فتنه ۸۸ و ۲ سؤال مهم
یدالله جوانی
مقدمه:
به دلایل مختلف فتنه ۸۸ را نمیتوان فراموش کرد و اساساً این فتنه فراموش شدنی هم نیست، لکن از آنجا که برخی از افراد به دلیل بیبصیرتی و برخی دیگر به دلیل همراه بودن با فتنه و اصحاب آن، سعی در ایجاد شبهه و سؤال در جامعه میکنند و تلاش مینمایند حوادث سال ۸۸ را تحریف نموده و به گونهای غیرواقعی روایت کنند، ضروری است به این شبهات پاسخی منطقی داده شود. در میان شبهات مطرح شده در خصوص فتنه ۸۸ دو سؤال از اهمیت بیشتری برخوردار است و با گذشت بیش از ۵ سال از آن حوادث، همچنان این دو سؤال در بین برخی از مردم مطرح است و کسانی هم با اهداف و انگیزههای خاص و بعضاً متفاوت، در رسانهها و محافل آن را تکرار میکنند. یک سؤال مربوط به ماهیت حوادث، نقطه شروع و عوامل اصلی فتنه است و دیگر سؤال، در خصوص حصر ۲ تن سران فتنه و چرایی عدم محاکمه آقایان موسوی و کروبی است. در این نوشتار، این دو سؤال بررسی و به اجمال پاسخ داده میشود.
۱- آیا فتنه سال ۱۳۸۸ از مناظرهها شروع شد؟
در باب خسارت بار بودن حوادث سال ۱۳۸۸ برای انقلاب، نظام، کشور و مردم، هیچ تردیدی وجود ندارد و عمده جریانها، احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی، در مورد خسارتهای سنگین و بعضاً جبران ناپذیر این حوادث، با هم اتفاق نظر دارند. تفاوت نگاهها بین مجموعههای مورد اشاره، در مورد ماهیت این حوادث است. در این خصوص ۲ دیدگاه کلی مطرح است. عدهای بر این اعتقاد هستند که حوادث سال ۱۳۸۸، ریشه در مناظرههای تلویزیونی دارد و بداخلاقیها و در نهایت سوءتفاهمها و اشتباهات طرفین از مناظرهها شروع شد. دیدگاه دیگر، این است که حوادث سال ۸۸، ریشه در یک نقشه از قبل طراحی شده داشت و هیچ ارتباطی با مناظره ندارد. براساس دیدگاه دوم، الگوی حوادث ۸۸ که دارای ماهیت براندازانه است، انقلابها و یا کودتاهای مخملی میباشد. بنابراین دیدگاه دوم، حوادث سال ۱۳۸۸ را، فتنه میداند و بر این نکته تاکید دارد که افرادی چون موسوی و کروبی، جرم بزرگی مرتکب شده و به انقلاب، نظام، کشور و مردم خیانت کردند. اما دیدگاه اول، حوادث ۸۸ را فتنه به معنای یک حرکت از قبل برنامهریزی شده با هدف براندازی نمیداند و فتنه را به سطح یک سوءتفاهم و اشتباه قابل گذشت تنزل میدهد. بر همین اساس، طرفداران این دیدگاه، حصر موسوی و کروبی را غیرقانونی دانسته و بر این نکته تأکید دارند که آنان باید آزاد گردند و در صورتی هم که جرمی مرتکب شدهاند، باید این جرم در دادگاه اثبات و براساس حکم دادگاه با آنان رفتار شود. کسانی که این دیدگاه را دارند، نقطه شورع حوادث تلخ ۸۸ را مناظرههای تلویزیونی اعلام کرده، و بعضاً صدا و سیما و مسئولین نظام را، از مقصران آن حوادث معرفی میکنند.
نمونههایی از این قبیل اظهارنظرها
۱- دکتر حسن روحانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و به عنوان یک نامزد احتمالی این انتخابات، در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد میگوید: «۴ سال است که فتنه، فتنه میکنند و خیلی چیزها است که مردم نمیدانند و اگر زمان آن برسد، همه بازگو خواهیم کرد.» وی ریشه حوادث سال ۸۸ را در بداخلاقیها دانسته و میگوید: « در این بداخلاقیها از مناظره تلویزیونی شروع شد و همان زمان باید جلوی آن میایستادید و مقصر این امر صدا و سیما است که در مقابل تهمت زدنها و دروغگوییها کاری نکرد تا امروز این قضیه ادامه پیدا کند.»
۲- کواکبیان دبیر کل حزب مردم سالاری طی نشستی خبری در اسفند ۱۳۹۱، ضمن اعلام خبر کاندیداتوری خود برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، ریشه حوادث ۸۸ را این گونه توضیح داد: «حوادث بعد از انتخابات ۸۸ ریشه در بداخلاقیها داشت که از مناظرهها شروع شد. … من نمیگویم استکبار جهانی در صدد ایجاد فتنه نبود، اما اعتقاد دارم که ریشه این فتنه در بد اخلاقیهایی بود که در مناظرهها به وجود آمد، اگر آن بداخلاقیها نبود حوادث پس از انتخابات هم شکل نمیگرفت.»
۳- حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، از جمله کسانی است که بداخلاقی در مناظرهها و تردیدها نسبت به نتیجه انتخابات از سوی یک جریان و بخشی از مردم را، از عوامل اصلی حوادث سال ۸۸ میداند. ایشان در خطبههای ۲۶/۴/۱۳۸۸ نمازجمعه تهران میگوید: «ما انتخابات را بسیار خوب آغاز کردیم، اما متأسفانه در روزهای پایانی تردیدهای ناراحت کننده در میان مردم بوجود آمد که ضربات سنگینی بر انقلاب و نظام وارد کرد.» آقای هاشمی مبتنی بر چنین تحلیلی از حوادث پس از انتخابات و ریشههای این حوادث، آزادی در صدا و سیما، مذاکره برای حل اختلاف در نتایج انتخابات، آزادی زندانیان و دلجویی از آسیب دیدگان را به عنوان راهکارهای حل بحران در خطبهها اعلام میکند.
۴- علی مطهری از جمله کسانی است که طی سالهای اخیر بیشترین صحبتها را در مورد مسایل سال ۸۸ داشته و آقایان حصر موسوی و کروبی را غیر قانونی دانسته و بر محاکمه یا آزادی آنان اصرار میورزد. ایشان طی مصاحبه با خبرگزاری فارس در تاریخ ، ریشه حوادث سال ۸۸ را این گونه بیان میدارد: «مناظره از عوامل اصلی و جرقه فتنه بود. من معتقدم که اگر آقای موسوی و کروبی و احمدی نژاد، همان ماههای اول به طور همزمان محاکمه علنی میشدند، فتنه همان روزها تمام شده بود.»
موارد فوق، نمونههایی از اظهار نظرهای افرادی بود که حوادث سال ۸۸ را یک توطئه از قبل طرحریزی شده نمیدانند و معتقدند ریشه حوادث در مناظرهها و بد مدیریت کردن اختلافات بود.
آیا چنین نگاهی به حوادث سال ۸۸ درست است؟
نگارنده بر این اعتقاد است که؛ هر چند در مناظرهها بداخلاقیهایی رخ داد که دور از شأن کاندیداها و کسانی بود که میخواستند رئیسجمهور شوند، و همچنین حوادث پیش آمده پس از انتخابات را بهتر میشد مدیریت نمود، لکن در سال ۸۸، انقلاب اسلامی، نظام، کشور و ملت ایران، با یک توطئه بسیار پیچیده و برنامهریزی شده از سالهای قبل، با مدیریت اصلی خارجیها و بازیگری داخلیها مواجه شدند. مگر میتوان پذیرفت که افرادی چون خاتمی، موسوی، کروبی و… به نظام اسلامی و ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشته باشند، ولی به خاطر یک بداخلاقی در مناظرهها و تردید نسبت به سلامت و نتیجه انتخابات، این گونه کشور و نظام اسلامی را وارد بحران نموده و خسارتهای سنگین و ضربات جبران ناپذیر وارد سازند. اگر خسارتهای مادی و معنوی و داخلی و خارجی فتنه، به خوبی فهرست شود و تبیین گردد، آنگاه روشن میشود که ماهیت حوادث، بسیار فراتر یک تردید در نتیجه انتخابات است. دلایل زیر که فقط فهرستوار اشاره میشود، نشان میدهد که حوادث ۸۸، یک فتنه عمیق و توطئه خارجی با بازیگری قدرت طلبان و استحاله شدگان داخلی بود.
۱- شروع به ایجاد شبهه در میان مردم به صورت هدفمند نسبت به سلامت انتخابات از سوی جریانی که بعداً مدعی تقلب در انتخابات شد از سال ۱۳۸۷، در هیچیک از انتخابات کشور در دوران پس از انقلاب، چنین شبههافکنی و ایجاد نگرانی در مردم نسبت به سلامت انتخابات از سوی کسانی که خود را وابسته به انقلاب و نظام میدانند دیده نمیشود.
۲- تشکیل کمیته صیانت از آراء برخلاف قانون از سوی جریان حامی موسوی در انتخابات در اواخر سال ۱۳۷۸، که دارای یک پیام بیشتر نیست و آن اینکه: «نظام اسلامی و دستگاه نظارتی آن یعنی شورای نگهبان برای صیانت از رأی مردم، قابل اعتماد نیستند!» در هیچیک از بیش از ۳۰ انتخابات پس از انقلاب، هیچ جریان و حزبی، چنین کاری نکرده بود.
۳- فعال شدن تمامی جریانهای ضد انقلاب و اپوزیسیون در انتخابات ۸۸ به همراه رسانههای استکباری و صهیونیستی با شویهای متفاوت از رویکردهای قبلی در قبال انتخابات ایران. برای اولین بار، چنین مجموعهای به صورت هدفمند خود را در کنار یک طرف رقابتهای انتخاباتی قرار داد و در حالی که از موسوی حمایت مینمود، به طرق مختلف سلامت انتخابات را زیر سؤال برده و از احتمال تقلب و جابجایی آراء سخن میگفت.
۴- انتخاب رنگ سبز به صورت گسترده برخلاف انتخابات پیشین ایران برای هواداران موسوی با بهرهگیری از مدل کودتاهای مخملی.
۵- فعال شدن اتاقهای فکر داخل و خارج از کشور برای تشکیل شبکههای اجتماعی با استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی (فیسبوک و توئیتر)، با شعارهای خاص در ۳ مقطع قبل، حین و پس از برگزاری انتخابات
۶- برپایی میتینگهای تبلیغاتی با سبک خاص و متفاوت از تمامی انتخابات گذشته با شعارهای برگرفته از همان شبهاتی که نسبت به انتخابات از سال ۱۳۸۷ (قبل از مناظرهها)، در جامعه به صورت هدفمند مطرح شده بود. شعارهایی مانند: «اگر تقلب نشه ـ موسوی رئیسجمهور میشه!» و «اگر تقلب بشه ـ ایران قیامت میشه!» تأمل در این شعارهای فراگیر در میان هواداران که با هدایت ستادهای موسوی و اطرافیان ایشان از چندین روز قبل از انتخابات سر داده میشد، نشان میدهد که بعد از انتخابات و اعلام نتایج، در صورت رأی نیاوردن موسوی چه اتفاقاتی قرار است بیفتد.
۷- انجام نظرسازیه ا غیر واقعی تحت عنوان نظرسنجی و انتشار آن به صورت گسترده در میان هواداران موسوی، رسانههای مکتوب و دیجیتالی، و اعلام رأیآوری قطعی موسوی براساس این نظرسازیها!
۸- مصاحبه بسیار تأملبرانگیز موسوی قبل از انتخابات با مجله لوموند در قامت یک رئیسجمهور و سخن گفتن از تغییرات اساسی و بنیادین در ایران با تکیه بر قدرت اجتماعی مردمی که به خیابانها آمدهاند!
۹- مصاحبه موسوی عصر روز جمعه ۲۲ خرداد با خبرگزاریهای خارجی و داخلی، و اعلام پیروزی قطعی در انتخابات آن هم در حالی که هنوز در برخی از شعب رأیگیری ادامه دارد و دعوت از مردم برای آماده شدن جهت شرکت در جشن پیروزی از یک طرف، و هشدار به مسئولان نظام برای دقت در شمارش آرای مردم
۱۰- صدور اطلاعیه از سوی موسوی روز شنبه ۲۳ خرداد و اعلام تقلب و جابجایی آراء و درخواست از هواداران برای حضور در صحنه در راستای دفاع از حقوق خود!
۱۱- نادید انگاشتن مسیرهای قانونی برای پیگیری شکایات و عدم درخواست بازشماری صندوقهای مورد نظر از سوی کاندیداهای معترض به نتیجه انتخابات و تأکید بر ضرورت ابطال انتخابات با ابزار لشکرکشی خیابانی، ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور به منظور تحت فشار قراردادن مسئولین برای پذیرش خواست آنان مبنی بر ابطال انتخابات.
۱۲- دامن زدن به هیجانات اجتماعی، تحریک هواداران با صدور اطلاعیهها و پیامهای پیدرپی و طرح مسایل غیر واقعی و دادن نسبتهای ناروا به نظام با هدف رودر رو قرار دادن مردم با نظام.
۱۳- ارتباط با رسانههای بیگانه به صورت خاص و سرویسدهی به آنان از سوی ستادهای میرحسین و کروبی، و فعال شدن این رسانهها و شبکههای ماهوارهای برای تحریکات اجتماعی و کشاندن مردم به خیابانها و مقابله با نیروهای انتظامی، حافظان نظم و امنیت.
۱۴- بسیج شدن بیگانگان و حتی سفارتخانههای اروپایی به صورت میدانی برای دخالت در امور داخلی ایران و بر هم زدن ثبات و آرامش کشور از یک طرف، و حضور میدانی تمامی گروهکهای محارب و ضد انقلاب مانند منافقین، بهاییها، سلطنت طلبها و… برای برهم زدن امنیت کشور از طرف دیگر، و عدم مرزبندی موسوی، کروبی و حامیانشان مانند مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و… با دشمنان در این صحنههای آشوب و بلوا.
۱۵- کلید زدن پروژههای شهید سازی و آدمربایی برخلاف واقعیتها، صرفاً با هدف تحریک مردم و کشاندن آنان به صحنههای درگیری با نظام.
در کنار پانزده دلیل ذکر شده و دلایل دیگری که میتوان اضافه کرد، اعترافات متهمین در دادگاههای حوادث پس از انتخابات از یک طرف، و اعترافات مقامهای اروپایی، آمریکایی، صهیونیستی و جریانهای ضد انقلاب و اپوزیسیون درخصوص نقشافرینی در حوادث سال ۱۳۸۸ از طرف دیگر، نشان میدهد که این حوادث، نمیتواند یک اتفاق و جرقه آن بد اخلاقیهای مناظرههای تلویزیونی باشد. این حوادث بر اساس یک طرحریزی قبلی بود که از انقلابهای مخملی الگو گرفته بود، لکن این الگو در ایران به دلایل گوناگون نتیجه نداد.
۲- چران سران فتنه محاکمه نمیشوند؟
سؤال چرا سران فتنه محاکمه نمیشوند؟، یکی از فراگیرترین سؤالات درخصوص حوادث سال ۸۸ میباشد. این سؤال، از یک طرف سؤال تودههای مردم است، و از طرف دیگر سؤال فعالان در عرصه سیاسی کشور میباشد. البته انگیزههای سؤال کنندگان با یکدیگر بسیار متفاوت میباشد. در این میان دو گروه با انگیزههای متفاوت، به صورت جدی این سؤال را مطرح کنند. یک گروه، کسانی هستند که به فتنه و هدف براندازی آن اعتقاد دارند و موسوی و کروبی را مستحق شدیدترین مجازاتها دانسته، همواره سؤال میکنند که چرا سران فتنه محاکمه و به سزای اعمالشان نمیرسند. خواسته این افرا از مسئولان دستگاه قضا، اجرای عدالت قضایی درخصوص سران فتنه است. اما گروه دیگر، کسانی هستند که به فتنه اعتقاد نداشته و صرفاً با انگیزههای سیاسی و بر اساس سناریوهای خاص، این سؤال را مطرح و پی میگیرند. برخی از این افراد، حصر موسوی و کروبی را غیرشرعی و غیرقانونی اعلام کرده و مرتب میگویند، اگر اینها مجرم هستند، چرا محاکمه و مجازات نمیشوند، و اگر مجرم نیستند، چرا رفع حصر نمیشود و آنان آزاد نمیگردند.
گروه دوم در پی تحولات سیاسی کشور به دنبال انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و تشکیل دولت یازدهم، فعالتر شددهاند و به شکلهای مختلف تلاش میکنند تا محاکمه سران فتنه و یا رفع حصر آنان را، به یکی از مسایل الویتدار کشور تبدیل کنند. علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی را میتوان از سردمداران و فعالان گروه دوم دانست. ایشان طی ماههای گذشته، به طرق مختلف به طرح این سؤال پرداخته و خواهان رفع حصر از سران فتنه یا محاکمه آنان شده است. نامه نگاری ایشان به رئیس جمهور و درخواست اقدام دکتر روحانی برای رفع حصر آقایان موسوی و کروبی و حتی تهدید به سوال در صحن مجلس در صورت تعلل از یک طرف، و طرح ضرورت رفع حصر از سران فتنه در دیدار با مقام معظم رهبری از طرف دیگر، از اهتمام خاص علی مطهری در این موضوع خبر میدهد.
بنابراین در چنین فضا و شرایطی، باید به این سوال پاسخ متقن داد، تا برای هر انسان منصفی باورپذیر باشد.
در پاسخ اجمالی به این سوال باید گفت، دلیل عدم محاکمه سران فتنه، به ماهیت خود فتنه برمیگردد. فتنه آن فضای غبارآلودی است که، حق و باطل چنان درهم آمیخته میشودند که، تشخیص حق از باطل دشوار میگردد و فقط انسانهای با بصیرت میتوانند در چنین فضایی، حق را از باطل تشخیص دهند. در فضای فتنه، بیبصیرتها گرفتار میشوند و چه بسا بخشی از تودهها، تحت تأثیر مواضع و رفتار خواص بیبصیرت، یا خواص استحاله شده و به انحراف کشیده شده، در تشخیص حق از باطل و درست از نادرست، دچار اشتباه شوند. بنابراین در فتنهها، جرم بزرگ فتنهگرها برای بخشی از جامعه قابل پذیرش نیست تا با پذیرش مجرم بودن آنان، مجازاتشان را عادلانه بدانند. در چنین شرایطی الویت، نه محاکمه و مجازات فتنهگر، بلکه روشنگری و بصیرتافزایی برای از صحنه خارج کردن استراتژی فتنهگران است. اگر قبل از بصیرتافزایی و روشنگری، فتنهگران به تناسب فتنهای که به پا کردهاند مجازات شوند، چه بسا مجازارت آنها، خود مقدمهای برای شکلگیری فتنههای جدیدتر و پیچیدهتر از فتنههای قبلی گردد.
یک مثال تاریخی از سیره امیرالمؤمنین علی (ع)
یکی از شبیهترین فتنههای تاریخی با فتنه ۸۸، فته جمل میباشد. در فتنه جمل، افرادی که بیشترین و نزدیکترین نسبتها را با پیامبر اکرم (ص) داشتند و بعضاً در زمره یاران آن حضرت و حتی حضرت علی (ع) به حساب میآمدند، به دلیل دنیاگرایی و قدرت طلبی، با هدف دست یافتن به حکومت از طریق به زیر کشیدن مولی علی علیهالسلام، ایشان را به دروغ به دست داشتن در قتل عثمان متهم ساخته و با لشکرکشی و راه انداختن جنگ، فتنه جمل را به وجود آورده و عامل ریخته شدن خونهای فراوان شدند. در جنگ جمل، سپاه حضرت علی (ع) پیروز شد و این امکان فراهم شد که آن حضرت عامل اصلی فتنه را محاکمه و به مجازات رساند. اما امام علی (ع) این کار را انجام نداد و عایشه را تحت الحفظ به مکه برگرداند. اکنون این سؤال جدی وجود دارد که چرا حضرت علی (ع) عامل فتنه جمل را محاکمه و مجازات نکرد؟ همه صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که، حضرت بهترین تدبیر را به کار بستند؛ چرا که محاکمه و مجازات عایشه، میتوانست در شرایط آن روز جهان اسلام، فتنههای بزرگتر و پیچیدهتری را رقم زده و مشکلات بزرگتری را برای جهان اسلام پدید آورد.
با تأمل در آن حادثه تاریخی و سیره عملی حضرت علی علیهالسلام در برخورد با سران آن فتنه، به خوبی میتوان دریافت که نظام اسلامی، بهترین تدبیر را در برخورد با سران فتنه ۸۸ داشته است. بدون تردید حکم مجازات موسوی و کروبی در هر دادگاهی، اعدام خواهد بود. اینک این سؤال را باید با دقت پاسخ داد که آیا اعدام این دو نفر در شرایط کنونی کشور، مشکل فتنه را حل خواهد کرد، یا اینکه بهانهای به دست بیبصیرتان و با مغرضان و دشمنان در کمین نشسته میدهد، تا فتنههای دیگری رقم زنند؟
آیا درخواست کنندگان محاکمه، به حکم رضایت میدهند؟
کسانی که به فته اعتقاد دارند و موسوی و کروبی را فتنهگر و مستحق شدیدترین مجازاتها می دانند، بدیهی است که در صورتی که شرایط لازم برای محاکمه فراهم گردد و آنان به مجازات برسند، از این حکم و مجازات، استقبال میکنند.
اما گروهی که به فتنه با ماهیت براندازانهاش اعتقادی ندارند، اولاً با علم به اینکه نظام محاکمه و مجازات را به مصلحت نمیداند، بر این موضوع پافشاری دارند تا با ژست عدالتخواهی و قانونگرایی، فتنهگران را مظلوم جلوه داده و دیدگاه خود را درخصوص مسایل و حوادث ۸۸ مبنی بر فتنه نبودن آن حوادث صحیح نشان دهند؛ ثانیاً اگر روزی محاکمه صورت گیرد، این افراد از اولین کسانی خواهند بودکه درباره دادگاه و حکم صادره آن به بهانههای مختلف، حرف و حدیثها به راه انداخته و حکم دادگاه را برنمیتابند. یکی از این افراد، آقای علی مطهری خواهد بود که اکنون بیش از دیگران، از ضرورت رفع حصر یا محاکمه سخن میگوید.
علی مطهری خود روایت میکند:
در خرداد ماه سال جاری علی مطهری به اتفاق دیگر اعضای کمیسیون شاهد مجلس شورای اسلامی، با مقام معظم رهبری دیدار میکند و در این ملاقات مطالبی را درخصوص سران فتنه بیان میدارد و پاسخ معظم له را میشنود.
علی مطهری گفت و شنود این دیدار را، طی مصاحبهای در تاریخ یکشنبه ۸ تیر ۹۳ با پایگاه اطلاعرسانی خبر آنلاین، این گونه روایت میکند: «… چند نفر صحبت کردند و مقام رهبی در ارتباط با صحبت آنها، مطالبی گفتند. من هم درخواست وقت کردم و دو مطلب را گفتم. یک مطلب فرهنگی و دیگر درباره مسئله حصر خانگی. گفتم از نظر من و بسیاری از افراد، ادامه حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی به نفع کشور و انقلاب نیست و ضرورتی ندارد. اگر یکی از این دو نفر این این حال از دنیا برود مسئله به صورت یک عده چرکین برای جمهوری اسلامی باقی میماند. از جناب عالی درخواست میکنم که به قوه قضائیه دستور بدهید که این موضوع را تمام کنند. اگر لازم است محاکمه شوند، همراه سایر اطراف ماجرا محاکمه شوند و به قضیه خاتمه داده شود.»
علی مطهری درباره پاسخ مقام معظم رهبری در این مصاحبه میگوید، ایشان فرمودند: «من قبلاً درباره بصیرت صحبت کردهام و اینکه نباید راه شهداء و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام (ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود. ما اکنون با اینها ملاطفت کردهایم.» مطهری در پایان این روایت میگوید: «البته آن جلسه برای گفت و گوی بیشتر مناسب نبود.» علی مطهری با این عبارت پایانی، صحت پیشبینی مقام معظم رهبری را مبنی بر نتابیدن حکم سنگین سران فته نمایان سازد. علی مطهری به این نکته توجه ندارد که کسی از حکم سنگین سخن میگوید که خود هم فقیه و صاحب فتوا است و هم ولی فقیه حاکم است و بیش از هر کس دیگری بر امور اشراف دارند.
بازدیدها: 4