سه شب شور نوا در مصیبت سیدالشهداء حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)شهرستان بویین میاندشت

خانه / استان ها / سه شب شور نوا در مصیبت سیدالشهداء حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)شهرستان بویین میاندشت

سه شب شورو نوا در دهه دوم محرم سوگواری حضرت سیدالشهداء اباعبدالله الحسین(ع) در شهرستان بویین میاندشت به همت هیات رزمندگان اسلام با حضور سخنران استانی وشهرستانی ومداحان کشوری کربلائی مهدی صدیقی کربلائی سیداحمدمیر لوحی وحاج محمد رضا باقری شبهای 12محرم 13محمرم و14محرم برگزار می گردد، امشب در اولین برنامه عزادرای حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج حسین شفیعی از دفتر حضرت آیت الله جوادی آملی سخنرانی کردندکه وی فرمودندر خصوص حوادث بعد از كربلا و مصائب و آزارهايي كه به خاندان امام حسين (عليه السلام) چه گذشته است :

مراسم سوگواری حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) به مدات سه شب در دهه دوم محرم به همت هیات رزمندگان اسلام شهرستان بویین میاندشت با حضور سخنرانان ومداحان  کشوری د رمصلی بزرگ امام خمینی(ره) برگزار گرد که در شب اول شب 12محرم سخنران این مراسم حجت الاسلام والمسلمین حاج حسین شفیعی چنین به ایراد سخن پرداختند: که زینب (س) الگوئی برای تمام جهانیان خصوصا برای زنان وپیروان ان حضرت است که عاشورا واسارت را چنین تفصیر نمودند.  روز عاشورا پس از پايان جنگ، به دستور عمر بن سعد، سر امام حسين(ع) با خولي بن يزيد به سوي عبيدالله بن زياد در كوفه فرستاده شد و سرهاي شهداي ديگر را با افراد ديگري به كوفه فرستادند. عمر بن سعد و نيروهاي باقيمانده اش بعد از ظهر عاشورا و قبل از ظهر روز يازدهم ماه محرم را در كربلا ماندند.عمر بن سعد دستور داد بدن هاي كشته هاي خودشان را جمع كردند، بر آنان نماز خواندند و سپس دفن كردند ولي جسدهاي شهداي كربلا سه روز در بيابان ماندند و آنها را دفن نكردند. روز يازدهم ماه محرم از كربلا رفتن و خاندان پيامبر را به عنوان اسير با خود بردند.

هنگامي كه عمر بن سعد دستور حركت داد، بانوان خاندان پيامبر به عمر بن سعد گفتند: تو را قسم مي دهيم به خدا كه ما را از قتلگاه حسين ببريد. عمر بن سعد درخواست آنان را پذيرفت و همه را به قتلگاه آوردند. وقتي بانوان كشته ها را ديدند فرياد برآوردند و به شدت گريستند. پس از آن كه عمر بن سعد از كربلا رفت، گروهي از بني اسد كه در آن نزديكي ها زندگي مي كردند آمدندو بدن ها را دفن كردند (المجالس السنيه، ص 118).

خاندان پيامبر را به كوفه بردند. وقتي كه به عبيدالله بن زياد والي كوفه خبر رسيد كه اسيران كربلا را مي آورند دستور داد كه سرها را بر سر نيزه ها بزنند و پيشاپيش اهل بيت امام حسين(ع) حركت بدهند تا قدرت و سلطنت يزيد بر همگان معلوم شود. مردم كوفه وقتي فهمدند اسيران كربلا وارد كوفه مي شوند همه از كوفه بيرون رفتند تا اسيران را ببينند (منتهي الامال، ج 1، ص 751، چاپ هجرت).

زينب كبري خواهر امام حسين(ع) وقتي كه وارد كوفه شد و مردم كوفه گريه و ناله مي كردند، اشاره كردند كه همه ساكت شوند. همه ساكت شدند و نفس ها از حركت افتاد. آن حضرت پس از ستايش خدا، يك سخنراني بسيار روشنگرانه و افشاگرانه كردند. سخنراني آن حضرت مردم را به ياد سخنراني حضرت علي(ع) انداخت. او با اين كه به ظاهر اسير است ولي نيروهاي يزيدي اسير او بودند. بخشي از سخنراني آن حضرت چنين است: اي مردم كوفه! اي فريبكاران! اي پيمان شكنان! آيا گريه مي كنيد!!! از خدIMG_0439ا مي خواهم كه اشك چشمانتان خشك نگردد و ناله هايتان پايان نپذيرد. بدانيد كه در جان شما جز تكبر، آلودگي به ننگ، تملق كنيز گونه و بدگويي دشمنانه چيز ديگري نيست. شما مانند چراگاه روييده بر مزبله و يا مانند نقره لحد هستيد… شما چگونه دامن خود را از ننگ كشتن فرزند خاتم پيامبران، سرور جوانان بهشت و پناه نيكوكاران خواهيد شست… آيا مي دانيد چه بانويي از خاندان حسين را در معرض ديد همه قرار داده ايد؟! آيا مي دانيد چه خوني از او ريختيد؟ (بحارالانوار، ج 45، ص 109).در ادامه مداحان وذاکران به ذکر وصیبت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) پرداختندونوحه سرائی نمودند.

بازدیدها: 8

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *