گشت مرآت ذات بی همتا
چشمش از ذوق دوست شد بینا
ریخت بیرون ز سینه حرص وهوا
غرق آرامش و بری زِ ریا
هم خواصش شدند ره پویا
کرد بیرون ز سنگ خاره گیا
زرد رویی همیشه از تو جدا
مدد و عزّ و حکمت و تقوا
افتخار مدام آل عبا
می کند هر دقیقه کسب ضیا
آن علی سیرت و حسن سیما
هست در قاب سینه اش پیدا
می کشد ، موم از دل خارا
طرب انگیز چون نسیم صبا
سر ز قدرش کشد به عرش عَلا
هست خاکش چوخاک کرب وبلا
بوسه بر خاک سیدالشهدا
سر نپیچید از خط مولا
که چنین شد مقام او والا
کرد روزی بیان بلیغ و رسا
که تو هستی ز دوستان ما را
ثمر بوستان صبر و رضا
مثل یک شام سخت و بی فردا
باد تا روز حشر پا برجا
زود بیند مراد خویش روا
درجنان در برش کند ماوا
هر که شد بهره ور ز جام ولا
قلبش ازشوق دوست شد لبریز
حُبّ غیری نماند در دل او
از درون و برون وجودش شد
هم عوامش شدند رهرو راه
مثل باد بهار شادی بخش
روی بنما به سوی او که شود
یعنی از سیّد الکریم طلب
عبد ربّ عظیم عبدالعظیم
آفتابی که آفتاب از او
درُّ دریای آل پیغمبر
نور ایمان و دانش و عرفان
نام آن سرور از عنایت حق
باد لطفش برای اهل کمال
خاک پاکش که هست قبله جان
آنکه فرمود حضرت هادی
بوسه به درگهش بزن که بُوَد
ذرّه ای در تمام عمر شریف
عمری از رهبری اطاعت کرد
بر امام دهم عقاید خویش
در جوابش امام فرمودند:
شجر باغ حلم و تمکین بود
باد عمر عدوی نسل نبی
دوره ی دوستدار حضرت او
“واشقانی” که هست خاک درش
نیز هر کس که بوسه زد به درش
هیات رزمندگان اسلام
شاعر: حسن واشقانی
بازدیدها: 112