برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نکاتی در مورد انفاق و صدقه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتی
تاریخ پخش: 24-02-96
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
کی میشود بیایی و نیلوفر آوری *** گلهای رنگ رنگ به هر دفتر آوری
باران شوی، بهار شوی، غنچه غنچه گل *** لب وا کنی گلاب خوش قمصر آوری
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان خوبم، خانمها و آقایان. بینندهها و شنوندههای نازنینمان، انشاءالله هرجا که هستید دل و جانتان بهاری بهاری باشد. خیلی خوشحالیم که امروز هم مهمان لحظات ناب و نورانی شما و در خدمت حاج آقای قرائتی عزیز و دوست داشتنی هستیم. سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمة الله.
شریعتی: حاج آقای قرائتی امروز برای ما چه به ارمغان آوردید؟
حاج آقای قرائتی: «بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
امروز میخواهم در مورد صدقه صحبت کنم. صدقه چیست، چقدر بدهیم، به چه کسی بدهیم، چگونه بدهیم، چه زمانی، چه مکانی و با چه شرایطی بدهیم؟ یک بحثی است که مورد نیاز است. آنهایی که ندارند چه کنند؟ میگویند: ما نداریم صدقه بدهیم. در قرآن حدود 500 آیه در مورد کمک به فقرا آمده است. منتهی در قالبهای مختلف، 32 درصد در قالب زکات است. کلمهی انفاق، صدقه، زکات، اعطی، کفاره، خمس، اطعام، یعنی در جدولهای مختلف آیات بسیار زیادی آمده که این کلمهها در آن به کار رفته است. این یعنی بسیج مردم برای فقر زدایی.
مهم این است که دین ما مربوط به پول دادن است. قرآن به زکات، صدقه گفته است. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ» (توبه/60) یعنی زکات را به این هشت گروه بدهید. اسم این هشت گروه آمده است. ولی به زکات نگفته: «انما الزکاة للفقراء» به زکات گفته: صدقه، چرا؟ چون صدقه از صدق است، صدق یعنی راستگو، کسی که میگوید: من دین دارم، اگر راست میگوید: پول بدهد. اگر پول بدهی این علامت این است که راست میگوید. به مهریه خانمها صداق میگویند. چرا؟ چون داماد به عروس میگوید: دوستت دارم. میگوید: صد سکه بده ببینم! اگر دادی معلوم میشود راست میگویی، وگرنه میخواهی سر من کلاه بگذاری. به مهریه صداق میگویند، یعنی نشان صداقت مرد است. این برای زکات است. برای خمس هم که میگوید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ» (انفال/41) یک عده از اصحاب پیغمبر رفتند جبهه بدر پیروز شدند و غنیمت گرفتند. 1- از اصحاب پیغمبر هستند. 2- مجاهد و رزمنده هستند. 3- شرکت کرده و پیروز شده. 4- بعد از پیروزی غنایم جنگی گرفته و حالا به او میگویند: ای کسی که جزء صحابی هستند و رزمنده هستی و مجاهد هستی و غنیمت گرفتی، «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ» (انفال/41) اگر دین داری برو خمس بده! یعنی نمیگوید: صحابی پیغمبر علامت دین توست. جبهه علامت دین توست. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ» اگر ایمان داری.
این خیلی مهم است خداوند به زکات گفته، علامت صداقت توست که راست میگویی ایمان داری یا نه، به خمس هم میگوید: «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ» یعنی ممکن است انسان همه کمالات را داشته باشد ولی خمس ندهد. محک برای دینداری است. گاهی هم خدا مرا با پول امتحان کرده است. یک آیه داریم در قرآن که میآمدند در گوش پیغمبر پچ پچ میکردند. پیغمبر خسته شد. خودش هم رویش نمیشد بگوید: بس است. آیه نازل شد که هرکس میخواهد تنگ گوشی پچ پچ کند، صدقه بدهد. تا دیدند پول است گفتند: غرض عرض سلامی بود. بعد حضرت امیر میآمد صدقه میداد و یک سؤال میکرد و یک سؤال دیگر برایش مطرح میشد و دوباره صدقه میداد. آیه نازل شد نه، دیگر صدقه نمیخواهد. بدون صدقه صحبت کنید. فقط میخواستم بگویم: این سرعت گیر است.
ما یک قوانینی داریم قوانین سرعت گیر، مثلاً یکبار کسی از من پرسید: چرا دست به سگ مرده بگذاری، غسل ندارد؟ گربه مرده، گوسفند مرده، گاو مرده ولی دست به آدم مرده بگذاری باید غسل مسح میت کنی؟ یعنی انسان از گاو و گوسفند هم بدتر است؟ گفتم: نه، این قانون سرعتگیر است. گاو مرده را رویش نمیافتند ببوسند. سگ مرده و گوسفند مرده را نمیبوسند. اما آدم مرده را همه میریزند روبوسی کنند. چون اینطور است باید غسل کنند. این قوانین سرعتگیر است.
مثلاً برای طلاق گفته اگر میخواهی طلاق بدهی باید در این قالب طلاق بدهی. آدم تا میرود طلاق بدهد به سرعت گیر میخورد. یکوقت یک همشهری داشتیم خدا رحمتش کند. آقای حلیمی از علما بود و طلبهها را نجف میبرد. یک چند سفری هم ما قبل از انقلاب پیادهروی داشتیم. یک کسی که عصبانی میشد میگفت: یک ربع دیگر، هرکس عصبانی میشد میگفت: یک ربع دیگر! این یک ربع دیگر یادش میرفت. مثل اینکه شما بخواهی بخندی، بگوید:آقا ده دقیقه دیگر بخند. من خندهام نمیگیرد. اگر میخواهی زنت را طلاق بدهی باید اینطور باشد. یک سری شرایطی دارد. باید عربی خوانده شود. عربی هم صحیح خوانده شود. دو شاهد عادل هم باید باشند. اگر عادل هستند نهی از منکر میکنند. نصیحت میکنند که طلاق نده. بعد باید در حالتی باشد که در آن ایام هم خوابی صورت نگرفته باشد. این همه قوانین سرعت گیر است. اما اگر کسی زنش را طلاق داد، میخواهد رجوع کند، از طلاق پشیمان شد. کوچکترین چیزی میگوید، مثلاً شوخی کنی و به خانم آب بپاشی، این باعث میشود طلاق باطل شود. یک لبخند و یک شوخی، کوچکترین شوخی که علامت این باشد که بیا با هم باشیم کافی است. یعنی برای جدا کردن یک قیدهای سنگین آورده که طلاق ندهید. اما طلاق دادی برای گره زدن هیچ قیدی ندارد. حالا اگر میگفتند: هر مردی خواست به خانمش رجوع کند باید رو به قبله بایستد و سه مرتبه بگوید: غلط کردم، غلط کردم! یا میگفتند: برو دو نفر عادل پیدا کن. ممکن است دیگر از هوس بیافتد. اینها قوانین سرعت گیر هم هست.
صدقه خیلی سفارش شده است. در کنار همه چیز چسبیده است. به نماز چسبیده است. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاة» (مائده/55)، «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاة» (بقره/43) در 27 جای قرآن نماز و زکات با هم است. نماز بی زکات قبول نیست. مثل زنی که یک گوشواره دارد، اصلاً عروسی نمیرود. قطار دو تا ریل نباشد حرکت نمیکند. ما با یک لنگه کفش از خانه بیرون نمیآییم. نماز و زکات با هم جفت است. اگر نماز بخواند و زکات ندهد، نمازش قبول نیست.
یکبار پیغمبر آمد، فرمود: «قُم» تو برو بیرون، تو برو بیرون! یک عده را بیرون کرد. گفتند: یا رسول الله! شما چرا اینها را بیرون کردی؟ فرمود: اینها نماز میخوانند اما زکات نمیدهند. این زکات یک نوع صدقه است. خمس هم همینطور است. میگویند: ما که مالیات میدهیم و دولت از ما مالیات میگیرد، چرا باید خمس بدهیم؟ در جمهوری اسلامی چند رقم باید پول بدهیم؟ جوابش این است که آن چیزی که از حقوقت کم میکنند برای خودت کم میکنند. یعنی شما در خانهات قفل میزنی، بیرون خانه هم پلیس میخواهی. در خانه با قفل در را میبندی. در خانه قفل است. خودت قفل را میخری. بیرون خانه هم حفاظت میخواهی. پلیس میخواهی. در خانه گلدان داری، بیرون خانه پارک میخواهی. در خانه چهار تا قرص کمکهای اولیه داری، بیرون خانه درمانگاه میخواهی. در خانه موزاییک و سنگ است، بیرون خانه آسفالت میخواهی. بنابراین میگوید: دولت من یک خرجهایی بیرون از خانه دارم. پارک می خواهم، درمانگاه می خواهم، مدرسه میخواهم، جاده میخواهم، پارکینگ میخواهم. این پول را مالیات بگیر و مشکلات بیرون مرا حل کن. این پول مالیات هست که یا دولت میگیرد و یا شهرداری میگیرد. اما خمس را نمیروی نزد مرجع تقلید بگویی: آقا این پول را بگیر زباله مرا بردار. این پول را بگیر و برای من درمانگاه بساز. این پول را بگیر و دین مرا نگه دار. قرآن یاد من بده. تفسیر یاد من بده. عالمی برای من تربیت کن که اگر شبههای به من زدند، آن عالم بتواند جواب بدهد. برای مسجد ما پیشنماز بفرست. این طلبه میتوانست دانشگاه برود و بعد از چند سال یک مدرک خوبی بگیرد و زندگی کند. اما الآن ما به طلبه هشت ساله هم ملا نمیگوییم. در حوزه علمیه به طلبه چهار ساله مبتدی میگویند. اگر ده سال شد میگویند: ثقة الاسلام. بعد حجت الاسلام شود و بعد هم حجت الاسلام والمسلمین شود خیلی سخت است. باید 30 سال درس بخواند تا یکجایی بشود او را درآورد. بالاخره باید کمک کرد این درس بخواند. بین پولی که به دولت بدهی و پولی که خمس میدهی فرق است. پولی که به دولت میدهی برای نیازهای مالی ماست. پولی که به مرجع تقلید میدهی برای دین ماست. چون همین که زمین مرز جغرافیایی دارد، دین هم مرز فکری دارد. ممکن است یک شبههای در ذهن ایجاد شود باید این شبهه را جواب میداد. نباید گفت: من مالیات میدهم و دیگر خمس نمیدهم. این دو مقوله جداست.
اما در مورد صدقه جملهای از حضرت امیر نقل شده که صدقه دارویی است که تضمینی است. روایتی داریم «تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوء» (نهجالبلاغه/خطبه110) بد مردن را برطرف میکند. کمک به مردم باعث میشود انسان خوب بمیرد. بعضیها که میمیرند انگار گلی را بو میکنند. حدیث داریم مؤمن که میمیرد انگار گل بو میکند. افرادی که میخواهند بمیرند، زجر میکشند. سکرات مرگ خیلی سخت است. اگر اهل کمک به فقرا بودی، مردنت راحت است. «ترد القضاء الذی قد أُبرم» اگر یک مقدرات بدی برای شما شده، بر اثر عملکرد، بر اثر خصلت، سرنوشت بدی برای تو رقم زده شده است، اگر صدقه بدهی سرنوشت بد را از بین میبرد. «ترد القضاء» یعنی قضاء و قدر را برمیگرداند. صدقه گره کارهای انسان را باز میکند. هر مقداری که صدقه بدهی به همان مقدار مشکلات تو حل میشود.
بعضی داروها مثل واکسن برای پیشگیری است. صدقه دفع بلا میکند. منتهی باید مصرفش به وقت باشد. دارو را باید به وقت خورد. بعضی داروها را باید ناشتا خورد. بعضی داروها را باید بعد از غذا خورد. بعضی داروها را باید هر چهار ساعت یکبار خورد. برای صدقه هم سفارش شده که شب جمعه بدهید. در روز جمعه، در روز چهارشنبه، هنگام سفر، صدقه ساعت خاصی دارد. هر دارویی اثر ندارد. گاهی دارو میخوری و فایده ندارد. حدیث داریم اگر مال حلال نباشد صدقه بدهی، اثر ندارد. بعضیها صدقه میدهند و کمک به فقرا میکنند اما اصل درآمدشان اختلاس است. بیت المال را داده است.
داستانی است که در تاریخ هم آمده است. از کسی خیلی تعریف میکردند. خیلی اهل خیر بوده و دست و دلباز بوده است. امام ایشان را در کوچه دید. گفت: این همان کسی است که تعریفش را میکنید. بعد دید دکان نانوایی رفت و دو تا نان برداشت و پول نداد. تعجب کرد. بعد در دکان میوه فروشی رفت و دو تا انار برداشت و پول نداد. گفت: چرا اینطور میکنی. رفت جلوتر به یک فقیر داد. امام فرمود: چه میکنی؟ گفت: مؤمن باید زرنگ باشد. دو تا نان دزدیدم، دو تا گناه کردم. دو تا انار دزدیدم، دو تا گناه کردم. دو تا و دو تا چهار تا، چهار انار را به فقیر دادم. قرآن میگوید: هرکس کار حسابی بکند ضرب در ده میشود. چهار ضرب در ده چهل ثواب کردی. چهار گناه کم میشود و سی و شش تا برایم میماند. «مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُم» (بقره/267) قرآن میگوید: مال حلال بدهید. «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِين» (مائده/27) در همان ماجرای انار و نان دزدی حضرت فرمود: خدا کار را از متقین قبول میکند. درآمد تو تقوا نداشت. به مقدار تقوا هم درجه بندی دارد.
گاهی وقتها یک چیزی را قبول میکنند. مثلاً من لیوان آب را به شما میدهم، همان لیوانی که میگیری، این قبول است. بعضی وقتها تا لیوان آب را میدهم، دو دستی میگیری این «قبولٍ حسن» است. «تَقَبّلَها رَبّها بِقَبولٍ حَسَن» است. این یک پله بالاتر است. یک عده داریم در روایت میگوید: «فتقبله منا باحسن قبولك» (کافی/ج4/ص165) قبول حسن نه، احسن! یعنی تا لیوان آب را میدهم، بلند میشوی میایستی و احترام میکنی. و لذا «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم» (حجرات/13) به درجه تقوا قبول میشود. ما خودمان هم در جامعه همینطور است.
یک کسی یک رقم غذای ساده درست میکند. یک غذای متوسط درست میکند. یک کسی زحمت میکشد و یک غذای خیلی خوبی درست میکند. اینها با هم یکی نیست. صدقه باید «مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُم» باشد. «ان ربی الصدقه من الطیب الحلال» از غذای حلال باید صدقه بدهید. کم فروشی میکند و بعد هم صدقه میدهد. حتی گناه میکند، میگوید: اگر تریاکم را سالم به فلان منطقه رساندم، روز عاشورا پلو میدهم. یعنی با نابود کردن جوانها نذر میکند اگر تریاک را سالم رساند و گیر پلیس نیفتاد پلو بدهد. گاهی مجرمین که متوسل میشوند آدم خندهاش میگیرد. یک دزدی را گرفتند او را کلانتری بردند. گفت: والا من هر روز چهار قل میخواندم. امروز یادم رفت چهارقل بخوانم، گرفتار شما شدم.
گاهی دارویی در بیماری شدید جواب میدهد. مثلاً داریم «ان الصدقه علی ذی القرابة یضعف اجرها مَرَتین» آدم کمک میکند به فامیلهای فقیرش کمک کند. جای دیگر داریم «لا صَدَقَةَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج» جای دیگر هم داریم «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُون» (بقره/215) قرآن میگوید: میپرسند چه انفاق کنم؟ میگوید: هرچه میخواهی انفاق کنی «فَلِلْوالِدَيْن» به پدر و مادر. چون این دو فایده دارد. هم صدقه است، هم صله رحم است، حدیث داریم صدقه به فامیل دو خاصیت دارد. «صدقة و صلة» صدقه هست و صله هم هست. این صله رحم نه اینکه عمه و خاله و دید و بازدید کنید، باید کمکی به آنها بکنید. باید مشکلی را هم حل کنید. عید نوروز که میلیونها سفر داریم، باید میلیونها گره هم باز شود. ولی ما میلیونها تخمه کدو میشکنیم. باید گره باز کنیم.
دارو را باید به اندازه خورد، چند ماه پیش دو طبه فاضل از اطراف اصفهان دو قلو بودند و به منزل ما آمدند و گفتند: ما براساس تفسیر نور که شما از یک آیه نکته درمیآورید، ما میتوانیم نهجالبلاغه را دربیاوریم. شما هم بیا کمک کن. گفتم: من نمیتوانم. اخیراً به من گفتند: ستاد ازدواج درست کند. گفتم: من دیگر نمی کشم! این حدیثهای امروز را من از آن نوشته خواندم که برای آن دو برادر عزیز است.
یک کسی خانه ساخته بود، هی به گچهای خانهاش دعا میکرد. میگفت: خدایا این سایه گچها را از سر من کم نکن. به او گفتم: چرا به گچها دعا میکنی؟ گفت: این اداره هر یک چیزی برای یک کسی است. اگر این گچها اینها را نچسباند هر آجری نزد صاحبش میپرد. البته بیشتر حرفها همیشه از خودم است، ولی این حدیث های امروز از آن دو برادر بود. ای کاش ما کمک هم میکردیم. چه اشکال دارد؟ استاد دانشگاه چکیده تجربیاتش را سیدی کند. یک معلم، یک فرهنگی چکیده تجربیاتش را در یک سیدی کند. آدم در ماشین این را گوش کند. حضرت امیر به امام حسن میگوید: من عمر دنیا را نکردم ولی چون تجربه دنیا را دارم انگار عمر دنیا را دارم. یعنی بنده میتوانم تجربه پانصد استاد دانشگاه را داشته باشم. هرکسی در زندگی به یک بن بستی رسیده است، گره را چطور باز کرده است؟ اینها خودش صدقه است. صدقه لازم نیست حتماً پول دادن به فقیر باشد. اینکه انسان عصاره عمرش را در خدمت دیگران بگذارد، خیلی کار خوبی است.
