ذکر بابا آه و واویلا وسعت قبرت همه ی صحرا
نفسای آخر تو من و کشته علی
ناله های مادر تو من و کشته علی
داغ تو روی جگرم علی بی تو می میرم پسرم علی
ولدی علی ۴
از من گریه از تو بی تابی خجلم از تو تشنه ی آبی
أشبه الناس پیمبر شده ام خونجگر
تو دلم زنده شده باز بیست و هشت صفر
خواهرت داره سینه میزنه ناله هاش دل و از جا می کنه
ولدی علی ۴
چشم زخمات وا شده رو من می بینم صدها حفره رو یک تن
عطر تو در بین صحرا پراکنده شده
لشگر شام و می بینی غرق خنده شده
ای عزیز من حالم و ببین داغ تو زده من و رو زمین
ولدی علی ۴
شاعر : رضا تاجیک
*****************************
بزن به دل لشگر// برو علی اکبر ۲
چشمای خورشید و پر از نور پیمبر کن
کربلا رو پیش چشام قلعه ی خیبر کن
بزن به دل لشگر// برو علی اکبر ۲
آبی نمونده می سوزه سینه
شرمنده ام من سردار تشنه
ولدی علی ۴
برو به سوی دلدار// علی خدانگهدار ۲
نوبت غریدن این تیغِ تو دستاته
لحظه ی طوفان شدن ساحل چشماته
برو به سوی دلدار// علی خدانگهدار ۲
از شوق رفتن هستی لبالب
دلواپس تو شد عمه زینب
ولدی علی ۴
پاشو میون دشمن// اذون بگو برا من ۲
میرسه عطر تو چرا از همه ی صحرا
پا نکش اینقد رو زمین پیش چشام بابا
پاشو میون دشمن// اذون بگو برا من ۲
قدری بتاب ای مهتاب بابا
وقت طلوعه خورشید لیلا
ولدی علی ۴
شاعر : احسان جاودان
*****************************
یه بار دیگه برام اذون بگو بابا بلند شو پسرم بریم تا خیمه ها
من زمین گیر شدم کنار جسم تو/ پاشو تو آبروی بابا رو بخر
ای عصای روزای پیریم اکبرم/ پاشو بابای پیر و تا خیمه ببر
از غصه ی تو بابا قدم شده خمیده
نقش زمینی پیشم از تو علی بعیده
واویلا علی اکبر ۴
با زانو اومدم کنار بدنت پیچیده همه جا علی عطر تنت
بخدا مقتلت گریز روضه هاست/ شده پهلوت شبیه زهرا مادرم
شده فرق سرت مث بابام علی/ کربلا مقتلی چو کوفه ست اکبرم
شد نیزه های دشمن مثل میخ در اکبر
پهلوت شبیه زهرا فرقت شبیه حیدر
واویلا علی اکبر ۴
گرفته نفسم کنار پسرم پاهام دیگه توون نداره پسرم
پیش من اینقده رو خاکا پا نکش/ منو کشته عزیز بابا دیدنت
بدنت اونقده شده پخش رو زمین/ کربلا پر شده ز عطر پیرهنت
من روی خاک غربت می شینم ای علی جان
داغ پیمبر و باز من می بینم علی جان
واویلا علی اکبر ۴
شاعر : امیر حسن سالاروند
*****************************
دارى میرى سمت میدون چشام میمونه به این راه
نمیخوام اما میوفتم به دنبالت ناخودآگاه
برو که بابات اینجا میمیره
برو که داره گریه م میگیره
برو که دلم از دنیا سیره ۲
دلم فرش راهت دلبر من خدا به همراهت یاور من
نبینم داغتو من الهى، اکبر من
علی جان علی اکبرم ۴
صداى نالت که اومد دلم حیرون شد به هر سو
خودم رو تا پیکر تو کشیدم من روى زانو
شمیم تنت پیچیده اینجا
چرا شد تن تو إرباً إربا
نکش پا به روى خاک صحرا ۲
نمونده چیزى از قد و بالات زده آتیشم هُرم نفسهات
ببین با این چشم نیمه بازت، مرگ بابات
علی جان علی اکبرم ۴
شبیه این زلف خونی شده حال من پریشون
داره میخنده یه لشکر به احوال هر دو تامون
بلند شو ببین حالم خرابه
یه خیمه تو شور و اضطرابه
مگه این بیابون جای خوابه؟ ۲
میگیرم روی زانو سرت رو میبوسم زخم بال و پرت رو
چه جوری از صحرا جمع کنم این، پیکرت رو
علی جان علی اکبرم ۴
شاعر : بهمن عظیمی
*****************************
کمی آهسته تر
رحمی کن به دل پدر
(که بی تو میشه خون جگر
دنبالت میزنه به سر)
(میری و سوی تو
میمونه این نگاه من
قلب لبریز آه من
میگیره ای پناه من)
وای شبه پیغمبر،ثانی حیدر
(میمیرم بی تو،ای علی اکبر)
به خدا روحم،از تنم می ره
قبل تو بابات،داره می میره
سخته برا پدر،از دست (بده) پسر
داغت زده شرر،به این جگر
وای وای علی علی
********
شنیدم ناله تو
خیلی حیرون شدم علی
زار و دلخون شدم علی
ابر بارون شدم علی
شنیدم ناله تو
توی غم دست و پا زدم
با گریه ناله ها زدم
پیغمبر و صدا زدم
وای،دوره ات کردن،خیلی نا مردن
خون تو جاری،از سر و گردن
(تشنگی تو)،غم بابا شد
تن تو حالا،اربن اربا شد
می گیری جون من،رفته توون من
چند تا جوون شده،جوون من
وای وای علی علی
********
دل من پر غمه
پاشیده پیکرت علی
پس کو بال و پرت علی
چی آوردن سرت علی
دل من پر غمه
ای ثمرم بریدنت
رو این خاکا کشیدنت
جا شد هر نیزه رو تنت
وای جسم صد چاک و،ریخته رو خاک و
غرق در ماتم،شده افلاک و
چه جوری با هم،زدنت دیدم
جای سر نیزه،رو تنت دیدم
بال و پرت شکست،برگ و برت شکست
انگار که با عمود،سرت شکست
وای وای علی علی
شاعر: میلاد قبایی
*****************************
علی ثانی حیدر ، شبه پیمبر
علی حسن خصال و علی شمیم مادر
علی به پیش زینب ، کانه و برادر
علی حسین دیگر ، علی جان علی اکبر
تویی آن شیر که مانند عمویت علی اکبر
دشمن آورد امان نامه بسویت علی اکبر
نه محبت وصف تو را کرده عدویت و ادان عاشق آوای گلویت
بر علی سبب حسین تویی گوهر علی هدف حسین
تویی رهبر علی پای تو بوددم از اول علی پای تو هستم تا آخر
(عشق منی علی اکبر)۲
رخت جنت اعلی قدت تنه طوبا
دمت فوق مسیحا دلت نه دل نه که دریا
تو الحق مع الحق امیر اول الاثناد
دهم سلام بر تو دهد جواب بابا
ای که همرزم یل ام البنینی علی اکبر ای که بر ضریح شش گوشه نگینی
زیر پای پدرت بالا نشینی زیر پاتو ببینی منم می بینی
خوشم که هستم کبوترت علی کی تا حرم می زنم پر علی
سر به تنم نمی ارزه تا نذارم پای تو سر
(عشق منی علی اکبر)۲
*****************************
دلمو از این غم خون نکن، چشای منو گریون نکن
پاشو باباتو حیرون نکن، پاشو باباتو حیرون نکن
پاشو موذن حرم، یه سری به حرم بزن
جلو چشام قدم بزن، دم اذونه دم بزن
پاشو علی اکبرم، رخمی بکن به محتضر
آبروی منو بخر، لااقل عمتو ببر
(وای وای دلمپر از درده وای وای دنیا چه نامزده)۲
[(دنیا دنیا، همه ی دنیامو گرفتی )۲
(دنیا دنیا عصای دستاو گرفتی)۲]۲
(جوون منی جون منی ،جلوی چشام جون می کنی)۲
پا نشی زمینم می زنی، پا نشی زمینم می زنی
منم و قطعه قطعه هات ، رو خاکا می شمارت
روی عبا می چینمت، دم حرم میارمت
جوونا اومدن کمک ، ببرمت تا خیمه گاه
می زنم حرف با هر نگاه ، منمو خنده ی سپاه
(وای وای دیگه ندارم نا وای وای خاکت به سره دنیا)۲
[(دنیا دنیا،همه دنیامو گرفتی)۲ دنیا دنیا عصای دستامو گرفتی)۲]۲
*****************************
هرگز دوباره مثل تو پیدا شود علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا شود علی
از این درخت پر ثمر اصلا بعید نیست
یا مصطفی شود ثمرش یا شود علی
با چهره ی پیمبری آمد ز خیمه گاه
وقتش رسیده است که حالا شود علی
یک عمر قد و قامت او را نگاه کرد
یعنی که پیر شد پدرش تا شود علی
بیش از همه حسین دلش شور می زند
وقتی میان معرکه تنها شود علی
از بس که تیغ آمد و بر پیکرش نشست
دیگر توان نداشت ز جا پا شود علی
از بس که مختصر شده ای تو… گمان کنم
در بین یک عبا بدنت جا شود علی
شاعر : مهرداد قصری فر
*****************************
تا جگر ِ من به سوز و آه نیفتد
بَهر ِ علاجم کسی به راه نیفتد
با گُنَهَم چاه درست کردم و گفتم
یوسفِ من در تهِ این چاه نیفتد
******
خَلقاً و خُلقاً شبیهِ ذاتِ رسولی
کوفه محال است به اشتباه نیفتد
آه عقاب ِ علی مراقب ِ او باش
راکب ِ تو در دلِ سپاه نیفتد
حداقل کاش علی اکبر ِ لیلا
رویِ زمین پیش ِ چشم ِ شاه نیفتد
زود بلند شو پسر ِ ارشدِ بابا
تا به رویِ عمه ات نگاه نیفتد
زود بلند شو که اِبن سعد نخندد
بر پدر ِ تو از این به بعد نخندد…
*****************************
این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند
انگار تیغ، روی محمّد کشیده اند
تا این که خوب خوب جدایت کنند، آه!
هر گوشه هر طرف که نباید کشیدنت
بالای زین بمان که و گر نه به رسم کفر
این ها اگر سوار بیفتد کشیده اند
فزت و رب کرب و بلا را بخوان که باز
این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند
حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون –
تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند
حتّی فرشته های خدا هم قلم به دست
بر تکّه تکّه های تو گنبد کشیده اند
از پا نشستم از غم و پایین پای من
تنها برای توست که مرقد کشیده اند
شاعر : رحمان نوازنی
*****************************
پسر می رفت میدان و پدر آهسته آهسته
به دنبالش روان با چشم تر آهسته آهسته
پسر می رفت آرام و پدر دنبال او مایوس
نظر می کرد بر قد پسر آهسته آهسته
زمین شد از خجالت آب آن وقتی که بر رویش
چکید از چشم شه اشک بصر آهسته آهسته
پدر می داد دست شب رخ ماه پیمبر را
ولی نزدیک شد شق القمر آهسته آهسته
پدر بهر جوانش آرزوها داشت در سینه
ولیکن داستان شد مختصر آهسته آهسته
به دور مرکب شهزاده آمد گردباد تیغ
حسین بن علی شد بی پسر آهسته آهسته
پدر حیرت زده فریاد می زد : پاره قلبم
ولی از داغ او خم شد کمر آهسته آهسته
شاعر : مهدی بقائی
پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 1470