سلسله مباحث مقتل شناسی | بخش اول
به گزارش هیات؛ یکی از نیازهای مهم برای مبلغان در بحث تبلیغ، نیاز به مرثیهخوانی و توجه دادن شنوندگان به توسل به اولیای خدا و ذکر مصائب اهلبیت است. این امر از یکسو عمل به توصیه اهلبیت و یک وظیفه مذهبی است و از سوی دیگر زمینهای برای شنیده شدن معارف اهلبیت شده و جذابیت معارف دینی را بالا میبرد. مهمترین محور مرثیه، بحث پیرامون مقتل شناسی و مقتل خوانی در رثای اهلبیت است. نشریه هیئت بنا بر پیشنهاد جمعی از مخاطبین خود در نظر دارد تا ازاینپس در بخشی تحت عنوان «سلسله مباحث مقتل شناسی» بهصورت سلسله وار به این موضوع بپردازد. قبل از ورود به بحث، لازم است چهار مقدمه گفته شود: ۱ ـ جایگاه توسّل و مقتل در قرآن، ۲ ـ جایگاه توسّل و مقتل در روایات، ۳ ـ اهمیت عزاداری و مقتل خوانی بر امام حسین علیهالسلام، ۴ ـ پیشینه و تاریخچه عزاداری و مقتل خوانی. اکنون در این شماره، بخش اول با موضوع «جایگاه توسل و مقتل خوانی در قرآن کریم» موردبحث و بررسی قرار میگیرد. ابراهیم پورهمت
جایگاه توسل و مقتل خوانی در قرآن کریم
آیات قرآن در این موضوع به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) آیات دال بر جواز یا رجحان توسّل و عزاداری
- آیه شریفه: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَه وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! از خدا بترسید و [براى تقرب] بهسوی او وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.»[۱]
خداوند در این آیه خطاب به بندگان خود میفرماید: ای مؤمنان اگر میخواهید رستگار شوید باید سه عمل داشته باشید؛ اول تقوای الهی، دوم یافتن وسیلهای برای تقرب به خداوند و سوم مجاهدت و تلاش در راه او. در اینجا وسیله به معنای رابط و واسطه است؛ البته معانی دیگری مانند مقام، منزلت و درجه نیز برای آن ذکر کردهاند. بنا بر روایات همه تکالیف الهی، همه خیرات و همه معارف میتوانند واسطه باشند. حضرت علی علیهالسلام دراینباره میفرمایند: «إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى، الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ؛ بهترین چیزی که بهوسیله آن میتوان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست.»[۲]
ازجمله چیزهایی که میتواند وسیله باشد، عزاداری بر ائمه اطهار علیهمالسلام است؛ چون معمولاً انگیزه هرکسی که به نحوی به عزاداری میپردازد و در مجالس اهلبیت شرکت میکند، تقرب به خداوند است و این نیت و انگیزه نمیتواند دلیلی بر ممنوعیت و حرمت عزاداری باشد. پس این کار میتواند مصداق آیه شریفه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَه» باشد.
- آیه شریفه: «ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ این است [فرایض خدا] و هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن [حاکى] از پاکى دلهاست.» [۳]
این آیه پیرامون بعضی از اعمال حج مانند قربانی کردن نازل شده است. خداوند متعال در سوره حج اشاره میکند که قربانی هرقدر بیشتر، بزرگتر و گرانقیمتتر باشد بهتر است، چون این قربانی از مصادیق شعائر الهی است؛ البته مراد حقیقی قرآن کریم از قربانی کردن به معنای ذبح کردن نفس و قربانی کردن منیّت و خودخواهی انسان است. عزاداری برای اهلبیت نیز یکی از شعائر الله بوده که مردم برای تعظیم آن به برگزاری مجالس و محافل میپردازند.
- آیه شریفه: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَى؛ بگو: بر این رسالت مزدی از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان، نمیخواهم.»[۴]
نمونه این آیه شریف و مضمون آن چندین بار در قرآن کریم تکرار و از زبان پیامبران مختلف ذکر شده است که پروردگار عالم به همه انبیای الهی دستور داده که به مردم اعلام کنید ما از شما هیچ مال و ثروت و مقامی در این دنیا نمیخواهیم؛ چراکه پاداش ما را خداوند خود به عهده گرفته است: «إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ.»[۵] چنانکه پیغمبر اسلام هم به مردم اعلام کرد که من از شما هیچ مزد و اجری برای رسالتم نمیخواهم جز مودت نسبت به نزدیکان و عترتم، که این مودت هم به نفع خودتان است.
مفهوم مودت
واژه “مودّت” به معنای دوستی و علاقه است و از جهت استعمال قرآنی، حُسن و قبح مودّت به اعتبار متعلّق آن است. مثلاً در آیه شریفه: «إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَى» متعلق دوستی و علاقه، اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله بوده به همین خاطر کاری حسن است؛ و در آیات دیگر در تفاسیر قرآن کریم بحثهایی وجود دارد، که از جهت زوایای مصداقی و متعلّق و چگونگی مودّت و محبت به آن پرداخته شده است.
مشابه واژه «مودّت» از جهت معنا واژه «محبت» است که در لغت به معنای اظهار علاقه است ولی شدت و مرتبه آن کمتر از مودت است؛ بهعنوانمثال وقتی کسی میگوییم: تو را دوست دارم، اگر به او بگوییم: پس در قبال این محبت فلان مبلغ یا کالای گرانقیمت را به من بده! در جواب میگوید: درست است که تو را دوست دارم ولی نه در این حد که در قبالش مبلغی را بپردازم. در مقابل وقتی کسی میگوید: خیلی شما را دوست دارم و به شما ارادت قلبی دارم، اگر کاری از دستم برمیآید حاضرم برایتان انجام دهم؛ در اینجا این شخص آماده است همه نوع فداکاری در راه مراد و دوست خود انجام دهد مانند همه یاران راستین اهلبیت نظیر زهیر، وهب و حبیب. این محبت شدید همراه با فداکاری و ایثار همان مودت است و مودت یعنی اظهار علاقه شدیدی که همراه با تسلیم است.
بنابراین در آیه بالا نفرمود: «الا المَحَبَّه» بلکه فرمود: «الا المَوَدَّه»؛ پس لازم است مسلمین نسبت به «ذَوِی القُربَی» اظهار علاقه شدید همراه با تسلیم داشته باشند؛ اما اینکه مصادیق ذوی القربی چه کسانی هستند بین علما بحثهای زیادی مطرح است. باید گفت گرچه طبق اصطلاح لغوی «قربی» به معنای نزدیکان است و در نظر عرف مردم، قربی شامل تمام نزدیکان مانند پدر، مادر، زن، فرزند، برادر و خواهر میشود ولی با توجه به روایتی که بین علمای شیعه و اهل سنت درباره آن اتفاقنظر است مراد از قربی مشخص میگردد. هنگامیکه آیۀ مودت نازل شد مسلمانان از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در این مورد سؤال کردند که: «یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ وَجَبَتْ عَلَیْنَا مَوَدَّتُهُمْ قَالَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ ابْنَاهُمَا علیهمالسلام. قَالَهَا ثَلاثاً؛ اهلبیت و نزدیکان تو چه کسانی هستند که مودت آنها بر ما واجب شده است؟ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: آنها علی علیهالسلام و فاطمه سلاماللهعلیها و دو فرزندشان حسن و حسین علیهمالسلام هستند و این جمله را سه مرتبه تکرار فرمودند.» [۶]
بنابراین طبق این روایت، قربی در این آیه شریفه شامل پدر، مادر و همسران پیامبر نمیشود. از سوی دیگر قرآن کریم میفرماید: «شما نسبت به قربی مطیع محض باشید.» ازاینرو ما با توسل و عزاداری، نسبت به اهلبیت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله اظهار علاقه میکنیم، گرچه این اظهار علاقه حداقل مودت است و کافی نیست.
ب)
آیات دال بر مقتل خوانی
برخی از آیات قرآن کریم نوعی مرثیه خوانی و مقتل خوانی به شمار میرود، گویا خداوند خود مقتل خوانده است. این دسته از آیات به دو قسم تقسیم میشوند:
۱٫ آیات دال بر اصل مقتل خوانی
نظیر آیه: «وَیَقْتُلُونَ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ؛ و پیامبران را بهناحق کشتند.» [۷] مشابه آن را امام سجاد علیهالسلام در خصوص پدر بزرگوارشان میفرماید: «قُتِلَ أبِی …»[۸] و یا آیه: «فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ؛ و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید.» [۹]
۲٫ آیات دال بر بخشی از ابعاد مقتل و مرثیه
نظیر آیه: «قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ* النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ* إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ* وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ؛ مرگ بر شکنجهگران صاحب گودال (آتش)* آتشى عظیم و شعلهور!* هنگامىکه در کنار آن نشسته بودند* و آنچه را با مؤمنان انجام مىدادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مىکردند!» [۱۰]
قرآن در این آیات به داستان یکی از پادشاهان یمن به نام «ذونواس» اشاره میکند که بعد از ظهور حضرت عیسی علیهالسلام به پادشاهی رسید. گرچه آئین مردم مملکت تحت حکومتش مسیحیت بود، اما یهودیها پس از مذاکره با او، دین رسمی کشورش را از مسیحیت به یهودیت برگرداندند که این کار موجب مخالفت اهل ایمان شد، زیرا که معتقد بودند دوران دین یهودیت به پایان رسیده و با آمدن حضرت عیسی علیهالسلام اکنون مسیحیت دین حق است. ذونواس مخالفان را به دو دسته تقسیم کرد و دستور داد خندقهایی آماده کرده و داخل آن را پر از چوب نموده و آتش بزنند و در اطراف خندقها نشسته و نظارهگر بودند تا دستهای را میکشتند و جنازه را در آتش میانداختند و برخی را هم زندهزنده میسوزاندند.
این داستان انسان را به یاد جملاتی که عقیله بنیهاشم سلاماللهعلیها در کنار بدن اباعبدالله علیهالسلام بیان کرده است میاندازد: «تُنَادِی بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ قَلْبٍ کَئِیب وَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَیْکَ مَلِیکُ السَّمَاءِ هَذَا حُسَیْنٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاء؛ زینب سلاماللهعلیها با صداى غمناک و دل پر درد صدا میزد: وا محمداه! ای آنکه فرشتگان آسمان بر تو درود فرستادند! [بنگر] این [کشته] بخون آغشته حسین است.»[۱۱]
[۱] . مائده، ۳۵٫
[۲]. خطبه ۱۰۹ نهجالبلاغه.
[۳]. حج، ۳۲٫
[۴]. شوری، ۲۳٫
[۵]. سبا، ۴۷٫
[۶]. احمد بن حنبل، مسند، باب فضائل الصحابه؛ احقاق الحق، ج ۳، ص ۲؛ و تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۴۱۰٫
[۷]. آلعمران، ۱۱۲٫
[۸]. مثیر الاحزان، ص۸۹، خطبه الامام زینالعابدین (علیهالسلام).
[۹]. بقره،۸۷٫
[۱۰]. بروج، ۴-۷٫
[۱۱]. اللهوف علی قتلی الطفوف (ترجمه فهری)، ص۱۳۳٫
بازدیدها: 0