اگر شما حرفهای مرا زدی برای قیامت هم میماند. من که پشت دوربین هستم بالاخره پزی دارم. آقای قرائتی تلویزیون، معلم میلیونی، این برای من پز است. اما اگر شما رفتی حرف مرا جایی گفتی، مردم دیگر آنجا شما را میبینند. حرف امام صادق به گوش مردم میرسد و من هم مطرح نیستم. من که مطرح نیستم آنوقت خدا مینویسد. هرجا را خودمان نوشتیم، خدا پاک میکند.
زمان شاه یک مسابقهای بود، یک تاجری حاضر شد که جایزه بدهد. گفتند: اجازه بده بنویسیم، که جوایز را آقای فلانی داد. گفت: ننویسید. میترسم شما بنویسید و خدا پاک کند. یکی از علما به من میگفت: یک خیری در یک استانی بود، خیلی کار کرد. آب انبار، بیمارستان، درمانگاه، زایشگاه، خیلی کار خیر کرد. یک روز کنار حوض ایستاده بود. گفت: حاج آقا! شما که اینقدر کار خیر کردی نمیشود ما را هم داماد کنی؟ قصه برای پنجاه سال پیش است. من اگر ده هزار تومان داشته باشم داماد میشوم. این تاجر گفت: من از کجا مطمئن شوم؟ گفت: والله داماد میشوم. والله جای دیگر خرج نمی کنم. من گیر ده هزار تومان هستم. در کیفش را باز کرد و گفت: این ده هزار تومان را بگیر و برو داماد شو. این تاجر خیر مرد! خواب او را دیدند. گفتند: چه خبر؟ گفت: تمام کارهایی که کردم چون با کاشیکاری نوشتند: بانی من هستم، خدا پاک کرد. گفتم: یعنی دست من خالی است؟ گفت: نه یک جوان را داماد کردی. این را نه به کسی گفتی و نه نوشتی. چون خودت را ندیدی ما نوشتیم. آنجایی که خودت را دیدی، پاک کردیم. اینها مهم است. بگذارید یادداشتهای ما را دیگران بگویند. نگویید سرقت علمی، قفل را بشکنید راه باز میشود.
کتابهایی هست میگوییم: هرکس خواست چاپ کند به شرط اینکه نفروشد. فروشی شخصی نه، ولی اگر خواست برای خودش چاپ کند. شهرداری، سپاه، هرکس خواست چاپ کند. ما این کار را برای کتاب خودمان انجام دادیم و چهارده میلیون کتاب ما چاپ شد. حال اینکه آدم داریم چهل برابر ما سواد دارد ولی میگوید: شرعاً راضی نیستم. بر پدر و مادر کسی که این را چاپ کند لعنت! این چون قفل کرده کتابش را دو هزار تا چاپ کرده روی دستش مانده است. آنوقت من شاگرد شاگرد او هستم، چهارده میلیون از کتابهای ما چاپ شده است. ما خودمان به خودمان قفل میزنیم. خدا به ما قفل نمیزند. خودمان راه را میبندیم.
آیت الله حائری شیرازی امام جمعه سابق شیراز یک مثالی میزد. میگفت: ظرف میوه را که جلویت میآورند، اگر برای خودت برداشتی، اینکه ظرف را آورده میرود. چون برای خودت برداشتی. اما اگر یکی برداشتی و به دیگری دادی. اگر به دیگران دادی، تا مادامی که به دیگران بدهی این ظرف را نگه میدارد. این مثل قشنگی است. یا بناها وقتی آجر را میچسبانند، اگر آجری که زد بچسبد یکی دیگر به او میدهند. اما اگر آجر نگرفت، دیگر نمیدهند تا آجر قبلی بچسبد. اگر مادر شیرش را به بچه داد، جایش پر میشود. اگر مادر شیر به بچه نداد، همانطور شیر میایستد. ما اشتباه میکنیم و راه را اشتباه میرویم. «المعتدی فی الصدقه کمانعها» میگوید: اگر کسی صدقه زیاد بدهد انگار صدقه نداده است. گفتم: «الصدقه دواء منجح» صدقه دوایی که نجات میدهد. دوا را باید به اندازه خورد.
قرآن یک آیه دارد میگوید: «الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» (فرقان/67) یعنی حق نداشتی در صدقه دادن اسراف کنی. یک کسی تمام اموالش را وقف کرد. وقتی مرد، به پیغمبر گفتند: او همه اموالش را وقف کرد. فرمود: مگر فرزند نداشت؟ گفتند: چرا. ولی برای بچههایش چیزی نگذاشت. فرمود: اگر به من میگفتید، اجازه نمیدادم او را در قبرستان مسلمانها خاک کنید! بنده حق دارم یک سوم مالم را وقف کنم. اگر نود میلیون دارم میتوانم بگویم: بچهها سی میلیون را در راه خدا بدهید. شصت میلیون را بچهها بردارند. اگر چیزی برای بچهها نگذاریم، بچهها با اسلام، با دین، گاهی وقتها ما، عرض کردم کشور ما یا چهل ستون است یا بی ستون است.یا افراط است یا تفریط است. به اندازه نیستیم.
گاهی افرادی مکرر نزد من آمدند که آقا ما میخواهیم اموالمان را وقف کنیم. از تو راهنمایی میخواهیم. من میفهمم که با زن و بچههایش دعوایش شده و گفته میروم اموالم را وقف میکنم و نمیگذارم یک قران به شما برسد. این از کینهای که داشته عصبانی شده رفته وقف کند. گفتم: این وقف فایده ندارد. برو میزان شو! تو با این وقف بچهها را با اسلام بدبین میکنی. میگویی: چه دینی است!
یکبار یک کسی نزد پیغمبر آمد گفت: مادرم گفته: پیراهنت را برای تبرک به من بده. حضرت پیراهنش را داد. ظهر شد لباس نداشت. آیه نازل شد چه کسی گفت: پیراهنت را بدهی؟ «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ» (اسراء/29) حق نداری دستمال به گردنت بسته باشی که در جیبت نرود. دستت در جیبت برود و پول بده. اما «وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ» این رقمی خرج نکن.
یکبار امام رضا یک مشت شن از روی زمین برداشت. مشت گرفت گفت: این درست نیست که چنان مشت کنم که یک ذره شن بیرون نیاید. دوباره شن برداشت و همه را ریخت. گفت: این هم درست نیست. نه هرچه داری بده و آنطور تنگ بگیر. اعتدال و میانهروی در همه چیز خوب است. در عبادت هم اعتدال باید داشت. ما یک بابی داریم «باب الاقتصاد فی العبادة» یعنی عبادت را به اندازه انجام بدهید. چند وقت پیش کسی به من گفت: این هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام میخواند. گفتم: دو ساعت طول میکشد. روزی دو ساعت زیارت عاشورا میخواند، در عمرش یک بار هم کاری پیش نیامده که مهمتر از زیارت عاشورا باشد؟ یا سراغ کار دیگر نمیرود؟ کاری باشد که معتدل باشد.
ما دعایی داریم که حضرت عباسی مستجاب نمیشود. «اللهم اشفع کل مریض» یعنی خدایا روی کره زمین مریض نباشد؟ «اللهم اغنی کل فقیر» روی کره زمین فقیر نباشد؟ اصلاً فکر میکنیم میشود یا نمیشود. میگوید: تو کار نداشته باش. دعا کن، هرچه شد، شد. هرچه نشد، نشد. ولی نگاه تو باید نگاه بلند نظری باشد. ما اگر در نماز بگوییم: «سمع الله لحمدی» خدایا حمد و ستایش مرا میشنوی. میگوید: اینطور نگو. بگو: «سمع الله لمن حمده» این میلیاردی است. خدا شنوای هر ستایشگری است. ستایشگر انسان باشد، جن باشد، فرشته باشد، ملک باشد.
صدقه در وقت بجا، قرآن وقتی میخواهد تحریک کند میگوید: «يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ، أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ» (بلد/15 و16) مقربه یعنی قریب، فامیل تو است. متربه یعنی تراب، روی خاک نشسته است. نمد و موکت هم ندارد. روی خاک نشسته است. یعنی گاهی شرایط یک شرایطی است که برای تحریک عواطف، یعنی باید صدقه به جا باشد. ظهر عاشورا یک لیوان آب میلیاردها ارزش دارد. اما غروب عاشورا دیگر گذشته است و ارزشی ندارد.
بعضی داروها را باید دائمی خورد. کسانی که دیابت دارند، همیشه باید قرص قند را بخورند. چون انسان همیشه غافل است، همیشه نیاز به ذکر دارد. چون در مقابل غفلت، تذکر است. چون ما دائماً در معرض غفلت هستیم، لذا باید روزی پنج بار نماز بخوانیم. بعضی داروها دائمی است. داروها انواعی دارد. در اسلام صدقه به چند چیز گفته شده است. 1- «ّالْكَلِمَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَةٌ» حرف خوب صدقه است. صدقه فقط پول نیست. هر گامی که برای کار حق برمیداری، گامها صدقه است. یک سنگی، پوست خیاری، پوست موزی در جاده هست، این را برمیداری. همین صدقه است. عیادت مریض صدقه است. امر به معروف صدقه است. تشییع جنازه صدقه است. میخواستی فحش بدهی، خودت را نگه داشتی، زبانت را حفظ کردی صدقه است. ذکر خدا صدقه است. خرجی خانواده صدقه است. اصلاح بین دو نفر که با هم قهر کردند صدقه است. کمک به ضعیف صدقه است. اگر به یک آدم کَر حرف را متوجه کردی، سر به سرش نگذاری و تحقیرش نکنی. اگر بدون اینکه کوچکش کنی، حرف را به او بفهمانی، صدقه است.
«تبسم الرجل فى وجه اخيه» صدقه است. لبخند صدقه است. مدارا کردن با مردم صدقه است. اینکه چیزی یاد بگیری و به دیگران یاد بدهی صدقه است. مهلت به بدهکار، صدقه است. خدمتی که به خانمت بکنی. خانمت لباس شسته کمک او کن. زنی میگفت: وقتی لباس شستی و روی بند انداختی، به شوهر بگو برود جمع کند. شوهر این لباسها را جمع میکند میبیند بغلش پر از لباس شد، میگوید: زن من از صبح تا حالا چقدر زحمت کشیده است. «كل معروف صدقة» (الدعوات راوندي، ص 107) صدقه علانیه باز برکاتی دارد. سیاست گذاری کنید، دینتان را حفظ کنید. ایمانتان را با صدقه حفظ کنید.
الآن تا شما یک حرف خوب را شنیدی پیامک کن. چرا حرفهای بد را پیامک میکنی. میروی نان بگیری، یک پیرزنی هم در ساختمان شما هست. یک نان هم برای او بگیر. برف میآید، برفهای خانهی همسایه را هم پارو کن. بگو: شما پیر زن هستی. پیرمرد هستی. من کمک میکنم. اینها بازده هم دارد. اگر آب خنکی دست کسی دادم، یک زمان هم بچههای من تشنه میشوم، یک کسی آب خنک به آنها خواهد داد. «اذکرونی، اذکرکم»، «ارحم، تُرحم» اینطور نیست که بگویی: مگر من نوکرش هستم! بچههایش کانادا هستند. شما یک خدمت به کسی بکن، خدا به شما جزای خیر میدهد.
شریعتی: امروز صفحه 580 قرآن کریم، آیات پایانی سوره مبارکه انسان و آیات ابتدایی سوره مبارکه مرسلات در سمت خدا امروز تلاوت میشود.
«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا «26» إِنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلًا «27» نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِيلًا «28» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا «29» وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً «30» يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «31»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً «1» فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً «2» وَ النَّاشِراتِ نَشْراً «3» فَالْفارِقاتِ فَرْقاً «4» فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً «5» عُذْراً أَوْ نُذْراً «6» إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ «7» فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ «8» وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ «9» وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ «10» وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ «11» لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ «12» لِيَوْمِ الْفَصْلِ «13» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ «14» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «15» أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ «16» ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ «17» كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ «18» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «19»
ترجمه: و بخشى از شب را براى او سجده كن و در بخشى طولانى از شب به تسبيح او بپرداز. همانا اينان دنياى زودگذر را دوست دارند و روز گرانبار (قيامت) را پشت سر مىنهند. مائيم كه خلقشان كرديم و مفاصلشان را محكم ساختيم و هرگاه بخواهيم مانند آنها را چنانكه بايد به جاى آنان مىآوريم. به راستى اين آيات، وسيله تذكّرى است، پس هركه بخواهد، راهى به سوى پروردگارش در پيش گيرد. و شما چيزى رانمىخواهيد، مگر اين كه خدا بخواهد، همانا خداوند دانا و حكيم است. هر كه را بخواهد به رحمت خود درمىآورد و براى ظالمان عذابى دردناك آماده كرده است.
