س: حکم زن غیر مسلمانى که با مرد غیر مسلمان ازدواج کرده و بعد از ازدواج، آن زن مسلمان شده چیست؟ آیا بر شوهرش حرام مىشود؟
ج) زن باید یک عدّه صبر کند، چنانچه در این زمان شوهر نیز مسلمان شد، ازدواج باقى است والا فسخ مىشود.
س: آیا کتمان حقیقت وجود سابقه بیماریهاى صعب العلاج از قبیل سرطان زوجه در زمان عقد و مشخص شدن آن پس از ازدواج به عنوان فریب در ازدواج تلقى شده و امکان فسخ نکاح وجود دارد؛ در هر صورت آیا پرداخت مهریه بر شخص فریب خورده الزامى است یا خیر؟
ج) اعلام عیوب لازم نیست بلکه پوشاندن عیوب در صورتى که بدون پوشاندن براى بیننده قابل تشخیص باشد تدلیس محسوب مىشود، بنابراین اگر عیب قابل تشخیص را پوشانده و مخفى کرده تا داماد مطلع نشود و یا در ضمن عقد نکاح شرط سلامت از عیب شده باشد، خیار فسخ دارد وگرنه ندارد.
س: همسر شخصى با رعایت آداب کامل از مادرش شیر خورده است آیا محرمند و باید از هم جدا شوند؟ در صورت محرمیت آیا براى جدا شدن احتیاج به طلاق هست؟
ج) در فرض سؤال محرم هستند و باید از همدیگر جدا شوند و نیازى به طلاق نیست.
س: آقایى بخاطر محرم شدن با خانوادهاى، با دختر آن خانواده صیغه عقد موقت خوانده است مسأله ازدواج این دختر با پسرى که نوه دخترى آن آقا مىباشد، چگونه است؟
ج) آن دختر، جدّه ناتنى آن پسر محسوب شده و نمىتوانند با هم ازدواج کنند.
س: آقایى بخاطر محرم شدن با خانوادهاى، با دختر آن خانواده صیغه عقد موقت خوانده است مسأله ازدواج این دختر با پسرى که نوه دخترى آن آقا مىباشد، چگونه است؟
ج) آن دختر، جدّه ناتنى آن پسر محسوب شده و نمىتوانند با هم ازدواج کنند.
س. شرط عدم نزدیکی و شرط عدم استمتاع در ازدواج دائم چه حکمی دارد؟ آیا خلاف مقتضای عقد محسوب نمیشود؟
ج. ازدواج مزبور اشکال ندارد و باید بر طبق شرط عمل شود.
س. در سند ازدواج، شوهر تعهد می کند بدون اذن همسر ازدواج نکند. آیا مبادرت به ازدواج بدون اذن همسر شرعا حرام است؟ آیا ازدواج موقت بدون اذن جایز است؟
ج. اگر ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگری آن را شرط کرده باشند، باید به شرط عمل کند و بدون اذن همسر، ازدواج دائم یا موقت جایز نیست.
صیغه عقد ازدواج
س: براى عقد موقت اگر مرد خودش وکیل زن شود باید چگونه صیغه را قرائت کند تا صحیح باشد؟
ج) در عقد موقّت بعد از تعیین مَهر و مدّت و اخذ وکالت از زن، مرد مىگوید: «اَنْکَحْتُ مُوَکِّلَتى لِنَفْسى فِى المُدّه المَعلومَه على المَهْر المَعلوم»، و بعد بلافاصله مرد مىگوید: «قَبِلْتُ هٰکَذا».
س: آیا اگر مرد و زنى متوجه شوند که عقدشان اشتباه بوده باید دوباره بخوانند؟
ج) در صورت اطمینان به بطلان عقد، باید آن را بطور صحیح انشاء کنند.
س: آیا عقد ازدواج به روش سنىها صحیح است یا خیر؟
ج) در عقد ازدواج پس از حصول شرایط صحت، انشاء جدى عقد کافى است خواه بر اساس مذهب اهل سنت نزد عدلین باشد یا نباشد.
س: پدر من شهید شدهاند و مادرم بعد از شهادت ایشان با آقایى ازدواج کردهاند که یک پسر داشت بعد از اینکه ما به سن تکلیف رسیدیم مادرم و همسرشان تصمیم گرفتند تا مسأله محرمیت را در خانه حل کنند براى خواهر بزرگ من و پسر خواندهام، صیغه مدتدار محرمیت خواندهاند و براى من و ابوى (پدر خواندهام) هم همینطور. ولى بدون اطلاع دقیق من و خواهرم، پدرخواندهام فقط به ما گفته بودند آیا مىخواهید در خانه راحت باشیم و مشکل محرمیت نداشته باشیم؟ و ما اظهار رضایت کردیم ولى نمىدانستیم این محرمیت چگونه حاصل مىشود یعنى نمىدانستیم قرار است ما را به عقد چه کسى درآورند، ولى ایشان همین اظهار رضایت براى راحت بودن با پسرشان را به مثابه اظهار رضایت براى صیغه تلقى کرده و صیغه را جارى کردند. با توجه به عدم علم من به چگونگى محرمیت، نظر مبارک حضرت عالى در مورد صحّت این عقد بفرمایید.
ج) اگر شما مىدانستید آنچه قرار است اجرا شود، صیغه ازدواج موقّت شما با یک شخص است، ولو شخص را نشناسید، این ازدواج واقع شده و آثار شرعى بر آن مترتب است و همچنین اگر پس از اطلاع از اجراى صیغه و قبل از انقضاى آن سکوت اختیار نموده باشید که ناشى از رضایت باشد و در هر صورت رعایت احتیاط در این مسأله مطلوب است.
س. چه مقدار غلط خواندن به صیغه عقد ازدواج ضرر نمی زند و اگر عاقد الفاظ عقد ازدواج را غلط بخواند و بعد متوجه اشتباه خود شود، اولاً حکم عقد ازدواج مذکور چیست؟ ثانیاً تکلیف فعلی فرد عاقد چیست؟
ج. اگر غلط به گونه ای نباشد که معنا تغییر کند و عرفاً معنای مورد نظر از آن فهمیده شود ـ اگر چه به آن غلط می گویند ـ ، عقد محکوم به صحت است، و عاقد و زوجین در این باره تکلیفی ندارند؛ ولی اگر به گونه ای خوانده شده که معنا تغییر می کند و خلاف آنچه مورد نظر بوده را می فهماند، در این صورت اگر وکالت او برای خواندن عقد مدت معینی نداشته و باقی است باید فوراً عقد را به طور صحیح بخواند و اگر وکالت او زمان معینی داشته و مدت آن گذشته است، باید فوراً به زوجین اطلاع دهد و زوجین در صورت تمایل به زندگی مشترک اقدام به تجدید عقد نمایند. و روابط زناشویی آن دو در مدتی که از باطل بودن عقد اطلاع نداشته اند، وطی به شبهه محسوب می شود و نسبت به گذشته تکلیفی ندارند.
اولیای عقد
س: در حدود ۳ سال است که من و دختر عمویم به هم علاقهمندیم. سال قبل به خواستگارى او رفتم و بعد از انجام آزمایش قرار بر این شد که تا اتمام درس همدیگر صبر کنیم. آیا ازدواج موقت در شرایط فعلى بدون اطلاع خانواده با شرط نداشتن رابطه جنسى جایز است؟
ج) بنابر احتیاط واجب ازدواج ولو موقّت باید با اجازه ولىّ شرعى دختر باشد.
س: چندى پیش با دختر خانمى آشنا شدم و به هم علاقهمند شدیم. این مسئله را در خانوادهها مطرح کردیم و بعد از آشنایى خانوادهها راضى شدند که ما با هم نامزد باشیم، ولى بعلت عدم تقید خانوادهها به مسائل مذهبى، علىرغم خوستههاى من و خانم راضى به خواندن صیغه و… نشدند و گفتند و مىتوانیم فعلاً با هم دوست باشیم و بعد از آنکه وضع کار من درست شد، یکجا عروسى کنیم مىخواستم بدانم براى افرادى مثل ما که پدر دختر مقید نیست، راه حلى وجود دارد؟
ج) اگر ولىّ شرعى دختر به اصل ازدواج شما با وى رضایت دارد، براى اجراى صیغه اذن جدید شرط نیست.
س: آیا متعه با یک زن جوان مسیحى بدون اجازه والدینش جایز است؟
ج) نکاح موقّت با دختر مسیحى اشکال ندارد ولى اگر باکره باشد بنابر احتیاط اذن پدر شرط است.
س: دخترى که دم بخت است و موقع ازدواج او رسیده است اگر ولىّ قانونى او (یعنى پدر و جدّ پدرى) یا مفقودالاثر باشند یا حضور داشته باشند و با ازدواج چنین دخترى مخالفت داشته باشند در صورتى که شوهر همکفو او محسوب شده و توانایى فراهم آوردن امکانات چنین ازدواجى را از نظر مادر دختر و معرفین داشته باشد، از نظر حضرتعالى آیا یکى از سر دفتران ازدواج مىتواند چنین ازدواجى را ثبت و امضاء نماید یا خیر؟
ج) ازدواج دختر باکره موقوف بر اجازه پدر یا جدّ پدرى است ولى اگر پدر و جدّ پدرى مفقود باشند یا در سفر باشند و دسترسى به آنان نباشد در این صورت احتیاج به اجازهى آنان نیست و همچنین اگر با میل دختر به ازدواج، کفو شرعى و عرفى وى از او خواستگارى کند و پدر و جدّ پدرى از اجازهى چنین ازدواجى امتناع ورزند و پاى کفو شرعى و عرفى دیگرى که مورد قبول پدر یا جدّ پدرى باشد در میان نباشد، در این صورت ولایت پدر و جدّ پدرى ساقط است و ازدواج دختر نیاز به اجازه آنان ندارد.
س۱: آیا مىتوان دختر باکرهاى را که فاقد پدر و جدّ پدرى مىباشد براى محرمیّت، به عقد فرزند نوزاد پسر مردى که به منزل آنها تردد دارد (اعم از فامیل و…) درآورد؟ س۲: در صورت خوانده شدن مجرّد عقد در قبل، آیا آنها به هم محرم بوده و آن دختر عروس آن مرد و مادرش مادر زن نوزاد محسوب مىشود؟ س۳: محرمیت و ازدواج آنها در آینده با یکدیگر چه حکمى دارد؟
ج) دختر بالغه رشیده که پدر و جدّ پدرى ندارد اختیار ازدواجش با خودش است و نیاز به اجازه کسى ندارد، ولى در تزویج او با پسر نابالغ اگر چه شیرخوار باشد، باید با ولایت پدر پسر باشد، و عقدى که به قصد جدّى تزویج و به نحو صحیح خوانده شده، تمام آثار شرعى آن بر آن مترتب است.
عقد فضولی
س: آیا صیغه نکاح به گونه فضولى صحیح است؟
ج) صیغه نکاح فضولى با اجازه متأخر (بعدى) تصحیح مىشود.
ازدواج موقت
س: سؤالى که من داشتم این است که آیا شخصى مىتواند زنى را به عقد موقت خود در آورد با این شرط که ده روز اول هر ماه بر هم محرم شوند؟
ج) صحیح نیست.
س: اگر زنى مردى را وکیل کند که او را [مثلاً] دو روزه عقد کند و مرد فضولى کرده و او را سه روزه عقد کند ولى زن رضایت ندهد آیا عقد باطل است یا فقط مدت اضافى آن محکوم به بطلان است؟
ج) عقد مزبور که برخلاف وکالت انجام گرفته و زن آن را امضاء نکرده است، باطل است.
س. خانمی در عقد موقت، از دبر، همبستری داشته است و به خاطر جهل به عدّه، بلافاصله بعد از اتمام مدت متعه اول با دیگری متعه شده اما دخول بعد از مدتی بوده که عملاً عدّه متعه اول تمام شده بود، آیا حرمت ابدی با دومی حاصل شده است؟
ج. در مورد مذکور حرمت ابدی ثابت است.
س. حکم کسی که در عقد موقت کسی بوده و بدون بخشیدن مدت به عقد مرد دوم درآمده است؟
ج. در صورتی که مرد علم داشته باشد و یا دخول صورت گرفته باشد حرام میشوند، اما اگر علم به موضوع و حکم ندارند و دخول صورت نگرفته، عقد باطل است اما حرمت ابدی نیست.
س. حکم عقد موقت در صورتی که مدت ذکر شده ولی مهریه ذکر نشده چیست؟
ج. عقد باطل است.
س. در صورتی که در عقد موقت، مهریه ذکر شده ولی مدت ذکر نشده حکم عقد چیست؟
ج. تبدیل به عقد دائم می شود.
س. در صورتی که در عقد موقت، مهریه و مدت ذکر نشده آیا عقد صحیح است؟
ج. باطل است.
س. حکم عقد موقت در صورتی که مهریه یا مدتی که در صیغه بیان شده است ابهام داشته باشد چیست؟
ج. اگر مهریه معلوم ولی مدت نامعلوم باشد، احتیاط واجب در این است هم مدت را هبه کند و هم طلاق داده شود. و اگر مهریه نامعلوم باشد، عقد باطل است.
موارد فسخ ازدواج
س: آیا عدم توانایى مرد براى بچهدار شدن مىتواند باعث فسخ ازدواج شود؟
ج) این مورد از موارد فسخ نمىباشد، بلکه جدایى زن در وضعیّت مذکور، نیاز به طلاق دارد و طلاق در اختیار مرد است و زن در صورتى که ادامه زندگى براى او عسر و حرج باشد، مىتواند به حاکم شرع مراجعه نماید.
س: اگر پس از جارى شدن صیغه عقد دائم معلوم شود که دختر باکره نبوده آیا عقد باطل است؟ و نیازى به خواندن صیغه طلاق است؟
ج) عیب مذکور به خودى خود موجب فسخ نکاح نیست.
س: تدلیس در ازدواج در چه صورت موجب حق فسخ مىگردد؟
ج) اگر وجود صفت کمال یا سلامت از عیوب و نقائص در ضمن عقد، شرط یا دختر توصیف به آن شده باشد و یا قبل از عقد ذکر گردیده و عقد مبنى بر آن واقع شده باشد و سپس خلاف آن ثابت شود، زوج حق فسخ عقد را دارد و اگر دخول شده و مُدَلِّس (فریب دهنده) زوجه بوده، استحقاق مهر را ندارد و اگر مُدَلِّس غیر زوجه بوده، مهرالمسمّى (مهریهاى که هنگام عقد مشخص شده) را استحقاق دارد و زوج بعد از پرداخت مهر به زوجه، مىتواند به مُدَلِّس رجوع و از او اخذ نماید.
س: اینجانب در سال گذشته با دوشیزهاى آشنا شده و ایشان را بطور رسمى به عقد خویش درآوردم. نامبرده خود را قبل از ازدواج دیپلمه معرفى نموده بود که بعد از ازدواج متوجه شدم به من دروغ گفته است مىخواستم بدانم آیا عمل ایشان مصداق تدلیس در ازدواج مىباشد و آیا درست است بواسطه این عمل عقد نکاح را فسخ نمایم؟
ج) عمل مذکور تدلیس محسوب نمىشود و موجب فسخ نکاح نمىباشد.
س: هرگاه شخصى به خواستگارى دخترى برود و بگوید همسر و فرزندى ندارم و دختر با این شرط آماده ازدواج با او شود و بعد از عقد معلوم شود که مرد دروغ گفته است آیا زن حق فسخ دارد؟
ج) اگر عنوان تدلیس پیدا کند بطورى که عقد مبنى بر آن واقع شده باشد، دختر حق فسخ دارد.
س. اگر کسی از روی فراموشی به این که محرم است، در حال احرام عقدی را به واسطه وکیل برای خود انجام دهد، آیا این عقد باطل است؟ در صورت بطلان آیا حرمت ابدی هم شامل این عقد می شود؟
ج. عقد باطل است و چنانچه حکم مسأله را می دانسته ولی فراموش کرده که محرم است، بنابر احتیاط، موجب حرمت ابدی میشود.
مهریه
س: من براى خواستگارى و ازدواج اقدام کردم و در موقع تعیین مهریه با مشکل روبرو شدم به طورى که در ظاهر و با اکراه و بخاطر شرایط حاکم بر مراسم با مبلغ مهریه پیش نهادى که ۵۰۰ سکه بود موافقت کردم سؤالم این بود که مسئله مهریه از نظر شرعى چه حکمى دارد؟
ج) اگر داماد با رضایت خود مبلغ زیادى را مَهر قرار دهد و عقد ازدواج بر طبق آن مهریه خوانده شود، آن مقدار مَهر بر عهده شوهر لازم مىشود.
س: در خصوص شرایط مهریه مىخواستم بدانم آیا از نظر شرعى تغییر شرط عندالمطالبه بودن به عندالاستطاعه بودن چگونه است؟
ج) با توافق زوجه بلامانع است.
س: اگر در عقدنامه (عقد دائم) مشخص نشده باشد ملاک مهریه، سکه طرح قدیم است یا جدید آیا عقد بر آن صحیح است؟
ج) در فرض سؤال، اگر تعیین یکى از آن دو ـ هر چند با متعارف بودن آن ـ ممکن نیست، عقد صحیح است و شوهر باید مهرالمثل را بپردازد.
س: مردى از دنیا رفته است و مهریه همسرش هشت میلیون تومان بوده است. قبل از ازدواج در مورد سه دانگ خانه که فقط زمین آن موجود و مال زوج بوده است توافق شده بود که مهر زن باشد در حالیکه هنوز خانه ساخته نشده بود. چیزى که زوج نوشته و در حضور چند شاهد امضاء کرده به قرار ذیل است: «اینجانب بطور شرعى و قانونى ملزم مىشوم هر زمان ساختمان خانه مسکونى خودم واقع در … تکمیل گردید ۳ دانگ مشاع از ۶ دانگ آن را به نام همسرم… در یکى از دفاتر اسناد رسمى انتقال دهم و ایشان مبلغ ۸ میلیون تومان را رسید نماید». ضمناً در ذیل این برگه پدر شوهر متعهد شده است که ۳۰ سکه به زوجه دهد (تعهد بعد از عقد) که هنوز به وى نداده است. قبل از تقسیم ارث چه چیزى باید به عنوان مهریه به زوجه پرداخت گردد؟ ۳ دانگ خانه که هنوز هم تمام نشده است یا ۸ میلیون تومان؟ آیا پدر شوهر ملزم به دادن ۳۰ عدد سکه به زوجه مىباشد؟
ج) مهریهاى را که شوهر بدهکار آن و زن طلبکار آن است خصوص همان مبلغى است که در حین اجراى عقد نکاح، عقد بر آن خوانده شده و با فوت شوهر، زن حق دارد آن مبلغ را از ترکه شوهر مطالبه و دریافت کند، و قرار بعدى شوهر و همچنین قرار بعدى پدر شوهر اعتبار شرعى ندارد و موجب حق مطالبه چیزى براى زوجه نیست.
حقوق زوجین
س: ما در یک کشور خارجى زندگى مىکنیم اینجا آقایان همه وظایف و امور خانه را به عهده زنان گذاشتهاند و زنان در خانه براى خود وقت هیچ فعالیتى ندارند و مواقع تفریح هم براى آنها فراهم نمىکنند، این چه حکمى دارد؟
ج) همسران مجاز نیستند زنان خود را مکلف به انجام کارهاى خانه کنند، و زنان شوهردار در کارهاى شخصى خود آزاد هستند و نسبت به شوهرانشان هیچ تکلیفى زائد بر اداى حقوق زناشویى ندارند.
س: اگر مرد متأهلى شغل خود را از دست بدهد و زنش براى معاش خانواده بصورت موقت کار کند، آیا شوهر به زنش مدیون خواهد شد؟
ج) زن اگر درآمد کار خود را خودش تبرعاً خرج زندگى مشترک مى کند شوهر ضامن عوض آن نیست ولى اگر به شوهر قرض دهد سپس از طرف شوهر آن را خرج زندگى کند و یا به امر و درخواست شوهر آن را خرج زندگى مشترک کند، شوهر ضامن عوض آن است.
مسائل متفرقه ازدواج
س: آیا ازدواج دائم با اهل کتاب جایز است؟
ج) بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
س: من از کشورم و همسرم دور هستم و در بیمارستان محل کارم با زنى مسیحى آشنا شدهام آیا طبق نظر معظم له متعه با او برایم جایز است؟ اگر بله باید به او چه بگویم و چه توضیحاتى برایش بدهم تا موافقت کند و این مسئله را با مسائل قانونى و رسمى ازدواج در کشور مطبوعش اشتباه نگیرد چون اگر به او بگویم «دوستى» مىپذیرد و این رابطه همه چیز را شامل مىشود ولى اگر بگویم «ازدواج» او این مسئله را با تمامى بارهاى حقوقى و مالىاش که در حقوق مدنى اینجا مطرح است تصور مىکند. آیا مىتوانم به او بگویم که این قراردادى بین من و توست تا براى مدت زمان معینى با هم رابطه داشته باشیم؟
ج) به هر حال اگر ازدواج متعه درست به او تفهیم نشود و رضایت به ازدواج متعه بدان نحو که صحیح است ندهد این ازدواج محکوم به بطلان است.
س: من حدود ۵ سال پیش به دین اسلام مشرف شدم ولى همسر و فرزندانم معتقد به فرقه مسیحى «مورمنها» هستند من هم قبل از اسلام به همین فرقه معتقد بودم. هر چقدر که من معلومات و اعمال عبادىام را نسبت به اسلام افزایش مىدهم، تنش بیشترى در خانواده من ایجاد مىشود. من روى روابط خانوادگىام با شدت بیشترى فعالیت مىکنم ولى این مسئله پیشرفت کمى مىکند. من چه باید بکنم؟ آیا طلاق گناه خواهد بود؟ اگر طلاق ندهم گناه خواهد بود؟ همسرم به مقدار ملایمى نسبت به اسلام دشمنى مىکند. شرایط سختى است.
ج) با فرض اینکه شما و همسرتان هر دو مسیحى بودید و بر طبق آئین دین مسیح ازدواج نمودید با اسلام شما و بقاى همسرتان بر دین مسیحیت این علاقه زوجیت بین شما شرعاً بقوت خود باقى است و نیازى به طلاق و جدائى نیست و در هر صورت اختیار طلاق شرعاً با شوهر است.
س: مىخواستم بدانم در معاشرت با همسر شرعى و قانونى به لحاظ جارى شدن عقد دائم چه میزان آزادى وجود دارد در حالیکه هنوز مراسم صورى ازدواج انجام نشده است؟
ج) پس از خوانده شدن عقد نکاح، هرگونه استمتاع بین زن و شوهر جایز است مگر آنکه با توافق طرفین یک نوع استمتاع خاص ممنوع و موکول به شب زفاف شده باشد که در این صورت مرد باید به شرط خود پایبند باشد.
س: آیا ازدواج با دخترى که شش سال از پسر بزرگتر است اشکال دارد؟ ملاکهاى یک ازدواج خوب چیست؟
ج) فى نفسه مانع ندارد و ملاک ازدواج خوب آن است که بر اساس ایمان و اخلاق اسلامى استوار باشد.
س: آیا ازدواج با دختران سنى جایز است؟
ج) مانع ندارد.
س: اگر جوانى موقع ازدواجش است ولى به خاطر ترس از مشکلات مالى قادر بر ازدواج نباشد چه باید بکند؟
ج) اگر منظور، ترس از مشکلات مالى در آینده جهت اداره زندگى است، براى آینده توکل به خدایتعالى نماید و روزى را از خدا بداند و چنین ترسى را به دل راه ندهد بلکه بجاى آن کوشش کند کارى پیدا کند که بوسیله آن بتواند امرار معاش نماید.
مخالفت زوج با شاغل بودن زوجه س: اگر زوجه قبل از ازدواج شاغل بوده باشد و در زمان عقد زوج با توجه به شرایط موجود با شاغل بودن وى موافق بوده باشد اگر پس از گذشت مدتى از شروع زندگى مشترک زوج تشخیص دهد شاغل بودن زوجه به زندگیشان لطمه وارد مىکند. آیا زوج مىتواند با شاغل بودن زوجه مخالفت کند؟
ج) اگر ضمن عقد شرط کرده باشند، باید به شرط عمل کنند مگر اینکه با هم توافق کنند.
س: ازدواج با پیروان اسماعیلیه چه حکمى دارد؟
ج) ازدواج با چنین اشخاصى با رعایت شرایط صحّت ازدواج اگر مستلزم ترتب مفسده نباشد اشکال شرعى ندارد.
س: اگر پدر همسرم با مادرم ازدواج کند، آیا نکاح من و همسرم صحیح خواهد ماند یا خیر؟
ج) موجب بطلان عقد شما نمىشود.
س: من یک زن شیعه هستم آیا مىتوانم به جاى یک شیعه با یک سنّى ازدواج کنم؟
ج) ازدواج زن شیعه با مرد سنى اگر خوف خطر براى مذهب نباشد، اشکال ندارد.
س: آیا گرفتن جشن و مراسم ازدواج براى کسى که مىداند اغلب اقوام او اهل رعایت احکام شرع نبوده و از منازل خود به قصد شرکت در جشن با آرایش و بدحجاب خارج مىشوند محل اشکال است؟ و آیا صاحب مجلس در گناه آنان سهیم نمىباشد؟
ج) اصل برپایى جشن و مراسم ازدواج و دعوت از اقوام و دوستان اشکالى ندارد ولى مجاز نیست مقدمات و اسباب حرام را در آن مجلس فراهم نماید و باید واردشدگان را در صورت تحقق موضوع «نهى از منکر»، نهى از منکر نمایند
س: اگر زنى مدعى عقد دائم با مردى باشد اما هیچ مدرک یا شاهدى نداشته باشد و مرد با ارائه شهود و ادلّه مدعى عقد موقّت باشد، حکم این عقد چیست؟
ج) اگر مرد که مدعى وکالت در اجراى عقد موقّت است نتواند اثبات کند که وکالت در ذکر مدّت هم داشته و در عین حال ثابت شود که عقد را با ذکر مدّت و به صورت عقد متعه خوانده، عقد باطل است مگر آنکه زوجه آن را تنفیذ و امضاء کند، و اگر ثابت نشود که عقد را به صورت عقد متعه خوانده، عقد در فرض سؤال صحیح است و آثار عقد دائم بر آن مترتب است.
طلاق
س: آیا صدور طلاق خلع بدون بخشیدن مبلغى از مهریه به گونهاى که رضایت مرد فراهم شود صحیح است؟
ج) طلاق خلع، طلاق با عوض است که اگر عوض نداشته باشد، طلاق خلع نخواهد بود و لازم نیست عوض، مَهر یا جزئى از آن باشد.
س: در حال حاضر بعضى دادگاهها به صرف دادن مبلغى از طرف زن به شوهر، طلاق را خلع محسوب مىکنند در حالى که زن کراهتى زیادى (که در طلاق خلع معتبر است) نداشته و یا با ادامه زندگى به معصیت دچار نمىشود ولى با وجود این، خواهان طلاق است آیا از جهت شرعى مىتوان گفت چنین طلاقى طلاق خلعى است و اگر مرد در عده به زن رجوع کند با توجه به اینکه زن نسبت به آن مبلغ رجوع نکرده، آیا رجوع مرد صحیح است؟
ج) اگر کراهت از شوهر و ادامه زندگى با او از سوى زن نباشد، چنین طلاقى طلاق خلعى نخواهد بود و صِرف این که پولى به شوهر بدهد تا او را طلاق دهد براى ترتب احکام طلاق خلعى کافى نیست و در طلاق خلعى تا زن رجوع در بذل نکند مرد حق رجوع در طلاق ندارد و رجوع او بىاثر است.
س: در طلاق خلع مقدار بذل باید چقدر باشد؟ اگر مقدار معتنابهى از مهریه زن هنوز بر ذمه شوهر باقیمانده باشد و بذل نشود آیا زن مىتواند با بذل مال بسیار اندکى طلاق رجعى را به خلع تبدیل کند؟
ج) مقدار معیّنى ندارد بلکه هر چند مال کمى هم بذل شود، طلاق خلع محقق مىشود.
س: اگر مردى زن خود را دوبار طلاق دهد و بعد از طلاق دوم و انقضاى عدّه، کسى او را متعه کند، آیا عقد متعه اثر دو طلاق سابق را از بین مىبرد که با طلاق سوم به محلل محتاج نباشد؟
ج) متعه هادم نیست علىالاحوط الوجوبى.
س: در طلاق مستوجب عسر و حرج، آیا صرف بخشیدن مهریه از طرف زوجه و اعلام تنفر مشارالیها از زوج، از موارد ایجاد عسر و حرج و حق طلاق برای زوجه خواهد بود یا خیر؟
ج) صرف این مطالب ذکر شده، از موارد عسر و حرج نیست.
س: سر دفترى طلاقهاى متعددى را جمع کرده تا پیش شاهد عادل بخواند. مستدعى است در موارد ذیل حکم را بفرمایید: الف) وکیل حین خواندن طلاق نمىداند شرط طلاق در مطلقه موجود است یا نه چون حضور ندارد و چندین روز گذشته ولو قبلاً از زن سؤال شده. ب) طلاق در جمع علما خوانده مىشود. بر فرض شهادت آیا مىتوانند آقایان شهادت دهند با اینکه طرفین را ندیده و نمىشناسند و به علاوه تعداد طلاق زیاد است؟
ج) آن چه که شرط صحّت طلاق مىباشد، اجراى آن در حضور دو شاهد عادل است ولى لزومى ندارد که شاهدها دو طرف (زوجین) را بشناسند، بله مجرى صیغه طلاق باید در فرض غیبت زوجه، نام او را نزد شهود و در مجلس هنگام خواندن صیغه طلاق ببرد. و زیاد یا کم بودن تعداد طلاق تغییرى در حکم مذکور ایجاد نمىکند.
س: آیا طلاق بدون رضایت قلبى طرفین و تنها با احراز رضایت زبانى، علىرغم وجود شواهد کافى بر عدم رضایت صحیح است یا خیر؟
ج) طلاق اکراهى صحیح نیست ولى اگر بدون اکراه و اجبار با اراده و با اختیار و مراعات شرایط انجام بگیرد، صحیح است.
س: یکى از نزدیکان اینجانب اخیراً طلاق خلع گرفته و وقوع طلاق در زمان پاکى زن بوده است اما روز قبل از وقوع طلاق و جارى شدن صیغه، این زن و شوهر نزدیکى داشتهاند. امروز مطلع شدم که طلاق باطل است و بعد از پاکى، نباید نزدیکى صورت گیرد. لطفاً وضعیت این زن و مرد و تکلیف آنها را بیان بفرمایید.
ج) در فرض مذکور طلاق باطل است و زوجیّت تا طلاق با شرایط آن صورت نگرفته، باقى است.
س: در بعضى از کشورهاى خارجى طلاق محلى بانوان مسلمان انجام گرفته ولى به علت مفقودالاثر بودن شوهر امکان ثبت شرعى و قانونى آن نیست و زن در بلاتکلیفى بسر مىبرد که بر اثر این بلاتکلیفى زوجه در عسر و حرج قرار گرفته و فرزندان حاصل از این ازدواج نیز به دلیل عدم حضور پدر از داشتن هرگونه مدرک هویتى کشورشان محروم گردیدهاند. آیا حاکم شرع مىتواند صیغه طلاق را در چنین شرایطى با مراجعه زوجه و تظلم او جارى نماید؟
ج) وکیل حاکم شرع مىتواند در اینگونه موارد، صیغه طلاق را اجرا کند.
س: آیا مىتوان زن حامله را طلاق داد؟ اگر شرایط خاصى موجود است بفرمایید.
ج) طلاق زن حامله صحیح است.
س. در صورتی که مرد برای طلاق همسرش وکالت طلاق به وکیل بدهد و زن بگوید در پاکی هستم و صیغه طلاق جاری شود، بعداً بگوید در عادت بودم با توجه به اینکه صیغه طلاق صحیح نبوده است آیا زن می¬تواند دوباره به وکیل رجوع کند و تقاضای جاری کردن صیغه طلاق را داشته باشد؟
ج. تابع چگونگی وکالت است، چنانچه وکالت استمرار داشته باشد، مانعی ندارد.
س. مطلّقه رجعیه در زمان عدّه حکم زوجه را دارد، محدوده حلیت زوج نسبت به زوجه بدون قصد رجوع چه مقدار است؟
ج. در فرض سؤال انجام کارهایی همچون وطی که برای غیر زوج نسبت به زوجه اش حلال نیست ـ ولو بدون قصد رجوع ـ در صورتی که قصد آن فعل را داشته باشد و نظیر غافل و نائم و ساهی نباشد موجب رجوع است.
س. آیا زنی که در حال گذراندن عده وطی به شبهه است با وجود دیگر شرائط ،طلاقش صحیح است؟
ج. طلاق مانع ندارد و صحیح است.
عدّه
س: خانمى که عقد موقتى داشته و با توجه به اینکه تخلیه رحم کرده، نمىدانسته که باید عدّه نگه دارد، بعد از مدتى که از اتمام مدت صیغه گذشته، ازدواج کرده و اکنون متوجه مطلب شده، با توجه به اینکه سه سال از آن زمان مىگذرد، نمىداند در واقع ازدواجش بعد از عدّه بوده یا در عدّه صورت گرفته است، آیا این خانم به شوهرش حرام ابدى مىشود یا خیر؟ آیا در حکم فرقى بین خانمى که علم به نگه داشتن عدّه دارد با خانمى که جاهل به آن است، وجود دارد؟
ج) اگر نمىداند که عقدش در عدّه واقع شده یا بعد از آن، عقد محکوم به صحّت است ولى اگر بداند که عقد در عدّه واقع شده لیکن نمىدانست که باید عدّه نگهدارد، آن عقد باطل است و اگر آن مرد با او نزدیکى کرده بر هم حرام مؤبّد شدهاند.
س: مردى زن خود را طلاق داده است و قبل از اینکه عدّه زن تمام شود با هم ازدواج موقّت کردهاند، آیا این کار جایز است؟
ج) اگر عدّه رجعیّه بوده عقد ازدواج موقّت باطل است و اگر بعد از عقد در زمان عدّه همبستر شدند، رجوع محقق شده و زوجیت بحال سابق برگشته است.
س: در علم پزشکى امروز گاه زنان با بستن لوله رحم به طور دائم نابارور مىشوند. آیا این زنان هم جهت ازدواج موقّت نیاز به نگهداشتن عده دارند در صورتى که به طور قطع و یقین اختلاط میاه صورت نمىپذیرد؟
ج) در هر صورت، اگر مدخول بها باشد وبه سن یائسگى نرسیده باشد، عدّه دارد.
س: متمتعبها اگر مستقیمهالحیض نباشد و فاصله دو حیض او چندین ماه طول بکشد، آیا در حکم ممنلاتحیض است که باید ۴۵ روز عدّه نگهدارد و یا در حکم منتحیض است که باید دو حیض ببیند؟
ج) اگر حیض مىبیند ولو با فاصله طولانى باید تا عادت صبر کند.
هیات رزمندگان اسلام
منبع: khamenei.ir
بازدیدها: 1680