سفر به سرزمین آسمانی ها، راهیان نور در کلام امام خامنه ای بخش اول

خانه / آموزش / سفر به سرزمین آسمانی ها، راهیان نور در کلام امام خامنه ای بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیین المعصومین سیما بقیة الله فی الأرضین.

اگر از عوامل معنوی و آنچه خدای متعال وعده ی آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفِ نظر کنیم، بر حسب قوانین عادی زندگی جوامع بشری، هر جامعه ای عزّتش، قدرتش، آبرو و حیثیتش، هویتش بستگی دارد به مجاهدت و به تلاش. با تنبلی و تن آسایی، هیچ ملّتی نمیتواند مقام شایسته ای را در میان ملّتهای عالم یا در تاریخ پیدا کند. آنچه که ملّتها را، هم در تاریخ و هم در دوران خودشان، در میان ملّتهای عالم سربلند میکند، مجاهدت است، تلاش است. این تلاش، البتّه شکلهای گوناگونی دارد؛ هم تلاش علمی، هم تلاش اقتصادی، هم تلاش به معنای تعاون اجتماعی میان افراد، همه لازم است؛ امّا در رأس همه ی این تلاشها، آمادگی برای جان فشانی است که یک ملّت را در میان ملّتها سرافراز میکند. اگر در میان هر ملّتی کسانی وجود نداشته باشند که آماده باشند از جان خود، از راحت خود، در راه رسیدن به آرمانها صرفِ نظر کنند، آن ملّت به جایی نخواهد رسید. کاری که انقلاب برای ما مردم ایران انجام داد، این بود که این راه را در مقابل ما روشن کرد؛ آحاد ملّت ما فهمیدند و احساس کردند که باید در راه آرمانهای بلند، مجاهدت کنند و در مقابل دشمنان این آرمانها بایستند؛ و ایستادند.

دفاع مقدّس داستان ایستادگی ملّت ایران

دفاع مقدّس ما، دوران جنگ هشت ساله ی پر ماجرای این کشور، داستان ایستادگی ملّت ایران و ایستادگی جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنی های کفر و استکبار جهانی است. درست است، در مقابل ما به ظاهر یک رژیم بعثی بود – صدّام بود – و او هم عنصری بود به قدر کافی خبیث، به قدر کافی ضدّ بشریت و ضدّ انسانیت، امّا فقط او نبود؛ آن چیزی که موجب شد این جنگ، هشت سال ادامه پیدا کند، عوامل پشت پرده ی استکبار جهانی بودند که او را تشویق میکردند، به او وعده میدادند، امکانات میدادند. آن وقتی که در این سرزمین های خوزستان – که شما حالا بخشی از آنها را مشاهده کردید – دشمنان ما مجبور به عقب نشینی شدند، یک دولت اروپایی به آنها وسیله ای داد که بتوانند در دریا، خباثت و شیطنت و شرارت خودشان را ادامه بدهند؛ موشکی به آنها دادند. نمیگذاشتند عملیاتی که در منطقه انجام میگیرد، سرنوشت جنگ را به انتها برساند؛ تشویقش میکردند. یعنی دست استکبار جهانی، دست همین دولتهای اروپایی و دولت آمریکا، پشت رژیم خبیث معاند بعثی قرار داشت و او را به ادامه ی کار تشویق میکرد. نمیخواستند بگذارند جمهوری اسلامی از این حادثه ی بزرگ، پیروز و سربلند بیرون بیاید؛ میگفتند صریحاً.

