ماجرای شهادت جانسوز امام رضا (ع)

خانه / تازه ها / ماجرای شهادت جانسوز امام رضا (ع)

ماجرای شهادت جانسوز امام رضا (ع)

۳۰صفر سالروز شهادت جان سوز امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا ع است.

روایات متعدد و قرائن و شواهد بسیار نشان میدهد که حضرت رضا به دستور مرموز مأمون و با حضور او به شهادت رسیده است زیرا مأمون برای حفظ حکومت خود آن حضرت را به خراسان آورده بود ولی وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را از نظرات گوناگون دید و دریافت که گفتار و رفتار آن ،حضرت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود، و از سوی دیگر عباسیان …. مکرر در مورد ولایتعهدی حضرت رضا ع مأمون را تهدید میکنند و هشدار میدهند تصمیم گرفت آن حضرت را از میان بردارد ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه و مرموز انجام گیرد تا مسألۀ جدیدی برای حکومتش پیش نیاید غافل از آنکه با این جنایت زندگی دنیا و آخرتش را به آتش می کشاند.

در فرازی از حدیث لوح  آمده عفریتی مستکبر، آن حضرت را می کشد.

در زیارتنامه جامعة ائمة المؤمنين به شهادت آن حضرت با زهر اشاره شده آنجا که می خوانیم:

وَ مَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ بِجُزَعِ السَّمِّ أَمْعاتُهُ؛ و بعضی از شما با زهر، مسموم شده و بر اثر جرعه های زهر اعضای درونش قطعه قطعه گشته است.

 

نحوه شهادت

چگونگی شهادت آن حضرت نیز مختلف نقل شده گویی دستهای مرموزی با شگردهای گوناگون خواسته اند حقیقت شهادت آن حضرت کشف نگردد و یا به گونه ای انحرافی نقل گردد و مقصر اصلی شناخته نشود ما در اینجا تنها نظر شما را به نظریه عالم بزرگ، شیخ مفید جلب میکنیم.

 

او در آغاز می نویسد حضرت رضا ع در مورد انحراف و ناصافی فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل (که نقش و نفوذ بسیار در ارکان دولتی داشتند)به مأمون گوشزد می کرد و او را از اینکه چشم و گوش بسته تسلیم گفتار آنها شود برحذر می داشت آنها کینه امام را بر دل گرفتند، و مأمون را بر ضد آن حضرت تحریک نمودند و رأی مأمون را در مورد آن حضرت دگرگون ساختند تا اینکه او را به تصمیم بر قتل امام رضا ع وادار کردند به طوری که روزی حضرت رضا ع با مأمون غذایی خوردند و حضرت بر اثر آن غذا بیمار شد و مأمون خود را به بیماری زد تا وانمود کند که دستی در کار نبوده بلکه آن غذا به طور طبیعی نامناسب بوده و هر دو را بیمار کرده است و همین موجب شهادت حضرت رضا ع گردید.

سپس می نویسد: محمد بن علی بن حمزه از منصور بن بشیر از برادرش «عبدالله بن بشیر» روایت کرده که گفت مأمون به من دستور داد ناخنهای خود را بلند کنم و این کار را برای خود عادی نمایم و برای کسی درازی ناخن خود را آشکار ننمایم، من نیز چنان کردم، سپس مرا خواست و چیزی به من داد که به تمرهندی شباهت داشت و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال من چنان کردم سپس برخاستم و مرا به حال خود گذارد و نزد حضرت رضا رفته گفت حال شما چگونه است؟

حضرت فرمود: «امید بهبودی دارم مأمون گفت من نیز بحمد الله امروز بهترم آیا هیچ کدام از پرستاران و غلامان امروز نزد شما آمده اند؟

حضرت فرمود: نه.

مأمون خشمگین شد بر سر غلامانش فریاد کشید که چرا به حال آن حضرت رسیدگی نکرده اند؟

سپس مامون گفت: «هم اکنون آب اثار بگیر و بخور که برای رفع این بیماری، چاره ای جز خوردن آن نیست

عبدالله بشیر میگوید مأمون به من گفت برای ما انار بیاور من چند عدد انار حاضر کردم مأمون گفت با دست خود آن را بفشار من ،فشردم و مأمون آن آب انار فشرده را با دست خود به حضرت رضا ع خورانید و همان سبب وفات آن حضرت شد و از این ماجرا دو روز بیشتر نگذشت که آن حضرت وفات کرد.

 

همین روایت را شیخ صدوق نقل کرده با این تفاوت که میگوید آن انار از درختی که در باغ خانه حضرت رضا ع وجود داشت بود، مأمون به حضرت رضا ع گفت :مقداری از آب این انار را بمکید.

 آن حضرت فرمود: «پس از رفتن مأمون میخورم

مأمون گفت: نه به خدا سوگند هم اکنون باید بخوری و اگر نمی ترسیدم که معده ام مرطوب گردد در مکیدن آن با شما شرکت مینمودم امام ناگزیر اندکی از آب آن انار را مكيد، و مأمون از نزدش بیرون رفت من هنوز نماز عصر را نخوانده بودم که حضرت رضا ع بر اثر شدت درد معده پنجاه بار برای قضای حاجت برخاست و حالش در شب شدید تر گردید و به شهادت رسید.

 

دفن شبانه و مظلومانه حضرت رضا ع

هنگامی که آن شب، صبح شد مردم اجتماع و ازدحام کردند و گفتند: مأمون، با نیرنگ حضرت رضا ع را کشته است و فریاد می زدند «مأمون پسر رسول خدا را کشت

و در این باره بسیار سخن گفتند و با جدیت موضوع را دنبال میکردند. مأمون به محمد بن جعفر (عموی امام رضا) که با گرفتن امان از مأمون به خراسان آمده بود گفت:

«نزد مردم برو و به آنها اعلام کن که جنازه امام رضاع امروز خارج نمی شود»

تشییع جنازه موکول به بعد شد مأمون ترس آن داشت که جنازه را بیرون ببرند، و آشوبی بر پا گردد، محمد بن جعفر نزد مردم رفت و گفت: «ای مردم! پراکنده شوید، زیرا جنازه امام رضا ع امروز، خارج نمی شود. مردم متفرق شدند مأمون و اطرافیانش جنازه آن حضرت را شبانه غسل دادند و به خاک سپردند، به این ترتیب، آن بزرگوار مظلومانه و شبانه و غریبانه به خاک سپرده شد.

 

برشی از کتاب کتاب سیره ی 14 معصوم ع

محمد محمدی اشتهاردی

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *