ما برای خدا چه کرده‌ایم؟! /برشی از کتاب درس سحر

خانه / پیشنهاد ویژه / ما برای خدا چه کرده‌ایم؟! /برشی از کتاب درس سحر

ما برای خدا چه کرده‌ایم؟

خدا برای آنکه نشان دهد تو را دوست دارد، کارهای زیادی کرده است.

 اما تو چطور؟

فرض کن چشم تو به پیوند قرنیه نیاز دارد و پزشکی این عمل را بر روی چشمت انجام می‌دهد. 

آیا می‌خواهی به پایش بیفتی که چشمت را درمان کرده است؟ اما آن خدایی که دو دستی این چشم را به تو داده، کی روی دست افتاده است؟

از اینکه دردی درمان شده، چقدر خوشحال می‌شوی؛ اما برای داشتن خدایی که اصل آن عضو را به تو داده، چقدر خوشحال هستی؟!

وقتی یک بیماری می‌آید و می‌رود، چقدر انسان کیف می‌کند؟ چقدر شاد می‌شود که خوب شدم؟ حالا برای زمان‌هایی که خوب است، چه کار می‌کند؟

انسان برای خوب شدن کیف می‌کند؛ اما برای خوب بودن کیف نمی‌کند.

حافظ می‌گوید:

«این نشد، تو کیف کن که خوب هستی؛ کیف کن که او اینگونه با تو رفتار کرده است.»

ببینید؛ شما وقتی مثلاً در معامله‌ای صد هزار تومان سود می‌بری، چقدر کیف می‌کنی و شنگول می‌شوی؟ آیا خدا داشتن به اندازه آن صد هزار تومان برایت قیمت ندارد؟

دقت کنید! «مال دارم» و «عزت دارم» شادی‌آور است؛ آیا «خدا دارم» شادی‌آور نیست؟ «دوستی این‌چنین دارم» شادی‌آور نیست؟

حافظ به این می‌گوید «می» و «مطرب»:

مباش بی‌می و مطرب که زیر طاق سپهر  

بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد

این غم‌ها همان غم‌های غلط است. دو نوع غم داریم: غم بایدی و غم نبایدی.

غم نبایدی غم تکبرهاست؛ غم تعلق‌هاست؛ غم آرزوهاست؛ این‌ها غم منفی هستند.

غم بایدی این است که چرا من عقب هستم؟ چرا من دور هستم؟ این غم لذت دارد؛ این سوز لذت دارد.

غم‌های بایدی نتیجه فطرت‌گرایی است:

«چرا عقب هستم؟» و «چرا نمی‌بینم؟» و «چرا خدای به این واضحی را نمی‌یابم؟» این‌ها غم‌های بایدی هستند.

غم‌های نبایدی همان چیزهایی است که ادعا می‌کنم، مدعی هستم، مطالبه می‌کنم و به‌صورت غلط آرزو می‌کنم.

بعد وقتی که نمی‌شود، امانوی مدعی هستم، روی چه غمی می‌خورم؟ این‌ها غم‌های غلط است.

 

درس سحر؛ شرح ابیات حافظ؛ آیة‌الله حائری شیرازی

 

 

مفهوم رزق در قرآن با توجه به نظر علامه

Views: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *