شهادت باقرالعلوم علیه السلام | استاد پناهیان
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین وَ صَلَّی الله عَلی سَیِّدِنا وَ حَبیبِنا أباالقاسِمِ المُصطَفی مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ المَعصومین لا سِیَّما بَقِیَّهَ اللهِ فی الأرَضین، روحی و أرواحِ العالمینَ لَهُ الفِداء وَ اللّعن الدَّائِم عَلی أعدائِهِم أجمَعین إلی قِیامِ یَومِ الدین رَبِّ اشرَح لی صَدری وَ یَسِّر لی أَمری وَاحلُل عُقدَهً مِن لِسانی یَفقَهُوا قَولی.
بخش اول
اهمیت زندگی جمعی
جامعه برای خودش یک هویتی دارد همانطور که انسان شناسی به معنای اینکه از میان خصوصیات یک فرد، فرایند رشد یک انسان در دانش های مختلف مورد بررسی قرار میگیرد، مثل دانش رشد در روانشناسی، جامعه نیز برای خودش خصوصیاتی دارد و در روند رشد یک جامعه، احکام و اصولی جاری هست. گاهی اوقات بعضی از حرف ها در دین خطاب به جامعه است؛ به جامعه مؤمنین. می شود احیانا آنها را به فرد تطبیق داد به فرد یا برخی از نکات به افراد هست. می شود آنها را بعضا با یک تفسیر ها و تحلیل هایی به جامعه انسانی، به جامعه ایمانی نسبت داد. ولی ما باید همیشه در ذهنمان، حساب جامعه را از فرد جدا کنیم.
ببینید بی دلیل در علوم انسانی، یک دانشی به عنوان جامعه شناسی در کنار یک دانش دیگری به نام روانشناسی راه نیفتاده است. جامعه برای خودش قابل تعریف است و چه بسا مستقل از جمع تک تک انسان ها هم باشد.
حالا دوتا نظر هست اینجا، کاری ندارم بعضی از علما برای جامعه یک هویتی مستقلی قائل هستند، بعضیها میگویند نه. همین انسان ها هستند که در کل میشود جامعه.
در یک آیه کریمه قرآن صریحا خداوند متعال دستورات فردی دارد و دستورات جمعی دارد که واقعا اجرای آن دستورات جمعی یا فهمش برای اجرای آن دستورها، خیلی دشوار است. در آیه آخر سوره آل عمران میفرماید:
“یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا” إصبروا را ترجمه کردند علامه طباطبائی یا تفسیر و تحلیل فرمودند به اینکه صبر در زندگی فردی است. صابروا؛ صبر جامعه است. صبر در زندگی اجتماعی است. باهم صبرکردن است.
یک حرفی را معمولا میزنند، میگویند ما در ایران در ورزش های فردی جلو هستیم، در ورزش های گروهی زیاد نمیتوانیم امتیاز بیاوریم. حالا ان شاءالله این مشکل اگر واقعیت دارد برطرف بشود. گاهی اوقات در پی شکست های تیم های ورزشی گفته میشود. میگویند ما در کارهای ورزشی فردی مثل مثلا کشتی یا برخی از امور دیگر از این دست، به نتایج خیلی خوب میرسیم و در سطح بالای بین المللی حریف نداریم. یا کمتر حریف هست. اما در کارهای گروهی خیلی سخت…
نمیدانم. این عمومیت لابد ندارد ولی حرف معناداری است که یک جامعه ای، یک فرهنگی، درکارهای جمعی ضعیف باشند و در کارهای فردی قوی باشند. خب این معنایش این است که بخشی از تکامل به دست نیامده است. بالاخره اینکه اگر تک به تک شما مؤمنین برای خودتان آدمهای خوبی باشید و وظایف شخصی خودتان را انجام بدهید، در نهایت جامعه اصلاح نخواهد شد. در نهایت با خوب شدن تک تک افراد در وظایف فردی، به هیچ وجه جامعه درست نمیشود؛ بعد این افراد همیشه در چرخدنده های یک جامعه بد یا یک جامعهای که حاکمان بدی دارد له خواهند شد. بعد هم هرچه قیافه حق به جانب و مظلومیت بگیرند، فایده ندارد. شما نتوانستید با اینکه تک تکتان آدم های مؤمن، آدم های معتقد و آدم های فهمیدهای بودید، نتوانستید یک کار جمعی درست انجام بدهید. کار جمعی درست انجام دادن شاید الان در مسجدهای ما هم زیاد فرهنگ نشده باشد. افراد تک تک میآیند نمازشان را میخوانند و میروند. آقا این گروه چه حرکت جمعی را دارند انجام میدهند؟ هیچ وقت معمولا به نمازگزاران یک مسجد، عنوان یک گروه، یک جمع متشکل داده نمیشود؛ رفتارشان هم اینگونه نیست. ولی شما یادتان باشد که اکثر امتحانات ما در زندگی جمعی ماست. حتی شما به عنوان یک فرد وظیفه اجتماعی خودت را به این عنوان انجام بده که من با دیگران خوشبرخوردی میکنم؛ من به کسی ظلم نمیکنم؛ من اگر کسی به من ظلم کرد، میبخشم. هنوز با این اخلاق اجتماعی و رفتار شما در مقابل دیگران، آن جمع خوب پدید نمیآید آن وقت اینجا عنصر امر به معروف و نهی از منکر، مفهوم تواصی یا به تعبیر همین آیه آخر سوره آل عمران، صابروا و بعد از آن رابطوا، _ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا _ اینها مفاهیمی هستند که جمعیاند و نمیشود به صورت فردی انجام داد. آقا ما در این مدرسه، در این محل هرچه کار کردیم بقیه نیامدند. خب دیگر پس این تکامل را شما پیدا نمیکنید. جامعه اصلاح نمیشود و اگر جامعه اصلاح نشود، خیلی از افراد به طبع از آن اصلاح نخواهند شد؛ رشد چندانی معمولا برای افراد به دست نمیآید و خوبی اساسا حاکم نمیشود.
بعضی ها تصورشان در مورد حضرت بقیه الله ارواحنا فداه هم همین است فکر میکنند آقا تشریف فرما میشوند و افراد تک به تک شروع میکنند به خوب شدن. خب این یکی از آثارش است ولی تصور بنده بر اساس بسیاری از روایات و روایاتی که ذیل همین آیه ۲۰۰ سوره آل عمران هست، این است که حضرت وقتی تشریف بیاورند، ما آن زمان زندگی جمعی، تشکیلاتی، کارگروهی خواهیم داشت. زندگی گروهی خواهیم داشت. ما الان زندگیهایمان فردی است. حالا مناسبت این بحث با امام باقر علیه السلام را از دو جهت عرض خواهم کرد.
سقف انتظار شیعه از زبان امام باقر علیه السلام
حضرت باقرالعلوم علیه السلام، یکی از اولین امامانی بودند که سقف انتظار از شیعه را اعلام کردند و هنوز در جامعه شیعی بعد از ۱۴۰۰ سال این انتظار تحقق پیدا نکرده است. امام باقر علیه السلام به زندگی اقتصادی جمعی معتقد بودند. یعنی شما هرچه پول درآوردید فرقی نمیکند رفیقتان بیاید بردارد حتما نیاز دارد. رفیقتان هرچه درآورد، با شما ندار است. بدون اجازهاش، میتوانید بردارید و ببرید. این را امام باقر علیه السلام تصریح کردند واین یعنی یک انقلاب عجیب و غریب در حیات بشر. بشر هیچگاه اینگونه نبوده. بشر هیچگاه به این حد نرسیده است. به این حد از زندگی جمعی بشر نرسیده است.
کمونیستها به زور قانون مالکیت را سلب کردند و زندگی جمعی، شیوعی به تعبیر عربی راه انداختند. ولی ما میگوییم هرکسی مالکیت دارد؛ منتهی مرز مالکیت بین خودش و رفیقش را از سر رفاقت، از سر اخوّت برمیدارد. الان ما فکر میکنیم خودسازی به این است که تنهایی روزه بگیریم، تنهایی نماز شب بخوانیم، تنهایی ریاضت بکشیم؛ نه… بهترین بستر خودسازی این است که زندگی جمعی داشته باشیم.
زندگی جمعی خیلی سخت است. الان ما در جمهوری اسلامی مشکلاتی داریم. این مشکلات را به چه شیوهای میخواهیم حل بکنیم؛ شیوه های مارکسیستی و شیوه های کاپیتالیستی هیچ کدام جواب نمیدهد. از این شیوه ها متعدد استفاده شده و مشکلات کم که نشده، زیاد هم شده است.
راه حل مشکلات ما زندگی جمعی است
بعضی ها فکرمیکنند اگر مسئولین آدم های خوبی بشوند، مشکل حل میشود. خب اگر اینجوری بود که ما ۱۴۰۰ سال است که سرکاریم؟ امام زمان أرواحنا له الفداء بیایند با ۴ تا مسئول خوب، همه را راه بیندازند…!
مسئول خوب اگر وجود داشته باشد باید در کنارش یک مسأله دیگر هم تحقق پیدا کند؛ آن هم اینکه مردم ظرفیت زندگی جمعی را داشته باشند.
چرا با وجود کثرت اصحاب ائمه علیهم السلام ایشان از کمبود اصحاب به عنوان علت اصلی عدم قیام یاد می کردند؟
آمدند نزد امام باقر علیه السلام، گفتند آقا شما بیایید قیام کنید. ما پنجاه هزارتا شیعه شما هستیم. شما دنبال ۳۱۳ نفر میگشتید. گاهی اوقات ائمه هدی ۱۴ تا ۳۵ تا نشان میدادند. الان من از شما شیعیان امام باقر علیه السلام میپرسم؛ در طول تاریخ هیچ وقت ائمه هدی ۳۰، ۴۰ تا کنارشان جمعیت خوب نبوده است؟ پس این همه اصحاب امام باقر علیه السلام، بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام، این ها ۳۰، ۴۰ تا نبودند؟ واقعا تعدادی که حضرات معصومین علیهم السلام، خصوصا در میانه تاریخ امامت یار داشتند، خیلی بیشتر از این حرفها بوده است. پس چرا امامان معصوم میفرمودند اینها نیست؛ اینها نمیشوند. واقعا بد بودند اینها؟
ما که میدانیم خوب بودند. ما که میدانیم بهشتی بودند، نمیدانم مُفَضَّل، زراره، خیلی از اصحاب آدم بخواهد اسم ببرد؛ خیلی از همین روات احادیث چطور توثیق شدند توسط ائمه هدی. خب ائمه علیهم السلام با همینها قیام میکردند. اینها بودند. درحد چهارهزار تا در زمان امام صادق علیه السلام. بعد باز هم امام صادق علیه السلام یک جمعیت ۳۰، ۴۰ نفره را نشان میدهد و میگوید اگر این تعداد یار داشتم، قیام میکردم.
فکرنکنید بحث سر معنویت افراد است که این آقا خلوصش ۱۰ درصد است، باید بشود ۱۰۰ درصد مثلا؛ بنده بعید میدانم. تصور نمیکنم آن یارانی که حضرت میخواهند، یارانی هستند _ نه اینکه فقط آدمهای خوبی باشند _ یارانی هستند که بتوانند جامعه خوب درست بکنند. حضرت امام رحمه الله علیه درباره شهید بهشتی چه فرمود؟ فرمود: “او یک ملت بود برای ملت ما” چرا این را فرمود؟ چون او به تنهایی واقعا رکن رکین حزب جمهوری اسلامی بود؛ با سازماندهی، با تشکیلات آشنا بود و تشکیلات راه میانداخت؛ اولین شبکه سراسری حزب اللهی های اصیل را _تا حالا طبیعتا در آن ناخالصی هایی هم پیدا میشود و پیدا هم شده بود _ راه انداختند و ایشان هدف تیر قرار گرفت که باید به شهادت برسد.
خود رسول خدا صلوات الله علیه و آله در مدینه مردم را به گروه های ۱۰ نفره تقسیم کردند؛ هر ۱۰ نفر یک مسئول داشتند؛ شورای مرکزی از قبل تعیین شده بود؛ مسئولین این گروه های ۱۰ نفره معروف به أریف، متصل بودند به آن ۱۲ نفری که نامشان نُقَباء بود. مدینه را تشکیلاتی اداره میکردند. خب این تشکیلات هم اقتضائاتی دارد. یکی از آن اقتضائات فرمایش امام باقر علیه السلام هست. بله، شیعه داشتند امام باقر علیه السلام. شیعه جمعساز، شیعهای که بتواند زندگی جمعی را شکل بدهد؛ شیعهای که بتواند از این جهت مربی باشد. عالمان دینی ما الان، از بس در حوزه ها درس های فردی، عقاید فردی و احکام فردی خواندهاند، معمولا کار تشکیلاتی بلد نیستند؛ درحالیکه کار عالم دینی این است؛ العُلَماءُ وَرَثَهُ الأَنبیاء. علما وارثان انبیا هستند.
نبی مکرم اسلام در مدینه رسما کار تشکیلاتی کردند. حتی برای تعلیم _ الان ببینید به بنده میگویند شما مبلغ هستید مثلا حالا با همه ضعفهایم. بله. ولی هیچ کس از من انتظار ندارد که من برای کار تبلیغی شبکهسازی کنم. بگویم آقا همه را بیاورید، من خودم صحبت میکنم. خب رسول خدا صلوات الله علیه و آله که قویتر بودند در سخن گفتن؛ جمعشان هم کمتر بود. ولی برای آن جمع کوچک مدینه، همه را به گروه های ۱۰ نفره تقسیم کردند و فلسفه اولیهاش آموزش دین بود.
نگاه شهید صدر رحمه الله علیه به قرآن
باید یک نگاه جامعه شناسانه به قرآن داشته باشیم تا برخی از تفاسیر و برخی از نکاتی که علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه در تفسیر المیزان بیان میکنند را بفهمیم. همچنین ببینیم شهید صدر چطور نگاه میکردند. ای کاش! ای کاش عمر شهید صدر به واسطه آن دشمن خبیث آنقدر کوتاه نمیشد. تاریخ اسلام از تفسیر او و نگاه او به قرآن اینقدر محروم نمیشد.
ایشان اواخر عمرشان یکی دوسال بود که تفسیر قرآن شروع کرده بودند و تفسیر موضوعی شروع کرده بودند. همیشه هم نگاهشان اجتماعی بود. اولین بحثشان هم سنت های اجتماعی در قرآن بود؛ سنت های اجتماعی خدا در قرآن، یکی دوتا بحث دیگر هم داشتند و بعد به شهادت رسیدند. حتما این دوره بحث های شهید صدر را مطالعه کنید.
ایشان در عراق دو حزب راه انداختند. یکی حزب مردمی، یکی هم تشکیلاتی برای علما. بعد شما زندگی و سیره ایشان را بروید ببینید. این زندگی جمعی چه سختی هایی دارد. به نام علما سر مقاله مینوشت؛ به نام علما بیانیه مینوشت؛ به نام علما نشریه منتشر میکرد. همه کار را به تنهایی. خلوص این است. خلوص این نیست که ریا نکنیم. این ها خیلی ابتدایی است؛ ریا نکنیم. خب معلوم است مؤمن نباید ریا بکند دیگر. این را بی دین ها هم میفهمند. بی دین ها که نه اعتقادی دارند، نه عبادتی دارند، میفهمند که اگر یک مؤمنی کاری را برای تظاهر انجام بدهد، بد است. اخلاص به معنای فردی، بیدینها هم میفهمند. حالا اگر شما فهمیدی و اجرا کردی، همچین زیاد رشد نکردهای. اخلاص این است.
در روایت آمده: تو کار خوب خودت را به برادران دینیات نسبت بدهی و ضعف آنها را به خودت نسبت بدهی. شما در زندگی های جمعی کوچک نگاه بکنید. میشود این کار را کرد؟ بله، شما میبینید که در آیات کریمه قرآن خدا وعده برکت میدهد: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ(اعراف.۹۶)
این برکت در اثر ایمان و تقوای فردی به دست میآید؟ حاشا و کَلّا.
اصلا ایمان و تقوای فردی، بلافاصله امتحان میشود در یک زندگی جمعی و وقتی که در زندگی جمعی موفقیت نداشت، تقوا دیگر تقوا نیست. دیگر میشود گفت بیتقوایی است. نه اینکه تقوای فردیاش خوب است، تقوای جمعیاش خوب نیست! وقتی تقوا نداشت، ندارد دیگر.
اگر ما با نگاه شهید صدر نگاه بکنیم، با نگاه حضرت امام رحمت الله علیه نگاه بکنیم که غوغا میشود؛ با نگاه مقام معظم رهبری به آیات قرآن نگاه بکنیم که غوغا میشود. یکی از کسانیکه حالا منهای بحث رهبری ایشان، این نگاه اجتماعی به قرآن را داشتند _ شما بروید طرح کل اندیشه اسلامی در قرآن را بخوانید _ این عالم برجسته است که در زمان ما الحمدلله حیات پربرکتشان هست و دارند بهره میرسانند. علماً و عملاً. پنجاه سال پیش که از این حرفا خبری نبوده است. جمهوری اسلامی نبوده است؛ ایشان امامجمعه نبودند، رئیسجمهور نبودند، رهبر نبودند! صحبت میکردند، میرفتند زندان. مقامی در کار نبوده است. آن حرفها را بروید ببینید. حکمت ایشان، اقتضاء کرده و این نتیجه را داشته که این نگاه دقیق را به قرآن داشته باشند.
من نمیخواهم بگویم نگاه اجتماعی به قرآن داشته باشند؛ نه. نگاه دقیق داشته باشند، میشود اجتماعی.
این عرایض بنده را شما مقدمه بگیرید. بخش اول برای یک بخش دومی که عرض خواهم کرد.
مثلا اگر شما نگاه اجتماعی داشته باشید، مقام معظم رهبری توحید را که اصل دین است، اصلا اعتقادات است، به شدت تحلیل اجتماعی پای آن میگذارند و آثار اجتماعی توحید را توضیح میدهند.
شهید صدر میفرمایند اصلا به خاطر آثار اجتماعی توحید، مردم مسلمان شدند. توحید یعنی یک جامعهای که حرکتش به یک سمت مشخص است. منفعت طلبی فردی در منافع جمعی، حذف میشود با ایمان و تقوا و انگیزه فردی. نه مثل مارکسیست ها مالکیت فردی را از بین ببرند. ببینید توحید و اخلاص را این دو بزرگوار، _ من اگر آمار فراوانی از علمای دیگر بود که تَفَوُّه کرده باشند، در مقام بیان بوده باشنر و گفته باشند چنین مطالبی را، اسامی آن عالمان بزرگوار دیگر را هم برای شما ذکر میکردم.
نظر علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه ذیل آیه: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ
یک نمونه از سخنان علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه ذیل آیه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ(مائده.۱۰۵) صریحا همه از این آیه معمولا اینگونه برداشت میکنند که ای مؤمنین بروید به خودتان بپردازید؛ مواظب خودتان باشید. این مواظب خودتان باشید، یعنی برو خودسازی کن. علامه طباطبائی میفرماید: احتمال دارد این آیه معنایش این باشد؛ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، یعنی نه تک تک مؤمنین! یعنی ای جامعه مؤمنین؛ ای گروه! عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ بروید به توانایی های خودتان بپردازید، جامعه توانایی های خودش را تشخیص بدهد. آن وقت دیگر وقتی شما به عنوان یک جامعه مؤمنین، نه فرد، قوی شدید، توانایی ها و دارایی های خودتان را یافتید، خوبی های خودتان، ارزش های خودتان را یافتید، هیچکس به شما ضربه نمیزند. ضرر نمیزند. این آیه قرآن با این تفسیر المیزان، حضرت امام رحمت الله علیه با انقلاب اسلامی عملیاتیاش کرد. میفرمود: مؤمنین شما میتوانید. جوانها شما میتوانید. ما قدرت داریم. خب همین است دیگر.
حضرت آقا یکبار فرمودند: اعتماد به نفس ملی.
آیه قرآن درباره ی اعتماد به نفس ملی کدام آیه است؟ أنتُمُ الأَعلَون؛ شما برترید. اعتماد به نفس داشته باشید. خیلی مهم است که ما به آیات قرآن نگاه هوشمندانه و دقیق داشته باشیم. خب برای اینکه معلوم شود منظورم از نگاه هوشمندانه و دقیق داشته باشیم منظور من از هوشمندانه و دقیق این عبارت اشتباه است یعنی نگاه اجتماعی داشته باشیم. اجتماعی چیست؟ خود آیه دارد همین را می گوید، یک طوری اجتماعی و فردی را جدا می کنید که دو مشرب می شود یک نفر می گوید دین من اجتماعی است یکی دیگر می گوید دین من فردی است، یکی از کسانی که خیلی غصه می خورد که چرا ما اساساً به دین، فردی نگاه می کنیم استاد عرفان حضرت امام مرحوم شاه آبادی بود با این که استاد عرفان بود ولی تأسفش از این بود نمی فرمود ای وای مردم گناه می کنند، ای وای مردم خدا را نمی شناسند، ای وای معنویت کم شده است…او ای وای میگفت ولی برای این حرف؛ میفرمود متأسفانه اسلام را یک امر فردی معرفی کرده اند اسلام یک امر جمعی است.
من امیدوار هستم در این دولت آموزش های غلط دین به پایان برسد و آموزش های درست دین جایش را بگیرد، الان از هر بچهای بپرسید امامت یعنی چه؟ امامت را فردی معرفی میکند، فردی یعنی چه؟ یعنی تو معتقد باشی امام ولی تو است و معتقد باشی که باید از امام تبعیت کنی، او معصوم است و برگزیده خدا و علم لدنی دارد تمام، خب ابعاد اجتماعی بحث امامت؟! حرفی زده نمی شود، همه هم فکر می کنند ما به امامت معتقد شدیم مرحوم شاهآبادی می فرماید: امامت دو بعد دارد یک بعد آن ارتباط شما با امام است بعد دیگر آن ارتباط شما با بقیه مومنین است، اخوت بعد دیگر ولایت است و ارتباط شما با امام ناقص است اگر ارتباط شما با بقیه مومنین درست برقرار نشود آنجاست که باید آزمایش بشویم، آنجاست که بیشتر کمالات را می توانیم به دست بیاورم، آنجاست که ما ۱۴۰۰ سال است متوقف هستیم والا آدم خوبی که اجتماعی نباشد در تاریخ زیاد بوده است، در زمان أئمه هدی علیهم السلام هم زیاد بوده است من اصلاً باور نمیکنم که امام باقر علیه السلام ۳۱۳ نفر نداشته باشد این ۳۱۳ نفری که ائمه هدی علیهمالسلام به دنبال آن میگردند برای اداره عالم است نه برای اینکه خودش خوب باشد مثلاً ما بگوییم که امام باقر علیه السلام سی،چهل تا سیصد و سیزده نفر شیعه درکنارشان نبوده است توهین به بسیاری از شیعیان زمان امام باقر علیه السلام است،نمی شود که اینگونه گفت، حتماً آدم های خوب زیاد بوده اند.
زندگی جمعی چیست؟
حالا این زندگی جمعی چیست؟
در همان آیه شریفه قرآن میفرماید: اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا” اصْبِرُوا تک تک در مشکلات فردی صبر کنیدصَابِرُوا با هم صبر کنید در مشکلات جمعی مثل حمله دشمن و کاری که شما در مقابل دشمن باید انجام بدهید به نام جهاد.
دانشجویی برایم تعریف میکرد: به ما گفته بودند هفته بعد روغن گران می شود خوب ما هم چند روغن گرفتیم و به منزل آوردیم صاحبخانه گفت چرا انقدر روغن گرفته اید انقدر مصرف دارید گفتم نه شنیده ایم روغن میخواهد گران بشود ما هم اضافه تر گرفته ایم صاحبخانه بلافاصله گفت خانه مرا تخلیه کنید شما به مملکت من لطمه میزنید اگر هر آلمانی بخواهد اینگونه روغن بخرد چون قرار است روغن گران شود و به منفعت فردی خود فکر کند و جمع را رها کند قحطی روغن و گرانی میشود شما مهمان این کشور هستید و دارید به اقتصاد ما لطمه می زند به این فرهنگ می گویند صابروا یا قناعت جمعی اگر کسی قناعت فردی پیدا بکند هنری نکرده است قناعت جمعی خیلی سخت است گوشواره از گوش دخترانه حسین علیه السلام بیرون می کشید و گریه می کرد بنابر نقلی که هست آن بچه پرسید پس چرا گریه می کنی؟ گفت: می دانم دارم به بچه های پیغمبر ظلم می کنم گفت پس چرا بر می داری؟ جواب داد: اگر من نبرم دیگری می برد این اخلاق قاتلین اباعبدالله الحسین علیه السلام است دوباره به این بحث اخلاق برمیگردم.
رابطوا به چه معناست؟
در آیه کریمه می فرماید صابروا و رابطوا، رابطوا به چه معناست؟ در روایت آمده است، رابطوا علی الإمام.
صابروا علی الجهاد رابطوا علی الإمام معلوم میشود که ما باهم زندگی جمعی داشته باشیم در مقابل دشمن این ساده تر است از اینکه زندگی جمعی داشته باشیم برای کمک به امام رابطوا یعنی هم افزایی کنید خودتان مراقبه همدیگر باشید ما باید این را مدرسهها تمرین کنیم،در دبیرستان، حوزه، دانشگاه بچه ها حضور و غیاب به عهدهی خود شما، خودتان نگذارید کسی غیبت یا بی نظمی کند به معلم کمک کنید، بعد اگر بچه ها همدیگر را کمک نکردند خب معلم نباید تلاش بکند که اینها درس بخوانند رفوزه می شوند؟! اصلا با هم تبانی کرده اند نمرههای همدیگر را صحیح کنند پارتی بازی به هم نمره دادهاند خیانت کردهاند رفتار بد همدیگر را زیر سبیلی رد کردهاند من معتقدم معلمان نباید اینها را درس بدهد بگذار بی سواد بمانند؛ چون اینها شمشیر دست زنگی مست است. اینکه زندگی اجتماعی بلد نیست، وجدان جمعی ندارد، چرا باید باسواد بشود؟ این نباید باسواد بشود، پسفردا بیاید پدر مردم را در بیاورد. چون زندگی جمعی حاضر نیست. میگویند: در مدرسه، نظم فردی مهمتر از قدرت زندگی جمعی است؛ خب این غلط است. میگوید تو منظم باش، به بقیه کاری نداشته باش؛ خب این غلط است. به همین شکل سر مردم را میبُرند؛ به همین شکل جامعه قدرتمند پیدا نمیکنیم؛ به همین شکل طاغوتی پیدا میکنیم!
بچهها همدیگر را به نظم دعوت کنید. تواصی به حق بکنید. آن وقتی که روایتی را میبینم که زمان رسولخدا صلوات الله علیها و آله در بین همه سوره های قرآن، یک سوره شده سرود جلسات جمعی مؤمنان؛ خب آن همه سوره های نورانی. سوره والعصر، هرموقع مؤمنان پیش هم جمع میشدند، باهم سوره والعصر را میخواندند بعد پراکنده میشدند؛ سرودشان بود.
حالا چرا؟ چون در سوره والعصر، آن نقطه اساسی این است:
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ(العصر.۳)
نه حق طلبند و صبر میکنند بلکه همدیگر را به حق و همدیگر را به صبر دعوت میکنند، دوباره یک جلوه عظیم زندگی اجتماعی و جمعی.
آن وقت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در اوج عدالت، حکومت برقرار کرد، ۴ ساله این حکومت از بین رفت. در مقابل یک کسی که حکومتش پر از ظلم و فساد بود. زاهدانه هم زندگی میکرد. برا چه؟ برای اینکه امیر المؤمنین علیه السلام جای مؤمنین، کارهایی که باید انجام بدهند تواصی بکنند، رابطوا علی الامام بکنند، صابروا بکنند، جای آنها کار نمیکرد؛ بقیهاش را به عهده مردم میگذاشت. مردم میگفتند تو مدیریت بلد نیستی یا علی تمام شد رفت. امیرالمؤمنین علیه السلام مدیریت بلد است. جای مردم نمیخواهد کار بکند. مردم پس چهکارهاند؟
آنقدر ما این حرف های اصلی و کلیدی دین را نزدیم در جامعه خودمان، خوب نیست من شب شهادت امام باقر علیه السلام لطیفه بگویم، شما بخندید. در جامعه ما فرقه های سیاسی هستند که طرفدار دموکراسی غربی شدند. چرا؟ چون دموکراسیهای غربی گفتهاند: مشارکت مردم؛ آن هم یک درصد و فقط در انتخابات. بقیهاش دیگر سر مردم را میبرند در غرب. یک ذره بوی مشارکت و دموکراسی درآمده، ما غربگرا داریم. این که در اسلام شما صد در صد هست. همه زندگی باید اینگونه باشد. حالا بالاخره به خاطر آموزش های غلط دینی، آنها میدان پیدا کردهاند. این بچه های ما، جوان های ما و روشنفکران ما فکر کردهاند مرغ همسایه غاز است.
امام باقر علیه السلام اولین امامی است که سطح انتظارش را از زندگی جمعی بین شیعیان مطرح میکند و میفرماید با این شاخص، ظهور رخ خواهد داد. میفرماید: یاران آن امامی که قیام میکنند این سطح از زندگی جمعی را دارند که ما الان در هیأت هایمان نداریم. هیئتی هایمان حاضر نیستند پول هایشان را روی هم بریزند و باهم زندگی کنند؛ آقا من ۷۰ تومان درآوردم، این کمتر درآورده است. عیبی ندارد. میریزیم در کیسه، به اندازه نیازمان برمیداریم و مصرف میکنیم. ما هنوز در مقابل امام باقر علیه السلام شرمندهایم. یه وقت دوستان فکر نکنید ما آمدیم در جلسهای که داراییهایمان تحسین بشود. خب هرکس هر داریی دارد الحمدلله. این محبتی که هست الحمدلله. این اعتقادی که هست الحمدلله. ولی ما در همدیگر جمع میشویم که همدیگر را تکمیل کنیم، اصلاح کنیم، نقص ها را برطرف کنیم.
حضرت باقرالعلوم علیه السلام یک نقصی را برای جامعه شیعه مطرح کردهاند که هنوز تقریبا تمام شیعیان این نقص را دارند. و آن زندگی جمعی را من اینگونه از شما انتظار دارم. آقا! امام باقر علیه السلام! فدایتان بشوم! نمیتوانیم. نتوانستیم تا حالا.
خیلی جالب است آدم ببیند کم میآورد. حتی ما برای شهید شدن کم نمیآوریم. قریب به اتفاق دوستان اهل بیت علیهم السلام، کربلا پیش بیاید، پای شهادت ایستادهاند؛ شک نکنید. این کاری ندارد. شهید شدن که کاری ندارد. لِه شدن بین زندگی جمعی مؤمنان و دم بر نیاوردن و فدا شدن بین مؤمنان و فداکاری، این سخت است. استعداد های خودت را بگذاری در اختیار بقیه مومنان، این را توجه کنید.
این امام باقر علیه السلام است که برای ما شیعیان بعد از آن حوادث کربلا و حوادث قبل و مظلومیت بسیار دهشتناک امام سجاد علیه السلام، فرصتی پیدا کردند برای گفتگوی با شیعیان. آنوقت سطح انتظارشان را مطرح میکنند. بلافاصله؛ آقا شما چرا قیام نمیکنید؟ ۵۰ هزار شیعه دارید. ندارم. چون این مشخصه را ندارند! آن یارانی که اهلبیت علیهم السلام دنبالش هستند، کسانی هستند که بتوانند این زندگی جمعی را، این جامعه اسلامی را بسازند و بپزدازند. نه فقط خودشان برای خودشان خوب باشند.
بخش دوم
چرا جامعه شیعه در زمان امام باقر علیه السلام جمعی نبود؟
حالا چرا جامعه شیعه در زمان امام باقر علیه السلام، اینگونه نبود؟ اصلا چرا جامعه اسلامی کلا اینگونه نبود؟ چرا؟
چون ۱۰۰ سال، قال رسول الله گفتن، ممنوع بود. نماز میخواندند، روزه میگرفتند، حج میرفتند، حجاب رعایت میکردند. آقا شما که دارید همه کارها را انجام میدهید؛ خب قال رسول الله را چرا منع میکنید؟ اعدام، زندان، تبعید، هرکه میگفت قال رسول الله. خب چه اشکالی دارد بگویند قال رسول الله؟
اگر قال رسول الله میگفتند اگر آن سخنان را از رسول خدا نقل می کردند کنار خصوصاً آیات قرآن، قال رسول الله شرح آیات قرآن است خب اگر میگفتند دین، دین فردی نمیشد میشد آن دین جمعی که طاغوتها از آن میترسیدند و (طاغوت ها)سر میبریدند فکر نکنید قال رسول الله این بود که نمازتان را اینگونه بخوانید دو رکعت هم در کنارش نافله بخوانید بعد آنها مخالف این باشند که شما چرا گفتی نافله بخوانند؟! نه آنها با عبادتهای فردی مشکل نداشتند اتفاقاً عبادت های فردی را رونق هم می دادند نماز مستحبی شب های ماه مبارک به جماعت، چه حالی هم میدهد أمیرالمومنین علیه السلام آمدند که جلوی این کار را بگیرند علیه حضرت تظاهرات کردند…عبادت فردی غوغایی بود حتی یک ذره از رونق حج کم نشد شیعیان چرا زندگی جمعی بلد نبودند؟ چون ائمه هدی علیهم السلام فرصت نداشتند با شیعیان حرف بزنند امام باقر علیه السلام مقداری فرصت پیدا کرد همین که فرصت پیدا کرد بلافاصله سقف انتظار را مشخص کرد و ۱۴۰۰سال است که همه در آن گیر کردهاند…
آن وقت شما دقت بکنید یک مقدار شیعه قدرت گرفت هفت هشت فرقه و شعبه در شیعیان ایجاد شد، عمربن عبدالعزیز آمده و مقداری با اهل بیت علیهم السلام مهربان شده است هشام یه مقدار رفتارش… برخی خلفای اموی تظاهر میکنند یک مقدار قال رسول الله گفتن آزاد شده، هنوز که خبر خاصی نشده است!! سریع شعبه زدید!؟
اصلا فرهنگ زندگی جمعی نیست، همین که امام باقر علیه السلام آمدند یک مقدار معارف دینی و جامعه مومنین را رونق بدهند فرقه ها شروع شد، سوء استفاده ها شروع شد.
دین خطراتی دارد، همانطور که دین اگر درست اجرا بشود اوج آن ساختن جامعه دینی است نه فرد دینی، اگر درست اجرا بشود بشر را به سعادت دنیا و آخرت می رساند اگر درست اجرا نشود واقعا همانگونه که مارکسیست ها می گفتند افیون توده هاست همان می شود یعنی هم باعث بدبختی بشر میشود هم موجب تقویت بدبخت کننده ها خواهد شد. چه توجیهی بهتر از این یک ظالمی بیاید سر همه را ببرد بعد من به عنوان عالم اخلاق بگویم؛ مردم صبر کنید، به مقدرات خدا تکیه کنید…یعنی تمام درس اخلاق را میشود به نفع ظالمان و طواغیت مصادره کرد اگر زندگی جمعی را حذف کنیم بعد طواغیت از این عالم ها بدشان میآید؟ خیلی هم خوششان میآید.
حجاج بن یوسف ثقفی عادتش این بود که زن و مرد را برهنه در زندان میگذاشت زیر آفتاب، آنها اینقدر در آنجا می ماندند بی آب و غذا تا میپوسیدند و می مردند، زمان حجاج بن یوسف ثقفی که امام باقر علیه السلام نوجوانی بودند امام سجاد علیه السلام جرأت ندارند یک کلمه حرف بزنند اما حسن بصری درس اخلاق دارد بیا و ببین…بعد می گفت در جلسه ما کسی از مسائل حکومت حرف نزند هنوز هم که هنوز است سخنان عارفانه حسن بصری معروف است و بعضیها هم مرید او هستند و برخی از او دفاع میکنند و گاهی به خود من هم میگویند که چرا شما از او انتقاد میکنید؟ این چیزهایی که در مورد او میگویند شایعه است! برخی هم تحقیق می کنند که آیا آدم خوبی بود یا آدم بدی؟ و عارفانه هایی هم که گفته است پر بی راه نیست، پر بی راه نیست ولی اگر دقت کنی…
حضرت باقرالعلوم علیه السلام همین که آمدند فرصت کوتاهی پیدا کنند که چند مومن تربیت کنند چند قال رسول الله بگویند چون فرهنگ زندگی جمعی نیست، تفرقه شروع شد، حداقل بگذارید قدرت بگیرید بعد یکدیگر را بزنید! من الان از فرقههای ایجاد شده در زمان امام باقر علیه السلام صحبت نمیکنم و نامشان را نمیبرم چون الان آثارشان هستند و ما باید احترام بگذاریم حالا دیگر اتفاق افتاده الان وقت اتحاد مومنین است در مقابل دشمن، همان طور که اختلافات زیادی با برادران اهل سنت داریم که بسیاری از آنها اصلا قابل ذکر نیست و اصلا به آن نمی پردازیم، فعلا برویم به دنبال قرآن و سخنان رسول الله خدا و سیره رسول خدا تا همین مقدار، ببینیم چقدر ایشان به ما زندگی جمعی یاد می دهد، دین بدون زندگی جمعی بدون تربیت اجتماعی،بدون رشد جامعه به عنوان جامعه دینی میتواند ضد سعادت بشر استفاده بشود.
سخن مرحوم شاه آبادی در اهمیت زندگی جمعی
آقای شاه آبادی رضوان الله تعالی علیه ایشان می فرمودند: در رأس مشکلات جامعه ما غرور مومنین است… عجب استادی عجب شاگردی تربیت کرد حضرت امام هر موقع یاد ایشان می کرد می فرمود روحی له الفداء جانم فدای او باد یک شاگرد تربیت کرده باشد کافی است آن هم آقا سید روح الله که جهان را تغییر داد واقعاً امام شاگرد آقای شاه آبادی بود گاهی اوقات شاگرد از استاد جلو می زند، گاهی وقت ها شاگرد حرف استاد را میفهمد و اجرا می کند اینجا رابطه اینچنین است آن وقت آقای شاه آبادی میفرمود مهم ترین مشکل ما غرور مومنین است. فکر می کند همینکه اعتقاد حقی دارد و راه حق را پیدا کرده به خودش غرّه می شود، این را در رأس مشکلات جامعه بیان می کند و ما باید مواظب باشیم و امام باقر علیه السلام کاری کردهاند که ما مراقب باشیم سطح انتظار از شیعه را امام باقر علیه السلام اعلام کرد و ما هم قطعاً الان نمیتوانیم… دین اگر فردی باشد انسان زود مغرور میشود دین انتظار زیادی از انسان در ابعاد فردی ندارد خیلی ها می توانند رعایت کنند، حرام نخور چشم، نماز بخوان چشم، غیبت نکن تهمت نزن چشم، دیگر چه کار کنم؟! انجام دستورات فردی کار سختی نیست اکثراً میتوانند اجرا کنند و اجرا هم میکنند خطا هم کردی استغفار کن بعد هم تقاضای شفاعت کن و یا علی…
مگر در ابعاد فردی چه انتظاری بیش از این از ما دارند؟ پس چرا حضرت تشریف فرما نمیشوند؟آقا بقیه انتظارات دین را ببینید که در ابعاد اجتماعی، واقعا طاقت فرساست. مؤمنترین آدمها مینشیند فکر میکند میگوید: نمیتوانم، نمیشود.
علائم ظهور در حال تحقق است
من به شما مژده بدهم، علائم ظهور دارد پیدا میشود. یک علائمی از زندگی جمعی درست، از علائمی که امام باقر علیه السلام انتظار داشت، در مسیر اربعین، در راه کربلای حسین علیه السلام دارد خودش را نشان میدهد.
هستی خودش را میآورد لب جاده، در اختیار همه مؤمنین قرار میدهد. خودش فقیر است؛ میرود پولهایش را جمع میکند؛ حتی قرض میکند. بهترین میوه، بهترین غذا را لب جاده میآورد؛ ۱۰۰ نفر، ۲۰۰ نفر میگیرند، میروند، تمام میشود. درواقع غارت شد! میگوید: عیب ندارد. هیچی دیگر ندارد، برمیگردد خانه. اگر هیئت نباشد، شام ندارد بخورد. میگوید برای زائران حسین…
روضه و توسل
یا اباعبدالله چطور دلها را منقلب کردی!…
حالا من میخواهم از امام باقر علیه السلام یک تقاضا کنم و عرضم تمام.
امام باقر! ما شنیدیم شما کودک کتک خورده کربلا هستید.
در مسیر کوفه و شام، همین مسیر اربعین که مردم میروند، در این مسیر تازیانه خوردید شما…
راه اربعین را مجددا به روی ما باز کن امام باقر…
ما از شما تمنا میکنیم…
زندگی اربعینی به ما توفیق بده.
خدمت به اربعین به ما عنایت کن.
امشب بگیرید این را از امام باقر علیه السلام تا اگر امشب دعایمان، توسلمان ان شاءالله مستجاب بشود، یک محرم دیگری به ما عنایت خواهند کرد. چرا؟ چون میگویند این مسافر اربعین است؛ اسمش را نوشتیم. یه جور دیگری تحویل میگیرند دهه محرم مسافر اربعین را.
امام باقر! فدایتان بشوم؛ فدای جگر مسمومتان بشوم! شنیدهام در میان کودکان بودید شما. هر کودکی گریه میکرد، با چوب نیزه بر سرش میزدند.
امام باقر فدایتان بشوم! شنیدهام کودکان میرفتند به دامان عمه پناه میآوردند و از تازیانهها شکایت میکردند، عمهشان زینب برای دلداری فقط میفرمود: عَمَّتُکَ مِثلُک. عمه تو هم مثل تو است عزیزم…
امام باقر فدایتان بشوم! شب شهادت شماست اما خودتان فرمودید به جدتان لا یَوم کَیَومُکَ یا أباعبدالله
امام باقر! در مجموع در چند خرابه ساکن شدید؟… در چند خرابه…
بگذارید یک کمی از جانب امام باقر علیه السلام پاسخ سوالات شما را بدهم.
در خرابه خیلی ساکن شدیم؛ اما امان از خرابه شام…
آنجا میآمدند از کنار خرابه رد بشوند، آنقدر به جدمان علی ناسزا میگفتند…
بازدیدها: 0