سیره پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن:
در مورد سیره پیامبر در قرآن بحث گستردهای است ولی ما به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره میكنیم.
دلسوزی نسبت به امت
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آن قدر به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود كه قرآن آن را این گونه بیان میفرماید: فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً[7] «شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه كه به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهید.»
این نشان از سعی و تلاش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اسلام در هدایت امت دارد تا جایی كه خود را در پرتگاه هلاكت و نابودی قرار میدهد تا مردم را هدایت كند.
خداوند در جوابی دیگر میفرماید: وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْكُرُونَ[8]
«بر گستاخی كافران غم مخور، از مكر و حیله آنان بر خود فشار مده.»
باز میفرماید: فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ[9].
«جان خود را به اثر شدت تأسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام میدهند آگاه است.»[10]
تطهیر امت اسلامی
یكی از كارهای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ این است كه پاك كنندهی امت اسلامی است چون خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پاك و مطهر است لذا امت خویش را پاك میكند: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ[11].
«از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاك و پاكیزهشان سازی برایشان دعا كن زیرا دعای تو برای آنان آرامش است».
زكات در این آیه به عنوان نمونه است بلكه تمام دستورات اسلامی پاك كننده است و كسی كه دستورات اسلام را انجام بدهد به طهارت میرسد، در آیه فوق به پیامبر خطاب میكند و این جمله «تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ» وصف صدقه نیست زیرا ضمیر «ـها» به صدقه بر میگردد لذا ضمیر «هم» در تطهیرهم و تزكیهم به صدقه بر نمیگردد با این توصیف معنای آیه این میشود كه ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ : با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و تزكیه میكنی.[12]
رأفت و رحمت پیامبر نسبت به امت
رحمت و رأفت از صفات خداوند است، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مظهر این صفات الهی است وقتی كه پیامبر از مردم زكات میگیرد خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید: وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ[13] «ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برای آنها دعا كن زیرا تو برای آنها آرامشی» یعنی ای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ تو برای آنها رحمتی پس برای آنها دعا كن كه دعای مستجاب تو باعث آرامش و سكون آنها خواهد شد اگر چه دادن زكات جز وظایف آنها است ولی باز پیامبر با آن رحمت خاصهی خود برای آنها دعا میكند.
لذا خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید: حیوتی خیره لكم و مماتی خیر لكم، «زندگی من برای شما خیر است مرگ من هم برای شما خیر است»[14]
صبر و پایداری
خداوند مسئولیت سنگینی بر عهده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ قرار داد و فرمود: إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقِیلاً[15] «ما گفتار سنگینی را به تو وحی میكنیم» این گفتار سنگین همان رسالت جهانی اوست، انجام این رسالت جز با پایداری و صبر ممكن نیست لذا خداوند در آیات متعددی پیامبر را دعوت به صبر میكند: وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ[16] «برای خدا در طریق ابلاغ رسالت بردبار باش». فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ[17] «بسان پیامبران اولوا العزم صبر نبی و درباره آنها عجله نكن.[18]»
فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ[19] «بنابراین همان گونه كه فرمان یافتهای استقامت كن همچنین كسانی كه با تو به سوی خدا آمدهاند».
پس از این استفاده میشود این سیره پیامبر كه همان صبر و استقامت باشد وظیفه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به تنهایی نیست بلكه تمام كسانی كه از شرك به سوی ایمان باز گشتهاند باید استقامت كنند.[20]
سراسر زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ با مشكلات همراه بوده آزارها و اذیتهای فراوانی نسبت به او روا میداشتند او را سنگباران میكردند، محاصره اقتصادی و سیاسی مینمودند، یاران او را شكنجه و آزار میدادند او را دشنام و ناسزا میگفتند، گاه او را دیوانه و گاه ساحر خطاب میكردند اما در تمام این مشكلات شیكبا و صبور بود و با این صبر و استقامتی كه پیشه كرد باعث شد كه دینش جهانی شود، باید مؤمنین به این سیره اقتداء كنند لذا علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: صبر و استقامت به رهبران و زمامداران واجب است زیرا خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ، همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز واجب كرده است چرا كه میگوید برای شما در زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اسوه نیكویی است.[21]
خلق عظیم
« وَ إِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ[22]، تو بر خویی بزرگ هستی» یكی از ویژگیهای برجسته پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن به عنوان خلق عظیم است «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ،[23] در پرتو رحمت الهی در برابر تندی آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراكنده میشدند.»
قرآن در جایی دیگر رمز نفوذ در مردم و قیام به وظایف رهبری را این گونه بیان میفرماید: وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ[24] «هرگز بدی و نیكی یكسان نیست بدی را با نیكی دفع كن، تا دشمنان سرسخت مانند دوستان گرم و صمیمی شوند»
در طول زندگی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ موارد بسیار زیادی از عطوفت و مهربانی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ چه در رابطه با كفار و چه در رابطه با مسلمین وجود دارد، مثلاً در جریان فتح مكه، با آن كه مردم مكه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را انواع آزارها و اذیتها كرده بودند امّا وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ مكه را فتح كرد همه را آزاد كرد و فرمود: امروز بر شما سرزنشی نیست خدا همگان را میبخشد.[25]
گذشت و عفو
یكی از خصایص رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ گذشت و عفو بود، هر چه انسانیت انسان قویتر شود گذشت او بیشتر خواهد شد و چون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ رحمه للعالمین است و از طرفی هم خدا میدانست كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اهل چنین خصلتی است لذا او را امر به عفو و گذشت كرد و فرمود: فاعف عنهم[26] «پس از آنها در گذر» پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آن قدر اهل گذشت بود كه حتی از وحشی كه قاتل عمویش حمزه بود گذشت كرد زیرا وقتی كه وحشی مسلمان شد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ از او سؤال كرد تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: عمویم حمزه را چگونه كشتی؟ او جریان را برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ گفت، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ گریه كرد و او را بخشید.[27]
مشورت كردن
مشورت كردن با مردم یك نوع احترام به رأی آنها است، اگر شخصی با كسی مشورت كند در حقیقت با این كارش به او میفهماند كه تو دارای معرفت و عقل و درایت هستی كه من با تو مشورت میكنم و اگر انسانی همچون پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ چنین كاری را انجام دهد باعث افتخار آن طرف میشود لذا خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید با مردم مشورت كن، وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ[28] «در كارها با آنها مشورت كن» لذا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در جنگ بدر با اصحابش مشورت كرد[29].
عبادت
وقتی كه آیه: یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً[30] «ای جامه به خود پیچیده شب را جز كمی به پا خیز» بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نازل تمام شب را به عبادت میپرداخت تا این كه پاهایش متورم شد لذا خداوند فرمود: ما انزلنلا علیك القرآن لتشقی[31]؛ ما قرآن را بر تو نازل نكردیم كه به زحمت افتی» و همچنین خداوند به پیامبرش فرمود: «فاقروا ما تیسر من القرآن؛[32] اكنون آنچه كه برای شما میسر است قرآن بخوانید». معلوم میشود كه خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ دستور میدهد كه به خودش آسان بگیرد.[33] یا این كه نماز شب كه برای دیگران مستحب است اما بر پیامبر واجب است، «و من اللیل فتهجد به نافله لك؛[34] مقداری از شب را برخیز و نماز بخوان كه آن خاص تو است». و به خاطر این عبادت بود كه به مقام محمود رسید «عسی ان یبعثك ربك مقاماً محموداً؛[35] امید است كه پروردگارت تو را به مقام در خور ستایش برانگیزد».
پی نوشتها:
[1] . سورهی نساء، آیه 218.
[2] . سورهی نجم، آیه 2 و 3.
[3] . سورهی انعام، آیه 50.
[4] . سورهی احزاب، آیه 21.
[5] . سورهی حشر، آیه 7.
[6] . تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازی، (قم، دارالكتب الاسلامیه، چاپ 12، 1374)، ج 23، ص 507.
[7] . سورهی كهف، آیه 6.
[8] . سوره نمل، آیه 70.
[9] . سورهی فاطر، آیه 80.
[10] . منشور جاوید، جعفر سبحانی، (قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ 1، 1367)، ج 6، ص 245.
[11] . سورهی توبه، آیه 103.
[12] . تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبائی، (بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چ 2، 1391 هـ)، ج 9، ص 377.
[13] . سورهی توبه، آیه 103.
[14] . ناسخ التواریخ (زندگانی پیامبر)، محمد تقی سپهر، (تهران، انتشارات اساطیر، چ 1، 1381)، ج 4، ص 1813.
[15] . سورهی مزمل، آیه 5.
[16] . سورهی مدثر، آیه 7.
[17] . سورهی احقاف، آیه 35.
[18] . جعفر سبحانی، منشور جاوید، همان، ص 249.
[19] . سورهی هود، آیه 112.
[20] . تفسیر نمونه، همان، ج 9، ص 257.
[21] . همان، ج 21، ص 384.
[22] . سورهی قلم، آیه 40.
[23] . سورهی آل عمران، آیه 159.
[24] . سورهی فصلت، آیه 34 ـ 35.
[25] . منشور جاوید، همان، ص 245.
[26] . سورهی آل عمران، آیه 159.
[27] . محمد فی القرآن، سید رضی صدر، (قم، مركز انتشارات اسلامی، چ 2، 1420)، ص 78.
[28] . سورهی آل عمران، آیه 159.
[29] . محمد فی القرآن، همان، ص 81.
[30] . سورهی مزمل، آیه 1 ـ 2.
[31] . طه، آیات 1 ـ 2.
[32] . مزمل، آیهی 20.
[33] . محمد فی القرآن، همان، ص 109.
[34] . اسراء، 79.
[35] . اسراء، 79.
منبع: مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 232