؟! و لذا عده ای تحلیل غلط! چطور الان این حادثه ی منا که پیش آمد که خدا لعنت کند مسببین آن را، شاهد ذلتشان باشیم کسانی که این بی دقتی را کردند. اول تحلیلی که کرد آن آقا، گفت قضا و قدر الهی است، وقتی این حرف را زد، من یاد حرف یزید افتادم، چون وقتی سر مقدس اباعبدالله را گذاشتند مقابل یزید گفت قضاء من الله، این قضای الهی بوده است، خدا خواسته است شما کشته شوید و ما هم حاکم باشیم. اتفاقا خود معاویه هم در خلافت یزید این حرف را زد، گفت «امر یزید قضاء من قضاءالله» خلافت یزید قضا و قدر الهی است. بله ما قضا و قدر را قبول داریم، ولی شما خودت را از پشت بام پرتاب کن پایین، قضا و قدر الهی است؟!! کی خدا راضی به قتل مظلوم است؟! کی خدا راضی به شهادت اباعبدالله است؟!! خدا رحمت کند شیخ صدوق کتابی دارند «اعتقادات»، می گوید این حرف عوامانه است که کسی بیاید بگوید شهادت اباعبدالله به رضایت الهی است، خدا راضی به قتل ولیّ خودش است!
این چهار آسیبی که عرض کردم، آسیب محتوایی، آسیب روشی، آسیب اجتماعی، آسیب مربوط به تحلیل قیام عاشورا و نکات دیگری که ذیل آن گفتم، انشاءالله مورد توجه قرار بگیرد.
بحث امسال من تحلیل شعار های عاشورا است. روز عاشورا یک سری افراد آمدند میدان، یعنی هر کسی آمده یک شعری خوانده است، در این اشعار غیر از معرفی شخص، معرفی هدف هم است. یک وقت می گوید من قاسم بن الحسن هستم، من علی اکبر هستم، من مسلم هستم، من حبیب هستیم، ولی برای این آمدم. من امسال می خواهم این نه شبی که باقی مانده است از این جلسه هر شب یکی از این اشعار؛ چون کمتر مطرح شده است این بحث، بگویم، آن هدفی که در آن است، آن را هم بگویم که خواننده این شعر و گوینده ی این رجز می خواهد در این رجز چه چیزی را بگوید.
روضه
«السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ»
همین شب اول دست ادب به سینه بگذاریم و برویم در مجلس عزای اباعبدالله، تأسی کنیم به امام کاظم(علیه السلام) که از اول محرم گریان می شد
«السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
گریه ها مختلف است، هر گریه ای یک مفهومی دارد، گاهی آدم برای مصیبت خودش گریه می کند، گاهی از خشیت خدا گریه می کند، گریه انواعی دارد. یکی از کسانی که گریه می کرد و فکر می کردند برای خودش گریه می کند، برای تنهایی اش، برای غربتش، یا ترسیده است. یکی از آن کسانی که گریه می کرد و دشمن فکر می کرد این دارد برای خودش، برای غربتش و برای زن و بچه اش گریه می کند، بالاخره سوال می کنند آقا چرا شما گریه می کنید، یکی از آن کسان مسلم بن عقیل است، وقتی دستگیرش کردند، آوردند در دار الاماره شروع کرد گریه کردن، اشک ریختن، این زیاد خبیث یک نگاهی کرد گفت چرا گریه می کنی؟ ترسیدی؟! برای زن و بچه ات دل تنگ شدی؟! گفت «لَا أبكِي لِنَفسِي» من نه برای خودم گریه می کنم « ولا علی اهلی» و نه برای دخترم، « ولاکن أبكِي لِلحُسَينِ وَ آلِ الحُسَينِ » گریه ی من برای اباعبدالله است.
امشب برای مسلم بن عقیل اشک بریزید، چون مسلم شهید قبل از کربلا است، شاید یک ماه قبل از کربلا به شهادت رسید (9 ذی الحجه). شروع کرد برای اباعبدالله اشک ریختن، گفت «أبكِي أبكِي لِلحُسَينِ وَ آلِ الحُسَينِ »، وقتی او را بردند بالای دار الاماره آن ماموری که او را می برد، می گوید هی دیدم استغفار می کند، هی ذکر خدا می گوید استغفرالله ربی و اتوب علیه» مردم هم صف کشیده بودند پایین دار الاماره ببینند قصه ی مسلم چه می شود. خیلی هم شجاع است، وقتی وارد شد بر ابن زیاد، سلام نکرد، خیلی به ابن زیاد بر خورد، یک کسی آنجا بود به او گفت «سلم علی الامیر» بر امیر سلام کن، گفت امیر من ایشان نیست، من بر امیرم اباعبدالله سلام می کنم، و لذا وقتی او را بردند بالای دار الاماره «توجه نحو القبلة» متوجه قبله شد، رو به قبله کرد صدا زد السلام علیک یا اباعبدالله، سر از بدن مسلم جدا کردند، بین مردم هم اختلاف افتاد، چون به او امان نامه داده بودند، مُحمّد بن اَشْعَث خبیث امان به او داد گفت تو تسلیم بشو ما تورا نمی کشیم، همه می گفتند آزادش می کنند خیالتان راحت باشد، همینطور که جمعیت ایستادند، منتظر هستند مسلم را از دار الاماره بیارند بیرون، یک وقت دیدند بدن مسلم بن عقیل میان کوچه های کوفه، سخت بود، غریب، تنها، اما می خواهم عرض کنم جناب مسلم دیگر دخترت ندید، خواهرت ندید، ندیدند بدنت را، ندیدند سر تو را، من بمیرم برای آن آقایی که جلوی دختر سر از بدنش جدا کردند، بدنش در مقابل خواهر افتاد، در مقابل همسرم. هر کجا نشستی سه مرتبه بگو یا حسین
بازدیدها: 21373