شعر خوانی حاج احمد بابایی در محضر امام خامنه ای

خانه / اشعار / شعر خوانی حاج احمد بابایی در محضر امام خامنه ای

پایتان گر طرف کرب و بلا باز شود آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود

شعر خوانی حاج احمد بابایی در محضر امام خامنه ای

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام ، جهت بهره مندی شما مخاطبین عزیز ، کلیپی از شعر خوانی حاج احمد بابایی در محضر امام خامنه ای را منتشر می نماید.

شعر خوانی حاج احمد بابایی در محضر امام خامنه ای
شعر خوانی حاج احمد بابایی در محضر امام خامنه ای

در ادامه می توانید شعر خوانی حاج احمد بابایی در دیدار شعرا با امام خامنه ای را می توانید مشاهده نمائید:

 

خبر آمیخته با بغضِ گلوگیر شده ست

سیلِ دلشوره و آشوب سرازیر شده ست

سرِ دین طعمۀسرنیزۀتکفیر شده ست

هر که در مدح علی شعر جدید آورده ست

گویی از معرکه ها نعش شهید آورده ست

روضه مشک رسیده ست به بی آبی ها

خون حق می چکد از ابروی محرابی ها

باز هم حرمله… سرجوخه وهابی ها

کوچه پس کوچۀآینده به خون تر شده است

باز، بوزینۀکابوس به منبر شده است

خط و ربطِ عرب ای کاش که کاشی گردند

تا حرم همسفر “قافله باشی” گردند

لاشه خواران سقیفه، متلاشی گردند

می زند قهقهه “القارعه” بر خامی شان

خون دین می چکد از “دولت اسلامی” شان

بنویسید تب ناخلفی ها ممنوع!

هدف، آزاد شده، بی هدفی ها ممنوع!

در دل عرش ورود سلفی ها ممنوع!

عرش یک روضۀداغ است که داغ و گیراست

عرش… گفتیم که نام دگر سامرّاست!

شرق در فتنه اصحاب شمال افتاده ست

بر رخ غرب از این حادثه خال افتاده ست

وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتاده ست

گویی از هرچه که زشتی ست، کفی هم کافی ست!

جهت خشم خدا یک سلفی هم کافی ست!

تا “بهار عربی” روی علف باز کند

جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند

وای اگر دست کجی پا به “نجف” باز کند

عاشق شیر خدا، وارث شمشیر خداست

سینۀ”سنی و شیعه” سپر شیر خداست

لخت خون جگر ماست به روی لبشان

کورۀدوزخیان، گوشه نشین تبشان

لهجه عبری و لحن عربی مکتبشان

“نیل” را تا به “فرات” – آنچه که بود آتش زد

شک مکن ما همه را مکر یهود آتش زد

بی جگرها جگر حمزه به دندان گیرند

انتقام احد و بدر ز طفلان گیرند

چه تقاصی ز لب قاری قرآن گیرند

بیشتر زانکه از این قوم بدی می جوشد

از زمین غیرت “حجر بن عَدی” می جوشد

گره انگار نه انگار به کار افتاده

سایه سرکش ما گردن دار افتاده

چشم بی غیرت اگر سمت “مزار” افتاده

صاعقه در نفس ابری خود کاشته ایم

به سر هر مژه ای یک قمه برداشتیه ایم

سنگ تکفیر به آیینۀمذهب؟! هیهات!

ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟! هیهات!

دست خولی طرف معجر زینب؟! هیهات!

ما نمک خوردۀعشقیم به زینب سوگند

پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند

داس تکفیر گل از ریشه بچیند؟! هرگز!

کفر بر سینۀتوحید نشیند؟! هرگز!

مرتضی همسر خود کشته ببیند؟! هرگز!

پایتان گر طرف “کرب و بلا” باز شود

آخرین جنگ جهانی حق آغاز شود

خوش خیالی ست مرامی که اجاقش کور است

مفتی نفتی این حرملگان مزدور است

قصه حنجره و تیرِ سه پر مشهور است

خار در چشم سعودی شده “بیداری ما”

باز کابوس یهودی شده “بیداری ما

رگ بیداری ما شد شریانی که زدند

بشنوی “بر دهل جنگ جهانی که زدند”

پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند

بذر غیرت سر خاک شهدا می کاریم

پاسخ شیعه همین است که صاحب داریم

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

Views: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *