عاشورا درس مبارزه با مسئولان نالایق
هیات: اگر دشمنان دين جرم و خطاي بزرگي مرتكب شوند و به سرزمينهای اسلامی تجاوز كنند، بر هر مسلمانی واجب است به جنگ با او برخاسته و او را تنبيه كند؛ امّا گاهی حاكمی در سرزمينهای اسلامی دچار جرم و گناه علني میشود و میخواهد دين اسلام را به انحراف بكشاند؛ اينجا نيز برعهده مسلمانان است به مخالفت با او برخاسته و او را از حكومت عزل كنند. حضرت سيّدالشهدا علیه السلام وقتی مشاهده کردند يزيد آشكارا گناهان كبيره انجام میدهد و اعتقادات دینی را منحرف ميكند به مخالفت و مبارزه با او برخاسته و او را شايسته حكومت بر مسلمانان نمیدانستند. اين عمل همان وظيفهای است كه برعهده تکتک مسلمانان بود؛ امّا آنان اقدام به جنگ با سيّدالشهدا علیه السلام کردند و در نبردی ناعادلانه و ناجوانمردانه ايشان را به شهادت رساندند. مگر ايشان چه جرم و خطا و عمل نادرستی مرتكب شدند كه حاكمان و مدّعيان اسلام به جنگ عليه ايشان پرداختند؟
«حضرت سكينه(1)سلام الله علیها پس از واقعه عاشورا در عالم رؤيا بانويی را مشاهده ميكند كه در مركبی نشسته و دستها را بر روي سرش ميگذارد و بسيار اشک میريزد. ايشان سوال ميكند اين بانو كيست؟ در پاسخ میگويند: ايشان حضرت زهرا سلام الله علیها مادرِ پدرِ شماست. حضرت زهرا سلام الله علیها رو به حضرت سكينه فرمودند: در روز قيامت، از خداوند و پيامبر صلوات الله علیه میخواهم از كساني كه به كربلا آمده و حسين علیه السلام مرا به شهادت رساندند، بپرسند: جرم حسين من چه بود؟»(2)
قاتلان حضرت سيّدالشهدا علیه السلام انسانهای سنگدل و بیرحمی بودند. اگر يزيد و لشگریان او به آنان القاء شده بود كه حضرت سيّدالشهدا علیه السلام و يارانش خطاكارند، امّا طفل شش ماهه چه خطايی مرتكب شده بود كه بر گلوی او تير سه شعبه زدند، مگر خاندان حضرت چه گناهی كردند كه آنان را مظلومانه اسير كرده و اموالشان را غارت كردند.
پینوشتها:
1. سَکینه، دختر امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری القیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کردهاند و لقب وی را سکینه نهادهاند که به معنی وقار و سکون است. از سخن امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!/خیرالنساء» در مییابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده است. آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت و در قبرستان بقیع مدفون گشت.
2. بحارالأنوار:45/140-141؛ لهوف فی قتلی الطفوف:188-189؛ «قالت سكينة فلما كان في اليوم الرابع من مقامنا رأيت في المـــــــــنام رؤياً و ذكرت مناماً طويلاً تقول في آخره رأيت امرأه راكبة في هودج و يدها موضوعة على رأسها فسألت عنها فقيل لي: هذه فاطمه بنت محمد صلوات الله علیه أم أبيک فقلت: و الله لأنطلقن إليها و لأخبرن ما صنع بنا فسعيت مبادرة نحوها حتى لحقت بها فوقفت بين يديها أبكي و أقول يا أماه جحدوا و الله حقنا يا أماه بددوا و الله شملنا يا أماه استباحوا و الله حريمنا يا أماه قتلوا و الله الحسين علیه السلام أبانا فقالت لي: كفى صوتک يا سكينه فقد قطعت نياط قلبي هذا قميص أبيک الحسين علیه السلام لا يفارقني حتى ألقى الله به.»
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا علیه السلام نوشته استاد حسین انصاریان
منبع: دارالعرفان
بازدیدها: 0