مفهوم لحظه گورباچف
لحظه گورباچف وضعیتی است که در آن سیاستمدار، بهدلیل ترس از بحران یا فروپاشی، نسخهی نجات کشور را دقیقاً مطابق روایت دشمن میبیند.
به جای مقاومت و اتکا به توان داخلی، همهچیز حتی نیازهای ابتدایی مثل «آب خوردن مردم» به مذاکره با دشمن گره میخورد.
گورباچف، به خاطر جنگ شناختی غرب و برنامهی «جنگ ستارگان»، گرفتار این وضعیت شد. و امتیازات بزرگی داد که به تضعیف شوروی و نهایتاً فروپاشی آن انجامید.
شباهت به وضعیت امروز ایران
برخی اصلاحطلبان (روحانی، ظریف، جهانگیری، اتحاد ملت و جبهه اصلاحات) با تکیه بر مذاکره و تغییر پارادایم حکمرانی، در دام مشابهی افتادهاند.
مثال بارز: سخنان روحانی در سال ۱۳۹۴ درباره اینکه «حتی آب خوردن مردم هم به تحریمها و مذاکرات وابسته است».
یا بیانیههای اخیر جبهه اصلاحات که در شرایط جنگ و فشار خارجی، تغییرات بنیادین در سیاست کلان کشور را تنها راه نجات معرفی کردهاند.
مؤلفههای گورباچفی در اصلاحطلبان
ترس از جنگ یا فروپاشی: هراسافکنی درباره «مکانیزم ماشه» و تحریمها.
اعتماد به وعدههای غرب: همانطور که گورباچف به «ناتو گسترش نمییابد» اعتماد کرد، اصلاحطلبان هم به وعدههای آمریکا و اروپا دل بستهاند.
نادیده گرفتن توان داخلی: مشکلات به جای مدیریت داخلی، به مذاکره و امتیازدهی حواله داده میشود.
فرستادن پیام ضعف به دشمن: وقتی سیاستمداران همهچیز را مشروط به مذاکره معرفی میکنند. دشمن گستاختر میشود.
درسهای تجربه شوروی
تصمیم راهبردی از سر ترس، خودکشی سیاسی است.
اعتماد به لبخند دشمن خطاست؛ باید مذاکره با بدبینی هوشمندانه باشد.
حل مشکلات باید در داخل جستوجو شود.
جنگ ادراکی دشمن باید شناخته و خنثی شود.
ایران شوروی نیست، اما اگر برخی سیاستمداران به نسخهی دشمن تمکین کنند. کشور را وارد «لحظه گورباچف» میکنند.
تجربهی تاریخی و هشدارهای امام خمینی و رهبر انقلاب نشان میدهد اعتماد به دشمن اشتباه است.
راهحل، مقاومت هوشمندانه و اتکای درونی است. نه تغییر پارادایم به سبک غربگرایان.
Views: 0