ما و عزت و ذلت
پایگاه اطلاع رسانی هیات: از ویژگی های مومن عزت را ذکر کرده اند، خاک بر سر کسانی که با اختلافات خودشان مایه کم شدن عزت جامعه اسلامی می شوند، از کلمه خاک بر سر کوتاه نمی آیم! عمدا این را می گویم تا همگان بدانند اینها موجودات پستی هستند. کلماتی که حضرت امام رحمت الله علیه در ارتباط با اینجور افراد اســتفاده می کنند این ها هستند: افعی ها، مارهای خوش خط وخال، بی شعور، احمق ها…
ما خیلی موجودات عجیبی هســتیم. عزتی ارزان و با خون شــهدا به دست ما رسیده و قدر نمی دانیم. افزایشــش نمی دهیم. تو چقدر برای جهان تولید عزت می کنی؟ [ســیدعلی اکبر] ابوترابی کســی بود که تولید عزت می کرد. صلیب ســرخی ها آمدند و پرســیدند آقا شما را شــکنجه می دهند؟ ابوترابی هیــچ چیز نگفت. هرچــه آن ها گفتند هیچ چیز نگفت. گفتند پس شما را شکنجه نمی دهند؟ با اینکه خودش کلی شکنجه شده بود. افســر بعثی که فرمانده آن مجموعه بود به آقای ابوترابی می گوید: ما که خیلی شما را کتک زدیم. شــما که از ما نمی ترسید پس چرا نگفتی به صلیب سرخ؟ می گوید ما دو تا مسلمانیم؛ باهم جنگمان شــده، دوتا مســلمان پیش یک کافر گله نمی کنند و شــکایت نمی برند. این رد شد مقابل ابوترابی. گفت اگر مرا اعدام هم بکنند نوکر تو هستم. تو بگو من چه کار کنم؟ ابوترابی به او می گوید -تا یک عزتی به دست می آورد خرج بچه ها می کند- می گوید من را بفرست در این اردوگاه ها. نمی گوید من را آزاد کن یا بگذار بروم زیارت حرم.
نمی گوید مرا راحت بگذار! می گویــد بروم در اردوگاه ها بچه ها را کمک کنم و همان فرمانده موجب می شود که ابوترابی خیلی از جا ها می تواند برود. عزت برای اسلام می آورد.
بیســت و چند سال از آن ماجرا گذشــته است و ما در جهان می توانیم این را عزتمندانه صدا بزنیم. خاطره زندگی شــما کجایــش تولید عزت می کند؟ از خاطــرات دوران کودکی آقای چمران می فهمیم گروه خونی اش با عزت اســت. در خاطرات آقای چمران هست که می گوید که من بچه بودم هر روز ظهر باید نان سنگک می گرفتم می آوردم خانه؛ آن روز از کنار فقیری عبور کردم که در سرما داشت می لرزید. نتوانستم بروم نان بخرم، پول را به او دادم. آمدم خانه از من پرسیدند نان کو؟ می خواستم بگویم به آن فقیر دادم به خاطر حفظ عزت آن گدایی که سر کوچه نشسته بود، نگفتم پول را به او دادم. حتی تنبیه می شود؛ اما نمی گوید. بعد می گوید من شــب برای همدردی با آن فقیری که در ســرما خوابیده بود در اتاق ســردی خوابیدم و سرمای سختی خوردم. ببینید آدم تا روز قیامت می تواند به این خاطره افتخار کند. شما چه خاطره ای درســت کردید؟ چه عزتی برای جامعه تان تولید کردید؟ این ها آن محاسبات دقیق معنوی است، عزت درونی تو چه می کند؟
نگاه کنید می گوید «الْغِیبَهُ جُهْدُ الْعَاجِزِ»، غیبت تلاش یک انسان عاجز است، یک انسان حقیر غیبت می کند. در روایت دیگر دارد تکبر مال انسان ذلیل است، آدم عزیز تکبر نمی کند. آدماگر عزتمند باشد خیلی از گناهان را انگیزه ندارد انجام دهد. ما عزت را باید در وجود خودمان بالا ببریم به منبع عزت متصل شویم برای جامعه عزت تولید کنیم.
مهمترین عامل عزت جامعه
اولا اگر جامعه عزتمند باشد افراد در آن راحت تر عزتمند می شوند. اگر جامعه کلا حقیر باشد افراد هم در آن جامعه حقیر و ذلیل بار می آیند. یک خاطره از حضرت امام رحمت الله علیه است. یکی از اعتراض های امام به شاه این بود که تو چرا در مقابل رئیس جمهور آمریکا ذلیلانه ایستاده بودی،چرا در مقابل او خم شدی؟ حتی تعابیر امام این است، تو شاه یک مملکت هستی، سفت بایست. امام خمینی رحمت الله علیه ناراحت بود چرا شاه ما مقابل رئیس جمهور آمریکا خم شده است. دیگر اصلا اینجا شاه باطل و طاغوت استو اینها را گذاشته بود کنار. این قدر با عصبانیت امام این را بیان می کند در سخنرانی خودش که حد و حساب ندارد.
ببینید امام چقدر دنبال عزت جامعه است. یک خاطره دیگر می گویم آن را هم باید شنیده باشید. این را آقای حلج عیسی خادم حضرت امام رحمت الله علیه برای بنده نقل نمود و می گفت: در جماران، امام داشت پیاده روی می کرد با حاج سید احمد آقا. حاج سید احمد آقا داشت ابر قدرت ها را می شمرد. می دانید به کی می گویند ابر قدرت، آنهایی که حق وتو دارند، هرچیزی تصویب می شود آنها حق وتو دارند. یک روزی یک زمانی اینها قرار گذاشتند بشوند ابر قدرت و بقیه بشوند درجه دو و این مانده دیگر. اگر قانون است.
ابر قدرت به اینها می گویند. حاج ســید احمدآقا نمی خواســتند ابرقــدرت را آموزش بدهند به امام، بلکه می خواســتند بگویند این ابرقدرت ها در فلان موضوع اینجوری هستند. فرانسه اینجور، انگلیس اینجور… می گوید امام هیچ وقت پیاده روی خودش را قطع نمی کرد. یک دفعه ایســتاد برگشت به حاج ســید احمدآقا گفت: چرا کشورهای ابرقدرت را شمردی نام ایران را نبردی؟ می گوید حاج سید احمدآقا خنده اش گرفت. به این معنی که اینجا که کسی نیست، خودمان هســتیم… ما که قبول داریم… امام ایستاد گفت بگو ایران ابرقدرت است. می گوید با تعجب حاج سید احمدآقا گفت بله ایران هم ابرقدرت است. گفت حالا شد. برویم. حاج عیسی می گفت اصلا امام شوخی هم نمی کرد. سفت ایستاده بود که تو باید اعتراف کنی؛ همین الان اقرار کنی. این عزت درونی امام را ببین، امام حســین علیه السلام با «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه» به شهادت رسید. امام فرزند حسین علیه السلام بود که رزمنده ها می گفتند «لبیک یا خمینی، لبیک یا حسین است».
اگر فردا شما در جامعه، انسان توانمندی شوید و گوهر عزت در وجود شما نباشد، شما را می خرند. مثل برده، نفر اول المپیاد برق یا… می شوی، با پول می خرند تو را. مثل ببعی که یک مقدار علف جلوی صورتش بگیرند، چند میفروشی خودت را؟ حیثیت و مملکتت را؟ اینقدرها فروختند…
مــن دیدم جوانی را که نفر اول المپیاد در کامپیو تر بــود و الان تکنولوژی هایی را وارد ایران کرده است، مدال طلای المپیاد خودش را گفت می خواهم ببرم بدهم به آقا. ایستاد در مملکت و شروع کرد به کار کردن. تکنولوژی وارد کرد، این کار نشناس هایی که در بدنه ادارات به نام کار شناس دنبال خرید خارجی هستند، محصول ایشان را که تولید کرده بود چیزی حدود ده ســال یا شاید هشت سال نخریدند. همه زندگی اش را گذاشت. مجبور شد این جوان المپیادی عمل قلب باز بکند! از بس رویش فشــار آمد. الان ببینــی او را یک ذره خم به ابرو نمی آورد، می گوید برای مملکتم کردم؛ من حاضرم بمیرم. حالا که قلبم ایستاد مهم نیست. د رهبری اســت! اصلا به عزت او نمی آید برود خــارج تحت یوغ دیگران. می گوید با همه ّمقل مشــکلات اینجا می سازم. این ها میراث حضرت امام است، بهترین میراث از پدر ها به فرزندان ادب است: «خیرُ ما وَرّثَ الآباءُ الأبناءَ الأدبُ». اینها بچه های ادب شده امام هستند.
امام مایه عزت مومنین
جامعه بــه تولیدکننده عزت نیاز دارد. مهم ترین تولیدکننده عــزت و تأمین کننده آن برای جامعه دینی و ایمانی امام جامعه است. تو امامی داشته باشی، این امامت خوب خوبان باشد، بعد به او در جهان افتخار کنی، تولیدکننده و تأمین کننده عزت جامعه است.
اینجا سخن امام رضا علیه السلام را هم برای شما بخوانم، فرمود: «اِنَّ الاِمامَهَ زِمامُ الدّین» امامت زمام دین است، کنترل کننده و اداره کننده دین است در جامعه «وَ نِظامُ المُسلِمینَ»، نه تنها مدیریت می کند دین را که به دین صدمه نخورد و حفاظت شود، بلکه مسلمین را هم نظم می دهد « صَلاحُ الدینِ» و مایه صلاح می شود. آنچه که به نفع دین است را تأمین می کند «وَ عِزُّ المُؤمِنینَ» مایه عزت مومنین می شود.
اخیرا بخشــی از وقت ما متأســفانه تلف می شود ان شاءالله دشمنان ما نابود شوند و ما مجبور نشــویم دشــمنانمان را رصد کنیم. شــب رحلت حضرت امام برنامه شــان این بوده، شبکه صهیونیستی آمریکا – ببینید امام در این جامعه چقدر عزیز بوده- قطعه ای نشان می دهد که امام اواخر عمر شریفشــان به خادم های حرم امام رضا که آمده بودند، می گفتند من به شــما تبریک می گویم، خوش آمدید از مشــهد، از پایتخت نور؛ آن ها هم که امام را می دیدند گریه می کردند. بعد قطع می کند. مجری با تمسخر می گوید ببینید این دارد تبریک می گوید، این ها دارنــد گریه می کنند. چرا امام اینقدر بین این مردم محبوب بود، بحث می کنند. کارشــناس آنها که همه ضدانقلاب هستندخزعبلاتی در جواب می دهند، می گویند ایرانی ها کلا عاطفی هستند!
نمی گوید چرا برای شــاه این کار را نمی کردند؟ ایرانی ها همان جور که عاطفی هستند باهوش هم هستند، عاطفه شــان را هرجایی خرج نمی کنند. بعد آن یکی می گوید که ناامنی موجب می شــود که به ســمت یک کســی بروند. رابطه امام و امت را نمی فهمد دیگر. الحمدلله خدا دشمنان ما را از احمق ها قرار داده است. آخر برنامه این ها تمام تلاششان این بود که بفهمند آیا دوباره ملت ایران به کس دیگری اینجوری علاقه مند می شــوند؟ در برنامه، خودشــان را تکه پاره می کردند بگویند دیگر ملت ایران یک چنین اشتباهی نمی کند که دور کسی بگردد. کور هستند نمی بینند که مردم نسبت به رهبر معظم انقلاب چه عرض ارادتی می کنند. خیلی عجیب است، با اینکه همه، ایشان را شاگرد امام می دانند، هیچکس نمی گوید ایشان همسطح امام اســت و اصلا کسی وارد این جور بحث ها نمی شود؛ منتهی عرض ارادت ها به رهبر معظم انقلاب چقدر بالاست. آن ها از این خیلی ناراحت هستند، یک جامعه یک امامی را خیلی قبول داشته باشد و پای این امام جان فشانی کند؛ این می شود مایه عزت یک جامعه. این ها الان دنبال این هســتند که یک چنین عزتی دیگر شکل نگیرد. جامعه را پر از اختلاف و درگیری نشــان بدهند. خاک بر سر سیاســیونی که عزت جامعه ما را لکه دار می کنند و با اختلاف های بی خود، بی ادبانه، غیراخلاقی، عزت جامعه ما را پیش دشمنان کاهش می دهند. اختلاف های مؤدبانه حتی مایه اقتدار نظام اســت. ما با همدیگر اختلاف نظر داریم، مؤدبانه و اخلاقی با هم کار می کنیم. رقابت می کنیم. از هم انتقاد می کنیم. بر سر اصولمان استوار هستیم. در این صورت می گویند عجب جامعه ای اســت! این همه نظرات متفاوت ولی این قدر متحد هستند. اصلا این خودش عامل اقتدار نظام اســت. ولی آنکه اختلافش بوی اپوزســیون می دهد می خواهد بگوید من تکه جدایی هستم، می رود به سمت ضد انقلاب، این ها از عزت نظام کاهش می دهند.
آمریکا قدرتش دزدی است
وقتی یک امامی در جامعه اقتدار داشــت و در اوج محبوبیت بود، این امام اولین هدیه ای که به جامعه می دهد عزت است. وقتی امام حسین علیه السلام را در کربلا به شهادت رساندند امام حسین علیه السلام نفرینشان کرد. حضرت زینب سلام الله علیها نفرینشان کرد که ای مردم کوفه ان شاءالله همیشه ذلیل ترین قوم باشید. وقتی امامشــان را در اوج مظلومیت و غربت قرار دادند تبدیل شدند به ذلیل ترین قوم. توضیح نمی دهم. تا ســالیان طولانی این هــا به جای نان خون می خوردند. حجاج بن یوســف ثقفی یکی از کســانی بود که بر کوفه حکومت می کرد. در زمان او این قوم آن قدر ذلیل شده بودند. -با این سنت های خدا آشنا باشید- چرا امام رضا علیه السلام می فرماید: امام مایه عزت مومنین است؟
امام وقتی آمد از محبوبیتی برخوردار می شود که همه تحت فرمان او نظام پیدا می کنند. یک قدرت اجتماعی پدید می آید. این قدرت یک قدرت حقیقی اســت. موجب عزت جامعه می شود نه قدرت پوشالی. امریکا اگر قدرت پیدا کرد قدرتش دزدی است. با ثروت و اندیشمندانی که از کشورهای فقیر دزدیده، این ثروت را با علم و تکنولوژی به هم آمیخته و یک قدرت پوشالی درست کرده است. زمین خوردنش را هم می بینیم، طول نخواهد کشید، این قدرت ماندنی نیست. آن عزت هم پوشالی بود. فرهنگ یک جامعه چقدر مایه عزت یک جامعه است؟ ای کاش محققان ما بررسی می کردند؛ آنها که می روند ســراغ ایران هخامنشــی و می خواهند عزت ایران اسلامی را از هخامنشیان، از داستان رستم دســتان، از بارگاه کوروش بدست بیاورند از نظر علمی توضیح داده می شد، چقدر فرهنگ و تمدن دیرینه یک جامعه مایه عزت آن جامعه است و چقدر اسلام و حقیقت مرکزی اســلام یعنی ولایت موجب اقتدار جامعه اســت؟ امام امت آمده با ولایت فقیه موجب عزت و اقتدار ما شده، ما سر سفره آماده نشسته ایم، بعد می گوییم عزت ما مال کوروش است، این بی انصافی نیست؟ من خواهش می کنم شما بروید مقایسه کنید.
شــهادت طلبی چقدر مایه عزت یک جامعه می شــود؟ امام چقدر مایه عزت جامعه می شود؟ امام به شــهدا عزت می دهد و الا شهادت طلبی اگر مایه عزت یک جامعه ای می شد، این همه گروه های انتحاری به نام شــهادت در کشورهای اسلامی درســت کردند ولی نظام امام امت ندارنــد، چــه عزتی پیدا کردند؟ شــهادت در یک جامعــه بدون امامت مایه عزت نیســت، می دانستید؟ عبادت بدون امامت مایه عزت نیست. یک صحنه خنده دار برایتان بگویم، ما نماز داشــته باشیم نماز جماعت نداشته باشیم، همه نماز بخوانند. جمع بشویم در یک تظاهراتی، بعد همه بایســتد یکی یکی نماز بخوانند. جماعت نداشته باشیم، چقدر بدون عزت می شود؟ آن نماز جماعت است که یک دفعه عزت می بخشد به عبادت، به خاطر امام، امام جماعت. امام چون نظام مسلمین، نظم دهنده مســلمین و حفاظت کننده دین است. کارکردهای امامت را بررسی بکنید. در پرتو این عزت است که تمام فضائل این جامعه قیمتی و فائده مند می شود.
عزت زینبی
حضرت زینب سلام الله علیها با تیر و نیزه به شــهادت نرسیدند، اما کیست که نداند به قلب زینب کبری سلام الله علیها آمد، زینب را از پا درآورد. بگذارید روضه عزت برای شما بخوانم. حرمله (لعنت الله علیه) تیر به حلقوم علی اصغر سلام الله علیه زد ولی با عزت حسین عیله السلام کاری نداشت؛ زود بلا سرش نیامد. شمر (لعنت الله علیه) سر از بدن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام جدا کرد اما با عزت ایشان کاری نداشت زود بلا سرش نیامد. عمر سعد (لعنت الله علیه) فرماندهی کرد آن لشکر نابکار را اما زود بلا سرش نیامد. آنهایی که به عزت حسین جسارت ورزیدند همان جا خداوند بلا نازل کرد. کسی کلاه امام حسین علیه السلام را برداشتبه لودگی و مسخرگی گذاشت روی سرش درآن رعشه گرفت و دچار بیماری شد.
یکی آمد به امام حسین توهین کرد، گفت حســین، زبانم لال قبل از جهنم، دور خیمه ها آتش برای خودت درســت کردی؛ اهانت کرد. با نفرین اباعبدالله علیه السلام که فرمود خدایا عذاب آتش را قبل از جهنم بر او بچشان، همان لحظه گرفتار شد. کسی آمد یکی از لباسهای حسین را برداشت، بدن حسین را عریان روی زمین گذاشت. همان موقع خدا با او برخورد کرد. خیلی این داستان عزت عجیب است. شما بگو چرا زینب کبری این قدر عزیز است در عالم؟ چون زینب بزرگ ترین خدمتی که کرد این بود که عزت حســین را حفظ کرد. می آمد از دســت بچه های حسین که گرسنه بودند، نان و خرمایی که به صدقه می دادند، می گرفت پرتاب می کرد. نمی گذاشــت بچه های حسین علیه السلام صدقه بخورند. آن چنان عزت حسین را در سخنرانی های خودش حفظ کرد، تازیانه زدند، طناب به گردن حضرت انداختند که عزت زینب را بشکنند موفق نشدند. آن چنان عزتمندانه وارد کاخ عبیدالله بن زیاد ملعون شــد که عبیدالله گفــت: این خانمی که این قدر عزتمند وارد جلسه شده کیســت آن وســط؟ گفتند این زینب دختر امیرالمؤمنین است. پشت به بارگاه منحوس عبیدالله نشست و اعتنا نمی کرد. جایی که باید ناله بزند از درد و رنج، وقتی عبیدالله ملعون تحقیرآمیز گفت دیدی خدا حسین تو را کشت، ما را پیروز کرد، فرمود: ما رأیتُ الّا جمیلاً، هرچه دیدم لطف خدا و زیبایی بود.
چقدر عزت اباعبدالله علیه السلام را حفظ کرد؟ نامرد ها دیدند با زینب نمی شــود اینجوری برخورد کرد، وقتی میخواست وارد کاخ یزید بشود طناب آوردند و گفتند باید به گردن تو بیفکنیم و به مجلس ببریم. توانستند عزت زینب سلام الله علیها را بشکنند؟ کاری کرد با سخنرانی خودش که یزید مستأصل شده بود. اطرافیان خودش را فحش می داد. می گفت جوابشان را بدهید. جواب امام زین العابدین علیه السلام را بدهید.
چون زینب، عزت حسین را حفظ کرد، تا می گویی حسین کنارش زینب هم هست. خدا چه عزتی به زینب کبری داده اســت! حســینی که برای عزت خودش تن به شهادت داد. خدایا می شــود به ما توفیق بدهی ما هم کمی مثل زینب حسین برای عزت اسلام کار کنیم؟ مایه عزت اسلام بشویم؟ مایه آبروی اسلام بشویم؟
بازدیدها: 0