ضرورت بیان احکام در هیأت
هیچ عمل و هیچ کاری خالی از یک حکم شرعی نیست؛ یعنی ما هیچ عملی پیدا نمی کنیم که دین برایش باید و نباید نداشته باشد و نگفته باشد این کار واجب است یا حرام، مستحب است یا مکروه است یا مجاز و مباح. بنابراین حکم وجود دارد و بدون دانستن آن حکم هم ممکن است عمل، عمل انحرافی باشد یعنی به جای اینکه ما را به بهشت ببرد به جهنم ببرد و بدون ایمان و عمل صالح هم کسی به جایی نمی رسد. یعنی اگر زندگی خوب می خواهید در گرو ایمان و عمل صالح است. چون یکی از سئوال های مهم این است که زندگی خوب کدام است؟ همه ی تلاش ها، زحمت ها، مرارت ها، سردی و گرمی عالم چشیدن ها؛ برای داشتن زندگی خوب است. اگر کسی غیر از این را بگوید معلوم می شود که عقلش میزان نیست حتی آن کسی هم که برای خدا کار می کند هم بدنبال یک زندگی خوب است امّا زندگی که پایان ندارد و به دنبالش آخرت است “الدنیا مزرعه الاخره”. اما اینکه زندگی خوب کدام است برای هر فردی تعریفی دارد.
افراد پیش فرض های فکری دارند. تعریف هایی برای زندگی می کنند؛ براساس آن پیش فرض ها آینده ای را در نظر دارند، آمال و آرزوهایی دارند که براساس آن یکی می گوید خانه داشتن یکی می گوید شغل داشتن یکی می گوید همسر خوب داشتن و یکی همه این موارد و …
اما زندگی خوب کدام است؟ اگر فردا مصاحبه کنند با اقشار مختلف مردم جواب های متفاوتی می شنویم که زندگی خوب کدام است. اما ببینیم قرآن چه می فرماید. خداوند در سوره نحل آیه 97 می فرماید: “من عمل صالح من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه” اگر حیات طیبه می خواهید زندگی کنید یک زندگی پاک و سالم و خوب، قرآن می فرماید:
- ایمان 2- عمل صالح. “من عمل صالح من ذکر او انثی و هو مومن” کسی که مرد یا زن (خیال نکنند پیشرفت مختص آقایان است نه فرقی نمی کند هم برای زنان است هم برای مردان) عمل صالح انجام دهد در حالی که مومن است او را به حیات طیبه می رسانیم یا حیات طیبه به او خواهیم داد. پس دو شرط دارد زندگی خوب در گرو ایمان و عمل صالح است.
پس پاسخ سئوال مصاحبه عمومی مردمی از اقشار مختلف که جواب های گوناگونی می گیریم جواب قرآنی آن این است. پاسخی دینی.
- زندگی خوب دو شرط دارد: باور صحیح و کار درست
باور صحیح یعنی ایمان و کاردرست یعنی عمل صالح. اگر این دو بود قرآن می گوید؛ حیات طیبه دارد بنابراین قرآن کریم بسیاری از افراد زنده را مرده متحرک می داند این ها حیات داخلی، واقعی و حیات طیبه ندارند.
هیأت با اقشار مختلف مردمی که در هیئات هستند ارتباط دارد. افرادی که وارد هیأت های عزاداری می شوند؛ معمولا مشکل اعتقادی ندارند. البته مراحل کمال ایمان کم پیدا می شود اما مشکل اعتقادی وجود ندارد. به این معنا که خدا را قبول دارند پیغمبر(صلی الله علیه و آله) را قبول دارند ائمه(علیه السلام) را قبول دارند روز قیامت را قبول دارند و اگر قبول نداشتند به این مجالس نمی آمدند. این کسی که به این مجالس می آید یا به محل های زیارتی، در ایام عزاداری ها حاضر می شود معلوم است که اعتقادش مشکلی ندارد. چرا سوال دارد، شبهه دارد، ضعف دارد؟ ممکن است ضعف ایمان داشته باشد حتی در مرحله ی اعتقاد. شبهه و سوال هم برایش پیش می آید اما این که بگوئیم او غیرمعتقد است؛ خیر، این نیست. همان هایی هم که حجابشان را رعایت نمی کنند خیلی از این ها از نظر اعتقادی خدا را قبول دارند.
می گوئیم خدا چند تاست؟ می گویند یکی است.
چه کاره است؟ همه عالم را او آفریده است.
روز قیامت را قبول داری ؟ بله
مردن را قبول داری ؟ بله
عذاب قبر را قبول داری ؟ بله
پیغمبر را قبول داری ؟ بله
همه ی این ها را قبول دارد.
مشکل چیست؟ مشکل متدیّنینی که شما با آن ها سر و کار دارید مشکل رفتاری است اگر حجابش را مراعات نمی کند اگر دروغ می گوید، اگر غیبت می کند اگر تهمت می زند اگر گران فروشی می کند اگر کم فروشی می کند اگر کم کاری می کند اگر فتنه گری می کند همه ی این ها مشکل رفتاری است. بنابراین ما در جامعه دینی مان با انسان هایی سر و کار داریم که مشکل رفتاری دارند به فرموده مقام معظم رهبری(مدظله العالی) که سال ها پیش فرمودند و امسال هم تقریبا دوباره تکرار کردند: « نظام ما اسلامی است ولی کشور ما اسلامی نیست. نظام ما اسلامی است یعنی سیستم براساس اسلام است. قانون. مجلس. شورای نگهبان از نظر فقهی باید تائید کند. این می شود قانون اسلامی. درست هم هست. بعد فرمودند: زمانی کشور ما اسلامی می شود که همه ی مردم به احکام عمل کنند پس مشکل در عمل است.
تقریباً دو سال پیش بود اوایل مرداد یا اوایل شهریور که دمای قم گاهی به 48 تا 50 درجه می رسد کسانی که در قم هستند خبر دارند هوا خیلی گرم است. بعدازظهری بود که من از آن راه فرعی جمکران با ماشین در حال رفتن به جمکران بودم که دیدم یک گروه هایی و افرادی پیاده در حال رفتن به جمکران هستند که برای شب چهارشنبه برسند. ما هم به حالشان غبطه خوردیم. گروه هایی بودند از آقایان و خانم ها با پای برهنه می رفتند که ناگهان چشمم افتاد به اینکه خانم ها با پای برهنه در حال رفتن هستند. خوب دقت کنید؛ این کسی که در حال پیاده رفتن است این چند کیلومتر راه را آن هم در آن هوای گرم و در زمین داغ در حال رفتن به جمکران است آیا این شخص مشکل اعتقادی دارد؟ عرض کردم ممکن است مشکل ایمان داشته باشد. ممکن است ذهنش شبهه داشته باشد. اما مشکل ندارد یعنی خدا و امام و پیغمبر را قبول دارد. اصول اعتقادی را اجمالاً قبول دارد. آنجا هم دارد می رود برای عبادت خدا. اما خوب گفته پیاده بروم ثوابش بیشتر است کم کم کفش هایم را هم درآورم پابرهنه بروم چه بهتر.(خانم هستند) جورابم را هم دربیاورم تا این حرارت و داغی زمین را احساس کنم تا ثواب بیشتری ببرم. برای ثواب بیشتر گناه می کند. در حالی که به فتوای مشهور فقها وقتی خانمی بیرون می رود در نگاه نامحرم پاهایش نباید پیدا باشد و این را بلد نیست. این مشکل مشکل اعتقادی است یا رفتاری ؟
نمونه ای دیگر؛
خانمی تماس تلفنی گرفته بود با بنده که دختر من بیرون می رود مراعات نمی کند و آرایش می کند و موهایش را بیرون می گذارد.
گفتم: دختر شما هست این موارد را می گویی؟ گفت بله.
گفتم صدای شما را می شنود ؟ گفت بله.
گفتم گوشی را به خودش بده.
گوشی را داد.
گفتم: دختر خانم ظاهراً مادر از شما گلایه دارد.
گفت: مادرم سخت گیر است. همانی را هم که اسلام اجازه داده؛ او سخت می گیرد. من فقط کمی آرایش می کنم و کمی هم موهای جلوی سرم بیرون است.
یعنی چه ؟ خوب ایشان مشکل رفتاری دارد. این مشکلات رفتاری هم بیشتر به عدم آگاهی برمی گردد. آگاهی از چه؟ آگاهی از احکام شرعی. یعنی نمی داند این مقدار را اسلام اجازه نداده است. واقعاً این را نمی داند. خیلی از این افراد هستند که قلباً آدم های خوبی هستند امّا عملاً آدم های درستکاری نیستند بنابراین به آن حیات طیبه هم نمی رسند حیات طیبه ای که نهایت آن بهشت است.
یک وقتی زوج های جوانی برای اجرای صیغه نکاح خدمت حضرت آقا می آمدند. حضرت آقا به این مستحب عمل می کنند. یعنی خطبه می خوانند. خطبه سخنرانی است. “زوجت و قبلت” عقد است. خطبه صحبت است یعنی موعظه می کند و این مستحب است. حضرت آقا این را عمل می کردند و در کتابی به نام مطلع عشق (چاپ هم شده و خواندنی هم هست) در آن جلسه ای که ماهم بودیم فرمودند؛ زن و شوهر باید دست هم را بگیرند و بروند بهشت. مثل آن جمله ای که حضرت امیر(علیه السلام) نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند ؛ ” نعم العون علی طاعت ا… ” پیغمبر از دامادشان پرسیدند دختر من چطور همسری است؟ جواب دادند:” نعم العون علی طاعت ا… ” یاور خوبی است برای اطاعت خدا.
پس شرط زندگی سالم، صالح، سعادتمندانه، طیّبه، خوب 1- ایمان 2- عمل صالح است. (این ها را از قرآن کریم می گوید.)
بنده خودم دیده ام وسط زنجیر زنی مردها خانمی زنجیر می زد. دو سه مورد بنده خودم دیده ام. یا آن چیزی که در بعضی از این هیات ها خوانده می شود. یا گاهی اوقات اختلاط زن و مرد را می بینیم؛ طوری زیاد است که آدم خجالت می کشد. این ها همان مشکل رفتاری است.
آسیب شناسی که الآن دارد نسبت به این مراسم انجام می گیرد در مرکز موضع شناسی احکام فقهی در قم خیلی مبسوط و مفصل است. نتیجه ی این آسیب شناسی خیلی کم اعتقادی و بقیه حدود 99 درصد رفتاری است. این مشکل رفتاری یا ناشی از عدم آگاهی به احکام شرعی یا عدم تقیّد به احکام شرعی است. نمی داند این هایی که می خواند حرام است و او هم نمی داند که شرکت در چنین جلسه ای که چنین مطالبی را می خوانند حرام است اگر بداند نمی رود. فقط می داند عزاداری برای سیّد و سالارشهیدان (علیه السلام) از افضل قربات است و ثواب دارد امّا جزئیات آن را نمی داند. خوب این جزئیات را کِی باید گفت؟
ما گفتیم زندگی خوب در گرو ایمان و عمل صالح است. عمل صالح چیست؟ کار درست چیست؟ کار درست کدام است؟
عمل صالح چیست؟
(پاسخ ها) رفتارهای درست، انجام دادن واجبات و ترک کردن محرمات، رضایت خدا، همه ی این ها درست اما شرط آن چیست؟ یعنی یک عمل چه شرایطی دارد تا عمل صالح باشد چنان که ما گفتیم حیات طیبه دو تا شرط دارد: 1- ایمان و عمل صالح. عمل صالح هم دو شرط دارد. عمل صاح؛ کار درست، همانی که دین قبول دارد و به عنوان کار درست می داند دو شرط دارد. براساس تعریفی که ما دینداران برای زندگی داریم که می گوئیم زندگی به مرگ ختم نمی شود. دو شرط وجود دارد:
- بر اساس اصول علمی باشد
- بر اساس موازین شرعی باشد.
عمل صالح یعنی همین. یعنی اگر طرف نماز شب می خواند و سدّ و گسل می سازد این عمل صالح نیست موقع ساختن سدّ اگر ذکر هم بگوید این عمل صالح نیست.
چرا؟ چون براساس اصول علمی نیست و اینجا نباید سدّ بسازند و با یک زلزله ی خفیف شهرها و روستاها را آب می برد. این را دین عمل صالح نمی گوید. بلکه می گوید این اشکال دارد. می گوید براساس اصول علمی نیست وقتی که قطعه ای را می سازد همانی که روی وسیله می بندند و بعد از دو روز می شکند و از بین می رود دین می گوید این هم عمل صالح نیست چون براساس اصول علمی نیست اگر هم اصول علمی مراعات شد ولی حقوق مردم ضایع شد یا از مواد حرام مثلا برای درمان کم خونی یا بیماران دچارکمبود آهن از خون گاو قرص آهن درست کرده باشد که در حال حاضرهم هست و این کار را می کنند این را هم دین عمل صالح نمی داند. چرا؟ اصول علمی مراعات شده که توانسته از خون گاو قرص آهن بسازد اما دین می گوید این عمل صالح نیست؛ چرا؟ چون از مواد حرام درست کرده. برو از مواد حلال درست کن.
- اگر غذایی در این بین نجس و مضرّ باشد می گوید موازین شرعی مراعات نشده است بنابراین عمل صالح دو شرط دارد؛ 1- براساس اصول علمی باشد و 2- براساس موازین شرعی باشد .
مستند این دو تا شرط چیست؟
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
- خطاب به بازاریان فرمودند: ” من اتجر بغیر علم ارتطم فی الربا ثم ارتطم فلا یقعدن فی السوق الا من یعقل الشراء و البیع ” هر کس تجارت کند بدون این که دانای به احکام شرعی باشد، هر آینه گیر کرده است در ربا که در آمدن مشکل است. پس معامله در بازار نمی کنید مگر کسی که احکام خرید و فروش را کاملا بلد باشد.
افسوس که این جملات در کتاب هاست. درحالیکه باید سر در بازار و کارخانه و شهرک های صنعتی و کارگاه ها نوشته شود. شرایط عمل صالح از منظر امیرمؤمنان (علیه السلام) این است که کار باید براساس اصول علمی باشد.
بعضی ها به کشورهای دیگر می روند و برمی گردند و می گویند که آن ها چنین هستند و چنانند خوب دین ما هم می گوید درست بسازید اما ما مراعات نمی کنیم.
در واحد سمعی بصری بعثه ی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) آن موقع که هنوز سی دی ها رواج پیدا نکرده بود؛ نوارهای ویدیوئی بود. سخنرانی ها و مداحی ها را ضبط و توزیع می کردند بنده از مسئول آن پرسیدم که تاکنون چه تعداد از این نوارها خرید کرده اید (از یک شرکت معروف ژاپنی بود که نام نمی برم) کمی فکر کرد گفت: بیش از میلیون. پرسیدم تا حالا چند تا از این ها بوده که شما جلد آن را باز کرده باشید و اشکال و عیبی داشته باشد طوری که آن را کنار بگذارید یا برگردانید ؟ بعد از کمی فکر گفت : هیچ.
خوب دقت کنید او براساس تعریفی که از زندگی برای خودش دارد متن زندگی را تا کجا می داند؟ تا مرگ. دنیای خودش را آباد می کند با کاری که براساس اصول علمی است. یکی از آن هم ناقص در نمی آید. دین می گوید همین گونه هم باید باشد اما از آن طرف می گوید موازین شرعی را هم رعایت کنید.
امیرالمومنین (علیه السلام) به بازاریان فرمودند: “فلا یقعدن فی السوق الّا من یعقل الشراء و البیع”. کسی که دانش داد و ستد نمی داند در بازار ننشیند. یعنی لازمه ی کار اقتصادی؛ علم اقتصاد است. اگر کار اقتصادی می خواهی انجام دهی باید بلد باشی. این مسئله را دین می گوید. دین می گوید کار باید با علم و دانش باشد. کسی هم که می خواهد مداحی کند اول باید استاد بگیرد و مداحی یاد بگیرد. رعایت موازین شرعی.
باز در بازار کوفه امیر مؤمنان (علیه السلام) خطاب به بازاریان فرمودند: ” ا مَعْشَرَ التُّجّارِ، اَلْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ اَلْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجرُ، اَلْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ. ” ای گروه بازاریان اول فقه و احکام دینی است؛ سپس محل تجارت. یعنی اگر می خواهید مغازه باز کنید، اگر می خواهید کار تولیدی داشته باشید، کار توزیعی داشته باشید اول مسائل شرعی کارتان را بدانید بنابراین عزاداری های ما برای چیست؟ برای تقرّب به خداست. این که فرمودند: عزاداری از افضل قربات است در چه صورتی است؟ در صورتی که براساس موازین شرعی باشد.
اگر کسی تا صبح عزاداری کند و نماز صبح او قضا شود… حضرت امیر(علیه السلام) فرمودند: کارهای مستحب اگر به کارهای واجب لطمه بزند اصلاً موجب تقرّب نیست، یعنی ثوابی ندارد.
ما به زائرین مدینه می گفتیم اینکه تا 2 نصف شب در کنار بقیع هستید و عزاداری می کنید اگر صبح نمازتان قضا شود این عزادرای ثواب ندارد ولو کنار بقیع و بین الحرمین باشد چون آن عمل مستحب است ولو مستحب موکد. حضرت امیر(علیه السلام) فرموده اند: ” لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض ” اگر نوافل به فرائض لطمه بزند موجب تقرّب نیست. بنابراین موازین شرعی در عزاداری باید مراعات بشود.
اینکه فرمودند: ” اَلْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ” مخصوص بازاریان که نیست برای هرکاری است این به عنوان نمونه است. بنابراین اینکه چرا احکام گفته شود برای همین است. چرا احکام گفته شود؟ چون اگر عمل ما براساس موازین شرعی نباشد ما را به حیات طیبه نمی رساند بلکه گاهی از نور ما را به ظلمت می کشاند ممکن است عزاداری هم کرده ولی نه تنها گناهانش بخشیده نشده بلکه خود همین هم گناه بوده است این یعنی از نور به ظلمت رفتن. این یعنی بارگناه را سنگین تر کردن بنابراین باید همه جا احکام باشد.
سئوالی که ما در ابتدا مطرح کردیم؛ چرا؟ چه چیز و چگونه. جواب چرایی معلوم شد که به خاطر اینکه عزاداری یک عمل است و عمل اگر براساس موازین شرعی نباشد موجب تقرّب نیست و ما را به حیات طیّبه نمی رساند بنابراین ضرورت دارد احکام شرعی گفته شود این اصل ضرورت است.
نمونه هم گفتیم کسانی که احکام نمی دانستند سر از کجا در آوردند حتی در مداحی به حد کفر و شرک. حال ممکن است خود آن مداح فکر کند این مسائل عشق به امام حسین(علیه السلام) است.
بعضی ها می گویند در عزاداری امام حسین(علیه السلام) عشق حاکم است نه فقه. جواب این است که تو عاشق تری یا امام حسین(علیه السلام). تازه اگر تو هم عاشق امام حسین (علیه السلام) باشی، امام حسین(علیه السلام) عاشق خدا بود. عاشق تر از او که نداریم. او عاشق خدا بود و در همان میدان معرکه نبرد گفت فقه حاکم است. چه موقع؟ ظهر عاشورا که گفت: همگی نماز بخوانند. نفرمود؛ حالا بجنگیم ببینیم عصر چه می شود. نفرمود بجنگیم حال یا ما پیروز می شویم یا شهید می شویم و این بالاترین مقام است. فرمودند؛ نماز و این یعنی حاکمیت فقه. حرف بسیار غلطی است که می گویند عشق حاکم است و فقه حاکم نیست. فقه همه جا حاکم است. همه جا باید باشد بنابراین اصل ضرورت بیان احکام قطعی است.
و اما اینکه چه بگوئیم؟
یکی از مسائل مهم این است که ما چه بگوئیم؟ تناسب داشته باشد یا نداشته باشد. یک وقتی ما در یکی از شهرهای مرزی برای نماز جمعه رفته بودیم بنده آنجا مسافر بودم و برای نماز جمعه رفته بودم بین نماز جمعه و نماز عصر اعلام کردند فلان آقا از روحانیون محل دو تا مساله ی مهم شرعی را برایتان می گوید که الان بنده یکی از مواردش را برای شما می گویم.
گفت: نمازگزاران توجه داشته باشند خرچنگ حرام است دراین موقع کسی کنارم بود که به دیگری گفت حالا چه کسی اینجا خرچنگ می خورد؟ خوب راست می گوید. متدیّنین که خرچنگ نمی خورند الان روز جمعه بعد از نماز جمعه که وقت گفتن این مسائل نیست احکام می خواهید بگوئید قبل از خطبه ها بگوئید ضمن خطبه گفته بشود آن هم تناسب با مخاطب داشته باشد.
چه بگوئیم ؟ چه احکامی گفته شود؟
جواب: احکام انتخاب شده. دلیل حرف چیست؟ مسائل را باید انتخاب کنیم. اینکه بگوئیم ما در این دهه یا این دو ماه هیأت عزاداری داریم بعد بیائید از اول رساله بگوئید این کار صحیحی نیست.
یکی از آقایان یکی دو سال پیش در قم به بنده گفت که من هم احکام می گویم. گفتم: مرحبا.
گفت: من امام جماعت مسجدی شدم در قم که از اول رساله شروع کردم برای آنها احکام می گویم و می خواهم یک دور رساله را برای آنها بگویم! گفتم اصل کار شما خوب است ولی وصف کار شما خوب نیست.
گفت: چطور ؟
گفتم این که برای مردم احکام می گویی خیلی خوب است اما این هایی که برای نماز شما می آیند چند تا از آن ها شتر دارند؟ کمی فکر کرد و بعد گفت: شتر ندارند!
گفتم شما همه ی رساله را می خواهید بگوئید؟ چند مساله در باب عرب و شتر نجاست خوار است. این مسائل به چه درد این ها می خورد؟ کجای زندگی این ها اثر دارد؟ درست است که حکم شرعی است اما باید چیزی بگوئی که به درد این ها بخورد. در مطهرات هم یکی از مسائل این است استمنا حیوان نجاست خوار. به چه درد آن ها می خورد؟ وقتی حیوان ندارد، شتر ندارد!
در مساله 11 رساله هم برایشان گفتیم که مسائلی را که غالباً انسان به آن نیاز دارد واجب است یاد بگیرد برای چه چیزی که واجب نیست یاد بگیرند برایشان می گوئید؟ چرا مخاطب خودتان را نمی شناسید؟ پس مسائل را باید انتخاب کرد.
امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: “لاتقل و لا تعلم” آنچه را که نمی دانی نگو.
برای مثال در انتخابات و در مورد افراد چیزهایی را می گویند شما اگر می دانید و لازم است بگو. البته غیبت هم نباشد. اما اگر شک دارید و 90 درصد هم احتمال می دهید درست باشد نگو. این یک معنا. معنای دیگرش این است؛ می خواهی سخنرانی کنی؟ می خواهی احکام بگوئی؟ عالمانه حرف بزن. مطالعه کن. در ادامه هم فرمودند : “ولا تقل کل ما تعلم” و هر آنچه می دانی نگو. خیلی حرف ها هست که آدم می داند.
ادامه دارد …
بازدیدها: 99