برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آموزههایی از مکتب امام صادق (علیه السلام)
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
تاریخ پخش: ۲۹-۰۴-۹۶
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم *** از تو ننویسم و هر بار پشیمان باشم
پاک کردی عرق شرم ز پیشانی مست *** پس روا نیست من اینگونه پریشان باشم
کیمیا خاک کف پای غلامان شماست *** کیمیایی بده تا جابرحیان باشم
نمی از چشمه توحید مفضل کافیست *** تا به چشمان تو یک عمر مسلمان باشم
غم حدیثی است که در چشم تو جریان دارد *** باید از حادثه چشم تو گریان باشم
مثل این بیت برایت حرمی میسازم *** تا در آئینه ایوان تو حیران باشم
حرف آئینه و ایوان شد و دلتنگ شدم *** کاش میشد حرم شاه خراسان باشم
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود *** کاش در صبح ظهور آینه گردان باشم
شریعتی: سلام میکنیم به امام جعفر صادق، رئیس مذهب شیعه، امام بزرگواری که کاش همه ما امروز زائرش بودیم. سلام میکنم به همه شما دوستان عزیزم، خانمها و آقایان، طاعات و عبادات شما قبول باشد، عزاداریهای شما قبول باشد. در روز شهادت امام ششم، امام صادق علیه السلام خدمت شما رسیدیم تا در این لحظات و دقایق از مکتب پر فیض این امام بزرگوارمان بهرهمند شویم با کلام شیرین حاج آقای حسینی قمی عزیزمان. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان رادیو قرآن دارم. عزیزانی که از شبکههای مختلف برنامه را میبینند. شهادت امام صادق علیه السلام را تسلیت میگویم. امیدواریم عزاداریها مورد قبول قرار گرفته باشد.
شریعتی: امروز از مکتب پر فیض امام صادق علیه السلام میشنویم.
حاج آقای حسینی: شعر بسیاری زیبایی که خواندید، وقتی آدم یاد غربت بقیع بی بقعه میافتد با اینکه امروز بعید میدانم امام صادق در غربت مدینه زائری داشته باشند، من هم شعری را بخوانم.
جعفری مذهب به عالم چون طلای بی غشی است
در کف اهل بصیرت رتبهای برتر گرفت
هرچه واجب بود و سنت از طریق مصطفی
شرح آن حکم از لب جان بخش آن سرور گرفت
بیکران بحری بودی در هنگام بحث
قدرت فکرش علوم اول و آخر گرفت
از کلام و منطق و فقه و اصول و علم جبر
فیض بی حبّ و هرکس درس آن محضر گرفت
مدرس علمش زُرار و ابن مسلم آفرید
جابر حیان و نعمان را چو گل در بر گرفت
بو بصیر و مؤمن الطاق و ابوحمزه ابان
مکتب او اخترانی این چنین در بر گرفت
هرکه توحید مفضل خواند، گفتی: آفرین!
بر روان رهرویی کو این چنین رهبر گرفت
ای رئیس مذهب ای فرمانروای عرش و فرش
ای که اسلام از تو ای مولا سر و سرور گرفت
من سیه رویم، گنهکارم ولی با هزار امید دستم دامنت را بر گرفت
امشب که شام شهادت امام صادق و شب جمعه هم هست، باز هم شام غریبان امام صادق علیه السلام را با عظمت برگزار کنند و قطعاً توسل به امام صادق علیه السلام به آن مقام والایی که دارد حتماً در حل مشکلات دینی و دنیوی ما مؤثر خواهد بود.
شریعتی: انشاءالله همه به نوعی پای درس امام صادق بنشینیم و پای مکتب حضرت و انشاءالله همه ما راهمان را پیدا کنیم و به سمت خدا برویم.
حاج آقای حسینی: بحثی را با عنوان آموزههایی از مکتب امام صادق علیه السلام تقدیم میکنم. آموزهی اول سفارش به حج بیت الله الحرام است. در زمان امام صادق پیداست مسألهای بوده و کسانی بودند وسوسه میکردند مردم را از حج واجب باز دارند. من به چند مورد اشاره کنم. کسانی بودند که وسوسه میکردند و میگفتند: چه نیازی هست به حج بروید. مشکلات نیازمندان را حل کنید. برده آزاد کنید! در مصادر قدیمی مثل کافی مرحوم کلینی و من لا یحضر شیخ صدوق خیلی حدیث داریم. حضرت فرمودند: «لِیحْذَرْ اَحَدُکُمْ اَنْ یعَوِّقَ اَخاهُ عَنِ الْحَجِّ» یک هشدار است! این حدیث هشدار جدی است. مرحوم شیخ صدوق در من لا یحضر نقل میفرمایند. امام صادق فرمود: پرهیز کنید از اینکه کسی برادر ایمانیاش را از حج باز دارد. گاهی با وسوسه فکری و شبهه فکری که امروز هم متأسفانه کم نیست یا به هر بهانه دیگری. اگر کسی برادر ایمانیاش را از حج باز بدارد «فَتُصِیبَهُ فِتْنَهٌ فِی دُنْیاهُ مَعَ ما یدَّخَرُ لَهُ فِی الاْآخِرَهِ» یک عذاب دنیایی دارد غیر از عذاب اخروی. اگر کاری کردیم کسی با کلام و تبلیغ و وسوسه و شبهه ما از حج باز ماند، و دلسردش کردیم، امام صادق فرمود: یک فتنه در دنیا و یک فتنه در آخرت است.
بحث حج شوخی نیست. ابن عباس میگفت: من در عمرم در هیچ چیزی حسرت نمیخورم. صحابی با وفای رسول خدا و امیر مؤمنان که تا روز آخر هم با وفا بود. در طائف از دنیا رفت. در کفایه الاثر که برای شیخ صدوق است، قبل از مرگش وقتی ابن عباس میخواست از دنیا برود، آخرین سخنی که گفت: این بود. انشاءالله زبان ما هم در آخرین کلام متنعم به چنین سخنی باشد. فرمود: «اللهم انی اتقرب الیک به حبّ علی بن ابی طالب» یعنی خدایا من به تو تقرب میجویم با محبت امیرالمؤمنین و از دنیا رفت. همین ابن عباس که چیزی کم نداشت. در تفاسیر اگر ما روایات ابن عباس را برداریم خیلی دست ما خالی میشود. مفسر بزرگ قرآن کریم بود. این بزرگوار میگفت: من در زندگیام در هیچ چیزی حسرت نمیخورم جز در یک چیز، چرا پیاده حج بیت الله الحرام نرفتم؟! امام حسن علیه السلام ۲۵ سفر پیاده به حج مشرف شدند. ابن عباس فرمود: از پیامبر خدا شنیدم کسی که پیاده به حج برود، ثواب هفتاد هزار حج بیت الله الحرام را دارد.
در روایت دیگر داریم «وَدّ من فی القبور» آنهایی که در قبر هستند یک حسرت میخورند. حسرت میخورند ای کاش همه عالم را میدادند و ثواب یک حج در نامه اعمالشان بود. من شنیدم بعضی از کسانی که امسال واجب الحج هستند بخاطر همین فضاسازیهای فضای مجازی دلسرد شدند. هرسال اعلام میکردند و امسال اینطور نیست. تکلیف آل سعود و جنایات آل سعود معلوم است. آل سعود یک معامله تسلیحاتیاش با آمریکا ۴۸۰ میلیارد دلار بوده است. طبق طبق طلا به آمریکاییها دادند. ترامپ گفته بود: اگر اینقدر پول ندهید و سود ندهید من به عربستان نمیآیم! کسانی که اینطور دارند خزانه مسلمین را برای خرید تسلیحات میدهند، آنوقت اینها محتاج همین هشتاد هزار زائری هستند که بروند؟ اصلاً این پول برای اینها رقمی میشود؟ همینها بهانه و شبهه میشود برای اینکه مردم به حج نروند. شجره خبیثه ملعونه آل سعود که خدا آنها را ریشه کن کند، امروز وقتی مراجع میگویند: باید حج واجب را انجام داد، چرا شبهه افکنی کنیم؟ چرا کاری کنیم کسی دلسرد شود؟ مراجع فرمودند: همه باید بروند. ما با تلگرام نمیتوانیم دینمان را تعیین کنیم. با فضاسازیهای مجازی نمیتوانیم دینمان را تعیین کنیم. حاجی که همه ساله سر و صدا میکرد و به حج میرفت، حالا امسال اصلاً رویش نمیشود بگوید: من حج بیت الله الحرام میروم! مگر معاذ الله جرمی انجام میدهد؟
روایت هست که باز مرحوم کلینی در کافی شریف و هم شیخ طوسی در تهذیب دارد. کسی میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم.
شریعتی: یک سؤال بپرسم: زمان امام صادق که این روایات را فرمودند و زمان حضرات معصومین که اینقدر ما را به زیارت بیت الله الحرام توصیه کردند، آیا واقعاً مدیریت بیت الله الحرام در اختیار آنها بوده است؟
حاج آقای حسینی: کی مدیریت حج دست ما بوده است؟ آن زمان هم دست بنی امیه و دست منصور دوانقی بوده است. دست هارون الرشید بوده است. ما غیر از پنج سال امیرالمؤمنین کی حکومت دست ما بوده است. در دوران اموی و در دوران بنی امیه و معاویه و در دوران یزید که کعبه را با منجنیق به آتش بستند. در دوران بنی عباس، چه زمان دست ما بوده است؟ همیشه همین مشکلات بوده است. کسی میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم. یک مسألهای را پرسیدم. گفتم: ما نزد فلانی بودیم. یکی از ائمه مذاهب دیگری که در برابر امام صادق مذهب درست کرده بود. شاگردی امام صادق را کرد و بعد مذهب ساخت. کسی آمد از آن آقای مذهب ساز سؤال کرد: نظرت چیست که کسی که حج واجبش را انجام داده، دوباره حج برود یا اگر گفتند: حج خانه خدا چیست. برو یک برده آزاد کن. این ثوابش بیشتر است، کدام را باید انجام بدهد؟ آن آقا که مذهب ایجاد کرده بود، گفت: بله همینطور است. برود برده آزاد کند. به دیگران کمک کنید! این مهمتر از هرچیزی است. کار خیر بر حج مقدم است. امام خیلی ناراحت شد. فرمود: به خدا قسم دروغ میگوید و گناهکار است. حضرت فرمود: وای بر او! حجی در راه خدا انجام دادن از هر کاری بالاتر است. کسی نمیگوید کار خیر نباشد. کار خیر جای خود است. من یادم هست زمانی استفتاء کردم.
من جایی بودم آقایی بود، از من پرسید: هرسال باید حج بروم. در طول سال ایشان انواع و اقسام کارهای خیر را انجام میدادند. جهیزیه دختر میداد، ایتام را کمک میکرد. هرسال هم فصل حج به حج میرفت. از من پرسید: یک عده گفتند: برای چه هر سال حج میروی؟ تو که اهل کار خیر هستی این هم برای کار خیر بده. گفتم: میپرسم! ما مقلد هستیم و مجتهد نیستیم. از همه مراجع پرسیدم. فرمودند: با این اوصافی که شما میگویید: حتماً این هرسال باید به حج برود. اگر این آدم دستش به کار خیر هست چون نگاهش به مدینه النبی میافتد، مدینه الرسول میافتد، به قبرستان بقیع میافتد، دلش دریا میشود و میبخشد. خیلیها در مکه آدم میشوند. وقتی طواف خانه خدا را میبینند، تازه آدم میفهمد تو چه هستی، هیچی نیستی! در صفا و مروه میآیی رؤسای جمهور و مقامات و کشورهای مختلف مثل باقی افراد یکی میشوند. همه لباس احرام باید بپوشند. باید در این راه بدوند و مستحب است هروله کنند. این اوج عبودیت است. امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه خطبهای دارد، خطبه قاصعه که میفرماید: اگر خدا میخواست اگر خدا حج خانهاش را در یک جای باصفا میگذاشت، میتوانست ولی عمداً در یک جای «لم یزرع بواد غیر ذی زرع» میگذارد. این آزمون است. بیاید ببیند در صفا و مروه و در طواف و منا و صحرای عرفات همه یکسان هستند و همه تکبرها از بین میرود. یک پرنده و مورچه را نباید جا به جا کنی. مورچهای که اینجا جایش امن است را نباید به جای دیگر بگذاری که ناامن است. هزاران درس در حج بیت الله الحرام است. آنوقت این مکه است که دل را تقویت میکند. آدمی که اهل کار خیر است، وقتی زیارت کربلا رفت و قبر شش گوشهی امام حسین را دید، دلش با رحم میشود. اینقدر هستند کسانی که میگویند: کربلا رفتیم آدم شدیم! آنجا دل ما شکست. یک نگاه به قبر رسول خدا، یک نگاه به بقیع بی بقعه.
امام صادق خیلی ناراحت شد، حضرت فرمود: حج خیلی بالاتر از این حرفها هست و وای بر آدمی که اینطور نظر دارد. «فی ای رغبه طواف بالبیت و سعی من الصفاء و المروه و الوقوف بالعرفه و حلق الرأس و رمی الجمار» در کدام کار خیری این چیزها هست؟ طواف کعبه هست، سعی صفا و مروه هست، وقوف در عرفات هست، سر تراشیدن هست. هرچقدر هم برای موهایت ارزش قائل باشی آنجا باید تیغ بزنی. تمام تعلقاتت را باید کنار بگذاری. یک پارچه کفن، پیغمبر وصیت کردند که در لباس احرام کفنشان کنید. لباس احرام که امروز در میقات خودمان را کفن میکنیم، کفن قبر و قیامت ما هم باشد. بعد حضرت فرمود: اینطور که اینها نظر میدهند، حج تعطیل میشود. اگر یک روز مردم حج را تعطیل کنند، امام باید مردم را به حج بیت الله الحرام وادار کند. یکی از مصارف حج بیت الله این است. اگر کسی حج نرفت، از بیت المال بدهند یک عده حج بروند که حج تعطیل نشود.
حدیث در خرائج مرحوم قطب راوندی (ره) از علمای بزرگ شیعه است. هم محقق اربلی در کشف الغمه آورده است. کسی به نام حماد بن عیسی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و گفت: یک دعا در حق ما بفرمایید. خوشا به حال کسانی که وقتی به امام میرسند و حال خوشی دارند، توسل و توجهی دارند از خدا و معصوم میخواهند و معصوم را واسطه قرار میدهند یک دعا کنند. حضرت دعا کرد، فرمود: خدا این پنج چیز را به تو بدهد. «اللهم ارزق» ۱- خدایا آنقدر به حماد بن عیسی بده که پنجاه سفر به حج خانه خدا برود. خدا به او همسر بدهد. به او اولاد بدهد. به او خانه خوب بدهد. امکانات مادی خوب بدهد. در دعای اول پنجاه سفر حج برای او خواست. این آقا وقتی به حج رفت، یک کسی به او گفت: حماد سفر چندم است؟ گفت: سفر چهل و هشتم است! دو سفر دیگر مانده است. پنجاه سفر را رفت و دیگر سنش بالا رفته بود. سفر بعدی آمد در جعفه محرم شود، سیلی آمد در سیل از دنیا رفت. خوشا به حال کسی که بعد از این همه سال در راه حج از دنیا برود.
شریعتی: در دعای ماه رمضان داریم «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام»
حاج آقای حسینی: «اللهم احرسنى بحراستک و احفظنى بحفظک و اکلأنى بکلاءتک و ارزقنى حج بیتک الحرام فى عامنا هذا و فى کل عام و زیاره قبر نبیک و لا تخلنى یا رب من تلک المشاهد الشریفه و المواقف الکریمه» (مصباحالمتهجد، ص ۵۸۷)
شریعتی: در روز شهادت امام صادق دعا میکنیم انشاءالله دوستانی که مشرف میشوند صحیح و سلامت بروند و برگردند و دست پر برگردند. امروز صفحهی ۲۱ قرآن کریم آیات ۱۳۵ تا ۱۴۱ سوره مبارکه بقره در برنامه سمت خدا تلاوت میشود. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات را هدیه کنیم به روح بلند امام صادق(ع) که بسیاری از معارف و داشتهها و احادیث را مدیون حضرت هستیم.
«وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ«۱۳۵» قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى وَ عِیسى وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ«۱۳۶» فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ«۱۳۷» صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ«۱۳۸» قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ«۱۳۹» أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَهً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ«۱۴۰» تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ«۱۴۱»
ترجمه: (اهل کتاب) گفتند: یهودى یا مسیحى شوید تا هدایت یابید، بگو: (چنین نیست،) بلکه (پیروى از) آئین حقگراى ابراهیم (مایه هدایت است، زیرا) او از مشرکان نبود. (اى مسلمانان!) بگویید: ما به خدا ایمان آوردهایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (که پیامبرانى از نوادگان یعقوبند) و آنچه به موسى و عیسى و پیامبران دیگر از طرف پروردگارشان نازل شده است، (ایمان آوردهایم. و) ما بین هیچ یک از آنها جدایى قائل نیستیم (ومیان آنان فرق نمىگذاریم و) در برابر خداوند تسلیم هستیم. اگر آنها (نیز) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید، ایمان بیاورند، همانا هدایت یافتهاند، و اگر سرپیچى نمایند، پس جز این نیست که آنها (با حقّ) در ستیزند وخداوند شرّ آنان را از تو دفع مىکند و او شنوندهى داناست. (این است) رنگآمیزى الهى و کیست بهتر از خدا در نگارگرى؟ و ما تنها او را عبادت مىکنیم. (اى پیامبر! به اهل کتاب) بگو: آیا دربارهى خداوند با ما مجادله مىکنید، در حالى که او پروردگار ما و شماست و اعمال ما براى ما و اعمال شما از آنِ شماست و ما براى او خالصانه عبادت مىکنیم. یا مىگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودى یا نصرانى بودند؟ بگو: شما بهتر مىدانید یا خدا؟ (چرا حقیقت را کتمان مىکنید؟) و چه کسى ستمکارتر است از آن کس که گواهى و شهادت الهى را (دربارهى پیامبران) که نزد اوست، کتمان کند و خدا از اعمال شما غافل نیست. (به هر حال) آن امّت بگذشت، آنچه آنان بدست آوردند براى خودشان است و آنچه شما بدست آوردید براى خودتان است و شما از آنچه آنان کردهاند، سؤال نخواهید شد.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید و انشاءالله باز هم در مکتب امام صادق علیه السلام زانو بزنیم و از فرمایشات گوهربارشان بشنویم.
حاج آقای حسینی:آیهای که تلاوت شد «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»، «صِبْغَهَ اللَّهِ» رنگ خدا است، «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً» خوشا به حال کسانی که رنگشان رنگ خدایی باشد. برای اینکه رنگ خدایی پیدا کنید این آیات سوره بقره خیلی جالب است. «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُود» (بقره/۱۲۵) خانهای که خدا به ابراهیم و اسماعیل فرمان میدهد برای زائران من آماده کن. «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ،وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم» (بقره/۱۲۶و ۱۲۷) خانهای با این عظمت اگر رنگ خدایی پیدا کردیم، خانهای که خدا به انبیای خودش دستور میدهد «طهرا» پاکیزه کنید، مهمانهای من دارند میآیند. برای رفتن به این خانه جا دارد زنده و مرده حسرت بخورند اگر یک وقت توفیق این سفر را از دست بدهند.
بحث دومی که در آموزههای مکتب امام صادق علیه السلام هست، روایت زیادی داریم در امالی شیخ مفید هست، کتاب غیبت نعمانی است. در صفات الشیعه شیخ صدوق هست. عنوان بحث دوم من انتظارت امام صادق از شیعیان است یا صفات شیعه! امام صادق از شیعیان چه انتظاراتی دارد؟ ۱- فرمود: «اعرفوا منازل شیعتنا» شیعهها در یک درجه نیستند. از قدیم اینطور بود. درجه سلیمان، درجه مقداد، درجه ابیذر، درجه عمار متفاوت بود. اصحاب امیرالمؤمنین و اصحاب امام صادق هرکدام یک درجه داشتند. زُراره، محمد بن مسلم، برادران زُراره با دیگر اصحاب درجات مختلف داشتند. ما هم خودمان را جزء اصحاب ائمه میدانیم. فرمود: اگر میخواهید منازل و درجات شیعیان ما را بدانید یک راه دارد. «اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلَی قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ عَنَّا» (کافی، ج ۱، ص۵۰) به اندازهای که روایات از ما بلد هستند، نه فقط روایت فهم و درک روایت مهم است.
یکی از خدمات بزرگی که علمای شیعه کردند، اگر مرحوم کلینی(ره)، کافی شریف مینوشت. علامه مجلسی آمد شرح کافی و مرآت العقول را نوشت. اگر شیخ صدوق «من لا یحضره الفقیه» نوشت، مجلسی اول «روضه المتقین» نوشت. اینها روایتها را جمع کردند، اینها فهم روایات. «مرآت العقول» یکی از بهترین کتابهاست. کسی مثل علامه مجلسی درک روایات، فهم روایات کردند. الآن یکی از مشکلاتی که ما در عالم اسلام میبینیم این است که روایت را از پیامبر شنیده اما نمیفهمد این روایت یعنی چه؟ مشکلی که امروز از تکفیری و وهابی و داعشی داریم جهود فکری است. فهم و درک روایات و درک آیات و قرآن مهم است. میگوید: خدا قابل رؤیت است. میگوییم: از کجا گفتی؟ میگوید: قرآن میگوید: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهٌ، إِلى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت/۲۲ و ۲۳) پس این آیه چیست «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ» (انعام/۱۰۳) «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء» (شوری/۱۱) میگوید: خدا جسم است. میگوییم: از کجا میگویی؟ میگوید: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» (طه/۵) خدا بر عرش نشسته است. ما هرچه سپاسگزار عالمان بزرگی که درک و فهم روایات را برای ما باز کردند باشیم، کم است. ما فقط نمیگوییم: کافی، من لا یحضر، تهذیب، دهها عالم شیعه اینها را شرح کردند. ملا صالح مازندرانی که شرحش یکی از بهترین اصول کافی است. ملاصدرا بر کافی شرح نوشت. علامه مجلسی مرآت العقول نوشت.
ملاک دیگر اینکه در امالی شیخ مفید است. امام صادق فرمودند: شیعیانی را دوست داریم که این ویژگیها را داشته باشند. جمعاً بیست ویژگی را بیان کردند. ۱- «من کان عاقلاً فهماً فقیها» عقل، فهم، فقه، فقه یعنی درک و فهم دین. اولین کتاب کافی شریف چیست؟ کتاب العقل و الجهل است. ما شیعهای را دوست داریم که عاقل و فهمیده باشد. دنبال فهم دین باشد. شیخ صدوق مینویسد: اگر شب قدر مباحثهی علمی کردی از همه بالاتر است. ۲- «حلیماً مداریاً صبورا» بردبار باشد، اهل مدارا باشد، صبر و حوصله داشته باشد. امام صادق دوست نداشت شیعیانش زود ناراحت شوند و از کوره در بروند. بردبار باشند و با اخلاقشان دعوت کنند. این قصه را هزار بار گفتیم. کسی خدمت امام صادق(ع) آمد، اسمش شَقرانی است. حضرت داشتند نزد خلیفه میرفتند. تا دیدند امام صادق نزد خلیفه میرود، گفت: به داد من برس! من گرفتاری مالی دارم، سفارش کنید پول مرا بدهند. حضرت چیزی نگفتند. رفتند و برگشتند. حضرت فرمود: سفارش کردم پولت را بدهند. این داستان را زمخشری نقل کرده است. این قصه امام صادق را این مفسر اهل سنت نقل کرده و میگوید: این را باید دنبال پیامبرها پیدا کنیم. حضرت وقتی بیرون آمدند گفتند: من سفارش کردم که پول تو را بدهند. اما یک چیزی به تو بگویم. خوبی از همه خوب است، از تو بهتر است چون به ما منسوب است! بدی از همه بد است، از تو بدتر است چون به ما نسبت داری. نفرمود: تو بدی کردی. آدمی بود که گرفتار شراب خواری بود. ما بودیم میگفتیم: هان! دیدی! برو خجالت بکش!
به یکی از علمای بزرگ گفتند: کسی گرفتار شرابخواری است. چه کنیم ترک کند؟ فرمود: به او بگویید: اگر باز هم خواست شراب بخورد. یک بسم الله بگوید و بعد شراب بخورد. به او گفتند: آقا فرموده بخور ولی بسم الله بگو و بعد بخور! سر ظرف شراب آمد، گفت: بسم الله! ای خاک بر سرم! بسم الله و شراب؟! همین باعث شد ترک کند.
کسی امام صادق را به مهمانی دعوت کرد. سر سفره تا نشستند، یک کسی گفت: آب، صاحب مجلس گفت: آب چیست؟ امروز هرکس هرچه میخواهد هست. شراب برایش ببرید! تا گفتند امام بلند شد. گفتند: کسی به شما کاری ندارد. بنشینید. معاذ الله! فرمود: از جدم رسول الله شنیدم، کسی سر سفرهای بنشیند که دیگری شراب میخورد، ملعون است و لعنت خدا بر او باد! خیلی مواظب باشیم. روایتش را خواندم که کسی که گرفتار شرابخواری است مثل بت پرست است.
زمخشری میگوید: اینطور موعظه کردن اخلاق انبیاء است. پس اول فهم روایات بود. دوم عاقل بودن و فهیم بودن و فقیه بودن. ۳- حلیم و صبور بودن. ۴- «صدوقٌ» شیعه ما صدوق است. در روایت داریم کسی که نمازش را خیلی طول میدهد، رکوع و سجودش را خیلی طول میدهد، به او نگاه نکنید، جای دیگر امتحانش کنید. صداقت دارند یا نه؟ به داد مردم میرسند یا نه؟ ۵- «وفیٌ» اگر اهل وفا بود شیعه ما هست.
شریعتی: آن حکایت کوچه تنگ و باریک و امام صادق را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: آدرس این را بگویم. مرحوم شیخ بهایی(ره) در کتابی به نام کشکول فرمودند. کشکول اصلش فارسی است. کشکول شیخ بهایی کتاب خوبی است. شیخ بهایی این داستان را در کشکول نقل کرده است. کسی به نام حِمیَری شاعر اهلبیت است. شعر در زمانی که شعر گفتن برای اهلبیت علیهم السلام مثل چوبه دار بود، زمان امویها، زمان بنی امیه، کسی برای امام صادق، برای امیرالمؤمنین شعر بگوید. میگفت: اگر کسی پیدا کرد یک فضیلت برای امیرالمؤمنین که من به شعر نیاورده باشم به او جایزه میدهم. آدمی با این درجه شعر و نفوذ گرفتار یک مشکلی بود. گرفتار شراب خواری بود. مواظب باشیم گاهی شیطان از یک رخنه وارد میشود و ما را زمین میزند.
میگوید: ظرف شرابم دستم بود و داشتم به خانه میرفتم. یک مرتبه تصادفاً در کوچههای مدینه با امام صادق برخورد کردم. گفتم: انشاءالله حضرت چیزی از ما نپرسد. اتفاقاً حضرت سؤال کرد: چه چیزی در ظرف داری؟ گفت: شیر است. حضرت فرمود: یک مقدار از این شیر در دستم بریز. چاره نداشتم، ظرف را سرازیر کردم، شیر بیرون آمد. در دست امام شیر شد! میخواهم بگویم: اگر اهلبیت اینطور آبرو داری میکنند، امام صادق اینطور آبرو داری میکند، خدا چطور آبرو داری میکند.
یکی از آقایان اساتید حوزه میگوید: من خدمت امام رفتم. الآن حفظ آبروی دیگران و مؤمن برای ما مهم نیست. هرچه بخواهیم مینویسیم. تیتر میزنیم، خبر و شایعه پخش میکنیم. به نظرم بعضی از روزنامهها با تیترهایشان دیگر آبرویی برای کسی نگذاشتند. یکی از اساتید میگوید: خدمت امام(ره) رفتم. سؤال کردم فلانی چطور آدمی است؟ یک شخصیت سیاسی از دنیا رفته بود. امام دستش را اینطور کرد. گفت: آدمی رو به راهی نبود. بلافاصله فرمود: نمیدانم! نمیدانم! بلافاصله اصلاح کرد. ایشان میگوید: از خدمت امام بیرون رفتم. سه روز بعد خدمت امام آمدم، تا مرا دید فرمود: فلانی من نمیدانم! ذهن امام هنوز درگیر بود. آنقدر آبروی افراد مهم است. امروز ما آبروی فرد را از زمین و زمان میبریم. همین که آن ظرف شراب تبدیل به شیر شد، باعث تحول آن شاعر شد. مسیرش عوض شد. به امام صادق علیه السلام شیخ الائمه میگویند. یعنی از همه ائمه از نظر سنی بزرگتر است. امام صادق ۶۵ سال عمر کردند. چرا به امام صادق شیخ الائمه میگویند؟ به دلیل اینکه در میان اهلبیت ما صدیقه مظلومه هجده ساله داشتیم. امام جواد ۲۵ ساله داشتیم. امام مجتبی ۴۵ ساله داشتیم. امام عسکری ۲۸ ساله داشتیم. آنوقت یک امام ما که در ۶۵ سالگی به شهادت میرسد شیخ الائمه میشود. خدا میداند در این دوران سخت مخصوصاً دوران منصور که از دیوار خانه امام بالا میرفتند، مأمورین امام را شبانه با سر و پای برهنه به خانه منصور احضار میکردند. منصور به امام صادق گفت: چرا نزد ما نمیآیی؟ حضرت فرمود: من برای چه نزد تو بیایم؟ دنیایی نداریم که از آن بترسیم. کسانی نزد خلفا میآیند که از دنیایشان میترسند. من از دنیا چیزی ندارم. تو آخرت نداری که من پیش تو کسب فیض برای آخرت کنم. نه من دنیایی دارم که از آن بترسم و نه تو آخرتی داری. منصور حرفش را عوض کرد. گفت: درست است تو دنیایی نداری که بترسی. بیا ما را نصیحت کن! فرمود: کسی که به فکر قبر و قیامت باشد با تو نشست و برخاست نمیکند. کسی که دنبال دنیا باشد تو را نصیحت نمیکند. نصیحت تو با دنیا قابل جمع نیست. این اوج عزت و سعادتی است که افتخار میکنیم امامی که شبانه مأمورین از دیوار خانه بالا میرفتند و شبانه با سر و پای برهنه احضار میکردند، در اوج سختی در برابر ظالم میایستد، و فریاد میزد: نه تو آخرتی داری که ما از تو استفاده کنیم، نه ما دنیایی داریم که از دست بدهیم.
شریعتی: صلوات و درود خدا بر امام صادق علیه السلام. مباحث یاد مرگ حاج آقای عالی که در کانال برنامه هست به مبحث شفاعت رسیده است. از اینکه همچنان همراه ما در فضای مجازی هستید از شما سپاسگزاریم. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای حسینی: چون روز شهادت امام صادق هست، سه مرتبه همه با هم این آیه را تکرار کنیم. «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء» به حق امام صادق علیه السلام حوائج همه ملتمسین دعا برآورده بخیر بفرما. مریضها لباس عافیت بپوشان. گرفتاریها برطرف بفرما. دنیا و آخرت ما را از اهلبیت جدا نکن.
شریعتی: چه خوب گفت: من مسلمان شدهی مذهب چشمی هستم که در آن عاطفه با عشق و جنون توأم شد! بهترینها را برای همه شما آرزو میکنم.
بازدیدها: 307