به نام خداوند بخشنده مهربان، به فرستادههاى پى در پى سوگند. پس به طوفانهاى سهمگين (سوگند). به نشردهندگانى (كه حق را به نيكويى) نشر مىدهند سوگند. پس آنان كه به طور كامل (بين حق و باطل) فرق مىگذارند. پس به القا كنندگان ذكر (و وحى به پيامبران). براى (رفع) عذر يا هشدار و انذار. همانا آنچه وعده داده مىشويد، واقع شدنى است. پس آنگاه كه ستگارگان محو شوند. و آنگاه كه آسمان شكافته شود. و آنگاه كه كوهها از ريشه كنده شود. و آنگاه كه براى رسولان (براى اداى شهادت) وقت تعيين شود. براى چه روزى، اجل تعيين شده؟ براى روز داورى. و تو چه دانى كه روز داورى چيست؟ در آن روز، واى بر تكذيب كنندگان. آيا پيشينيان را هلاك نكرديم. سپس ديگران را در پى آنان آورديم. ما با مجرمان اين گونه عمل مىكنيم. واى بر تكذيب كنندگان در آن روز.
شریعتی: انشاءالله هرجا هستید دل و جانتان منور به نور قرآن کریم باشد. اشاره قرآنی را بفرمایید و حسن ختام فرمایشات شما را میشنویم.
حاج آقای قرائتی: بحث ما صدقه بود. آدم لازم نیست خیلی داشته باشد. همان یک نان سنگک هم بده، یک لقمه هم بدهی صدقه است. لبخند هم صدقه است. سوره انسان که تلاوت شد، یک نکته مهمی دارد. فنی است. اهلبیت صدقه دادند «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» سه شب اهل بیت روزه گرفتند برای سلامتی امام حسن و امام حسین، هرشب رفتند افطار کنند، یک شب یتیم،یک شب اسیر و یک شب مسکین در زدند و آنها هم غذایشان را دادند و با آب افطار کردند. گفتند: ما برای خدا میدهیم «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» (انسان/9) نه جزا میخواهیم نه تشکر! یعنی صد در صد خالص، آنوقت خدا شانزده چیز سر اینها ریخت. گفت: شما که مخلص هستید تحویل بگیرید، «فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ» (انسان/11) خطر قیامت برطرف شد. «وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً» انواع شادیها نصیب شما شد. «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً» (انسان/12) بهشت و لباس ابریشم، «لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً» (انسان/13) هوای مطلوب، نه گرم بود و نه سرد بود. «قُطُوفُها تَذْلِيلًا» (انسان/14) شاخهها نزدیک، «وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا» (انسان/15) ظرفهای نقره، نوشیدنی معطر، «مِزاجُها زَنْجَبِيلًا» (انسان/17) چشمه آب «عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا» (انسان/18) مسئولین پذیرایی مثل پروانه دورت میچرخند. مثل در پخش شده هستند. «و نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً» (انسان/20) نعمت زیاد، حکومت «عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ» (انسان/21) دستبند نقره، شراب طهور، چه خبر است؟ میگوید: شما گفتید: «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً» حالا «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» (انسان/22) «لا نرید شکوراً»، «وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» (انسان/22)
بالای آیه امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیها گفتند: غذای خودمان را به فقیر و مسکین میدهیم، نه جزا میخواهیم و نه تشکر میخواهیم. چون اینجا گفتند: «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً» پانزده، شانزده نعمت اینجا میآورد آخر میگوید: «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» ما جزا نمیخواهیم، خدا فرمود: این جزای شما. «لا شکور» ما تشکر نمیخواهیم. «وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» یعنی اگر ما برای خدا کار کنیم، خدا ده برابر بیشتر به ما میدهد. حتی داریم اگر خواستید به فقیر کمک کنید طوری کمک کنید که بگوید: زیاد شد. یک خرده کمتر بود، بهتر بود. آنچه دوست داری را بده. نه آنچه را که میخواهی دور بیاندازی. امیدوارم با کمک به همدیگر خدا هم به ما کمک کند. خدایا هرجا میتوانستیم کاری بکنیم و بخل کردیم، گذشته ما را ببخش و توفیق جبران مرحمت بفرما. همه برکات شعبان و رمضان را نصیب همه ما بفرما. قلب امام زمان علیه السلام و قلب شهدا را از ما راضی بفرما.
شریعتی: خوشا به حال همه آنهایی که با صدقه با خدای متعال تجارت میکنند. انشاءالله خداوند به همه ما توفیق بدهد که قدر داشتهها را بدانیم و به فکر هم باشیم و برای همدیگر دعا کنیم.
منبع: سمت خدا
بازدیدها: 2940