بعد از آنکه در همین عملیاتی که در این منطقه اتّفاق افتاد – منطقه ی دارخوین؛ اینجا منطقه ی درگیری بسیار تعیین کننده ی عملیات ثامن الائمّه بود – که سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران با همکاری یکدیگر، برای دستور امام برنامه ریزی کردند، طرّاحی کردند، در همین منطقه توانستند دشمن را عقب بنشانند و آن روحیه ای را که دشمن به خاطر پشتیبانی های فرنگی ها و خارجی ها و اروپایی ها به دست آورد، در هم بکوبند و بشکنند و محاصره ی آبادان را از بین ببرند؛ بعد از این عملیات، عملیات طریق القدس؛ بعد از این عملیات، عملیات فتح المبین؛ بعد عملیات الی بیت المقدّس؛ این عملیات های پشت سر هم که رزمندگان عزیز ما، جوانان فداکار ما در قالب ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسیج و نیروهای مردمی، در قالب مجموعه های عشایری، حتّی در قالب شهربانی و ژاندارمری و کمیته های آن روز، می آمدند در این میدان جنگ و این فداکاری ها را انجام میدادند؛ این عملیات میتوانست جنگ را به خاتمه برساند و پایان بدهد؛ امّا جبهه ی دشمن نظام اسلامی – یعنی همین اروپایی ها و دولتهای اروپایی و دولت آمریکا – نمیگذاشتند؛ طرف مقابل را تشویق میکردند، امکانات جدیدی به او میدادند، او را به برنده شدن در این جنگ امیدوار میکردند؛ لذا جنگ هشت سال طول کشید. هشت سال جنگ، شوخی نیست؛ جنگهای بزرگ و معروف دنیا در دورانهای نزدیک به ما، چهار سال و پنج سال و شش سال و این جورها طول کشیده؛ هشت سال جنگ، آن هم در این منطقه ی وسیع، از شمال تا جنوب – از منطقه ی شمال غربی کشور تا این انتهای جنوب – این درگیری ها وجود داشت. قصدشان این بود که کاری کنند که نظام اسلامی احساس کند که قادر بر مقابله ی با این دشمنان نیست؛ میخواستند کاری کنند که جمهوری اسلامی را به عنوان یک مجموعه ی ضعیف و ناتوان معرّفی کنند. خدای متعال دست قدرت خود را نشان داد و دهان دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان پرچم برافراشته ی اسلام را با مشت پولادین سنّت الهی خُرد کرد و بینی آنها را به خاک مالید و نشان داد که نظام اسلامی، چون متّکی به ایمانهای مردم و به عواطف مردم است، در مقابل همه ی قدرتهای مادّی جهان، هم میتواند از خود دفاع کند، هم میتواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز کند. به عجز خودشان اعتراف کردند؛ قبول کردند که در مقابل مشت قاطع گروندگان به اسلام و مؤمنان به وعده های الهی، نمیتوانند ایستادگی کنند؛ تبلیغاتشان خنثی شد. سعی میکردند به ما مردم ایران – ما مؤمنین به آیات کریمه ی الهی – بباورانند که شما نمیتوانید در مقابل قدرتهای مادّی دنیا بایستید؛ میخواستند این را به ما بباورانند. و به شما برادران عزیز و به همه ی ملّت ایران عرض کنم: شکست یک ملّت آن وقتی اتّفاق می افتد که معتقد بشود که نمیتواند کاری انجام بدهد؛ این اوّلِ شکست هر ملّتی است. آنها خواستند این احساس را در دوران جنگ تحمیلی در دل ایرانیان به وجود بیاورند، امّا قضیه به عکس شد. جنگ تحمیلی – یعنی دفاع مقدّس ملّت ایران – نشان داد که یک ملّت در سایه ی اتّحاد، در سایه ی ایمان به خدا، در سایه ی حُسن ظنّ به خدای متعال و اعتقاد به صدق وعده ی الهی، میتواند از همه ی گذرگاه های دشوار عبور کند و میتواند در مقابل دشمنان بایستد و میتواند دشمن را وادار به هزیمت و عقب نشینی کند؛ جنگ تحمیلی این را به همه ی ما نشان داد.

نگذارید یاد دوران دفاع مقدّس از یادها برود

من به شما عرض میکنم، نگذارید یاد دوران دفاع مقدّس از یادها برود. آمدن به این مناطق جنگی – چه در تعطیلات نوروزی و چه در دوره ی سال؛ که بحمدالله حالا در دوره ی سال هم کسانی از سرتاسر کشور به این مناطق مسافرت میکنند و این سرزمین ها را زیارت میکنند – بسیار کار پسندیده ای است، کار درستی است، کار عاقلانه ای است که ملّت ایران میکند؛ خاطره ی این سرزمین ها را زنده نگه دارید. این سرزمین ها، این بیابانها، این رود کارون، این جاده ی اهواز – آبادان یا اهواز – خرّمشهر، این مناطق گوناگون که با اسمهای مختلفی امروز خودشان را به شما معرّفی میکنند، اینها شاهد برترین فداکاری ها و مجاهدتها و ازخودگذشتگی ها بوده اند. بنده فراموش نمیکنم در آن ماه های اوّل جنگ – در آن ماه های محنت، نبودن نیرو، نبودن امکانات، نبودن آموزش، نبودن انسجام و سازماندهی، در آن سختی همه جانبه ی مادّی – جوانهای ما با روحیه های خوب، از همین اهواز می آمدند به مناطق مختلف؛ از جمله همین جا، منطقه ی دارخوین. یک مشت از جوانهای مؤمن و حزب اللّهی که من اشخاصشان را هم بعضاً می شناسم، آمدند در همین روستای محمّدیه که نزدیک است، سنگرهای انفرادی میکندند؛ در تاریکی شب از این سنگرهای انفرادی می آمدند بیرون و صد متر دویست متر جلوتر میرفتند، باز آنجا سنگر میکندند؛ تمام روز را زیر این آفتاب داغ خوزستان در سنگرها میماندند، سختی ها را تحمّل میکردند، خود را به دشمن نزدیک میکردند؛ تا وقتی که نوبت عملیات رسید که در مهر ماه سال بعد از حمله – در آخر شهریور ۵۹ حمله ی دشمن شروع شد، در مهر ۶۰ – در این منطقه ی دارخوین و همه ی این مناطق اطراف، با نیروهای رزمنده ی ارتش و سپاه و بسیج و غیره، توانستند پاداش آن مجاهدتها را بگیرند و به ملّت ایران هدیه کنند؛ اینها یادهای ارزشمندی است، نباید بگذارید این یادها فراموش بشود.

در هر کدام از این مناطق، قضایایی اتّفاق افتاده است که یکی از این قضایا در میان هر کشوری و هر ملّتی اتّفاق بیفتد، کافی است برای اینکه در تاریخ، آن ملّت را سر بلند کند.

همین مسائلی که در عملیات بیت المقدّس اتّفاق افتاد، یا آنچه در عملیات فتح المبین اتّفاق افتاد، یا آنچه بعد از اینها در عملیات خیبر اتّفاق افتاد، ذرّه ذرّه ی این عملیات و شخصیت هایی که این فداکاری ها از آنها سر زد و حوادث را ساختند، میتواند مجموعه ای از افتخارات بزرگ و ماندگار و فراموش نشدنی را برای ملّت ایران رقم بزند. دشمنها میخواهند ما یادمان برود؛ میخواهند قضیه ی دفاع مقدّس از یادمان برود، فداکاری ها از یادمان برود، شخصیت هایی را که در این فداکاری ها نقش آفریدند یا نشناسیم یا از یاد ببریم، این جور میخواهند. بعضی میخواهند آن دوران را تخطئه کنند، آن آدمها را تخطئه کنند، آن جهت گیری را و آن مسیر را که امام بزرگوار و حکیم و بنده ی بصیر الهی آن مسیر را معین کرده بود تخطئه کنند؛ برای اینکه میدانند که هر ذرّه ای و هر نقطه ای از این حوادث، برای ملّت ایران فراموش نشدنی است و تأثیرات بزرگِ سازنده ای دارد.

راهیان نور را مغتنم بشمرید

بنده باز هم به ملّت ایران عرض میکنم این حرکت راهیان نور را مغتنم بشمرید؛ از شما برادران و خواهران عزیزی که از راه های دور به این نقطه آمدید و بخشی از مجموعه ی عظیم حرکت راهیان نور را تشکیل دادید هم تقدیر و تشکر میکنم و امیدوارم ان شاءالله همه ی شما مأجور باشید و همه ی شما ان شاءالله با دست پُر و همراه با تجربه آموزی و بصیرت و همراه با انوار معنوی الهی ان شاءالله از این منطقه جدا بشوید. خداوند متعال همه ی شما را محفوظ بدارد. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد ارواح طیبه ی شهدای عزیز جنگ تحمیلی را با اولیائت محشور بفرما. پروردگارا! یاد این عزیزان و فداکاران را در خاطره های ما و در متن تاریخ ما ماندگار بدار. پروردگارا! ما را در مقابل دشمنان، در مقابل دشمنی ها، در مقابل خباثتها، با همان روحیه ای که مطلوب و مرضی پیغمبر اکرم و ائمّه ی هدی است تا آخر نگه بدار. پروردگارا! ملّت ایران را بر دشمنانش پیروز کن؛ روح مطهّر امام بزرگوار را با اولیائش محشور کن.

و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

بازدیدها: 179

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *