آن چیزی که در اسرائیل به عنوان پیامدهای جنگ غزه اتفاق افتاده است، این جنگ اخیر ۵۱ روزه و حتی جنگهای گذشته، مقامات اسرائیلی و نظام سیاسی این حکومت نمیتواند این مسائل را پنهان کند، به این دلیل که در زندگی عادی و سیاسی و حکومتی در اسرائیل این پیامدها آثار خود را به جای گذاشته است.
جنگ، یک سری ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و حقوقی داشته است. به عنوان مثال وزیر جنگ اسرائیل به دلیل شکایت ها و دعوایی که در انگلیس و برخی کشورهای اروپایی مطرح می شود، به خاطر احکامی که بر علیه آن ها صادر می شود و تحت پیگرد قرار می گیرند، امکان سفر و تردد آن ها به کشورهای اروپایی تحت تاثیر قرار می گیرد. به همین دلیل این مسئله نمی تواند پنهان شود و به نحوی نادیده گرفته شود و مورد بحث قرار نگیرد. چون وزیر جنگ اسرائیل که باید مرتب به کشورهای دست اول حمایت کننده خود سفر کند و امکانات جدیدی را دریافت کند و یا با آن ها هماهنگی هایی را در بخش های امنیتی انجام دهد، این تحت تاثیر قرار می گیرد و مسئولان دیگر اسرائیل هم همین شرایط را دارند.
در دو جنگ اخیر که در غزه اتفاق افتاده و صحنه گسترده ای از جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت که در آن جا شکل گرفته است، ابعاد حقوقی و محدودیت های حقوقی که برای رژیم صهیونیستی به وجود می آید، این ها شکل گسترده تری هم به خود می گیرد، و آن ها مرتب نگران این هستند که ابعاد حقوقی این مسئله برای آن ها چه باری را به وجود می آورد. به همین دلیل، یکی از فشارهایی که بر “ابوماجد“ سخنگوی گروه های مقاومت مردمی فلسطین می آورند، این است که دعاوی خود را در دادگاه دادگستری بین المللی لاحه پس بگیرد و آن ها را مورد پیگرد قرار ندهد.
بحث دیگر این است که پیامدهای جنگ غزه در نگاه کلان و راهبردی به این نکته می پردازد که اسرائیل تا چه میزان توانسته به اهداف مورد نظر خود در جنگ غزه دست پیدا کند و در واقع با چه پدیده و چه نیرویی و از چه ویژگی هایی برخوردار بوده است. تجزیه و تحلیل جنگ، یکی دیگر از مسائلی است که در اسرائیل مورد بحث قرار می گیرد. دلیل آن این است که وقتی اسرائیل انتخاب می کند که با طرف خارجی وارد جنگ شود، در واقع تمام زمینه های مرتبط با منافع خود را با آن گره می زند و این یک امر شخصی در رژیم صهیونیستی نیست، یعنی جامعه و موسسات صهیونیستی همه یک جا در آن مسئله درگیر می شوند و این یک مسئله برنامه ریزی شده است. لذا باید به تجزیه و تحلیل جنگ و نتایج آن بپردازند. مثلاً یکی از تحلیلهایی که در اینباره ارائه شد، تحلیلی بود که “موشه یعلون“ وزیر جنگ رژیم صهیونیستی درباره حمله زمینی به نوار غزه مطرح کرد. او میگوید: “اگر اسرائیل به غزه حمله زمینی گسترده میکرد و آن را به اشغال درمیآورد، تا امروز باید جنازه نظامیان صهیونیست را از نوار غزه بیرون میکشیدیم.” یا اینکه همین مقام صهیونیستی میگوید که این اقدام اگر صورت میگرفت و غزه اشغال میشد، سالانه چند میلیارد دلار هزینه به اسرائیل تحمیل میشد.
وقتی رژیم صهیونیستی به این نقطه رسیده که نمی تواند اهداف خود را در مقابل یک جریان کوچک به نام مقاومت غزه محقق کند، باید دلیل قانع کننده ای برای هم دستگاه های نظامی و هم جامعه صهیونیستی بیاورد. نمی تواند بگوید که در این جا یک گروه کوچک ضعیف و ناتوان حضور داشتند، و ارتش رژیم صهیونیستی با همه توان و قوا و با قدرت خود نتوانسته در آن جا پیشروی کند یا هدفی را محقق کند. لذا مجبور به اعتراف هستند که در این جنگ با یک قدرت قابل توجه روبه رو بودند. رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی در کنار وزیر جنگ می گوید که ما شجاعت و قدرت قابل توجهی را در جنگجویان فلسطینی ملاحضه کردیم. تمام این اختلافات برای این است که آن بخش دوم را که عدم توانایی رژیم صهیونیستی برای محقق کردن اهداف یا ارائه نتایج است، به نحوی توجیه کند.
یک توان محدود که بشدت از طرف همسایه های بیرونی خود مورد محاصره است و شدیدترین بایکوت علیه آن ها وجود دارد و در شدیدترین شرایط محدود کننده قرار گرفته است، در این جنگ توانسته اراده طرف مقابل را ناکام گذارد و اهدافی که آن طرف داشته را به شکست بکشاند. این پدیده، پدیده فوقالعادهای است که مرتبط با نوع برنامه ریزی و سازماندهی است که قبل از جنگ توسط مقاومت صورت گرفته است و این را مقام معظم رهبری هم در دیداری که با “رمضان عبدلله“ دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین دارد به آن اشاره می کند و می گوید شما بیشترین توانایی برای جنگ را فراهم کنید که در جنگ های بعدی در یک شرایط مناسب تری قرار گیرید.
بخشی از این قضیه مربوط به برنامه ریزی و پیش بینی و سازماندهی خود نیروی های مقاومت نیست، در واقع این مربوط به نوع نگاهی است که ممکن است ما به کل هستی و کل رویدادهایی که در جهان اتفاق می افتد، داشته باشیم. آن مشیتی است که از طرف خالق و باری تعالی در خصوص رخدادهای مختلف جاری و ساری میشود. به این معنا که وقتی خداوند ناظر بر این است که بنده او توانسته در بیش از حد توان معمولی یک فرد، تلاش کند، و مقاومت کند در مقابل جنایت رژیم صهیونیستی، حتما عنایات خاصه خود را شامل آن مجموعه و ملت و سرزمین و کسانی که در آن ارتباط هستند خواهد کرد. به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در ملاقات با رمضان عبدلله، هم بر بحث برنامه ریزی و سازماندهی تاکید می کنند و هم بر بخش عنایات خاص الهی، و توفیقاتی که به این شکل بدست می آید.
تفاوتی که در ارتش های جهان وجود دارد نگاه کردن به جنبه های مخفی است، این که بتوانیم وضعیت و موقعیت یک جنگ نظامی را بین دو طرف تشخیص دهیم، جز این که در این رخداد علیرغم برتری مطلق نظامی یک طرف در مقابل طرف دیگر، یک عنایت خاصه ای وجود داشته باشد که ماورای مولفه های مادی است. در واقع مقدر و تقدیر کننده سرنوشت آن حادثه و یا آن مردم است.
مقام معظم رهبری در دیدارشان با رمضان عبدلله خیلی تاکید می کنند بر اراده خداوند و می گویند که با توجه به تجهیزاتی که اسرائیلی ها داشتند، قاعدتا روی کاغذ آن ها باید پیروز می شدند، ولی این اتفاق رخ نداد. این یک رخدادی نیست که مانند مولفه های دیگر بتوان کاملا ملموس و مادی در کنار مولفه های دیگر آن را مورد سنجش قرار داد. در واقع اخلاص ورزیدن نسبت به آن چیزی است که به آن ایمان دارند. اگر ایمان به حقانیت فلسطین دارند و ایمان به عنایات و مساعدت های الهی دارند، باید تلاش خود را صادقانه انجام دهند، بعد به میزان این اخلاص و به میزان این صفا و ایمانی که نسبت به مبدا و خداوند متعال دارند به همان میزان هم مورد توجه الهی قرار می گیرند. این نیست که در محاسبات مادی که امکانات نظامی دو طرف است، مثلا تعداد هواپیماهای دو طرف را بسنجیم، یا تانک ها و تعداد نیروهای دو طرف را.
این ها را نمی توانیم در کنار مسائل غیر مادی قرار دهیم، بلکه نتیجه کار به میزان اخلاص آن افراد و به میزان ایمان و اعتقاد آن ها و معامله ای که آن ها با خدا انجام می دهند بر می گردد، واگرنه در جنگ ۲۰۰۶ هیچ حساب مادی امکان توجیه آن شرایط را برای پیروزی مقاومت اسلامی لبنان ندارد. یا در جنگ های ۸ روزه و ۵۱ روزه غزه، اگر نگاه کنیم در یک جغرافیای کوچک، همه مولفه های مادی بر این دلالت می کند که باید اسرائیل حتما در آن جنگ ها پیروز شود. اما این به میزان اخلاصی که از طرف مجاهدین یا آن مردم مظلوم نشان داده می شود و این فداکاری خود را در معامله با خدا قرار میدهند، بستگی دارد و خداوند آن ها را مشمول عنایات خاصه خود قرار می دهد.
این تجربه ای است که در جنگ ۸ ساله ما در مقابل صدام و همه دنیا که در کنار صدام قرار گرفته بودند و او را مورد حمایت قرار می دادند، کاملاً این را شاهد بودیم و مسئله تجربه شده و موفقی هم هست. این جزو مبانی اعتقادی ما نیز هست که احساس می کنیم وقتی در یک امر با خدا معامله می کنیم حتما چیزی خواهیم داشت که هیچ چیزی مقابل آن قرار نخواهد گرفت. الان هم آن پیروزی را که هم مقاومت اسلامی لبنان و هم مقاومت اسلامی فلسطین بدست آوردند، هیچ معیار و سنجش مادی ای نمی تواند آن را اندازه بگیرد و آن را توجیه کند، جز این که در یک نگاه الهی به مسئله بخواهند آن را تحلیل و توجیه کنند.
نکته دیگری هم باقیمانده: بحث اشراف اطلاعاتی نیروهای مقاومت در جنگ اخیر غزه. وزیر جنگ رژیم صهیونیستی خاطره ای را تعریف می کند و می گوید که من قرار بود سفر از پیش اعلام شده ای را به شهری بکنم، که آن جا را شروع به بمباران کردند، بلافاصله تصمیم گرفتیم در سفری غیر منتظره به یک شهر دیگری برویم که آن جا را هم بمباران کردند. این اشراف اطلاعاتی و نظامی که هم می توانند شناسایی کنند و هم می توانند اقدام نظامی کنند، در نیروهای مقاومت چطور به وجود آمده است. رمضان عبدلله می گوید که اگر کمک ایران نبود ما نمی توانستیم در جنگ موفق شویم.
سیری که اقدامات مقاومت در مقابل اقدامات اشغالگر صهیونیستی داشته، از ابتدای اقداماتی که ما در لبنان شاهد آن بودیم، یک منحنی تکاملی و صعود کننده را نشان میدهد. یعنی مقاومت رفتارهای بسیار ابتدایی را در مقابل این رژیم جبار شروع کرده و توانسته به نقطه ای برسد که توانمندی ها و قابلیت ها و تجارب خود را در ادوار مختلف گسترش دهد و در هر حادثه و در هر درگیری که با رژیم صهیونیستی و ارتش صهیونیستی داشته توانسته است آن تجارب را به تجارب گذشته خود اضافه کند و برای تدابیر آینده آن را مبنا قرار دهد.
به همین دلیل شما در جنگ ۵۱ روزه شاهد این هستید که تمام تجربه گذشته که مقاومت اسلامی در لبنان داشته یا در فلسطین داشته است به کار گرفته می شود و شما می بینید که ضمن این که در یک جنگ نظامی مشخص بین دو طرف، شاهد درگیری دو طرف هستیم، شاهد جنگ سایبری دو طرف هم هستیم، شاهد بانک اطلاعات دو طرف نیز هستیم. یعنی هر دو طرف که خود را برای یک جنگ آماده می کنند، سعی می کنند که بانک اطلاعاتی خود را تکمیل کنند و از اهداف طرف مقابل از قبل آماده کرده باشند. تلاش می کنند که در یک جنگ روانی هم در مقابل همدیگر برنامه ریزی لازم را انجام دهند. تلاش می کنند که در بخش رسانه، اهداف و برنامه ریزی های مشخصی را طراحی کنند. تلاش می کنند که در همه زمینه ها اهداف مشخصی را مد نظر قرار دهند و برای آن برنامه ریزی و ساماندهی از قبل را داشته باشند.
لذا شما در جنگ ۵۱ روزه اخیر می بینید که تمام این عرصه ها خود را نشان می دهند. برای اینکه مقاومت بتواند در مقابل ارتش صهیونیستی بخوبی دفاع کند و حتی در بخش هایی خود را مسلط بر تحرکات ارتش صهیونیستی قرار دهد، این تجارب را باید در جای دیگری که بیشتر منشا ایرانی دارند، استفاده کنند، و در اختیار آن ها قرار گیرد که متکی بر تجارب قبلی و گسترده است و متکی به تکنولوژی است و متکی به یکسری اقداماتی ساماندهی شده از قبل است.
به همین دلیل است که رمضان عبدلله تاکید می کند که اگر حمایت های ایران نبود این پیروزی در غزه به این خوبی حاصل نمی شد. این مسئله فقط موثر از این نیست که موشک های “فجر ۵“ ایرانی در آن جا نقش خوبی را بازی میکنند، بلکه بخش های مختلف و در فرماندهی و مدیریت جنگ و در هدایت عملیات ها و جنگ های نظامی و جنگ های غیر نظامی یعنی جنگ سایبری و جنگ روانی و جنگ های رسانه ای و جنگ اطلاعاتی، همه این ها را در بر می گیرد. این تجارب به مقاومت فلسطینی منتقل شده و آن ها به خوبی از این مسئله استفاده کردند.
این مسئله رصد سفرهای وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، بخشی از جنگ اطلاعاتی است که بین دو طرف صورت گرفته است. مقاومت فلسطینی در جنگ ۵۱ روزه کاملا بر فضای روانی و حتی خانواده ها و افرادی که در رزم رژیم صهیونیستی شرکت داشتند مسلط بودند. می توانستند با آنها و خانواده های آن ها ارتباطات تلفنی هم برقرار کنند و حتی در برخی موارد، دستورات و تدابیر امنیتی رژیم صهیونیستی را بشکند، و آن ها را تخریب کند و اجازه ندهد تا این دستورات اجرا شود.
مثلاً ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود که سربازان و افسران و نیروی نظامی رژیم صهیونیستی باید حتما موبایل های خود را قبل از عملیات در جایی جمع کنند، و با خودشان نبرند، یا اگر همراه می برند مورد استفاده قرار ندهند. تسلط مقاومت به سیستم ارتباطی طرف صهیونیستی موجب شد که ارتباطاتی که این افراد با خانواده های خود داشتند و حتی زمانی که تلفاتی که یگان آن ها در جنگ دیده است را منتقل می کنند، مقاومت از تمام این مسائل مطلع می شود و پیشاپیش حتی آمار تلفات و زخمی ها و یا عدم موفقیت و حتی روحیه جنگی که باید ارتش یا نیروهای نظامی دو طرف داشته باشند را مقاومت بر این مسلط بوده و ارزیابی کافی را از طرف مقابل در اختیار داشته است.
از سویی، مقام معظم رهبری دوباره تاکید می کنند بر بحث تسلیح کرانه باختری و می فرمایند که رژیم صهیونیستی و دشمنان که شاید منظور ایشان آمریکا و متحدین اسرائیل هم باشد، باید همان قدری که از غزه هراس دارند از کرانه باختری هم هراس داشته باشند. آن چه که به شکل کلی در غزه در جهت نظامی اتفاق می افتد، تبدیل به یک چالش و پارادوکس امنیتی برای رژیم صهیونیستی شده است که هیچ کار و هیچ تدبیر موفقی را نمی تواند در مقابل غزه انجام دهد. حال، غزه یک جغرافیای کوچک و در محاصره و تحت کنترل است و توانسته به این سطح از اثر گذاری و امنیت رژیم صهیونیستی دست پیدا کند. ولی جغرافیای کرانه باختری بسیار متفاوت و متمایز و اثرگذار و استراتژیک است که در ابعاد مختلف باید آن را مورد توجه قرار داد که یکی از آن ها این است که گسترش و وسعت جغرافیایی کرانه باختری اصلا قابل مقایسه با اثر گذاری غزه در امنیت رژیم صهیونیستی نیست.
کرانه باختری و اقدامات آن می تواند روی عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی تأثیر بهسزایی به جای بگذارد. شما می دانید که کرانه باختری فاصله بسیار کمی با عمق رژیم صهیونیستی، تلاویو و مناطق شرقی و بسیاری از مناطق اصلی در رژیم صهیونیستی دارد. امکاناتی که در غزه مجبور هستند بکار گیرند تا اسرائیل را مجبور به تسلیم کنند، در کرانه باختری با امکانات ساده تر می شود این تسلیم را برای رژیم صهیونیستی رقم زد. لذا تاکید بر کرانه باختری از سوی مقام معظم رهبری از یک هوشمندی استراتژیک و از یک دقت در کسب امتیازهای راهبردی هم برخوردار است. ضمن این که ارشاد و هدایت مقاومت فلسطین به این سمت است.
در غزه هم باید اقدامات مقاومت را گسترش داد که این مسئله از یک مبنای حقوقی کاملا قابل دفاع برخوردار است. یعنی هیچ کس نمی تواند به مقام معظم رهبری و یا ایران خرده یا اشکال حقوقی بگیرد که چرا طرف فلسطینی را تشویق می کنیم یا به این که در مسیر تقویت ابزارهای مقابل به مثل در کرانه باختری هم گام های خود را به شکل اساسی بر می داریم. این مسئله بعد روحیهای هم دارد و موجب تقویت روحیه و توان نیروهای مقاومت نیز میشود. به هر حال آن چیزی که در کرانه باختری مورد توجه است و مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارد این است که ما در کرانه باختری، هم از یک جمعیت گسترده به عنوان منبع انسانی بیشتر برخوردار هستیم و هم از یک وسعت گسترده برای اثر گذاری بر نقاط مختلف رژیم صهیونیستی. مهمتر از همه این است که موقعیت کرانه باختری یک مزیتی را در عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی به طرف مقاومت خواهد داد که به شدت این رژیم را می تواند ناتوان کند و او را وادار به تسلیم کند.
درباره دیدار رمضان عبدالله با رهبر معظم انقلاب هم نکاتی وجود دارد. در شرایط موجود متأسفانه همه دسیسه ها و برنامه ریزی های هوشمندانه طرف مقابل، رژیم صهیونیستی، آمریکا، استکبار جهانی و انگلیس، بر این قرار گرفته است که ملت های منطقه خاورمیانه و ملت های مسلمان و حتی مقاومت در منطقه و محور مقاومت در منطقه مشمول جنگ های فرعی شوند به نحوی که توانمندی های آن ها در مسائل داخلی و جنگ داخلی بین خودشان معطوف شود،. در این شرایط با توجه مقام معظم رهبری به گروه های مقاومت و خصوصا سید حسن نصرالله در لبنان، ما شاهد هستیم که این مسئله مورد تاکید قرار می گیرد که در عین حالی که ما در عرصه منطقه و در پهنای جغرافیای منطقه مجبور به جنگیدن با تکفیری های وابسته به استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی هستیم، همزمان توجه اصلی خود را متوجه رژیم صهیونیستی می کنیم و به آن ها این را تفهیم می کنیم که ما ضمن این که ابزارهای ساخته شده آنها در حال جنگ هستیم، از رژیم صهیونیستی غافل نشدهایم، و مداوم بر قدرت و ابزارهای اقتدار مقاومت میافزاییم تا آن ها را گسترش دهیم و خود را برای جنگ اصلی با رژیم صهیونیستی آماده می کنیم.
حتی نگاه ما به جنگ های تکفیری ها در جریان به این نحو است که، این جنگ هایی که به محور مقاومت تحمیل شده است را به عنوان یک مانور نظامی و یک تجربه برای مقتدر شدن مقاومت می دانیم و این تجارب و تمام این امکانات و برنامه ریزی های جدید را بعدها برای جنگ با رژیم صهیونیستی به کار خواهیم برد که مقام معظم رهبری از آن به عنوان یک جنگ سرنوشت ساز نام میبرند. می توان گفت که تعیین و تکلیف با استکبار جهانی و از بین بردن تار و پود استعمار در سطح منطقه، راهی جز نابود کردن رژیم صهیونیستی ندارد. این جنگ سرنوشت ساز با رژیم صهیونیستی باید انجام گیرد و سلطه استعمار بر منطقه در آن جنگ سرنوشت ساز تکلیفش مشخص شود.
بازدیدها: 187