محمّد پرتو عين اليقين است
جهان را رحمتِ جان آفرين است
به چشمِ دل نگر او را كه بينى
طلوع مهر و ماهش از جبين است
طراوت خيزِ گلهاى بهاری
چمن آراىِ باغ فرودين است
نسيم مشكبيزِ دشتِ توحيد
رياحين پرورِ گلزار دين است
سخن از لعل او، وحى الهى
پيامش جانفروز و دلنشين است
چو موسى دست او دست خدايى
چو عيسى معجزش در آستين است
صلاى دلكشِ عرش الهى
طنين افگنده در گوش زمين است
انيسِ خلوت شب زندهداران
شفيعِ بامداد واپسين است
محمّد آسمان لطف يزدان
محمّد آفتاب راستين است
زمانه خرّم از ميلادِ او باد
دل ما، بوستانِ ياد او باد
محمّد جلوه بستانِ وحدت
دميده چون گل از دامانِ وحدت
به فرش از روشنى آيينه دل
به عرش از نور هستى، جانِ وحدت
به فرمان الهى داد سامان
به آيين دگر، بنيان وحدت
دلارا گلشنِ جان بخش توحيد
عبير آميز از باران وحدت
تماشايى است بعد از چارده قرن
به ستوارى چنين اركانِ وحدت
به يمن آسمانى راى رهبر
خمينى، اختر تابان وحدت
در ايران، سرزمين خون و شمشير
ز نو تجديد شد دوران وحدت
جهان جنبيد و شد از خواب بيدار
به بانگِ آشنا، كيهانِ وحدت
مسلمانانِ عالم سر نهادند
به شادى بر خطِ فرمان وحدت
ز درياى الهى موج آورد
به دامان، گوهر غلطان وحدت
جوانان وطن، در جنگ دشمن
چو شيرانند در ميدانِ وحدت
دلى دارند چون آيينه دوست
سرى دارند در پيمانِ وحدت
دعاى خيرِ رهبر، يارشان باد
زمانه خيره در پيكارشان باد
شاعر: مشفق کاشانی
منبع:محمود شاهرخى و مشفق كاشانى، سيماى محمد صلی الله علیه و آله و سلم در آينه شعر فارسى،وزارت ارشاد: تهران،1370،چ1،ص222-223
بازدیدها: 0