ماجرای عجیب رؤیت نور سبزی که حاج منصور ارضی تعریف کرد

خانه / مطالب و رویدادها / ماجرای عجیب رؤیت نور سبزی که حاج منصور ارضی تعریف کرد

سخنان حاج منصور ارضی در مراسم لیله الرغائب در مسجد جمکران را بخوانید؛

در حدود پنجاه سال پیش کمتر و بیشتر تمام این اطراف بیابان بود و فقط مسجد حضرت صاحب علیه السلام بود و فقط یک گلدسته داشت, ما یک شب لیله الرغائب که در تابستان بود در مقابل مسجد نشسته بودیم و عموی ما مناجات می‌خواند, خدا رحمت کند حاج احمد شفیعی(ملقب به حاج احمد دیوانه امام حسین علیه السلام) یک مرتبه بلند شد روبه مسجد شعر شیخ بهایی را خواندن که “تا کی به تمنای وصال تو یگانه // اشکم رود از هر مژه چون سیل روانه” همین طوری داشت برای آقا می‌خواند که یک مرتبه یک نور دنباله دار سبز آمد و به داخل گلدسته رفت, از بین جمعیتی که این لحظه را دیدند فقط من سه نفر را می‌شناسم که هنوز زنده اند بقیه همه از دنیا رفته اند. در آن لحظه یک سری آنقدر خودشان را زدند که غش کردند. خدا رحمت کند مرحوم کفایی را داد می‌زد بلند شوید آب به صورتشان می‌زد که نماز صبحشان را بخوانند یک عده ای به گونه ای از حال رفته بودند که انگار مرده بودند. لیله الرغائب شب عجیبی است, من عرض می‌کنم ورود حضرت حجت علیه السلام در امشب در این مکان مقدس برای من یقین شده است. شما هم باید به “حتی اتیک الیقین” برسید.

رغائب, میل و شوق الهی نسبت به بندگان

فضای رغائب فضایی است که باید خودشان ما را برسانند, آنهایی که اهل دعا هستند در مناجات مریدین یک جمله ای دارد: “وَ إِیَّاکَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَعْبُدُونَ” عده ای هستند به نام مریدین که اینها شب و روز تو را عبادت می‌کنند “وَ هُمْ مِنْ هَیْبَتِکَ مُشْفِقُونَ الَّذِینَ صَفَّیْتَ لَهُمُ الْمَشَارِبَ وَ بَلَّغْتَهُمُ الرَّغَائِبَ” و از هیبتت در هراسند، بندگانى که آبشخورها براى آنان زلال کردى و به خواسته‏ هایشان با کامیابى رساندى(مفاتیح الجنان مناجات المریدین مناجات هشتم – رازونیاز ارادتمندان) اینان می‌رسند به رغائب چون تو می‌خواهی. ساده‌ترین و ناقص‌ترین معنی برای رغائب برای اینکه همه بفهمند بیان می‌کنند آرزو وگرنه بزرگان دین می‌فرمایند که این میل و شوق الهی است و باید از طرف او باشد. شوق و میل اول در خداست مثل قضیه توبه که اول خدا رو به بنده می‌کند و برمی گردد به بنده اش, بنده ای که این همه خطا کرده, خدا برمی گردد و بعد بنده توبه می‌کند. به یک نکته اشاره کنم، گاهی وقتا که می‌خواهی توبه کنی ولی می‌بینی حال توبه در وجودت نیست به او بگو تو به من رو نکردی که من توبه کنم.

واقعا یک عده ای در آرزوهایشان زندانی شدند.

رو کردن خدا در قالب اسم تواب باعث می‌شود که بنده توبه می‌کند. بعضی‌ها این گونه می‌گویند در رابطه با رغائب نیز همین طور است. در کمیل می‌خوانیم “وَ اَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدائِدِ حاجَتَهُ وَ عَظُمَ فیما عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ” و بار نیازش را به هنگام گرفتاری‌ها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونى یافته، خیلی جمله‌ی مهمی است معلوم می‌شود تو نمی‌دانی چیست ولی می‌گویی من می‌دانم که پیش تو چیزی هست که به آن رغبت می‌کنم حالا چی هست امیر المومنین علیه السلام در کمیل فرموده اند ولی ما نمی‌فهمیم، واقعا ما پایینیم و بالا را نمی‌فهمیم. چه خبر بوده بزرگان ائمه‌ی ما، بزرگان دین ما، علما و اهل مناجات اینطوری حرف زدند. اینجا می‌گوییم برسان مرا چون یک عده را رساندی “وَ بَلَّغْتَهُمُ الرَّغَائِبَ” برای رسیدن باید چکار کرد؟ به زبان ساده باید حاجات را از آرزوهایت جدا کنی, اگر با آرزو باشد تو صحن حضرت هم که آمدی نگاه می‌کنی می‌بینی طرف آمده متوجه نیست کجا آمده است متاسفانه، چون غرق در آرزوست و آرزو هم زندانی دارد, می‌خوانی باز در کمیل “وَ حَبَسَنِی عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی” واقعا یک عده ای در آرزوهایشان زندانی شدند.

آخرین نقطه آرزومند خود خداست.

آرزو زندانی دارد مگر اینکه شکلش تغییر کند به صورت شوق باشد اگر به این صورت شد آمدی جلو می‌شوی ” یا غایَةَ آمالِ العارِفینَ” البته “یا مُنتَهَی أمَلِ الآمِلِین” هم داریم. آخرین نقطه آرزومند خود خداست این شکل پیدا کرده است وگرنه زندانی دارد. اما حاجات نه, حاجت تو نیاز داری بر حسب نیاز عاجز می‌شوی و التماس می‌کنی اما نیاز نداشته باشی می‌گویی یابن الحسن علیه السلام من این نماز را خواندم آمدم در خانه ات گره مرا باز کن، اگر نشد  می‌روی به یک نفر دیگر می‌گویی این گره‌ات را باز کند. متاسفانه اینطوریست ما هنوز عاجز نشدیم که در خانه امام زمان علیه السلام بیاییم. خادم، زائر و مهمان داریم و فقط یک دسته نداریم, خادم داریم، زائر داریم و مهمان هم داریم اما یک دسته خیلی کم هستند, در زیارت روز جمعه حضرت صاحب الزمان علیه السلام می‌خوانیم “فَأَضِفْنِی” و بعد می‌گویی “وَ أَجِرْنِی” پناهنده ندارد, آدم پناهنده نگران بیرون است و به داخل دلگرم است، می‌گوید این آقا مرا پناه می‌دهد من یقین دارم این مثل بیرونی‌ها نیست. اونی که بیرون است شیطان است ایادی شیطانند او می‌خواهد بزند این را او می‌گوید “وَ أَجِرْنِی” دقت کنید امشب باید اینطوری در خانه امام زمان علیه السلام بروی, بگو آقا من فقط برای حاجتم آمدم در خانه‌ی شما من پناهنده نشدم مشکل من هم همین است لذا می‌آیم یک مناجاتی می‌کنم با شما حرف می‌زنم یا دعا می‌خوانم خسته می‌شوم بلند می‌شوم می‌روم. واقعا اگر ما پناهنده به امام زمان علیه السلام بشویم متوجه می‌شویم که همه‌ی گره ما همین بوده که از او دور بودیم, از نفست فرار کردی پناهنده شو, از شیطان فرار کردی پناهنده شو وگرنه مهمان که همیشه هست و آنها هم عجیب است که در زیاراتشان می‌خوانیم می‌گوید “مَأْمُورَانِ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ” (زیارت امام حسین علیه السلام در روز دوشنبه) شما مامور از طرف خدایی که مرا مهمانی بدهی, خرجم را بدهی.

هر وقت خواستی هدیه بدهی به مادرش سلام الله علیها بر حسین علیه السلام گریه کن.

شما می‌خواهید به آقا چه هدیه ای بدهید؟ همان چیزی که در کتاب مکیال المکارم آمده هر وقت خواستی هدیه بدهی به امام زمان علیه السلام یا به مادرش سلام الله علیها بر حسین علیه السلام گریه کن. شما که نتوانستید امشب بروید کربلا آمدید جمکران. مادری گفت حسین جان همه جا ریخت بهم. یقینا وقتی با امام زمان علیه السلام در خانه‌ی خدا می‌رویم, هم پذیرایی کننده خود امام زمان علیه السلام است و هم خوب راهنمایی می‌کند. تو کی آمدی در خونه امام زمان علیه السلام که گره ات باز نشده این‌ها که از اول تهیه دیده اند غیر از این که تهیه دیده اند, روزی آینده ات را نیز برایت کنار گذاشته اند “وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَةٌ” و جایزه هاى سائلان در پیش تو شایان و وافر است و بهره هاى فزون پیاپى است(زیارت امین الله) امام باقر علیه السلام فرمود مادر ما در صد جا به یاری دوستان حسینش می‌آید, چند جایش در دنیاست پرتگاه‌های سنگینی که در دنیا در راه ما قرار می‌گیرد “وَ عَواَّئِدَ الْمَزیدِ مُتَواتِرَةٌ”.

به خدا الان دیگر حجت بن الحسن علیه السلام غریب است.

عده ای بیچاره آمدند که امام زمانشان را گم کردند. آقا جان من چندین بار خواستم نام شما را بگویم یا اباصالح علیه السلام, اما به خودم گفتم می‌خواستی صالح بشوی که حضرت پدر تو هم باشد. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: هنگامی که در راه گم شدی بگو: “یَا صَالِحُ‏ وَ یَا أَبَا صَالِحٍ‏ أَرْشِدُونَا إِلَى الطَّرِیقِ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ” آقا جان واقعا ما گرفتاریم این جامعه‌ی ماست این وضع حجاب این وضع مسلمان هاست کدام را برایت بگوییم که همه را می‌دانی. این مردم یمن، بحرین و شیعیان جاهای دیگر و تمامی مسلمانان اما نگرانی ما در دعاست که لذا هزار بار خواندیم “وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ” کسی می‌آید جمکران باز هم غافل است, دنبال بازی‌های خودش است دنبال خرید‌های خودش است ببینید ما کجا داریم می‌آیم کی غریب است؟ به خدا الان دیگر حجت بن الحسن علیه السلام غریب است.

بازدیدها: 284

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *