شعر مدح و میلاد هفتمین حجت درباره ولادت امام موسی کاظم علیه السلام
ای که سر تا به پا صفائی تو
گل گلزار مصطفائی تو
همه ی کائنات میدانند
هفتمین حجت خدایی تو
چشمه جود و رحمت و کرمی
گوهر بحر کبریائی تو
مالک یک جهان دل همه ای
بس که محبوب و دلربائی تو
ای طبیب دل همه یاران
که به درد همه دوائی تو
شاد شد از قدوم تو هستی
ای که غم خوار ما سوائی تو
هر کسی دید چهره ات را گفت
آیت شمس و والضحائی تو
ای که آئینه ی پر از نوری
کعبه ی عشق و حق نمائی تو
آمدم با بضاعت مزجات
که فرستم به مقدمت صلوات
به خدا جز خدا گواهی نیست
که مرا جز تو تکیه گاهی نیست
ای پناه همه پناهم بخش
که به غیر از درت پناهی نیست
جز فروغ محبت و کرمت
شب ما را دگر پگاهی نیست
گر چه در آستان احسانت
مثل من عبد روسیاهی نیست
به نگاه تو جان دهم ای دوست
در بساطم اگر که آهی نیست
گه میلاد تو مرا عیدی
هیچ چیزی به از نگاهی نیست
ای که در آسمان دانش و علم
بهتر از جلوهی تو ماهی نیست
آگهم من که سوی قرب خدا
غیر راه تو هیچ راهی نیست
آمدم با بضاعت مزجات
که فرستم به مقدمت صلوات
هر چه گویم به مدحت تو کم است
عاجز از وصف و مدح تو قلم است
دیگر از حق چه نعمتی طلبم
که ولای تو بهترین نعم است
هر که مسکین آستان تو شد
نزد خلق و خدای محترم است
کار ما شد گدائی از در تو
عادت و خوی و خلق تو کرم است
گر چه دور از حریم تو هستیم
دل ما چون کبوتر حرم است
ای که دریای سینهات زازل
منبع علم و بینش و حکم است
جز خدا هر که مدح تو گوید
به خداوندی خدا که کم است
تو گل بوستان عشقی و من
که دلم همچو غنچه سر بهم است
آمدم با بضاعت مزجات
که فرستم به مقدمت صلوات
***
تنها نه بهشت روی تو دیدن داشت
عطر خوش انفاس تو بوئیدن داشت
بوسید اگر تو را امام صادق
گلبوسه ز رخساره ی تو چیدن داشت
شاعر:سید هاشم وفائی
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0