اختصاصی هیات | سه اسلام سیاسی

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / اختصاصی هیات | سه اسلام سیاسی

با طلوع انقلاب اسلامی ایران اندیشمندان و تحلیل گران غربی با همان نظریه‌ها و تئوری‌هایی که انقلاب‌های پیشین را تحلیل می‌کردند به بررسی آن پرداختند. فرض تئوری‌های غرب در علل ظهور انقلاب‌ها، مادی و اقتصادی است که

به قلم عبد‌الله گنجی

با طلوع انقلاب اسلامی ایران اندیشمندان و تحلیل گران غربی با همان نظریه‌ها و تئوری‌هایی که انقلاب‌های پیشین را تحلیل می‌کردند به بررسی آن پرداختند. فرض تئوری‌های غرب در علل ظهور انقلاب‌ها، مادی و اقتصادی است که منشأ آن را نیز کار‌گری یا دهقانی می‌دانند. پس از رفراندوم فروردین ۱۳۵۸ باور غرب به دینی بودن انقلاب ایران پر‌رنگ شد. اما به دلیل شیعی- فارسی بودن این انقلاب آن را قابل تسری به جهان سنی- عربی نمی‌دانستند. اما زلزله‌ای که انقلاب اسلامی در سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ در جهان اسلام به پا کرد (قیام جنوب عراق، انفجار سفارت خانه‌های امریکا در بحرین و کویت، کشته شدن ۲۱۹ سر‌باز امریکایی در بیروت، تغییر ایدئولوژی مبارزه در فلسطین، ترور رئیس جمهور مصر، قیام گروه‌های مسلح مذهبی افغان در مقابل ارتش شوروی سابق، اسلام‌گرایی در تونس، الجزایر و سودان، پیدایش حزب‌الله لبنان و …) باعث گردید تا غرب همه راه‌های فرو‌پاشی انقلاب اسلامی را در دستور مطالعه قرار دهد. راهبرد تغییر ساختار از طریق نظامی در اولویت قرار گرفت.

جنگ هشت ساله، ترور‌ها، کودتای نوژه، حمله به طبس، جنگ نفت‌کش‌ها و… از این جمله بود. راهبرد دوم راهبرد تغییر رفتار بود که با تحریم شروع شد. در دوران اصلاحات راهبرد استحاله از درون در دستور قرار گرفت و اکنون راهبرد مهار در دو حوزه نفوذ منطقه‌ای و انرژی هسته‌ای در دستور کار قرار دارد. اما در این میان آسیب رساندن به چهره پر‌فروغ انقلاب اسلامی و پیش‌گیری از الهام‌بخشی آن نیز مد‌نظر بود. بنابر‌این تلاش شد رقیب‌ها و بدیل‌هایی برای آن تراشیده شود و با «همان پنداری» نحله‌های به وجود آورده، چهره انقلاب اسلامی را خشن یا کم‌رنگ نشان دهند. البته الگو‌های مبدل آنان در حوزه سیاست بود، چرا که اسلام غیر‌سیاسی مطلوب غرب نیز می‌باشد. اما تلاش شد الگویی ارائه شود که جهان غرب با همزاد‌‌پنداری این الگو‌های حکومتی با انقلاب اسلامی، از پیش روندگی و جذابیت آن بکاهند. بنابر‌این در کنار الگوی مستقر یعنی جمهوری اسلامی، دو الگوی دیگر نیز طراحی شد؛ ۱- الگوی طالبان، القاعده، داعش ۲- الگوی ترکیه. ذیلاً به توصیف این دو الگو و الگوی انقلاب اسلامی به عنوان الگوی اصیل و اصلی می‌پر‌دازیم:

  • اسلام طالبانیسم، القاعده، داعش

پویایی و روز‌آمدی انقلاب اسلامی که منبعث از اجتهاد در بستر زمان بود چهره‌ای عقلانی معنوی و سیاسی را از محصول آن، یعنی جمهوری اسلامی به نمایش گذاشت که هم‌ کار‌آمدی خود را نشان می‌داد و هم مورد توجه اندیشمندان و نظریه‌پر‌دازان جهان (حتی نظریه پر‌دازان پست‌مدرن مثل میشل فوکو) قرار گرفت. بنابر‌این با تولد طالبان در افغانستان و به قدرت رساندن آن در صدد خدشه‌دار کردن چهره‌ رحمانی- عقلانی اسلام بر‌آمدند. طالبان پس از تسلط بر کابل و تشکیل حکومت همه مظاهر تمدن امروزی را ضد‌دین معرفی کرد. تلویزیون، تحصیل زنان، فیلم، آثار باستانی و … جزو کفریات شمرده شد و در اولویت مبارزه قرار داد. کشتن بی‌رحمانه و قتل عام شیعیان در غرب کابل و ولایت «بامیان» و شهادت دیپلمات‌های ایرانی در مزار شریف و عدم توجه به قوانین بین‌المللی و پیوند آن با القاعده باعث گردید تا غرب به این نتیجه برسد که این الگو نتوانسته است در تراز انقلاب اسلامی معرفی شود، چرا که ضد‌هنجار‌های طالبان همه در ایران هنجار محسوب می‌شد. در حالی آنان از تحصیل دختران و زنان جلو‌گیری می‌کردند که بیش از نیمی از دانشجویان و دانش‌آموزان و برخی مسئولان حکومتی در ایران را زنان تشکیل می‌دادند. بنابر‌این عدم انطباق آنان با اقدامات و عملکرد نظام جمهوری اسلامی باعث پایین کشیدن فتیله حکومت به اصطلاح اسلامی در افغانستان شد و غرب برای خلاص شدن از این الگوی خود ساخته، به جمهوری اسلامی ایران متوسل شد و با تقویت جبهه شمال این الگو از میان بر‌داشته شد. اخراج طالبان از حکومت آخر‌کار نبود. ریشه‌ها و شاخه‌های این در‌خت خشن و انسان‌کش به زودی در دیگر نقاط جهان اسلام همچون پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، نیجریه، یمن و … سر بر‌آورد و مشکلاتی را برای جهان اسلام به همراه داشت. داعش با ادعای «دولت اسلامی» نمونه نو‌ظهور مدل اسلامی حاکمیت در خاور‌میانه است که بارز‌ترین شاخص رفتاری آن سر بریدن و کشتن پیروان همه ادیان و مذاهب است. رسانه‌های غرب با باز‌تاب جنایت‌های این گروه در غرب و جهان، تصویر مطلوب خود از چهره اسلام را به نمایش می‌گذارند و با تکرار واژه «پیکار جویان مسلمان» یا «دولت اسلامی» و با نشان دادن چهره‌هایی با نماد‌ها و محاسن اسلامی باز تلاش نمودند ایران و داعش را به عنوان حکومت اسلامی با شاخص‌هایی مشابه معرفی نمایند.

اما کشتار شیعیان در عراق، سوریه و لبنان نتوانست این «همان‌خوانی» را جا‌اندازی نماید و نظام جمهوری اسلامی با تلاش مستمر برای حمایت از دولت‌های منتخب مردمی در عراق و سوریه در خط مقدم دفاع از اسلام عقلانی و رحمانی قرار گرفت. داعش بر دموکراسی و مردم‌سالاری خط بطلان کشید، مرز‌های دولت- کشور‌‌ها و دولت- ملت‌ها را به هم ریخت و پیروان همه ادیان را آواره یا مقتول کرد. اینجا بود که مردم جهان در‌یافتند که این الگو ‌دارای تفاوت‌های ماهوی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است و در صحنه واقعی نقطه مقابل آن قرار گرفته است. لذا باز از ایران اسلامی خواستند تا برای مبارزه با الگویی که خود ساخته بودند به آنان کمک کند اما ایران با مولدان داعش برای مبارزه همراهی نکرد و خود این مبارزه را دنبال نمود و هوشمندانه از خدشه به چهره پر‌فروغ خود پیشگیری و به ائتلافی که استکبار محور آن بود نپیوست.

  • اسلام ترکیه:

وقتی چهره اسلام خشن و متحجر قابلیت انطباق با چهره جمهوری اسلامی نیافت، غرب درصدد بر‌جسته کردن الگوی دیگری بر‌آمد. الگویی که از نگاه غرب «اسلام میانه‌رو» می‌باشد و با لیبرالیسم ساز‌گار است. اوباما رئیس جمهور امریکا می‌گوید«من اسلام ترکیه را می‌ستایم» بنابر‌این در‌صدد بر‌آمدند با اسلامی که مدعی اجرای شریعت نیست به میدان بیایند. الگوی ترکیه شبیه الگوی ارائه شده توسط نهضت آزادی در ایران است، یعنی به جای اصرار بر اجرای شریعت به «حکومت مسلمانان» بیندیشیم. به این معنی که اسلام گرایان واجد صلاحیت برای حکومت باشند، اما محتوی حکومت‌ آمیزه‌ای از سکولاریسم و لیبرالیسم باشد. بنابر‌این در الگوی ترکیه تلاش برای اجرای شریعت صورت نمی‌گیرد و صرفاً دو نماد اسلامی در آن مشهود است. اول بر‌قراری علقه‌های عاطفی بین این مدل و اسلام‌گرایان در سوریه و عراق و… دوم محجبه بودن همسران و فرزندان مقامات عالی حکومت. به جز دو نماد مذکور هیچ مقوله‌ای از اسلام توسط حکومت در ترکیه دنبال نمی‌شود. اما تلاش می‌شود تا این الگو را الگوی موفق نظام اسلامی در جهان تلقی نماید و «نئو‌ عثمانی‌ها» به جای «خلافت عثمانی» مجدداً سیادت خود بر جهان عرب را باز‌یابی و باز‌خوانی نماید. برای مشروعیت بخشی به این مدل تلاش‌های فراوانی صورت گرفت تا پیوند یافتگان به جمهوری اسلامی به این مدل وصل شوند، به صورتی که خالد مشعل رهبر سیاسی حماس از اردوغان به عنوان رهبر جهان اسلام یاد می‌کند و اردوغان نیز ضمن برقراری روابط تجاری با دولت اسرائیل و عدم تعطیلی سفارتخانه آن رژیم در آنکارا، تلاش می‌کند در محاورات و مجالس (مثل اجلاس داووس و برخورد با پرز رئیس رژیم صهیونیستی) خود را حامی ملت فلسطین نشان دهد. غرب تلاش نمود الگوی ترکیه را برای علاقه‌مندان به نظام سیاسی اسلام توسعه دهد تا از هرگونه خطر احتمالی برای غرب پیشگیری نماید. امریکایی‌ها درصدد تشکیل دولت اسلامی میانه‌رو (بخوانید سازگار با غرب و لیبرالیسم) در کشورهای اردن و مراکش نیز برآمد و برای تشکیل احزاب میانه‌رو در مقابل اخوان‌المسلمین هزینه‌های کلانی را خرج نمود تا بتواند در اردن جریانات اسلامی ضدصهیونیستی را مهار و در مراکش از زوال حکومت موروثی پیشگیری کند اما در هر دو کشور این تجربه به شکست انجامید و احزاب غرب ساخته موفق به کسب رأی مردم نشدند. مدل الجزایر مدل دیگری بود که در سال ۱۹۸۸ منجر به رأی قاطع مردم به جبهه نجات اسلامی الجزایر شد و از نزدیکی اسلام سیاسی آن کشور به مردم‌سالاری دینی در ایران خبر می‌داد که با کودتای ارتش و زندانی کردن اسلامگراها از تشکیل حکومت پیشگیری و تلاش شد در آن کشور نیز مدل ترکیه جایگزین شود که آن نیز موفق نبود.

  • اسلام ناب محمدی (ص)

اسلام ناب محمدی از جمله مفاهیمی است که در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) متولد شد. در این مدل حکومت اسلامی فرامذهب و فرافرقه است و اسلام را واجد صلاحیت برای همه ابعاد حیات بشر می‌داند. جامعیت اسلام به صورت طبیعی سیاست و حکومت را در درون خود دارد. امام خمینی (ره) با تأکید بر سیره رسول‌الله (ص) و امیرالمؤمنین در تشکیل حکومت و جامعیت و جهانشمولی اسلام درصدد الگویی بر‌آمد که ضمن تأکید بر اصول اسلامی بتوان عنصر زمان را نیز در عرصه حاکمیت لحاظ کند. بنابر‌این پیوند دین و سیاست نه در حکومت‌های موروثی و نه لیبرال‌دموکراسی که بر مبنای اسلامیت و جمهوریت بنا نهاده شده و شاکله امروزی آن در قالب «مردم‌سالاری دینی» معنادهی شد. این تنها الگوی حکومتی جهان است که از رهیافت‌های سیاسی و فلسفه حکومت در غرب پیروی نمی‌کند. بنابر‌این استقلال فلسفی و فکری این الگو باعث شد گفتمان سیاسی مسلط در جهان به چالش طلبیده شود و درصدد مقابله با آن برآید. اسلام ناب محمدی دارای شاخص‌ها و ویژگی‌های متمایزکننده است که بخشی از آن به شرح ذیل است:

  • وحدت کامل دین و سیاست: در این الگو دین و سیاست در کنار هم قرار داده نمی‌شوند یا تلاش نمی‌شود تا با هم سازگار شونده بلکه وحدت دین و سیاست و یگانگی آن با‌لذات است.
  • استکبارستیزی: قاعده نفی سبیل به عنوان یک قاعده قرآنی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری را برنمی‌تابد. بنابر‌این انقلاب اسلامی با قاعده سلطه‌گر- سلطه‌‌پذیر در جهان معاصر به مبارزه برخاست و محور مبارزه و ایدئولوژی آن را اسلام قرار داد. از دیدگاه امام خمینی‌(ره)، اسلامی که برای جهانخواران ضرر نداشته باشد، اسلام نیست. همانطور که حجی که هدم کفر و شرک از آن برنخیزد، حج نیست. بنابر این ایدئولوژی مبارزه با غیر،اسلام است و تنها با تکیه بر اسلام می‌توان استقلال سیاسی واقعی را به ارمغان آورد.
  • مردم‌سالاری دینی: الگوی انقلاب اسلامی حضور مردم و جمهوریت را به رسمیت می‌شناسد و ضمن تأکید بر معرفت ذاتی و قوانین الهی، نقش مردم در عرصه سرنوشت را به رسمیت می‌شناسد. مردم‌سالاری مدنظر اسلام از رهیافت‌های غرب دریافت نشده بلکه از درون دین و مبتنی بر اجتهاد پویا در فقه تشیع ساطع شده است. رهبر معظم انقلاب ۱۴ خرداد ۱۳۹۳ در حرم امام خمینی (ره) با صراحت بر درون دینی بودن مردم‌سالاری در ایران تأکید و آن را عصاره اندیشه سیاسی امام دانستند.
  • نهضت عاشورا:

الگوی بی‌نظیر و مثال‌زدنی عاشورا آویزه و تجربه صلاحیت‌خواهی حاکمان و ظلم‌‌ناپذیری و اصلاح‌طلبی دینی و مبارزه با بدعت‌هاست. فراموشی رسالت خواص در سال ۶۱ هجری همچون تابلویی بلند در مقابل خواص انقلاب اسلامی است که لحظه‌ای درنگ را از آنان گرفته است و مقاومت عاشورایی خود را در بحران‌ها، پدیده‌ها، فتنه‌ها و توطئه‌ها به نمایش می‌گذارند و در پایداری مثال‌زدنی خود به درجه «بنیان المرصوص» می‌رسند که امام خمینی (ره) در ستایش این استقامت فرمود: ملت ایران بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و ملت کوفه در عهد امیرالمؤمنین (ع) است. این الگو اکنون در جهان اسلام پیشرو، ‌الهام‌بخش و در همه چالش‌ها و توطئه‌ها پیروز میدان بوده است و به رغم همه توطئه‌ها هر روز فربه‌تر، پرنفوذ‌تر و مرجع‌تر خواهد شد. این الگو در مبارزه دائمی با غرب خواهد بود.

  • نهضت انتظار:

در این الگو تشکیل حکومت مقدمه‌ای برای یک آرمان بلند محسوب می‌شود که علاوه بر آبادی دین و دنیای مردم، قله آمال خود را پیوند حکومت با نهضت انتظار قرار داده است. انتظار مذکور از هرگونه سلطه‌پذیری پیشگیری می‌کند و زمینه و قبله حکومت را به سمت انتظار و شاخص‌های تسهیل‌کننده ظهور می‌برد. الگوی انتظار در اسلام ناب محمدی (ص) در حوزه سیاست تعریف می‌شود و این حکومت را مقدمه آن حکومت می‌داند.

تجربه دهه‌های گذشته و امروز نشان می‌دهد که الگوهای واپس‌گرا یا وابسته به غرب قدرت ماندگاری در جوامع اسلامی را ندارد و ان‌شاءالله الگوی انقلاب اسلامی ماندگار، پوینده و فراگیر خواهد شد و مردم‌سالاری را به جای لیبرال‌دموکراسی و سوسیال‌دموکراسی نهادینه خواهد کرد.

ان‌شاءالله

بازدیدها: 301

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *